(متن سخنان سخنگوی حزب دموکرات در کنفرانس همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران)
با سپاس و تشکر از همگامی کە ترتیب کنفرانس امروز را دادند و این فرصت را برای ما بعنوان حزب دموکرات کوردستان ایران ایجاد کردند تا در رابطە با ایران، بخصوص روند آلترناتیوسازی کە بسیار مهم است بتوانیم اینجا با دوستان تبادل نظر داشتە باشیم و از تجربەی مبارزاتی خود بگوییم.
نخست اینکە از مناظر مختلف میشود بە تحولات دو سال گذشتە پرداخت. از منظر مردم، مردم در کف خیابان مبارزە علیە نظام جمهوری اسلامی است. اصولا از نظر اپوزیسیون بایستی هم مبارزە باشد هم احساس مسئولیت و بدیلسازی. بە صرف مبارزات و طغیان کە حقیقتش این است در ایران عموم مردم و در کوردستان علیالخصوص هزینەی بسیاری برای آن دادەاند، نمیشود یک نظام سیاسی را ساقط کرد. یک نظام سیاسی را فقط باید با بدیل سیاسی آن جایگزین کرد. یعنی کاری کە ما در عرض یک سال گذشتە موفقیت چندانی در آن نداشتەایم. انتخابات اخیر در ایران نیز نشان داد کە اکثر مردم ایران جمهوری اسلامی را نمیخواهند ولی آیا صرفا اینکە مردم اپوزیسیون باشند کافی است؟ حداقل اینجا وظایف سازمانها و احزاب سیاسی و اصولا جریانهای کە دنبال تغییر نظام جمهوری اسلامی هستند را باید تبیین کرد. بایستی این سوال را از خودمان بپرسیم در کوردستان ایران و در بقیەی ایران در جریان جنبش ژینا "مهسا" امینی گفتمان یا "رتوریک" مردم تا اندازەی بسیار زیادی با بخشهایی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج فاصلە داشت. در داخل کشور از "تجزیەطلبی" و "تمامیتارضی" و اینگونە مباحث صحبت نمیشد، بلکە این بحثهایی بود کە در میان بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی مطرح بود و جمهوری اسلامی هم در آن میدمید.
اما ما بعنوان حزب دموکرات کوردستان ایران در پروسەی آلترناتیوسازی موانع را در چە میبینیم؟ صورت مسئلە این است کە ایران کشوری است با موقعیت بسیار خاص و حساس در خاورمیانە، کشوری بسیار ثروتمندی با تنوعات تاریخی بسیار گستردە و گذشتەی تاریخی بسیار غنی. ایران، عراق و سوریە نیست. خوب پیام این است کە جامعەی جهانی بە تبعیت از موقعیت جغرافیایی ایران با این کشور تعامل کردە و اصولا در داخل ایران هم در میان اپوزیسیون کشور هم بایستی یک فاکتور دیگر بە آن اضافە کنیم کە بگوییم این مزید بر علت است.
جامعەی ایران یک جامعەی چند ملیتی است، یک جامعەی متنوع و اصولا اگر صورت مسئلە این است حل مسئلە هم باید تابعی از این صورت مسئلە باشد. جمهوریخواهی قطعا یک آلترناتیو در مقابل نظام مطلقەی پادشاهی میباشد، اما اینکە ما در ایران کنونی نظام جمهوری داریم بە صرف جمهوری بودنش یک نظام دموکراتیک نبودە و بە صرف فدرالیزم نیز دوبارە یک نظام دموکراتیک نمیشود. ما در ایران تا اندازەی زیادی تقریبا در جنگ مقولات هستیم و این مقولات یکی از موانع اصلی است کە ما در پروسەی آلترناتیو سازی باید بتوانیم بر این موانع فائق آییم، چرا کە تعریفی کە از ایران داریم بعضی مواقع همگامی ندارد.
ایران از نظر ما یک واحد جغرافیایی است و در داخل این کشور ملیتهای مختلفی با هم زندگی میکنند و اصولا یکی از اشکالاتی کە در چگونگی تعامل با این موضوعات وجود داشتە و در گذشتە و در حال حاضر نیز گریز از مرکزی وجود دارد کە دقیقا دلیل آن حدم اعتراف بە این واقعیات بودە است. در زمان نظام پهلوی هم مرکز برای تنوعات این کشور جذاب نبود؟ برای یک کورد، برای تنوعات مذهبی، تنوعات ملی دیگر و در نظام جمهوری اسلامی نیز هیچگاه مرکز جذاب نبودە و نیست؟ آلترناتیوی کە ما خواهان آن هستیم بعنوان جمهوریخواهی باید یک آلترناتیوی باشد کە مرکز را جذاب کند. مرکز نیز هنگامی جذاب میشود کە تبلور وجود این تنوعات باشد کە دیگر ما آنجا از مشارکت صحبت میکنیم. اگر قرار باشد ایران را براساس این واقعیات ساخت بە نظر ما فدرالیزم میتواند یک راەحل باشد، ولی این فدرالیزم قابل بحث است و با این تنوعات سیاسی، ملی، مذهبی در ایران چالشهایی را بدنبال خواهد داشت. چون اصولا ما تجربەی گریز از مرکز را دیدەایم، دوستان مرکزنشین یا اگر با صراحت بگوییم دوستانی کە ماهیت یا فعالیتهایشان مبنای اتنیکی یا تعریف اتنیکی ندارند آنها بیشتر موظف هستند کە مرکز را برای تنوعات این کشور جذاب و قابل اطمینان کنند.
در جریان انقلاب یا جنبش ژینا و در جریان مناسبات و آیینهای نوروزی اخیر کوردستان ایران نیز دیدیم کە سیاستهای جمهوری اسلامی کماکان بر مبنای درست کردن حاشیە و مرکز استوار است. بدین تعریف کە حاشیە از منظر جمهوری اسلامی و بخشی از اپوزیسیون تهدید بودە و از طرف بخشی از جریانهای اتنیکی یک رادیکالیزم علیە این مرکزگرایی شکل می گیرد و اینها در مقابل هم قرار میگیرند. از نظر ما وظیفە و دستور کار جمهوریخواهان تدوین و تبیین یک گفتمان متعادل است، گفتمانی کە بتواند نمایندگی این تنوعات را داشتە باشد. زیرا گریز از مرکز سبب شکلگیری رادیکالیزم حاشیە گشتە و مرکز هم سعی بر بە حاشیەراندن هر چە بیشتر حاشیە با استفادە از تئوریهای توهم توطئە خواهد کرد.
در رابطە با کوردستان ایران باید بگوییم این منطقە از ایران همیشە با نگاه امنیتی طبق دیدگاە اتاقهای بستەی سپاە پاسداران ادارە شدە است. در جریان جنبش ژینا (مهسا) امینی نیز نظام جمهوری اسلامی از این تئوری یا از این تجزیە هراسی حداکثر استفادە را برد و این پیغام را در داخل کشور اشاعە میداد جنبشی کە در کوردستان وجود دارد یک جنبش تجزیەطلبی وابستە بە اجانب و خارجیها بودە و برای آنها کاملا آسان بود حتی رهبران این جنبش را با موشک هدف قرار بدهند. اما چطور ما میتوانیم جلوی این توطئەهای جمهوری اسلامی را سد کنیم؟ این هدف زمانی تحقق خواهد یافت کە در خارج از کوردستان کلانشهرها و مناطق دیگر ایران این واقعیت را قبول بکنند. مبارزەای کە آنجا وجود دارد و انصافا هم بە خوبی پیش بردە میشود باید با همگامی و هماهنگی بین ملیتهای مختلف از تورک، فارس، کورد، آذری حتی مذاهب مختلف تبدیل بە امر واقع بشود. اینکە چطور تبدیل بە امر واقع میشودم با قبول این واقعیات. مشخص است اگر ما قرار باشد در ادارەی کشور شرکت نداشتە باشیم دنبال کدام راەحل میرویم؟ دنبال راەحل گریز میرویم؟ خوب پس لازم است کە تهران بە عنوان مرکز را جذاب کنیم تا در حاشیە تهدیدی وجود نداشتە باشد. راەحل آن چیست؟ راە حل مسئلە دقیقا این است کە ما بتوانیم این تنوعات را مبنای درست کردن آلترناتیو قرار بدهیم و اینکە کوردستان ایران فرصت بودە و تهدید نیست.
در تمام تاریخ حزب دموکرات کوردستان ایران و طی ٨٠ سال گذشتە همیشە ما دنبال حل مسئلەی کوردستان ایران در چهارچوب ایران بودەایم. پس چرا موقعی کە ما از چگونگی ادارەی کشور در آیندە صحبت میکنیم بە این آسانی مقولاتی مانند تمامیتارضی و تجزیەی کشور مطرح میشود. باید این پرسشها را مطرح ساخت کە منظور از ملت چیست؟ منظور از تعاریف زبان فارسی و زبان کوردی چیست کە در آن بە مشکل برمیخوریم؟ ما در فاز اول در پی توجیه و تعریف و تفهیم این مقولات هستیم. بیشتر سازمانها و احزاب سیاسی کە حداقل بە مسئلەی کوردستان، مسئلەی ملیتها و تاریخچەی سیاسی حزب دموکرات کوردستان آشنایی دارند باید این واقعیت را قبول بکنند کە کوردستان ایران و تنوعات ملیتی تهدید نیست، بلکە فرصت است برای بازسازی و ترسیم آیندەی ایران و در تمام این جنبشهای اخیر ما این را نشان دادەایم.
بخش پایانی صحبت من این است کە در جریان و پروسەی شکلگیری یا عدم شکلگیری یا عدم موفقیت آلترناتیو سازی یک واقعیت هم را باید زیرنظر داشت کە جامعەی ایران متاسفانە تاکنون دموکراسی را تجربە نکردە است. دموکراسی هنوز اندیشەهای مختلفی است از دیدگاەهای مخلتف و هنوز تبدیل بە موسسات عملی در جامعەی ایران نشدە و موقعی کە جامعەی ایران این را تجربە نکردە کدامها میتوانند دموکراسی را تثبیت بکنند؟ موسسات کدامها هستند؟ پاسخ نقش احزاب بودە و در کوردستان ایران این مبارزە و تجارب در اشکال مختلف هموارە ادامە داشتە و اخیرا جنبش نوروز هم دقیقا این را ثابت کرد.
پس سازماندهی و تحزب و تشکیل موسسات یکی از شرطهای اساسی شکلگیری دموکراسی در جامعە است. ما برای تمام فعالیتهای مدنی، فردی، کنشهای سلبیرتیها و شخصیتهای مختلف احترام قائلیم، ولی نباید با بازگشت بە عقب کنار آمد. اگر ما قرار باشد مبنای چگونگی شکلگیری جامعەی آیندە را فردگرایی بدانیم، میبینیم ترامپ میلیاردر کە وارد سیاست میشود حزب را انتخاب میکند. پس این حزبستیزی تا اندازەی زیادی در جامعەی ایران یا در بین دوستان خارج از کشور وجود دارد و این بە هیچ وجهە کمک نمیکند. توصیەی ما این است کە حتی مخالفین حزب دموکرات کە با حزب ما اختلاف نظر دارند دور هم جمع بشوند و حزب و جریان سیاسی تشکیل دهند و آن موقع برای ما هم آسانتر و برای آنان نیز آسانتر خواهد بود کە بدانیم مخاطبین کدامها هستند؟ این یک تجربەای بودە کە در کوردستان ایران وجود داشتە و یکی از دلایلی کە این جنبش در کوردستان ایران بە این آسانی تسلیم نشدە و علیرغم متحمل خسارات و قربانیهای بسیار زیادی اما در صف اول مبارزە علیە جمهوری اسلامی باقی ماندە است دقیقا بە سوابق سازماندهی و تشکیلات درست کردن و نظم و نظام حزبی برمیگردد.
برای دوستان آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم این فرصتی باشد کە ما بیشتر و بهتر بتوانیم در پروسەی آلترناتیو سازی و اصولا تشکیل بدیل برای جمهوری اسلامی بە کارهایمان ادامە بدهیم. نظام جمهوری اسلامی باید بدیل داشتە باشە و این بدیل هم بایستی نمایانگر واقعیات تنوعات جامعەی ایران باشد.