هومن سمکو
۱. آیا رئیسی کشته شد؟
تا کنون هیچ گزارش معتبری مبنی بر کشته شدن ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، منتشر نشده است. هرگونه خبر در این زمینه نیاز به تأیید رسمی از منابع معتبر و دولت ایران دارد. بنابراین، تا وقتی که اطلاعیه رسمی منتشر نشده، نمیتوان این ادعا را تأیید یا رد کرد.
۲. آیا نیروی نظامی خارجی رئیسی را ترور کرد؟
هیچ گزارشی مبنی بر ترور رئیسی توسط نیروهای نظامی خارجی وجود ندارد. چنین ادعاهایی معمولاً نیاز به مدارک و شواهد قوی دارند که تا کنون هیچ مدرکی در این باره ارائه نشده است. ترور یک مقام بلندپایه دولتی توسط نیروی خارجی میتواند پیامدهای جدی بینالمللی داشته باشد و به همین دلیل نیاز به شواهد قابل اطمینان است.
آیا نیروی داخلی دست به حذف رئیس زد؟
در این زمینه نیز هیچ مدرک یا شواهدی وجود ندارد که نشان دهد نیروهای داخلی اقدام به حذف ابراهیم رئیسی کرده باشند. چنین ادعاهایی معمولاً در فضای شایعات و تئوریهای توطئه قرار میگیرد و تا زمان انتشار شواهد معتبر، نمیتوان آنها را جدی گرفت.
فرضیهها و گمانهزنیها
میتوان فرضیهها و گمانهزنیهای مختلفی را بررسی کرد، اما باید توجه داشت که بدون شواهد معتبر، این فرضیهها بیشتر در حد شایعه باقی میمانند. در بررسی این مسائل باید به منابع معتبر و رسمی توجه کرد.
احساسات مردم
بسیاری از مردم ایران به دلیل سوابق و عملکرد رئیسی در دورههای مختلف از جمله ریاست قوه قضاییه و ریاست جمهوری، احساسات منفی نسبت به او دارند. این بیشتر به دلیل سیاستهای قضایی سختگیرانه، اجرای احکام اعدام، و محدودیتهای اجتماعی و سیاسی باشد. این که مردم از خبر احتمالی کشته شدن او خوشحال باشند، منعکسکننده نارضایتی عمومی از عملکرد او است، اما باید توجه داشت که این نوع احساسات نباید به گسترش شایعات و اخبار نادرست منجر شود. در نهایت، هرگونه خبری در این زمینه باید از منابع معتبر تأیید شود و نباید به شایعات و تئوریهای توطئه بسنده کرد.
یکی از دلایل احتمالی حذف ابراهیم رئیسی میتواند مسئله جانشینی علی خامنهای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی ایران باشد. برخی گمانهزنیها و اشارات انگشت به سمت مجتبی خامنهای، پسر رهبررژیم، و حتی خود علی خامنهای نشانه میرود. در این زمینه، توجه به نکات زیر ضروری است:
نقش رئیسی در جانشینی خامنهای
رئیسی به عنوان یکی از گزینههای اصلی جانشینی خامنهای مطرح بوده است. سابقه طولانی او در دستگاه قضایی و حمایتهای گسترده از سوی بخشهای مختلف نظام، او را به یکی از چهرههای قدرتمند در ساختار حاکمیتی تبدیل کرده است. با این حال، تلاش برای به قدرت رسیدن و تثبیت موقعیت میتواند باعث ایجاد تضادها و رقابتهای درونی در بین نخبگان حاکمیت شود. این تضادها ممکن است به حذف فیزیکی یا سیاسی افراد منجر شود.
گمانهزنیها در مورد نقش مجتبی خامنهای
مجتبی خامنهای، پسر رهبررژیم، نیز به عنوان یکی از گزینههای احتمالی برای جانشینی پدرش مطرح شده است. برخی معتقدند که مجتبی به دنبال تثبیت موقعیت خود و کنار زدن رقباست. در این میان، ابراهیم رئیسی به عنوان یکی از رقبای اصلی مجتبی در نظر گرفته میشود. بنابراین، در سناریوی فرضی حذف رئیسی، میتوان به این نکته توجه کرد که ممکن است تلاشهایی از سوی مجتبی و حامیانش برای حذف رقبای سیاسی صورت گرفته باشد.
عملکرد و اعمال رئیسی
ابراهیم رئیسی به خاطر دست داشتن در کشتار و اعدام هزاران زندانی سیاسی در دهه شصت، به "قصاب تهران" مشهور است. وی در طول دههها در مناصب قضایی مختلف فعالیت کرده و نقش مستقیمی در سرکوب مخالفان سیاسی و اجرای احکام اعدام داشته است. اقدامات او در دوران ریاست قوه قضاییه نیز نشاندهنده رویکرد سختگیرانهاش نسبت به مخالفان و منتقدان نظام بوده است. این سوابق باعث شده که بسیاری از ایرانیان او را به عنوان نماد ظلم و سرکوب بشناسند.
دلایل نارضایتی مردم
عملکرد رئیسی در طول سالها باعث شده است که بسیاری از مردم ایران نسبت به او احساسات منفی داشته باشند. نارضایتی از سیاستهای اقتصادی و اجتماعی او در دوران ریاست جمهوری، همراه با سوابق قضایی و نقش او در اعدامها و سرکوبها، باعث شده که برخی از مردم از احتمال حذف او خوشحال شوند. این نارضایتیها به دلیل محدودیتهای سیاسی و اجتماعی، بیکاری، تورم و کاهش آزادیهای مدنی تشدید شده است.
اهمیت توجه به منابع معتبر
در نهایت، باید توجه داشت که هرگونه خبری در این زمینه باید از منابع معتبر و رسمی تأیید شود. شایعات و تئوریهای توطئه میتوانند به گمراهی و تشویش افکار عمومی منجر شوند. بنابراین، در بررسی و تحلیل این مسائل، اعتماد به منابع معتبر و رسمی بسیار اهمیت دارد. بدون شواهد قابل اعتماد، نمیتوان ادعاهای جدی در این زمینه را پذیرفت یا رد کرد.
ابراهیم رئیسی ، در گذشته به عنوان یکی از قضات و مسئولان قضایی ایران فعالیت داشت و به دلیل نقش او در کشتار هزاران زندانی سیاسی در دهه ۱۳۶۰، به ویژه در کشتار تابستان ۱۳۶۷، مورد انتقاد گستردهای قرار گرفته است. این کشتار که به فرمان آیتالله خمینی انجام شد، منجر به اعدام دستهجمعی هزاران زندانی سیاسی شد که بیشتر آنان از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و دیگر گروههای مخالف بودند. نقش رئیسی به عنوان یکی از اعضای "هیئت مرگ" در این اعدامها بسیار مورد توجه و اعتراض بوده است.
مردم ایران و بسیاری از ناظران بینالمللی خوشحال بودند از کشته شدن او، چرا که او را مسئول بخشی از این جنایات میدانستند. خانوادههای قربانیان و مدافعان حقوق بشر سالها تلاش کردند تا عدالت در مورد مسئولان این کشتارها اجرا شود و کشته شدن رئیسی به نوعی از این تلاشها تعبیر میشد.
از طرف دیگر، رئیسی همواره به برنامه هستهای ایران اعتقاد داشت و از آن حمایت میکرد. او یکی از کسانی بود که بر ضرورت پیشبرد برنامه هستهای به عنوان یک حق ملی و نماد قدرت و استقلال ایران تاکید میکرد. این موضعگیریها باعث شده بود که او در محافل داخلی و بینالمللی به عنوان یک چهره تندرو شناخته شود که برای حفظ و تقویت برنامه هستهای ایران از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد.