د. آوی سا رضایی
_ نسل نو به علت اعمال همه جانبه آسیمیلاسیون، مبتلا به سرگشتهگی ایدئولوژیکی هستند و این میتواند آسیب جبران ناپذیری به کلیت سیستم فکری و مبارزاتی بزند.
_ ما در مرزهای ناسیونالیزم و راسیسم دچار سرگشتهگی شدهایم.
_ بجای ملیگرایی و خودشناسی و بهرهگیری و تولید ملی روی به دیگرستیزی آوردهایم.
_ سرگشتهگی در این دو ایدوئولوژی ضربههای مهلکی را به ساختار تربیتی و سیاسی یک ملت وارد خواهد کرد و باعث از دست دادن دوستی و در نتیجه به وجود آمدن جنگهای داخلی و عدم تجارت موفق و رقابت سالم خواهد بود.
سرگشتگی و اشتباه هر فرد در این مقوله میتواند آسیب جبران ناپذیری به کلیت سیستم فکری و مبارزاتی بزند.
برای پاسخ دادن به این پرسشها ابتدا باید تعریف دقیقی از هر دو مفهموم ارائه کنیم، و سپس به تاثیرات و پیامدهای آن بر جوامع و فرهنگها پرداخته و در نهایت شناسایی "رفتارهای مرزیِ بارز و مبهم" بینِ دو مفهوم و راهکار ممکن برای کاهش سرگشتی بین این دو مسئله پرداخت.
مفهوم کلمات "ناسیونالیسم" و "راسیسم" را به کرات از زبان فلاسفه نامدار دنیا مطالعه کردهایم و در تمام مکاتب فلسفی معنایی مشابه و یکسان دارند. ناسیونالیزم سالم رویکردی مناسب است و راسیسم عملکردی منفی با پیامدهای منفیتر
ناسیونالیزم چیست؟
اصطلاح «ناسیونالیسم» به طور کلی برای توصیف دو پدیده به کار می رود: نگرشی که اعضای یک ملت هنگام اهمیت دادن به هویت ملی خود دارند و اقداماتی که اعضای یک ملت در تلاش برای دستیابی به (یا حفظ) حق تعیین سرنوشت انجام میدهند.
در هر توصیفی که از سوی دایرهالمعارف فلسفی استنفورد ارائه شده است، تاکید بر''خود'' و برخی ویژگیهای متمایز کننده ''خود'' از ''دیگری'' شده است. بنابراین میتوان گفت که ناسیونالیزم یک ایدئولوژی است که تأکید بر ویژگیهای خاص و منحصر به یک ملت یا قوم دارد. این ایدئولوژی معتقد است که هر ملت یا قوم دارای حقوق و تمایزات خاص خود است و باید از آنها حمایت شود. ناسیونالیستها معتقدند که هر ملت باید قدرت و استقلال خود را حفظ کرده و منافع آن را در برابر دخالتهای خارجی حفظ کند.
ویژگیهای خاص یک ملت ممکن است شامل زبان، فرهنگ، تاریخ، اعتقادات، مقولات و هویت، مشترک باشد. این ویژگیها ممکن است به عنوان عناصر تعریفکننده یک ملت و هویت ملی آن شناخته شوند. اما باید توجه داشت که ویژگیهای یک ملت به متغییر و گسترده هستند و نمیتوان آنها را به چند ویژگی ساده و ثابت تقلیل داد.
_ در تعریف یک ملت، میزان جمعیت برای تشکیل یک ملت مشخص نشده است، اما عوامل دیگری مانند وجود فرهنگ، زبان ویژه، تاریخ و جغرافیا ثروت ملی و گاها هم آیینها و رسومات برای تشکیل ملت مستقل اهمیت دارند.
_ ثروت ملی و اقتصاد در تئوری ناسیونالیسم
تولید ملی و اقتصاد در ناسیونالیزم نقش بزرگی دارد زیرا این نظریه تاکید بر استقلال اقتصادی و توسعه داخلی دارد و تمرکز بر روی منافع ملی و تولید داخلی را ترویج میکند. و میتواند روندی جهشی به سوی دولت شدن را در اختیار یک ملت بگذارد.
_آموزش و پرورش در ناسیونالیزم
به منظور تقویت هویت ملی و ارتقای فرهنگ و ارزشهای ملی، آموزش و پرورش باید براساس اصول و ارزشهای ملی تدارک دیده شود. این نظام آموزشی به منظور تقویت هویت ملی و ترویج ارزشهای زبانی، فرهنگی و تاریخی ملت تاکید دارد. و مهمترین نقش ممکن در تربیت نسل آگاه به حقوق ملی را ایفا میکند. آموزش و پرورش موجب رشد یک جامعه میشود و جامعه را به سمت رشد تخصصی و اقتصادی و تولیدگری و بهرهسازی سوق میدهد و ملت را از استعمار بیگانه و همسایه درآورده و تبدیل به ملتی مستقل میکند.
پس همانطور که پیشتر سلیس مطرح شد ناسیونالیزم یک ایدئولوژی است که بر تأکید بر ارزشها، منافع و استقلال ملت متمرکز است. این ایدئولوژی بر اصالت زبانی، اقتصادی، فرهنگی و تاریخی یک ملت تأکید دارد و تمایل به حفظ و تقویت هویت ملی دارد. ناسیونالیستها به عنوان حامیان قدرت ملی شناخته میشوند و اغلب بر تفاوتهای فرهنگی و نژادی تأکید دارند. اما غلظت غلط این ایدئولوژی ممکن است باعث تشدید تفاوتهای ملی و بینالمللی شود و در برخی موارد به نژادپرستی و تعصب منجر شود که همزیستی مسالمت آمیز با ملتهای دیگر را به خطر میاندازد و موجبات اختلافات بزرگی در عرصه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی را فراهم میآورد و در مجموع اصول صلح را خدشهدار میکند.
_ ناسیونالیزم سالم در کشورهای چند ملیتی
در چنین سیستمی، ناسیونالیسم سالم زمانی رخ میدهد که یک ملت به ارزشها و هویت ملی خود احترام میگذارد، اما در عین حال با دیگر ملل همسایه همکاری و همزیستی مسالمتآمیز دارد. ناسیونالیزم سالم بر تقویت واحد ملی و ارتقاء توانمندیهای داخلی تأکید دارد، با حفظ جدی ویژگیهای منحصر به ملتِ خود از نژادبرتری یا ما برتری خودداری میکند. این نوع از ناسیونالیزم در کنار تأکید بر تفاوتها، بر تقابل و همکاری سازنده با دیگران نیز تأکید دارد و به منافع مشترک جهانی نیز توجه دارد. ناسیونالیزم سالم در کشورهای چند ملیتی ضروری است زیرا به تقویت هویت ملی و ارزشهای فرهنگی مختلف کمک میکند. این نوع از ناسیونالیزم به جای تأکید بر تفاوتها، بر همبستگی و همکاری بین اقوام و فرهنگها تأکید دارد. ناسیونالیزم سالم در کشورهای چند ملیتی میتواند به تقویت وحدت ملت و ارتقاء تعاملات فرهنگی و اجتماعی بین گروههای مختلف کمک کند. این نوع از ناسیونالیزم به منافع مشترک جامعه و همبستگی بین الملل و اقوام تأکید دارد و باعث افزایش تعاملات سازنده و همزیستی صلحآمیز بین تمام ملل مختلف ساکن در یک جغرافیا میشود.
_ راسیسم، نژادپرستی(Racism)
راسیسم ایدئولوژی مبتنی بر این باور که سلسله مراتبی بین گروه های انسانی وجود دارد که قبلاً «نژاد» نامیده می شد. رفتاری که از این ایدئولوژی الهام گرفته شده است.
١. امروزه وجود نژادها در میان انسانها به طور مطلق رد شده است و اتفاق نظر بسیار قوی به لحاظ بیولوژیکی مبنی بر وجود یک نژاد برای انسان که همانا هوموسپین میباشد. از سوی دیگر، نژادپرستی یک نظریه علمی نیست، بلکه مجموعهای از نظرات است که چندان منسجم نیستند. علاوه بر این، این نظرات، به دور از مشاهدات عینی، خارج از شخص بیان کننده، توجیه نگرش ها و اعمالی هستند که خود به انگیزه ترس از دیگران و تمایل به حمله به آنها برای اطمینان بخشیدن به خود و ادعای خود می باشند.
٢. طبق دایره المعارف جهانی فرانسه نژادپرستی عبارت است از ارزشگذاری تعمیمیافته و قطعی تفاوتهای بیولوژیکی، واقعی یا خیالی، به نفع متهم و به ضرر قربانی او، به منظور توجیه حمله.
٣. پس با این اوصاف راسیسم به خودبرتر پنداری و تبعیض و تفاوتگذاری بر اساس نژاد، اعتقادات و باورهای فرهنگی یا اعتقادات دینی، رنگ پوست و... اشاره دارد. این ایدئولوژی منجر به تبعیض و سلب حقوق فردی میشود و خطرات جدی برای ملیگرایی ایجاد میکند. راسیسم ممکن است باعث تفکر گروهی و تفکر «ما» در مقابل «آنها» شود که مانع از همکاری و همزیستی صلحآمیز با دیگران میشود. این ایدئولوژی نقصان عظیم به هویت ملی و تضاد در جامعه و کشورها وارد میکند. راسیسم از تفاوتهای نژادی برای تبعیض و تحقیر استفاده میکند. عوامل مختلفی مانند تربیت، فرهنگ و تجربههای شخصی میتواند باعث بروز راسیسم شود.
_ علت اصلی اعمال نژادپرستی توسط اکثریت، بیم داشتن از قدرت گرفتن اقلیت است. گروه اکثریت با استفاده از سلسله مراتب قدرت و ایجاد پروپاگاندا یا بوروکراسی مورد پسند خود، سبب میشود تا چهرهٔ گروه اقلیت را خدشهدار ساخته، موقعیتهای ارتقاء دهندهٔ اجتماعی را سلب و تصویر ناشایست، ناپسندیده، و فروتری از آن را در بین اجتماع به نمایش بگذارد تا در نتیجه چشمههای رشد و شکوفایی آنها در نطفه بخشکد.
_ تفاوت ناسیونالیسم و راسیسم
ناسیونالیزم یا ملی گرایی به تأکید بر ارتباطات فرهنگی و ملیت مردم یک کشور اشاره دارد، در حالی که نژاد ستیزی به تبعیض و تبلیغ نژاد یا اعتقاد به تفوق یک نژاد نسبت به دیگران مربوط میشود.
اکنون که با معنی دو مقولهی راسیسم (Racism ) و ناسیونالیزم (Nationalism) بطور ساده آشنا شدیم به سرگشتگی رفتاری ملیگرایی در مرز نژادستیزی میپردازیم.
اگر احساس میکنید که خودشناسی شما در حال تبدیل شدن به نژادستیزی یا دیگر ستیزی است، میتوانید به این نکات توجه کنید:
١.بررسی نگرشها: بررسی نگرشها و عقاید خود و دیگران نسبت به افرادِ متفاوت و فهم این پرسش که آیا این نگرشها به سمت تبعیض و نژاد ستیزی هستند یا خیر؟
۲. بحث و گفتگو: بحث و گفتگو با دوستان و خانواده در مورد این موضوع و شنیدن دیدگاههای آنها.
۳. آموزش و آگاهی:
پیدا کردن منابع آموزشی و آگاهیبخش در مورد نژاد ستیزی و روشهای مقابله با آن.
۴. تغییر رفتار:
اصلاح رفتارهای خود اگر متوجه شدید که قبول کردن چنین رفتارهایی منجر به نژاد ستیزی است.
۵. حمایت از تغییر:
حمایت از تغییرات قانونی و اجتماعی که به جلوگیری از نژاد ستیزی کمک کند.
و اگر متوجه شدید که اطرافیان شما در این سرگشتگی قرار گرفتهاند پیش از هرچیز بطور منطقی و اصولی با آنها گفتگو کنید و تلاش کنید به مساوات حقوق انسانی و ملی در بین ملل و اقوام و انسانها و شهروندی برابر تاکید کنید و ایشان را از سرگشتگی نجات دهید.
_ تفرقه بینداز و حکومت کن.
سرگشتگی در مرز ناسیونالیزم و راسیسم یکی از بزرگترین پلانهای حکومتهای توتالیتر است. ملیگرایی و ناسیونالیسم از مستلزمات غیرقابل انکار هر نژاد و ملت برای بقای همه جانبهی آن ملت میباشد.
اما نژاد ستیزی، دشمنی و تفرقه کمک به پلان رژیم برای حکومت بر ملل ساکن در یک جغرافیاست. با تفرقه افکنی و پروژهی اشاعهی راسیسم در بین ملتهای مختلف آن ملتها و اقوام را سرگرمِ جنگهای داخلی و فرهنگی و ملی و زبانی و ... میکند و خود به چپاول ثروتِ آن ملتها میپردازد. از تولیدکنندگی دورشان میسازد و به مصرف کنندههای مطلق تبدیلشان میکند. و اینگونه هم استقلال مالی، هم استقلال سیاسی و هم استقلال فرهنگی را از آنها گرفته و به مللی رو به افول و وامانده از جامعهی جهانی تبدیل میکند.
_ مللی ملقب به جهان سومیها، ملتهایی که در قرن ۲۱ هنوز هم در حال مبارزه برای بدست آوردن اولین و پیشپا افتادهترین حقوق انسانی خودمان هستیم.
تبعیض، تفرقه ایجاد میکند و انسانها را به دو یا چند گروه تقسیم میکند. این باعث بروز تنشها و ناسازگاری در جامعه میشود. راسیسم و نژادستیزی هم باعث ایجاد تفاوتها و نابرابری در اجتماع میشود. این موضوع منجر به عدم احترام به حقوق انسانی، تبعیض در زمینههای شغلی و آموزشی، و حتی خشونت و تحقیر میشود. در حالیکه ناسیونالیزم، شناخت و احترام به فاکتورهای ملی خویش و احترام متقابل به فاکتورهای ملتهای همسایه باعث پیشرفت و تمدن سریعتر میشود و همزمان باعث خنثیکردن پلان دشمن در پروژهی پرورش بیاعتمادی، کینه، عداوت و خصومت بین ملتهای مختلف است. امروزه به شدت شاهد این سرگشتگی بخصوص در فعالین سیاسی و اجتماعی هستیم که میتوان به جرات گفت از ناآگاهی سرچشمه میگیرد و همانطور که پیشتر هم اشاره شد فقط به کمک آموزش و پرورش صحیح میتوان این معضل را حل کرد.