د. توفیق حیدریان
ماندلا، قذافی و خامنەایی هر سه این افراد به قدرت رسیدند، ماندلا مبارزی راستین بود که بدون خونریزی سر کار آمد اما قذافی مبارزی بود که با خونریزی به قدرت رسید، خامنەایی در همان دوران مبارزاتیش با خون شروع کرد چون مبارز نبود. یکی از مبارزات خامنەایی فاجعه سینما رکس آبادان بود، لذا خامنەای هم با "خون"، "قتل" و کشتار سر کار آمد. هر سه بر مسند قدرت نشستند، ماندلا بدون "خونریزی " ادامه داد، اما قذافی و خامنەای با خونریزی بر مسند قدرتشان باقی ماندند.
ماندلا گوشش را برای شنیدن صدای مردم باز کرد، ولی قذافی و خامنەایی دهانشان را به نعره گشودن تا گوش مردمانشان از صدایش پر باشند، ماندلا کتاب مردم خود را خواند ولی قذافی و خامنەای نوشتند و گفتند، اما مردم را به خواندن وگوش دادن وادار کردند. ماندلا خودش از قدرت کناره گرفت یعنی به گونه ای که خود را کشت، تا مردمانش زنده باشند ولی قذافی و خامنەایی مردمانشان را کشتند، تا خودشان زنده بمانند.
ماندلا گفت "ما" و قذافی و خامنەایی هر کدام گفتند"من"، ماندلا به مردمانش توجه کرد و آنها را فرزندان خودش خطاب کرد، قذافی مردم را سوسک و موش خطاب کرد، خامنەایی هم گفت مردم "نمی فهمند" و هر از چندگاهی "غلطی" میکنند. ماندلا پیش ازاین که از زندگی کناره بگیرد خود را ازقدرت کنار گذاشت و قذافی تا آخر به تخت و خیمەاش فکرکرد و اندیشد تا از قدرت ساقطش کردند ،و خامنەای هم دارد ادامه میدهد که در قدرت بماند اما غافل از آن است که به سرنوشتی بس دشوارتر از قذافی دچارخواهد شد.
و حالا نلسون ماندلا و معمر قذافی هر دوی اینها در پیشگاه ابدیت تاریخ ایستادەاند و ما تنها به احترام ماندلا میایستیم! اما کارنامه تاریخی خامنەای چنان مردود هست، هنوز که هنوزه سیاهتر مردودتر، و ما منتظر خواهیم بود که این کارنامه به مراتب سنگینتر از شخص قذافی را در زبالەدان تاریخ منتظرش خواهیم بود، حال جای برای احترام درتاریخ برای خود و حلقه اطرافش باقی نخواهد گذاشت!
خامنەایی هم خود را انقلابی و آزادیخواه خواند و هم مبارز، اما مبارزی که یک شبه آیتالله شد، حلقه اطرافش از آخوندهای پر شد که فقط چشم طمع به ثروت و سامان ایران دوخته بودند و وجه ای درخور که بتوانند در نزد شیعیان از مشروعیت برخوردار باشند دارا نبودند و همه میدانیم که این افراد حلقه قدرت در نزد شیعیان از چنان جایگاه علمی و مذهبی خود مذهب تشیع برخوردارنبودند! و بودند آخوندهای از میان مراجع تقلید مذهب تشیع که اصلا شخص خامنەایی را قبول نداشتند که در حوصله این نوشته خارج است... و اما..... واضح است که تمام فاکتورها و شاخصهای آقای معمر قذافی در خامنەایی است بلکه چندین برابر هم بیشتر، و فراتر از معمر قذافی، قذافی ادعای رهبریت جهان اسلام را نکرد، ولی خامنەایی علاوه بر رهبریت خودخوانده جهان اسلام آن هم اسلامی که از دو مذهب تشکیل شده مذهب تسنن و تتشیع که هیچ کدام ازاین دو مذهب باهم هیچ تشابهی نداشتند بلکه این مذاهب خود نیز علاوه بر چند فرقه بودنشان که تسنن به چهار فرقه و تشیع نیز هم با چند فرقهای بودنشان که در کل با تقسیمبندی دو مذهب خود تسنن و تشیع چنان سنخیتی باهم نداشتند بلکه در تقابل با همدیگر بودن را دارا بودند.
اما اگر به جریانات اسلامگرایانه بنگریم هیچ کدام از آن جرایانات مثل چند جریان افراطگرایی که شالوده و اساسشان بر مبنای "ترور"، "وحشت" و ارعاب و اعمال افراطگرایانه هیچ وجه مشترکی به لحاظ ایدئولوژی و اعتقادی ندارند. منتها فقط مخرج مشترکشان با جریانات افراطگرایی گره خورده که بتواند در کارهای خرابکارانه در سطح منطقه خاورمیانه و جهان را انجام بدهند دارا هستند.
خامنەای برتمام شاخص های قذافی که مبنای ادامه دیکتاتوریش بعد از به قدرت رسیدن بوده مثل "قتل" و"خونریزی" در داخل و خارج از مرزهای ایران بوده و هست بلکه پا فراتر گذاشته و خود را در جایگاهی می بیند که علاوه برتمام جنایاتی که مرتکب شده در داخل و خارج یران برابر به مردمان کشور ایران روا داشته؛ حال به فکر حسینه کردن "کاخ سفید در آمریکا" و نابودی کشور اسرائیل میباشد. چون خامنەای هم مثل قذافی مبنای قدرتش همان "کلید واژه های" بوده که مدام در سخنانش نسبت به مردم ایران می شنویم عبارتنداز؛ "من میگم _مردم غلط میکنند_مردم عقلشان قد نمیکشد_من بیشتر میفهم _مردم رعیت هستند و من مالک آنها هستم، از این چنین گفته مدام شاهدش بودەایم"
ماجرای تشابه خامنەای باقذافی در زمینه قدرت بدون پاسخگو بودن در برابرمردم، و خود را در جایگاه خدا قرارداده است، گفتەهای که در همین چند روز گذشته عنوان نمود که سوژه رسانەای دنیاگردید: "نشستن روپله ها وحرف ها و گفته های که به قول خودش می گفت فی البداهه در دهانش گذاشته شده از طرف خداوند بود ولی من همینجوری میگفتم" که بازتاب آن در اکثر رسانه ها مخابره گردید و سوژری رسانەای گردید!
همچنان اگر خیلی گذرا به گفتەها و مصاحبه "اوریانافالاچی" روزنامرنگار و مصاحبەگر سیاسی ایتالیایی که با قذافی داشته است بنگریم، از قذافی می پرسد؛ آیا اعتقادی به خدا دارید؟ و وقتی با پاسخ مثبت معمر قذافی مواجه میشود، با کنایە به او میگوید؛ برای اینکه من فکرمی کردم که شما خود خدا هستید.
حال متوجه خواهیم شد که خامنەایی هم مثل قذافی گفت "من" و نگفت "ما" و صدای مردم را نشنید،م طالبات مردم را نخواند و نمیخواهد بخواند.
قبل از بدست آوردن اریکه قدرت خودش گفت این مسئولیت رهبری خیلی سنگین است و خود عنوان کرد که؛ "باید به حال مردمان خون باید گریست" اما وقتی سریر و اریکه قدرت را بدست گرفت همان شد که قذافی بود و میخواست بشود، بلکه هزاران برابر بیستر از معمر قذافی و خطرناک تر از رهبر لیبی!