رضا دانشجو
رضا پیشمرگه دوران جمهوری کوردستان است! او میگوید؛ آن وقت که پیشوای بزرگ در چهار چراغ تاسیس جمهوری کوردستان را اعلام کرد در صف جلوی حاضرین بود. شاید بپرسید که رضا چند ساله است که در دوران جمهوری حضور داشته است. رضا سن و سالی ندارد چهل و چند سال بیشتر عمر ندارد! رضا میگوید پیشوا میتوانست معادلات کوردها را تغییر دهد اما او چند اشتباه داشت. میگوید: یکبار در جلسه خصوصی این ایرادات را به پیشوا گفته است اما متاسفانه پیشوا به حرف او توجهی نکرده است. رضا تعریف میکند، وقتی پیشوا و همراهانش را به دادگاه فرمایشی پهلوی میبردند پیشوا او را صدا زده و گفته است: رضا! کاش به توصیەهای تو گوش میکردم!!!
رضا میگوید افتخارش این است که بەعنوان پیشمرگه کوردستان در بیشتر نبردها علیه اشغالگران حضور داشته است. او خاطرات بی شماری از درگیری با نیروهای رژیم جمهوری اسلامی دارد. رضا میگوید : وقتی خمینی فرمان جهاد علیه مردم کوردستان را صادر کرد، پیش دکتر قاسملو رفت و یک پلان چند صفحەای درباره نحوه رویایی با نیروهای رژیم به او داد. او میگوید؛ دکتر قاسملو از پلان او شگفت زده شده و خطاب به فرماندهان پیشمرگ گفته بود: از این جوان یاد بگیرید که با این سن کمش چگونه چنین پلانی را طراحی کرده است! رضا میگوید تا وقتی که نیروهای پیشمرگ طبق پلان او مقاومت میکردند نیروهای جمهوری اسلامی نتوانستند پیشروی کنند اما بعدها حسادت بعضی از فرماندهان پیشمرگ به پلان او باعث شد جوری دیگری رفتار کنند و بعد هم اتفاقات ناخوشایند بعدی افتاد.
رضا داستانهای بی شماری از نبردهای تن به تن تعریف میکند. حتما میپرسید پس چرا نام او هیچ وقت و هیچ جا ذکر نشده است و هیچ کس او را نمیشناسد؟ خود او میگوید همیشه سعی کرده است ناشناس باقی بماند و بصورت مخفیانه فعالیت کند!!
رضا عاشق شخصیت دکتر قاسملوست اما انتقادات اساسی به بعضی از رفتارهای او دارد. او میگوید دکتر قاسملو در بیشتر مواقع با او مشورت میکرده است! او میگوید چندبار به دکتر قاسملو در مورد خطر ترورشدنش تذکر داده است اما متاسفانه دکتر قاسملو به حرفهای او توجه نکرده است.
رضا منتقد تمام احزاب کورد است او میگوید خیلی از احزاب به او پیشنهاد دادەاند تا رهبری آنها را قبول کند اما چون چارچوب سیاسی آنها را قبول نداشته است نپذیرفته است. او میگوید بعد از سالها سیاست ورزی خسته شده است ترجیح میدهد از سیاست دور باشد. رضا میگوید اما عشق به کورد و کوردستان اجازه نمیدهد او فقط برای اینکه احزاب مسیر درست را پیدا کنند بعضی وقتها اشتباهات آنها را متذکر میشود.
رضا میانه خوبی با زبان ندارد او فارسی نمیداند و از انگلیسی هم چیزی سرش نمیشود او میگوید: فارسی زبان اشغالگر است و نباید زبان اشغالگر را یاد گرفت انگلیسی هم زبان استعمارگر است. رضا کوردی را آنگونه که خودش دوست دارد مینویسد و بکار میبرد. او در پاسخ به انبوه اشتباهات نوشتاری و گفتاریاش میگوید: دستورزبان کوردی را قبول ندارد چند بی سواد آن را نوشتەاند او میگوید چند بار هم خواسته دستور زبان کوردی را اصلاح کند اما وقت نکرده است!!
رضا برای هر چیز یک راه حل دارد او حل المسائل مشکل است. او میگوید همه به او حسادت میکنند چون میدانند که دست او همیشه پر است و توانایی اداره هر وضعیتی را دارد. رضا علاقەای به مطالعه ندارد او میگوید کتابی را پیدا نکرده است که چیز جدیدی به داشته او بیافزاید. برای همین به جای مطالعه کردن ترجیح میدهد، فکر کند!! رضا میگوید وقت نمیکند وگرنه تاکنون بیست جلد کتاب نوشته بود کتابهای پرمعنا و پرمغز نه مثل کتابهای دیگران. حتما میپرسید رضا چه کاره است که اصلا وقت نمیکند. رضا بیکار است او از اولش هم بیکار بوده است. او میگوید کار او فکر کردن است. فکر کردن تمام وقت او را میگیرد! او میگوید نمیخواهد مثل بقیه مردم روز و شب دنبال یک لقمه نان باشد تا امورات زندگی شان اداره شود. او میگوید زندگی بسیار ارزشمندتر از این چیزهاست. او وقتش را فقط به فکر کردن اختصاص داده است !!
رضا سالهاست با جمله "من نگفتم" بعد از هر رخداد مهمی، از بی اعتنایی به حرفهایش گلایه میکند. این توانایی بی نظیر رضا در تحلیل رویدادها به او این موقعیت را داده است بسیار پیش از سیاسیون اوضاع را پیش بینی کند!!
عمده فعالیت رضا در شبکەهای مجازی است او تاکنون دوبار برای کوردستان خودمختاری گرفته است یکبار استقلال و چند بار … !!
رضا پاردوکسی عجیب از افکار سیاسی متناقض است. او مخالف فدرالیسم است و آنرا اشتباه بزرگی برای کوردها میداند او میگوید کوردها باید دنبال استقلال باشند جز این هر مسیری اشتباه است و کوردها باید حساب خود را از بقیه ملتهای ایرانی جدا کنند. اما رضا در جریان انتخابات مجلس رژیم جمهوری اسلامی، تحریم انتخابات را اشتباه میدانست او معتقد بود نمایندەهای خوب و باسواد باید به مجلس رژیم فرستاده شوند! رضا راه یافتن چند نماینده کورد در ارومیه و ماکو را به مجلس موفقیت بزرگی میداند!!
اثر دانینگ کروگر، بر اساس تحقیقی کشف شد که در سال ۱۹۹۹ در دانشگاه کرنل توسط دیوید دانینگ (David Dunning) و جاستین کروگر (Justin Kruger) انجام گرفت. این دو نفر برای انجام این تحقیق مطالعاتی، افراد زیادی را از لحاظ تواناییهای استدلال منطقی، دستور زبان انگلیسی و حس شوخطبعی، مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه جالب رسیدند که افرادی خود را بهتر از میانگین ارزیابی میکردند که در واقع نتایجی بسیار کمتر از میانگین کسب کردهاند. بهعنوان مثال، افرادی که ۱۲ درصد توانایی داشتند، میزان توانایی خود را ۶۲ درصد در نظر گرفته بودند.
بدین شکل دانینگ و کروگر، این مشکل فراشناختی یعنی عدم توانایی درک میزان توانایی و عملکرد فردی را کشف کرده و این موضوع را این چنین بیان کردند:
افرادی که دانش کمتر از میانگین دارند، با دو مشکل بهصورت همزمان مواجه هستند: نه تنها نتیجهگیریهای اشتباهی دارند و بر اساس همان نتیجهگیریها خطاهای مکرری را مرتکب میشوند، بلکه به دلیل همین مشکل، عدم توانایی خود را نیز درک نمیکنند و متوجه این عدم توانایی نخواهند شد.
افراد دچار توهم دانایی (نارسیست) هیچگاه اجازه مورد نقد واقعشدن را به دیگران نمیدهند، چرا که اصلا به اشتباه احتمالی یا داشتن نقطه ضعف که ماهیت طبیعی انسان است اعتقاد ندارند. افراد دچار توهم دانایی با کسانی در ارتباط هستند که بدون چون و چرا و به شکل کورکورانهای آنها را تأیید یا از آنها تقلید و تمجید میکنند و یا افراد ضعیف و وابستهای هستند.
رضا شخص خاصی نیست به زمان خاصی هم تعلق ندارد. رضا مجموعەای از تضادها و تعارضات افراد جامعەای است که در مسیر رسیدن به آزادی توان همراهی ندارند و به جای کمک کردن به قطار در حال حرکت سنگ میزنند. رضا، ملغمەای تمام از نداشتەها و ندانستەهاست. او نمیخواهد قبول کند آن کسی که باید مسیرش را تغییر دهد اوست نه جامعه.
رضا کسی جز من و تو نیست. همه ما کم و بیش یک نوع از رضا بودن را در زندگی تجربه کردەایم. جایی که با خودخواهی و خودبزرگ بینی به جای اینکه باری از دوش جامعه برداریم سربار جامعه شدەایم. به جای یافتن آلترناتیو یا مسیری جایگزین، در گوشەای نشسته، رهگذران را به سخره گرفتەایم. مایی که به جای خواندن و شنیدن، عادت کردەایم فقط حرف بزنیم بدون آنکه چیزی برای عرضه و نمایش داشته باشیم. توهم دانایی، بزرگترین مشکل جامعه امروز ماست. جامعەای که هیچ علاقەای به مطالعه و کتاب ندارد از تاریخ بی خبر است و از آن عبرت نگرفته است آنچه را که میداند عین حقیقت و ثواب میداند و حاضر به شنیدن هیچ حرف مخالفی نیست. مراقب رضا درونمان باشیم!! نگذاریم تن خسته و زخمی سرزمینمان بیش از خودخواهی و توهم دانایی ما آسیب ببیند! عامل تفرقه و جدایی جامعه نباشیم! رضا نباشیم و در مسیر دانستن و فهمیدن گام برداریم.