زانیار حسینی
درباره دکتر عبدالرحمن قاسملو مقالات زیادی نوشته شده است و بسیاری از چهره های مطرح غربی درباره او صحبت کرده اند. قاسملو نامی آشنا برای همه فعالان سیاسی مخالف رژیم سلطنتی پهلوی و همه آزادیخواهان مخالف رژیم جمهوری اسلامی ایران است. هیچ مبارز سیاسی و آزادیخواهی در خاورمیانه به ویژه ایران نیست که قاسملو را نشناسد؛ چپ ها، راستگرایان و هر طبقه و طیف خاص در دنیای سیاست ایران بارها با نام و اندیشه های وی مواجه شده اند.
هر نویسنده، روزنامه نگار و روشنفکری که به خاورمیانه و رویدادهای شش دهه اخیر در این منطقه به طور عام و در ایران به طور خاص توجه داشته باشد، بی درنگ با نام قاسملو آشنا گشته، و گفته ها و مصاحبه های وی، توجه اش را جلب نموده است. حال سوال بجایی می باشد که بگوییم چرا نام و یاد و شخصیت قاسملو به صورت چتر محکم و بزرگی بر این خطه کشیده شده و هیچ نامی یارای مقابله با نام و یاد و شخصیت او را ندارد؟ چرا قاسملو با آوازهای نیمه شب مادران، نصایح پدران و رویاها و تخیلات جوانان کورد آمیخته شد؟ هیچ گوشه ای از تاریخ کورد نیست که قاسملو در آن حضور نداشته باشد.
در واقع قاسملو، نام و اندیشه اش مانند نخی است که مهره های تسبیح را کنار یکدیگر نگه میدارد؛ او نمادی نهان از اتحاد و پیوستگی کوردها است.
به درستی که دکتر عبدالرحمن قاسملو یکی از دهها رهبر فهیم و خستگی ناپذیر ملت کورد است که تا آخرین نفس بر عقاید خود ماند و برای رهایی و آزادی مردم کورد همچون مبارزی بی دیل بر اریکه تلاش سوار بود و دست از مبارزه بر نداشت و بطور مداوم در حال چیدن چیدمان پازل حق خواهی ملت کورد و یافتن راهی برای احیای حقوق مصادره شده این ملت بود. براستی چون است کە ستاره ای در آسمان رهبران کورد، توجه ناظران این آسمان را بیشتر به طرف خود جلب می نماید؟
کبوتر صلح که عقاب کوه های زاگرس در برابر دشمن بود، مسیحی کورد است؛ قاسملو نه تنها منجی، سیاستمدار و رهبر ملت کورد، بلکه بمانند درسی کامل برای زندگی و نمادی است که می توان آن را در همه ابعاد زندگی الگو قرار داد. او با اندیشه و کلام و منش خود به ما آموخت که زندگی با همه شیرینی و زیبایی اش آنقدر بها ندارد که آزادانه زندگی نکنیم و تا آنجا به رهایی و آزادی و حقوق فردی و جمعی ارزش قائل بود و آن را حیاتی میدانست کە تنها اکسیژن در زندگی از چنین جایگاه و ارزشی برخوردار است؛ در واقع قاسملو آزادی و دمکراسی را برابر با اکسیژن در زندگی میدانست. این مهم حاکی از اندیش و منش بزرگ قاسملو دارد و همین وی را جدای از رهبر کاریزماتیک به یک رهبر معنوی مبدل ساخته است.
بودایی ها بر این باورند که آگاهی در انسان شکل گرفته و تبدیل به بودا شده است، در حالی که مسیحیان می گویند عیسی بزرگترین نشانه خداوند است و برای کوردها قاسملو بودن اوج انسانیت، دموکراسی و زندگی مفتخرانه است.
او به تهران، جماران و خمینی نه گفت، در حالی که کمتر کسی جرأت فکر کردن به چنین کلمه ای را در چنین شرایط حساس و سختی داشت. در زمانی که خمینی و دار و دسته اش، همه مردم ایران و بیشتر کشورهای جهان را فریب دادند و به عنوان مسیح و فرشته نجات مردم و منطقه ظاهر شد، این دکتر قاسملو بود که با حمایت ملت کورد در مقابل خمینی ایستاد و بە وی گفت نه، تو نه تنها فرشته نیستی بلکه یک جلاد تشنه به خون هستی!
دکتر قاسملو بر خلاف موج سیاسی در خیابان های ایران، رسانه ها، سیاست منطقه ای و بین المللی، خیلی زود محتوای افکار خمینی و آخوندهای تهران را درک کرد و به ملت کورد در مورد این وضعیت هشدار داد. با افتخار کوردها تنها مردمی در این چارچوب جغرافیایی بودند که در ابتدای حکومت جمهوری اسلامی به همه پرسی ها و نظرسنجی ها نه گفتند و هنوزم هم بعد از گذشت چهار دهه از این سیاست دکتر قاسملو پیروی می کنند.
در حالی که رژیم خمینی در تهران باب هرگونه گفت وگو و سازش را بست و فتوای جهادی علیه ملت کورد صادر کرد و خون، مال، جان ملت کورد را حلال می دانست. دکتر قاسملو در این باره گفته است که ما جنگ نمی خواستیم اما جنگ را به ما تحمیل کردند. پیامبر صلح برای حل مسالمت آمیز مسئله کوردستان جان خود را فدا کرد اما دل و ذهن سیاه تهران و جماران هنوز هم به صلح و مسئله و حقوق ملت کورد باور ندارد، زیرا تا به اکنون هم فتوای جهادی خمینی علیه کوردها ادامه دارد؛ اگرچه رسماً به آن اشاره ای نمی کنند، اما اقدامات و سیاست های این رژیم کوردکش نشان می دهد که آنها سعی در اسمیلاسیون کوردها و پاکسازی آنها از هویت و تعاریف خود دارند. قیام ژینا بهترین گواه چهره تهران نسبت به ملت کورد بود.
با ورود قاسملو به دنیای پر از ظلم و اشغال شده کوردها، چندین نقطه قوت پدید آمد و تحول اساسی عمیقی در انقلاب، دفاع و مبارزه این ملت به وجود آمد که عبارتند از:
١. گسترش دامنه دیدگاه: دکتر قاسملو اولین رهبر کورد بود که در میان کشورهایی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت، به مسائل کوردها به صورت کاملا آکادمیک و در عین حال سیاسی نگاه کرد. این نوع نگاه باعث شد کوردها به ویژه سیاستمداران کورد از منظری درست تر و واقع بینانه تر به مسئله کورد نگاه کنند و از منطق احساسی به منطق عقلانی برسند.
٢. تربیت سیاسی در گفتار و کردار: دکتر قاسملو یکی از این سیاستمداران آگاه و فوقالعاده آگاه بود که سعی داشت فعالیتهای سیاسی خود را به گونهای پیش ببرد که بخشی از پرورش و آزمون سیاسی برای دیگر فعالان سیاسی ملت کورد باشد و این در گفتار و رفتار ایشان هویدا بود.
٣. کاشت بذر دموکراسی: یکی از مهمترین و شاخص ترین کارهای دکتر قاسملو کاشت مجدد بذر دموکراسی به شیوه ای مدرن و امروزی در چارچوب سیاست های روزانه حزب دمکرات کوردستان بود. حزب دمکرات در غیاب دولت و اقتدار کوردستانی در شرق کوردستان، علاوه بر مسئولیت سیاسی، مسئولیت های اجتماعی و فرهنگی را نیز بر عهده گرفت و از طرق مختلف برای این مهم تلاش و کوشش جدی کرده است.
٤. تثبیت اخلاق سیاسی: یکی از فعالیتهای کم نظیر و منحصر به فرد دکتر قاسملو که به راستی می توان آن را شاهکار هنری جهان سیاسی خاورمیانه دانست، تثبیت اخلاق سیاسی در هر زمان و مکان و شرایطی بوده است؛ حتی در شرایطی که پایبندی به این اخلاق سیاسی برای حزب دمکرات در جهت منافع عمومی و ملی، بهای گزافی داشته است. اخلاق سیاسی در حوزه فکری دکتر قاسملو جایگاه ویژه ای داشته و همواره در گفتار و کردار ایشان به وضوح نمایان بوده است. به عنوان نمونه ای مستند و مستدل در جنگ سه ماهه کردستان که رژیم جمهوری اسلامی از هیچ جنایتی دریغ نکرد و به زنان، کودکان و غیرنظامیان رحم نکرد، سیاست اخلاق سیاسی و رعایت اصول و قوانین جنگ از سوی نیروهای پیشمرگ و اعضای سازمانی حزب دمکرات بە دستور دکتر قاسملو در حد اعتلا و شگفتی بود و این یکی از صدها مدرک تاریخیست که مایه مباهات کوردها و حزب دمکرات است.
٥. توجه به مطالعه، آموزش و خودآموزی: یکی از زمینه هایی که دکتر قاسملو مدام در مورد آن صحبت و برای تثیبت آن تلاش می نمود، بالا بردن سطوح آموزشی و خودآموزی اعضای حزب ، جوانان و همه اقشار ملت کورد بود. دکتر قاسملو به خوبی دریافته بود که بخشی از وسیع ترین سیاست مهاجمان به کوردستان جلوگیری از بلوغ و پرورش صحیح مردم و طبقات جامعه است. لذا دکتر قاسملو معتقد بودند که جوانان کورد به طور ویژه بیشتر از جوانان سایر ملل باید به امر آموزش و خودآموزی توجه کنند و این مسیر را به پلی برای خوشبختی خودشان و ملتشان در راه آزادی و رهایی مبدل سازند.
٦.خودباوری و ایستادگی: دکتر قاسملوی متخصص، دقیق و معلم، به خوبی فهمیده بود که یکی از ابزارهای خطرناک مهاجمان و دشمنان ملت کورد، کاشتن بذر عدم خودباوری، درماندگی است؛ آنها پیوسته سعی کرده اند از نظر روانی و فکری روی کوردها و ملت کورد به گونه ای کار کنند که دچار مشکلات روحی، فکری و عاطفی شوند و از این طریق این ملت را کنترل و سرکوب کنند. د. قاسملو در کنار همه این کارها و تلاش ها و مجاهدت ها سعی کرد غرور و اعتماد به نفس این ملت را بازیابی و چگونگی حفاظت از آن را آموزش دهد و به اقشار مختلف ملت کورد یادآوری کند که این ملت هزاران سال است که ملتی زنده بوده و از این طریق بخش عظیمی از عزت و خوباوری را به ملت کورد باز گرداند. در زمان او هیچ فرد کوردی را نمی یافتی که به کورد بودن خود مفتخر نبوده است و با نهایت شجاعت و سربلندی در مقابل دشمن و متجاوزان قد علم ایستادگی نکرده باشد.
٧. ارتقای شعور سیاسی ملت کورد: یکی از بزرگترین خدمات حزب دمکرات کوردستان به طور عام و دکتر قاسملو به طور خاص به ملت کورد این است که زمینه پیشرفت در عرصه آگاهی و حیات سیاسی را فراهم نموده اند؛ چنانکه که این ملت بدون دولت که توسط چهار دولت اشغالگر و جنایتکار بطور سیستماتیک و مداوم تحت ظلم و ستم قرار می گیرد اما ازین ملتهای دولتدار اشغالگر، هوشیارتر و بە لحاظ سیاسی آگاهتر هستند و این امر در حادث شدن رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به وضوح مشهود و قابل ارجاع و اشاره است. حمایت و پشتیبانی ملت کورد از یکدیگر پس از گذشت این همه سال از جداسازی قهری در همه حال و در هر شرایطی، یکی از این مصادیق است و قیام بزرگ ژینا نشان دهنده اوج هوشیاری ملت کورد است که جهانیان را روی خط آورد و مایه مباهات و احترام کورد و کوردستان در جهان گردید.
٨- تقویت خط مشی ملی در برابر خط مشی حزبی: قاسملو با عنایت و توجه به تجربیات و آموزه های جمهوری کردستان و مباحث فکری پیشوا قاضی محمد در دوران حکومت جمهوری کردستان در شرق کردستان، خطوط ملی را به وضوح مشخص کرد و آنها را جزء سیاست های کلی حزب دمکرات کوردستان ایران قرار داد. این سیاست اکنون به بخشی از تفکر سیاسی مردم شرق کوردستان تبدیل شده است. در بخشی از این سیاست آمده است که کوردها فارغ از مرزهای جعلی باید به هر نحوی که می توانند با یکدیگر همکاری کنند و در عین حال، به دلیل تقسیم کوردها بر چهار کشور و وجود چهار نوع سیاست اشغالگری، بهتر است کوردهای هر بخش در مبارزات کوردهای سایر بخش ها دخالت نکنند و رفتارها و تصمیمات سیاسی هر بخش از کوردستان نبایستی آثار سوء و جبران ناپذیری بر بخشهای دیگر بگذارد. در واقع تحکیم و توسعه سیاست حفاظت از منافع ملی در زمانی که کشور شما تقسیم شده است و شما دولتی ندارید، یکی از دشوارترین کارها، اما در عین حال مهمتر از بسیاری از وظایف دیگر است. دکتر قاسملو این خط مشی ملی را سیاستی غیرقابل تغییر و کلی معرفی کرد و اکنون این شیوه بخشی از تفکر و رفتار سیاسی مردم شرق کوردستان شده است.
وقتی به شرح حال و مهارت های دکتر قاسملو نگاهی می اندازیم، می بینیم که ایشان به هر علمی که مربوط و مرتبط با مسئله کورد بوده و در این زمینه نیاز به آگاهی داشته است، تسلط کامل داشته و سعی در فراگیری آن نموده است؛ به عنوان مثال، سیاست، اقتصاد، زبان شناسی، کار میدانی، فعالیت های سازمانی و غیره، بخشی از مهارتها و تخصص های نامبرده بوده است. در واقع این امر باعث شده است که هر فرد و فرزند این ملت الگو و نماد خوبی برای خودآموزی و موفقیت در زندگی و در عین حال مبارزه برای اهداف ملتش داشته باشد. وقتی کمی دورتر می ایستید و به این شخصیت بزرگ و برجسته نگاه می کنید، انگار چشم به ارتشی یک نفره دوخته اید که بمانند کوهستان قندیل با شهامت، با اراده و آگاه بوده است!
در سی و پنجمین سالگرد ترور دکتر قاسملو و همرزمانش که پای میز مذاکره برای حل مسئله کوردستان جان خود را فدا کردند، پرسشی ذهن هر فرد کورد را به خود مشغول کرده است؛ چه زمانی وین می خواهد با اجرای عدالت در برابر ترور دکتر قاسملو و همرزمانش روح مجروح ملت کورد را تا حدودی التیام بخشد و لکه ننگ را بر پیکر دموکراسی پاک کند؟ زیرا روح و حیثیت کوردها در این فاجعه اسفناک دو بار خدشه دار شد؛ بار اول با ترور رهبرانش در قلب اروپا و سرزمینهای مدعی عدالت و آزادی، و بار دوم با نادیده گرفتن معیارهای دموکراسی و قانون برای بازگرداندن حاکمیت عدالت توسط وین!