فواد محمودی
مقدمه: خطرات سکولاریسم بدون دانش
در دنیایی که از جدایی دین و دولت حمایت می شود، مفهوم سکولاریسم اغلب به اشتباه درک می شود و به اشتباه به کار می رود. این مقاله به بررسی تفاوتهای ظریف «سکولاریسم بدون معرفت» یا سکولاریسم بدون دانش میپردازد و به بررسی دامهای بالقوه آن و اهمیت پرورش تفاهم در جوامع سکولار میپردازد.
١. درک سکولاریسم و تکامل آن
سکولاریسم در هسته خود بر جدایی نهادهای مذهبی از امور حکومتی تأکید دارد. هدف آن ایجاد جامعه ای است که در آن افراد آزاد باشند تا عقاید خود را بدون دخالت دولت عملی کنند.
در بررسی پیچیدگیهای سکولاریسم در ایران و کوردستان به مفهومی پرداخته میشود که گسترش جهان را به شکل گستردهای تحت تأثیر قرار داده است.
سکولاریسم یک مفهوم فلسفی و اجتماعی است که از تفکرات مذهبی و دینی جدا میشود و اصول غیردینی را به عنوان مبنای تصمیمگیریهای اجتماعی و سیاسی میپذیرد. در نظام سکولار، دین از حوزههای دولتی و سیاست جدا میشود و تصمیمگیریها بر اساس قوانینی استوار بر اصول دموکراتیک، علمی و حقوق بشر انجام میشود.
این مفهوم نه تنها به جدا کردن دین از دولت بلکه به احترام به آزادیهای فردی، تفکرات متنوع، و عدالت اجتماعی نیز میپردازد. سکولاریسم به عنوان یک اصل اساسی در جوامع مدرن و دموکراتیک مطرح میشود و درک آن به نقش مهمی در تداول فرهنگی و ساختارهای اجتماعی دارد.
٢. زمینه تاریخی سکولاریسم:
ردیابی ریشه های سکولاریسم، تکامل آن را در طول زمان، تحت تأثیر تغییرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آشکار می کند. درک این زمینه تاریخی برای درک ماهیت سکولاریسم بسیار مهم است.
تاریخ درک سکولاریسم در ایران به دورههای مختلف تاریخی باز میگردد. ابتدا باید به نخستین تجربیات تاثیرگذار سکولاریسم در ایران اشاره کرد.
در قرن نوزدهم، با آغاز تعاملات با اروپا و ورود ایدهها و اصول نوین، مفهوم سکولاریسم در جامعه ایران به وجود آمد.
پس از انقلاب مشروطیت و تشکیل دولت مشروطه در اواخر قرن نوزدهم، مفاهیم سکولاریسم به عنوان بخشی از تلاشهای مدرنیزاسیون و تحول در ساختارهای اجتماعی و سیاسی مورد بررسی قرار گرفت. هرچند که این تجربه تا حد زیادی محدود به حوزههای اداری و قانونی بود، اما ایدهها و اصول سکولاریسم در این دوران در جامعه ایران تداوم یافت.
پس از پایان دوره مشروطه، با تشکیل دولت پهلوی در دهه ۱۹۲۰ و تلاشهای شاپور اکتسابی برای تحولات مدرنیزه و سکولاریساسیون، درک سکولاریسم در ایران به شدت تأثیرپذیر شد.
اما با پیچیده شدن اوضاع سیاسی و اجتماعی، در بعضی مقاطع این درک مورد انتقاد و اختلاف قرار گرفته و تا دورههای بعدی تاریخ ایران، نقدها و تفاوتهای زیادی به وجود آمد.
در تاریخ کوردستان ایران، درک سکولاریسم به ویژه پس از انقلاب ملتهای ایران در سال ۱۳۵۷، تأثیرگذارتر شد.
با پیدایش حوادث سیاسی و اجتماعی، برخی از افراد و گروهها در کوردستان به تأکید بر اصول سکولاریسم پرداختند به منظور حفظ هویت ملی و فرهنگی خود
تاریخچه درک سکولاریسم در این منطقه با توجه به رویدادهای سیاسی و تحولات جامعه، به تدریج شکل گرفته است.
این درک نه تنها به تأثیرات داخلی، بلکه به تبادلات فرهنگی و سیاسی با سایر ناحیهها و جوامع مجاور نیز وابسته است
٣. خطرات نادیده گرفتن زمینههای فرهنگی و تاریخی:
یکی از خطرات عمده، گرایش به نادیده گرفتن زمینههای فرهنگی و تاریخی است که منجر به شکلی منفک از سکولاریسم میشود که ملیله غنی تجربه بشری را نادیده میگیرد
زمینههای فرهنگی و تاریخی نقش مهمی در شکلدهی به هویت و ارزشهای یک جامعه دارند. اگر این زمینهها نادیده گرفته شوند، افراد ممکن است از ریشهها و مفاهیم فرهنگی و تاریخی جدا شوند. این منجر به ایجاد یک سکولاریسم ناشی از انزوا فرهنگی شده و از میراث تجربه بشری کاسته میشود.
با نادیده گرفتن زمینههای فرهنگی، ارتباط اجتماعی ضعیفتر میشود و جامعه ممکن است در مسیرهایی که به فرهنگ و تاریخ آن مرتبط نیستند، هدایت شود. این ممکن است به از دست دادن هویت فردی و جمعی، ارتقاء تفرقه و کاهش همبستگی منتهی شود.
٤. سکولاریسم و تأثیر بر ارتباط و همدلی انسانی:
سکولاریسم منفصل میتواند منجر به فقدان همدلی و درک بین افراد با عقاید مختلف شود که مانع از پتانسیل ارتباط انسانی معنادار میشود.
سکولاریسم منفصل میتواند اثرات منفی بر ارتباطات انسانی داشته باشد.
زمانی که افراد به طور کامل از ابعاد فرهنگی و مذهبی چشمپوشی میکنند، احتمال برهمخورد و نداشتن درک از دیگران با عقاید مختلف افزایش مییابد. این ممکن است به کاهش همدلی و ارتباطات معنادار بین افراد باشد.
همچنین، فقدان ارتباط با ارزشهای فرهنگی مشترک میتواند به کاهش همبستگی اجتماعی و افزایش احتمال تفرقه منجر شود. درک ناکافی از زمینههای فرهنگی و مذهبی میتواند به عدم احترام به تفاوتها و به هم پیوستگی مختلفی که این تفاوتها به همراه دارند، منجر کند.
٥. سکولاریسم و ظهور جزم گرایی
چگونه سکولاریسم می تواند به جزم گرایی تبدیل شود:
از قضا، سکولاریسم کنترل نشده می تواند به یک ایدئولوژی سفت و سخت تبدیل شود، که منعکس کننده دگماتیسمی است که در جنبش های مذهبی افراطی دیده می شود.
سکولاریسم، در صورت کنترل نشده، ممکن است به جزم گرایی تبدیل شود زیرا در این حالت، آنچه ابتدا به عنوان تفکر جداگانه از مذهب و تداخل دین با دولت شروع شده است، به یک ایدئولوژی سفت و سخت تبدیل میشود. این ممکن است منجر به عدم توجه به حقوق و آزادیهای افراد شود و جوانب دیگری از تفکر و زندگی را نادیده بگیرد.
در نتیجه، مانند جنبشهای مذهبی افراطی، سکولاریسم نیز میتواند به جزمگرایی منتهی شود که ممکن است باعث سرکوب نظرات مختلف، کاهش تعامل فرهنگی و اجتماعی، و تضییع ارزشهای حقوقی و انسانی شود.
در برخی جوامع گذشته و حال، سکولاریسم نادیده گرفته و به جزم گرایی تبدیل شده است.
یک نمونه مشهور این اتفاق در دوران شوروی سابق قرار دارد، که سکولاریسم اولیه باعث جلب قدرت به دستورهای حزب کمونیست شد و از آزادی ادیان و اعتقادات مذهبی کاسته شد.
در خاورمیانه، برخی کشورها تجربههایی مختلف با سکولاریسم و تأثیرات آن داشتهاند. این تجربیات به میزانی متفاوت بوده و نمونههایی از جزمگرایی نیز وجود داشتهاند. برخی از کشورها که در این زمینه تأثیرگذار بودهاند عبارتند از:
- ترکیه: با ورود به دوران جمهوری، سکولاریسم به عنوان یکی از اصول اساسی تعریف شد. که به مسلمانان آن کشور بیش از حد فشار آورده بود
اما در دهههای اخیر، تغییراتی در جهت نادیده گرفتن سکولاریسم در برخی ابعاد دیده شده است.
- ایران: رویداد کشف حجاب توسط رضا شاه پهلوی، که با نام "کشف حجاب" شناخته میشود، رخ داد. این رویداد بخشی از سیاستهای مدرنسازی و تغییرات اجتماعی بود که تحت حکومت شاه در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ میلادی انجام شد.
به طور کلی، این رویداد به مجموعهای از اقدامات تحت عنوان "برنامه اصلاحات اجتماعی" توسط دولت پهلوی اشاره دارد که به هدف مدرنسازی و تحولات اجتماعی در ایران هدفمند بود. از جمله این اقدامات، ممنوعیت حجاب در مکانهای عمومی و اداری و تشویق زنان به عدم استفاده از حجاب در فضاهای عمومی بود.
این اقدام را به عنوان یکی از اقدامات سکولاریسم در ایران در نظر گرفت. اقداماتی مانند کشف حجاب و ممنوعیت استفاده از حجاب در مکانهای عمومی و اداری، جزء سیاستهای مدرنسازی و تغییرات اجتماعی تحت حکومت شاه پهلوی بودند که به نوعی سعی در جدایی دین از دولت و ایجاد جامعهای سکولار داشتند.
به همین دلیل، این اقدام مورد انتقادات شدیدی از سوی بخشهایی از جامعه ایران، به خصوص از سوی قشر مذهبی و محافظهکار، روبرو شد. این اقدام نه تنها به عنوان یک اقدام سیاسی و اجتماعی مطرح بود، بلکه به عنوان نقض حقوق بشر و آزادی مذهبی نیز مورد انتقاد قرار گرفت.
این تصمیم باعث برخورد واکنشهای مختلفی در جامعه ایران شد و با نظرات موافق و مخالف مواجه شد. تصمیماتی مانند این نشان از تضادها و اختلافات اجتماعی و فرهنگی در دوران حکومت شاه میباشد که در نهایت به انقلاب و سقوط رژیم پهلوی منجر شد.
پس از انقلاب در سال ۱۳۵۷ دین به عنوان اصلی تعریف شد و در این فرآیند، سکولاریسم به چالش کشیده شده
در دوران حاکمیت برخی جریانهای سکولار در برخی از کشورها، نادیده گرفتن حقوق فرهنگی و مذهبی افراد، در تبدیل سکولاریسم به یک ایدئولوژی جزمگرا نقش داشته است. این با شکلگیری سیاستهای سختگیرانه و سرکوب نظرات مختلف همراه میشود.
٦. مقایسه با جنبش های مذهبی افراطی:
بررسی شباهت های بین سکولاریسم افراطی و افراط گرایی مذهبی خطرات بالقوه ذاتی هر دو را روشن می کند.
شباهتهای بین سکولاریسم افراطی و افراط گرایی مذهبی شامل:
* سرکوب نظرات:
- هر دو به سرکوب نظرات مختلف و محدودیت آزادی بیان منجر ميشوند.
* کاستن از حقوق انسانی:
- این دو جریان میتوانند حقوق اساسی انسانی را نادیده بگیرند و محدودیتهایی برای افراد ایجاد کنند.
* تشدید تفاوتها و تفرقه:
- هر دو ممکن است باعث تشدید تفاوتها و تفرقه میان اجتماعات شوند.
* از دست دادن همبستگی اجتماعی:
- نادیده گرفتن تنوع فکری و فرهنگی به از دست رفتن همبستگی اجتماعی منجر میشود.
* استفاده از قدرت در جهت مصلحت:
- این دو جریان ممکن است از قدرت سیاسی برای تحقق اهداف خود و به نفع گروهی خاص استفاده کنند.
این شباهتها نشاندهنده خطراتی است که از جانب هر دو جریان ممکن است ظاهر شوند و نیاز به توجه به آنها برای حفظ ارتباطات معقول و احترام به حقوق انسانی دارد.