د. آویسا رضایی
"قدرت فساد میآورد و قدرت مطلق، فساد مطلق. "
جان امریک ادوارد دالبرگ اکتون
در این مقاله موضوعی که این روزها بیش از هر زمان دیگری به چشم میآید را مورد پرسش قرار میدهم، بحث در مورد فساد، علیالخصوص فساد سیاسی.
فساد سیاسی چالشهای بزرگی را برای جوامع ایجاد میکند، اما پیش از بررسی چالشها و یافتن راهکارهای چاره ساز باید با انواع فساد سیاسی آشنا بشویم: هرگونه بدبینی، بی انصافی، سوءاستفاده از قدرت و موقعیتهای سیاسی توسط افراد یا گروههای سیاسی را میتوان فساد سیاسی اطلاق کرد. فساد سیاسی شامل رشوه، نفوذ، محافظهکاری و تبانی در تصمیم گیریهای سیاسی میشود .
- رشوه / معمولا به پرداخت یا دریافت وجه یا هدایای غیر از روال معمول و غیرقانونی برای تحریف تصمیمات سیاسی گفته میشود. رشوه میتواند به صورت مالی یا غیرمالی باشد. رشوه مالی شامل پرداخت و دریافت پول یا هدایای گرانبها برای تحریف تصمیمات سیاسی است. رشوه غیرمالی ممکن است شامل ارائه خدمات یا امکانات ویژه به افراد مختلف با هدف تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهای سیاسی باشد. امتیاز دادن نیز به تبادل رأی یا حمایت سیاسی در مقابل خدمات یا منافع شخصی گفته میشود که معمول در فرآیند انتخابات و تصمیمگیریهای سیاسی رخ میدهد.
- نفوذ/ به تلاش برای تحت تاثیر قراردادن سیاستمداران و تصمیمگیران و صاحبنظران توسط فردی دارای اعتبار و یا صاحب مقام، گفته میشود.
- محافظهکاری/ پنهانکردن اطلاعات یا جلوگیری از افشای فساد بارزترین نوع منفی حمایت پنهان از فساد است. محافظهکاری و جلوگیری از افشای فساد سیاسی معمولا شامل فعالیتهایی مانند تلاش برای پنهان کردن اطلاعات یا اثرگذاری بر رسانهها و سازمانهای نظارتی برای جلوگیری از افشای فساد است. این رفتارها ممکن است باعث نقض شفافیت و حاکمیت قانون شود. و به تضعیف اعتماد عمومی به نظام سیاسی منجر شود.
- تبانی/ به همکاری بین افراد یا گروهها برای اجرای انواع فساد سیاسی گفته میشود.
حال سوال مهم اینجاست: فساد سیاسی چه چالش هایی را میتواند در جامعه مدنی به وجود بیاورد؟
فساد سیاسی باعث از بین رفتن اعتماد عمومی، تبعیض در تصمیمگیریها، افزایش نابرابری و ضعف نظام اجتماعی شود. تضعیف اعتماد عمومی نیز میتواند منجر به بیثباتی سازمانی شود زیرا اعتماد عمومی پایهای برای هر سازمان و نظام سیاسی است. وقوع فساد سیاسی و تلاش برای پنهان کردن آن میتواند باعث کاهش اعتماد مردم به نظام سیاسی و سازمانهای مربوطه شود که در نتیجه موجب بحرانها و نارضایتیهای بیشتر در جامعه میشود.
بیانصافی سیاسی، نقض اصول عدالت و برابری در تصمیمگیریها و فرایندهای سیاسی است و عملا تبدیل یک سیستم مدیریتی از دموکرات به دیکتاتور.
خویشاوند سالاری نیز در معظل فساد سیاسی یک نوع از انواع دسته بازی و تیمسازی است که تاثیر مستقیم و غیر مستقیم بر جو جامعه مدنی دارد. خویشاوند سالاری میتواند باعث تضعیف اعتماد عمومی، تبعیض در انتخابات و تصمیمگیریها، و کاهش شفافیت و حسابرسی در فرآیندهای سیاسی شود.
دسته بازی و تیمسازی نیز موجبات عدم رقابت سالم را فراهم میآورد با توجه به در نظر گرفتن اصل تخریبگری رقیب مقابل فضای روانی ناسالم و تهمت و افترا و عدم ثبات روانی و اخلاقی بر طرفین رقابت حاکم است. عدم رقابت سالم میتواند باعث تثبیت فساد و توسعه شبکههای فسادآمیز در ساختارهای سیاسی شود. به عنوان مثال:
بررسی فساد سیاسی در یک سازمان ممکن است شامل بررسی اعتبار و شفافیت مالی، روشهای انتخاباتی، رفتارهای نمایندگان و همچنین روابط نزدیک با منافع خصوصی باشد.
برای درمان دستهبازی و فرقهگرایی در یک سازمان، میتوان از افزایش شفافیت و حسابرسی درون سازمانی، تقویت دموکراسی داخلی، ارتقاء آموزش سیاسی و اصلاح ساختارهای حزبی و شایسته سالاری استفاده کرد.
فساد در دموکراسی و حکومتداری
فساد در دموکراسی ممکن است به عنوان نقض اصول عدالت و شفافیت در فرآیندهای سیاسی تعبیر شود، در حالی که فساد در حکومتداری به معنای سوءاستفاده از قدرت و منابع دولتی برای منافع شخصی است.
با وجود فساد سیاسی، نهادهای دموکراتیک در طول زمان عملکرد خود را از دست میدهند. در نتیجه فساد دولتی گروههای فشار و مصلحتی رشد میکنند و این میتواند منجر به کاهش اعتماد عمومی و تضعیف حاکمیت قانون در جامعه شود.