(بە مناسبت ١٢٦مین سالگرد انتشار روزنامەی "کوردستان")
آزاد مستوفی
در تار و پود جامعه روزنامەنگاری به عنوان بافندەی حقیقت، حامل مشعل شفافیت و نگهبان دموکراسی است. ماهیت آن صرفا در گزارش رویدادها نیست، بلکه در زیر ذرەبین بردن آنها، به چالش کشیدن وضعیت موجود، و حمایت از ارکان آزادی بیان نهفته است. با این حال، در سایه رژیمهای اقتدارگرا و اتاقهای پژواک تعصب، قداست روزنامهنگاری اغلب با چالشهای بزرگی مواجه است.
در هسته خود، رسالت روزنامەنگار از مرزهای داستانسرایی صرف فراتر میرود. این در مورد تحریک کنجکاوی، برانگیختن بحث و جرقه زدن تغییر است. جوهر واقعی روزنامهنگاری در توانایی آن در طرح پرسشها، برانگیختن در زیر سطح و آشکار ساختن حقایق پنهانی است که در راهروهای قدرت نهفته است. روزنامەنگاری تلاش بیوقفه برای شفافیت، تعهد تزلزل ناپذیر برای پاسخگو کردن صاحبان قدرت و تعهد تزلزل ناپذیر برای توانمندسازی مردم با دانش است. با این حال، در آب تیره رژیمهای دیکتاتوری، روزنامهنگاری به خاری در چشم مستبدان تبدیل میشود. سانسور به سلاح انتخابی تبدیل میشود، زیرا ظالمان میخواهند صدای مخالفان را خفه کنند، اعمال خود را در تاریکی بپوشانند و روایت را مطابق با منافع خود دستکاری کنند. با این حال، دقیقاً در این مناظر ظالمانه است که اهمیت روزنامهنگاری بیش از همه میدرخشد. زیرا وظیفه روزنامهنگار است که از قید و بندهای سانسور سرپیچی کند، صداهای خاموش را تقویت کند و نوری نافذ به ورطەی سرکوب بتاباند.
علاوه بر این، چالشهای روزنامهنگاری تنها از دالانهای قدرت سرچشمه نمیگیرد، بلکه از دالانهای افکار عمومی نیز منبعث میگردد. در عصری که اطلاعات نادرست گسترش یافتە و اتاقهای پژواک رشد میکنند، این تصور خطرناک وجود دارد که روزنامهنگاری باید مطابق با هوسهای افراد باشد، باید با سوگیریهای از پیش تعیینشده مطابقت داشته باشد، و باید به عنوان سخنوری برای برنامههای حزبی و گروهی عمل کند. چنین تصوری نه تنها با اصول روزنامهنگاری منافات دارد، بلکه ماهیت آن را نیز تضعیف می کند و باعث تنزل ماهیت روزنامەنگاری و شخصیت روزنامەنگار هم خواهد شد.
روزنامهنگاری، در ذات خود، به دنبال عینیت، تعهد به ارائه دیدگاههای متنوع و تعهد به کشف حقایق چند وجهی است که زمینهساز مسائل پیچیده است. مطالبەی پوشش یک طرفه به معنای فرسایش بنیان خود روزنامه نگاری، کنار گذاشتن تعقیب حقیقت به نفع آسایش جهل و خیانت به اعتماد خوانندگانی است که برای پیمایش در هزارتوی اطلاعات به روزنامه نگاران متکی هستند. در مواجهه با این چالشها، روزنامەنگاران باید بر تعهد خود به حرفه خود ثابت قدم بمانند. آنها باید نقش خود را به عنوان نگهبانان حقیقت، به عنوان مدافعان شفافیت و به عنوان مدافعان بی صدا کە بدنبال کسب قدرت نیستند، بپذیرند. آنها باید در برابر جذابیت پاداش ها و منافع سانسور برای حاکمیت مقاومت کنند، از فشارهای جانبدارانە نگاشتن و پوشش دادن رویدادها سرپیچی کنند و از اصول صداقتی که در قلب روزنامەنگاری نهفته است، حمایت کنند.
علاوه بر این خوانندە، بینندە و شنوندە نیز به عنوان مصرفکنندگان اخبار، مسئولیت حفاظت از یکپارچگی روزنامهنگاری را بر عهده دارند. باید در برابر وسوسەی عقبنشینی در اتاقکهای پژواک، مصرف غیرانتقادی اطلاعات و تقاضای انطباق با تعصبات خود مقاومت کنند. باید تنوع افکار را بپذیرند و در گفتمان انتقادی شرکت کنند. روزنامه نگار و کاربران رسانەها در برابر بالاترین استانداردهای بیان حقیقت مسئولاند.
بدون شک در عصر ارتباطات و تلاش برای پایەگذاری جامعەای سالم و مدنی بر مبنای اصول دمکراسی و حقوق بشر، اهمیت روزنامەنگاری را نمیتوان نادیدە گرفت. این سنگ بنای دموکراسی، سنگ بنای شفافیت و چراغ حقیقت در جهانی پوشیده از اطلاعات نادرست و سانسور است. در حالی که در آب های متلاطم قرن بیست و یکم حرکت می کنیم، بیایید تعهد خود را به اصول روزنامهنگاری، به دنبال حقیقت و حفظ یک جامعه آزاد و آگاه مجدداً تأیید کنیم. زیرا به قول توماس جفرسون، "آزادی ما به آزادی مطبوعات بستگی دارد، و این آزادی بدون از دست دادن نمیتواند محدود شود".
در سرزمین های تحت ستم دیکتاتوری و اشغالگری، همچون کوردستان، روزنامهنگاری به عنوان چراغ امید در میان تاریکی ظاهر می شود. این به عنوان راه نجاتی برای صداهای خاموش عمل می کند، جنایات را روشن می کند و واقعیت های پنهان شده توسط رژیم های خودکامه را افشا می کند. روزنامهنگاری مجرایی میشود که از طریق آن حقیقت منتشر میشود، انعطافپذیری به نمایش گذاشته میشود و مقاومت گالوانیزه میشود. در مواجهه با ظلم، جوامع را توانمند میسازد تا روایتهای خود را پس بگیرند، سرکوبگران خود را به چالش بکشند و آرزوی آیندهای را داشته باشند که با آزادی و عدالت تعریف میشود. بنابراین، برای کوردها و دیگرانی که ظلم و ستم را تحمل نمی کنند، روزنامه نگاری صرفا یک حرفه نیست بلکه سلاحی برای رهایی و گواهی بر روح تسلیم ناپذیر انسانی است کە می خواهد جامعەای سالم و مبتنی بر اصول دمکراسی داشتە باشد.