کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

۲۸ مرداد ماه سالروز فتوای خمینی علیه مردم کردستان، تحلیل و بررسی دلایل و پیامدها

19:46 - 28 مرداد 1403

رامیار مهابادی

جمهوری اسلامی ایران از زمان تأسیس خود بر مبنای مرکزگرایی شدید شکل گرفته است. این مرکزگرایی به معنای تمرکز قدرت در دست دولت مرکزی، با نادیده گرفتن و حتی سرکوب خواسته‌ها و حقوق ملت‌های مختلف ایران، به‌ویژه ملت کرد بوده است. این رویکرد مرکزگرایانه را می‌توان از چند جنبه مورد تحلیل قرار داد:

- ایدئولوژی و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی بر اساس یک ایدئولوژی واحد و متمرکز، یعنی اسلام سیاسی شیعه، بنا شده است که هرگونه تنوع و تعدد هویتی را تهدیدی برای وحدت ملی تلقی می‌کند. این ایدئولوژی، هر گونه تمایل به خودمختاری یا پذیرش هویت‌های ملی گوناگون را به عنوان تجزیه‌طلبی یا مخالفت با اصول نظام می‌بیند. بنابراین، مرکزگرایی در این چارچوب به یک ضرورت ایدئولوژیک تبدیل می‌شود، زیرا دولت مرکزی تلاش می‌کند با حذف یا سرکوب هویت‌های ملی مانند ملت کرد، انسجام ایدئولوژیک خود را حفظ کند.

- ترس از تجزیه و تمرکز قدرت

یکی از دلایل اصلی تمرکز قدرت در دست دولت مرکزی، ترس از تجزیه‌طلبی و فروپاشی کشور است. این ترس به ویژه پس از انقلاب ۱۳۵۷ تشدید شد، زیرا بسیاری از مناطق مانند کردستان، خوزستان و بلوچستان خواستار حقوق بیشتری بودند. دولت مرکزی با این ترس که پذیرش این خواسته‌ها ممکن است به تجزیه کشور منجر شود، به جای گفت‌وگو و مذاکره، به سرکوب و کنترل نظامی متوسل شد. این سیاست، که در فتوای جهاد علیه کردستان به اوج خود رسید، نشان‌دهنده نگرانی عمیق دولت مرکزی از از دست دادن کنترل بر این مناطق است.

-حذف هویت‌های ملی برای تقویت هویت ایرانی-اسلامی

دولت جمهوری اسلامی همواره تلاش کرده است تا یک هویت ایرانی-اسلامی متمرکز و همگن را به عنوان هویت رسمی و واحد کشور تحمیل کند. در این چارچوب، هویت‌های ملی گوناگون مانند هویت کردها، به عنوان تهدیدی برای این هویت واحد تلقی می‌شوند. سیاست‌های مرکزگرایانه و سرکوبگرانه‌ای که در قبال کردها اعمال شد، بخشی از این تلاش برای تحمیل یک هویت واحد و سرکوب هر گونه هویت متفاوت بود. هدف این سیاست‌ها، همسان‌سازی فرهنگی و سیاسی و حذف تفاوت‌های ملی بود که ممکن بود به تضعیف هویت متمرکز جمهوری اسلامی منجر شود.

- پیامدهای مرکزگرایی برای ملت کرد

این رویکرد مرکزگرایانه، پیامدهای سنگینی برای ملت کرد داشت. سرکوب شدید، تخریب زیرساخت‌ها، اعدام‌ها و آوارگی گسترده، بخشی از این پیامدها بودند. اما فراتر از اینها، سیاست‌های مرکزگرایانه باعث شد که احساس بیگانگی و عدم اعتماد عمیقی در میان کردها نسبت به دولت مرکزی ایجاد شود. این بی‌اعتمادی، در طول زمان به یکی از موانع اصلی در ایجاد یک رابطه سازنده و همکاری‌جویانه میان کردها و دولت مرکزی تبدیل شد.

رویکرد مرکزگرایانه جمهوری اسلامی در قبال کردها، نه تنها به معنای نادیده‌گرفتن حقوق آنها، بلکه به معنای تلاش سیستماتیک برای حذف و سرکوب هویت ملی آنها بود. این رویکرد، که از ترکیب ایدئولوژی، ترس از تجزیه، و تلاش برای تحمیل یک هویت واحد نشأت می‌گرفت، پیامدهای ویرانگری برای ملت کرد به همراه داشت و یکی از عوامل اصلی بی‌اعتمادی عمیق میان کردها و دولت مرکزی شد. این بی‌اعتمادی، که ریشه در تاریخ طولانی سرکوب و عدم توجه به حقوق کردها دارد، همچنان به عنوان یکی از چالش‌های اصلی در روابط دولت مرکزی و ملت کرد باقی مانده است.

جنایت علیه ملت کرد: سرکوب و نقض حقوق بشر

فتوای جهاد علیه کردستان و اقدامات نظامی که به دنبال آن انجام شد، نه تنها به عنوان یک سیاست اشتباه، بلکه به عنوان یک جنایت سیستماتیک علیه ملت کرد قابل تحلیل است. این جنایت را می‌توان از چند منظر مورد بررسی قرار داد:

الف) سرکوب گسترده و سازمان‌یافته

پس از صدور فتوای جهاد، نیروهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی به کردستان هجوم آوردند و عملیات‌های گسترده‌ای را برای سرکوب مخالفان و مردم کردستان آغاز کردند. این عملیات‌ها با استفاده از زور بی‌رحمانه و بدون توجه به حقوق انسانی انجام شد. هزاران نفر از مردم کردستان در این حملات کشته یا زخمی شدند، روستاها و شهرها تخریب شدند، و بسیاری از کردها مجبور به ترک خانه‌های خود شدند. این اقدامات نه تنها نقض آشکار حقوق بشر بود، بلکه به عنوان یک جنایت جنگی و نسل‌کشی فرهنگی نیز قابل توصیف است.

 ب) اعدام‌های غیرقانونی و کشتار جمعی

یکی از ابعاد تلخ این سرکوب، اعدام‌های غیرقانونی و کشتار جمعی بود که در برخی مناطق رخ داد. بسیاری از فعالان سیاسی و حتی شهروندان عادی کرد بدون محاکمه عادلانه و بر اساس اتهاماتی مبهم اعدام شدند. این اعدام‌ها به وضوح نشان‌دهنده تلاش دولت برای حذف فیزیکی مخالفان و ایجاد فضای وحشت در میان مردم کردستان بود. این اقدامات جنایاتی علیه بشریت محسوب می‌شوند که آثار روانی و اجتماعی عمیقی بر جامعه کردستان به جا گذاشتند.

 ج) تخریب زیرساخت‌ها و مهاجرت اجباری*

تخریب عمدی زیرساخت‌های حیاتی مانند جاده‌ها، پل‌ها، و ساختمان‌های عمومی در مناطق کردنشین، به منظور تضعیف اقتصادی و اجتماعی این مناطق انجام شد. این تخریب‌ها، همراه با کشتار و سرکوب، باعث مهاجرت اجباری بسیاری از کردها به مناطق دیگر شد. این مهاجرت اجباری نه تنها به جدایی خانواده‌ها و از هم پاشیدن جوامع محلی انجامید، بلکه موجب از دست دادن هویت و فرهنگ محلی نیز شد. این گونه اقدامات به وضوح نشان‌دهنده قصد دولت برای تضعیف و در نهایت نابودی هویت ملت کرد بود.

د) ایجاد زخم‌های عمیق در جامعه کردستان

جنایت‌هایی که در این دوره علیه ملت کرد صورت گرفت، زخم‌های عمیقی بر پیکر این جامعه بر جای گذاشت. این زخم‌ها نه تنها به صورت فیزیکی و اقتصادی، بلکه به صورت روانی و فرهنگی نیز مشهود بودند. احساس بی‌عدالتی، بی‌اعتمادی و دشمنی نسبت به دولت مرکزی از پیامدهای مستقیم این جنایت‌ها بود. این احساسات، در طول زمان به یک مانع جدی در ایجاد هرگونه همبستگی و اعتماد میان ملت کرد و دولت مرکزی تبدیل شدند.

فتوای جهاد علیه کردستان و سرکوب‌های متعاقب آن، نه تنها به عنوان یک سیاست سرکوبگرانه، بلکه به عنوان یک جنایت گسترده علیه ملت کرد شناخته می‌شود. این جنایت‌ها، که شامل کشتار، اعدام‌های غیرقانونی، تخریب زیرساخت‌ها و مهاجرت اجباری بود، با هدف حذف هویت و اراده ملی کردها صورت گرفت. آثار این جنایت‌ها همچنان در جامعه کردستان حس می‌شود و به یکی از عوامل اصلی بی‌اعتمادی عمیق و طولانی‌مدت میان ملت کرد و دولت مرکزی تبدیل شده است. این جنایت‌ها نشان‌دهنده یک تلاش سازمان‌یافته برای سرکوب و حذف یک ملت هستند و باید به عنوان بخشی از تاریخ دردناک کردها در مقابله با مرکزگرایی و فاشیسم مورد توجه قرار گیرند.

کردستان: مرکز مقاومت علیه فاشیسم

کردستان همواره در تاریخ خود به عنوان یکی از کانون‌های اصلی مقاومت در برابر استبداد و فاشیسم شناخته شده است. این مقاومت نه تنها محدود به دوران معاصر جمهوری اسلامی نیست، بلکه ریشه‌های عمیقی در تاریخ مبارزات ملت کرد دارد. این بخش به بررسی نقش کردستان به عنوان مرکز مقاومت و پیامدهای آن می‌پردازد:

الف) تاریخچه مقاومت کردها در برابر حکومت‌های سرکوبگر

ملت کرد، با داشتن یک هویت فرهنگی و تاریخی متمایز، همواره در برابر حکومت‌هایی که تلاش کرده‌اند این هویت را سرکوب یا نادیده بگیرند، مقاومت کرده است. این مقاومت در طول تاریخ در برابر امپراتوری‌های مختلف، رژیم‌های پادشاهی و نهایتاً جمهوری اسلامی، به اشکال مختلف ادامه داشته است. کردها نه تنها برای حفظ هویت و فرهنگ خود جنگیده‌اند، بلکه به عنوان پیشگامان مبارزه علیه اشکال مختلف فاشیسم و استبداد شناخته می‌شوند. این مقاومت‌ها از قیام‌های محلی تا مبارزات سیاسی و نظامی گسترده را در بر می‌گیرد.

ب) کردستان به عنوان سنگر آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی

در دوران جمهوری اسلامی، کردستان به یکی از سنگرهای اصلی مقاومت در برابر حکومت مرکزی تبدیل شد. ملت کرد با وجود سرکوب‌های شدید و جنایات گسترده، همواره تلاش کرده‌اند تا صدای خود را برای عدالت‌خواهی و آزادی‌طلبی بلند کنند. این مقاومت نه تنها علیه سرکوب نظامی و سیاسی، بلکه علیه نابرابری‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز بوده است. کردها با ایستادگی در برابر فتوای جهاد و اقدامات بعدی، نشان دادند که تسلیم نخواهند شد و به مبارزه برای حقوق خود ادامه خواهند داد.

ج) مقابله با فاشیسم: از دفاع از هویت تا دفاع از بشریت

مقاومت کردها در برابر فاشیسم نه تنها برای دفاع از هویت و فرهنگ خود بوده است، بلکه به عنوان دفاع از اصول انسانی و حقوق بشری نیز مطرح است. کردها با مبارزه علیه رژیم‌هایی که به دنبال نابودی هویت‌ها و سرکوب مردم بودند، نشان دادند که دفاع از حقوق بشری و آزادی‌های اساسی، بخشی از هویت ملی آنهاست. این مبارزه، کردها را به نمادی از مقاومت در برابر فاشیسم در منطقه و حتی فراتر از آن تبدیل کرده است.

د) پیامدهای مقاومت: ایجاد هویت ملی مقاوم و افزایش بی‌اعتمادی به دولت مرکزی

مقاومت کردها در برابر فاشیسم و استبداد، به تقویت هویت ملی مقاوم آنها کمک کرده است. این هویت ملی بر پایه اصولی مانند عدالت‌خواهی، آزادی‌طلبی و دفاع از حقوق بشری بنا شده است. اما در عین حال، این مقاومت‌ها به افزایش بی‌اعتمادی عمیق نسبت به دولت مرکزی نیز منجر شده است. کردها به دلیل تجربه‌های مکرر سرکوب و جنایت، به این باور رسیده‌اند که دولت‌های مرکزگرا به حقوق و هویت آنها احترام نمی‌گذارند و تنها راه برای حفظ این حقوق، ایستادگی و مقاومت است.

کردستان به عنوان مرکز مقاومت علیه فاشیسم، نقش کلیدی در تاریخ مبارزات ملت کرد داشته است. این مقاومت‌ها، که از دفاع از هویت ملی آغاز و به دفاع از اصول انسانی و حقوق بشری گسترش یافته است، کردها را به یکی از نمادهای مبارزه علیه سرکوب و استبداد تبدیل کرده است. پیامد این مقاومت‌ها، ایجاد یک هویت ملی مقاوم و در عین حال افزایش بی‌اعتمادی به دولت‌های مرکزگرا بوده است. این بی‌اعتمادی، که ریشه در تاریخ طولانی سرکوب و جنایات علیه ملت کرد دارد، همچنان به عنوان یکی از عوامل اصلی در تعاملات سیاسی و اجتماعی کردها با دولت مرکزی باقی مانده است.

عدم اعتماد به مرکزگرایان و حق تعیین سرنوشت

تاریخچه سرکوب‌ها و سیاست‌های مرکزگرایانه جمهوری اسلامی علیه ملت کرد، به ویژه در قالب فتوای جهاد و اقدامات نظامی متعاقب آن، دلایل بسیار محکمی برای عدم اعتماد کردها به دولت مرکزی فراهم کرده است. این بی‌اعتمادی به مرور زمان به یک اصل بنیادی در نگرش سیاسی و اجتماعی کردها تبدیل شده و موضوع حق تعیین سرنوشت را به یکی از مهم‌ترین خواسته‌های آنها بدل کرده است.

الف) تاریخ طولانی سرکوب و نقض حقوق ملت کرد

از ابتدای تأسیس جمهوری اسلامی، کردها با موجی از سرکوب‌ها و نقض حقوق اساسی خود مواجه شدند. سرکوب‌های نظامی، اعدام‌های دسته‌جمعی، تخریب زیرساخت‌ها، و مهاجرت‌های اجباری، بخشی از سیاست‌های مرکزگرایانه‌ای بود که علیه کردها اعمال شد. این تجربه‌های تلخ، به کردها نشان داد که دولت‌های مرکزی به دنبال تحمیل کنترل کامل بر کردستان و حذف هویت ملی آنها هستند. این وضعیت باعث شد که کردها به دولت مرکزی به عنوان یک تهدید دائمی نگاه کنند و این دیدگاه در نسل‌های مختلف کردها به مرور تقویت شد.

ب) عدم اجرای وعده‌های سیاسی و اقتصادی

یکی دیگر از عواملی که به بی‌اعتمادی کردها نسبت به دولت مرکزی دامن زده است، عدم اجرای وعده‌های سیاسی و اقتصادی به این منطقه است. حتی زمانی که دولت‌ها وعده‌هایی برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی کردستان داده‌اند، این وعده‌ها اغلب به دلیل مرکزگرایی و فساد سیستماتیک، محقق نشده‌اند. این مسئله به کردها نشان داده است که دولت مرکزی به نیازها و خواسته‌های آنها بی‌توجه است و تنها به دنبال حفظ کنترل خود بر این مناطق است.

ج) حق تعیین سرنوشت به عنوان پاسخی به بی‌اعتمادی

در برابر این تاریخ طولانی سرکوب و بی‌اعتمادی، حق تعیین سرنوشت به عنوان یک خواسته اساسی و مشروع برای کردها مطرح شده است. این حق، که بر اساس اصول بین‌المللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است، به ملت کرد اجازه می‌دهد تا خود درباره سرنوشت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود تصمیم‌گیری کنند. خواسته برای تعیین سرنوشت، پاسخی منطقی و اخلاقی به سال‌ها سرکوب و نقض حقوق کردهاست و نشان‌دهنده تمایل آنها به ایجاد یک نظام سیاسی است که حقوق و هویت آنها را به رسمیت بشناسد.

د) اهمیت حق تعیین سرنوشت در ایجاد اعتماد و صلح پایدار

حق تعیین سرنوشت نه تنها به عنوان یک حق اساسی برای کردها مطرح است، بلکه می‌تواند به عنوان ابزاری برای ایجاد اعتماد و صلح پایدار در منطقه عمل کند. زمانی که دولت مرکزی حقوق کردها را به رسمیت بشناسد و به آنها اجازه دهد تا در تعیین سرنوشت خود مشارکت کنند، این امر می‌تواند به کاهش تنش‌ها و ایجاد یک رابطه مبتنی بر احترام متقابل منجر شود. این حق می‌تواند کردها را از یک موقعیت مقاومت دائمی به یک شریک فعال در ساختن آینده‌ای بهتر برای تمام ملت‌های ایران تبدیل کند.

بی‌اعتمادی عمیق کردها نسبت به دولت مرکزی، نتیجه مستقیم تاریخ طولانی سرکوب و نقض حقوق آنها توسط حکومت‌های مرکزگرا است. این بی‌اعتمادی به مرور زمان به یکی از ویژگی‌های بارز هویت سیاسی کردها تبدیل شده است و موضوع حق تعیین سرنوشت را به عنوان یک خواسته اساسی و غیرقابل انکار برای آنها مطرح کرده است. حق تعیین سرنوشت، نه تنها پاسخی به سال‌ها ظلم و بی‌عدالتی است، بلکه می‌تواند به عنوان ابزاری برای ایجاد صلح و اعتماد متقابل در منطقه عمل کند. این خواسته مشروع و منطقی، نمایانگر تمایل کردها به داشتن نقش فعال و موثر در تعیین سرنوشت خود و جلوگیری از تکرار تاریخ تلخ سرکوب است.

دلایل مشروعیت حق تعیین سرنوشت ملت کرد

تحلیل رویدادهای تاریخی مربوط به کردستان، به ویژه فتوای جهاد و پیامدهای آن، نشان می‌دهد که ملت کرد با دلایل منطقی و تاریخی، به دنبال حق تعیین سرنوشت خود هستند. این خواسته نه تنها بر پایه تجربیات تلخ گذشته، بلکه بر اساس اصول اساسی حقوق بشر و نیاز به یک نظام عادلانه و برابر در آینده است.

الف) دلایل تاریخی و تجربه‌های سرکوب

ملت کرد در طول تاریخ خود، همواره با سرکوب‌ها و نقض حقوق اساسی‌شان مواجه بوده‌اند. این تجربه‌های تاریخی به کردها آموخته است که دولت‌های مرکزگرا نه تنها به خواسته‌های آنها توجهی نمی‌کنند، بلکه در تلاش برای حذف هویت و فرهنگ آنها هستند. فتوای جهاد علیه کردستان و جنایات متعاقب آن تنها یکی از نمونه‌های بارز این سرکوب‌هاست. این تجربه‌های تاریخی، مشروعیت حق تعیین سرنوشت را برای کردها تقویت می‌کند و نشان می‌دهد که آنها نیاز به یک ساختار سیاسی دارند که حقوق و هویت‌شان را به رسمیت بشناسد و از آن محافظت کند.

ب) بی‌اعتمادی عمیق و عدم امکان اصلاح از درون

بی‌اعتمادی عمیق کردها نسبت به دولت مرکزی، ریشه در تاریخ طولانی نقض وعده‌ها و عدم اجرای تعهدات سیاسی و اقتصادی دارد. این بی‌اعتمادی به حدی رسیده است که بسیاری از کردها دیگر به اصلاحات از درون نظام مرکزی امیدی ندارند. در چنین شرایطی، حق تعیین سرنوشت به عنوان تنها راهکار عملی برای کردها مطرح می‌شود تا بتوانند بر سرنوشت خود کنترل داشته باشند و از تکرار تجربیات تلخ گذشته جلوگیری کنند.

ج) حق تعیین سرنوشت به عنوان یک اصل اساسی حقوق بشری

حق تعیین سرنوشت، به عنوان یک اصل اساسی در حقوق بین‌الملل به رسمیت شناخته شده است. این حق به ملت‌ها اجازه می‌دهد که به طور مستقل درباره آینده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود تصمیم‌گیری کنند. برای ملت کرد، این حق نه تنها یک خواسته مشروع و اخلاقی است، بلکه ابزاری برای تضمین بقای هویت فرهنگی و سیاسی‌شان است. در واقع، این حق به کردها امکان می‌دهد تا از سرکوب‌ها و نابرابری‌هایی که در طول تاریخ با آن مواجه بوده‌اند، رهایی یابند و یک زندگی بهتر و آزادانه‌تر برای خود و نسل‌های آینده‌شان بسازند.

د) چشم‌انداز آینده: حرکت به سوی استقلال و عدالت

در نهایت، حق تعیین سرنوشت برای ملت کرد به معنای حرکت به سوی استقلال و عدالت است. این حرکت می‌تواند به شکل‌های مختلفی از جمله خودمختاری، فدرالیسم یا حتی استقلال کامل تجلی یابد. آنچه مهم است، این است که کردها بتوانند خود درباره آینده خود تصمیم بگیرند و از یک نظام سیاسی برخوردار شوند که حقوق و هویت‌شان را به طور کامل به رسمیت بشناسد. این امر نه تنها به نفع کردها، بلکه به نفع کل منطقه است، زیرا می‌تواند به ایجاد یک صلح پایدار و کاهش تنش‌های قومی و ملی در ایران و خاورمیانه کمک کند.

حق تعیین سرنوشت ملت کرد نه تنها بر پایه تاریخ طولانی سرکوب و نقض حقوق آنها، بلکه بر اساس اصول اساسی حقوق بشر و نیاز به ایجاد یک نظام عادلانه و برابر استوار است. کردها با دلایل محکم و مشروع به دنبال تعیین سرنوشت خود هستند و این حق، نه تنها برای آنها، بلکه برای کل جامعه ایران و منطقه یک ضرورت است. این حق می‌تواند به کردها امکان دهد تا بر سرنوشت خود کنترل داشته باشند، از حقوق و هویت‌شان محافظت کنند و به سوی یک آینده عادلانه‌تر و بهتر حرکت کنند.

نقش حزب دموکرات کردستان ایران در مبارزات پس از اعلام جهاد علیه کردستان

 ۱. مرکزگرایی و تلاش برای حذف ملت‌ها از قدرت: نقش حزب دموکرات در مقاومت

الف) مقابله با مرکزگرایی

حزب دموکرات کردستان ایران از آغاز تأسیس خود، به عنوان یک نیروی مقاوم در برابر مرکزگرایی دولت‌های ایران عمل کرده است. این حزب همواره مخالفت خود را با سیاست‌های مرکزگرایانه‌ای که هدفشان حذف هویت و قدرت ملت کرد بود، اعلام کرده است. حزب دموکرات با ترویج ایده خودمختاری و فدرالیسم به عنوان راه‌حل سیاسی، سعی در مقابله با این سیاست‌ها و تضمین حقوق ملت کرد داشت.

ب) سازماندهی و هدایت مقاومت

حزب دموکرات نقش کلیدی در سازماندهی مقاومت مردم کردستان علیه دولت مرکزی داشته است. این حزب با تکیه بر پایگاه مردمی خود، توانست نیروهای کرد را در برابر سرکوب‌های دولتی بسیج کرده و به عنوان یک نیروی نظامی و سیاسی مؤثر در کردستان عمل کند. نقش حزب دموکرات در این زمینه، به ویژه در مواجهه با فتوای جهاد، اهمیت ویژه‌ای دارد؛ زیرا این حزب تلاش کرد تا مقاومت کردها را در برابر حملات نظامی سازماندهی و هدایت کند.

۲. جنایت علیه ملت کرد: نقش حزب دموکرات در مقابله با سرکوب

الف) مقاومت در برابر جنایات

در مواجهه با جنایات گسترده‌ای که پس از فتوای جهاد علیه کردستان رخ داد، حزب دموکرات نقش اساسی در مقاومت و دفاع از مردم کردستان ایفا کرد. این حزب با سازماندهی نیروهای پیشمرگه و ایجاد شبکه‌های دفاعی محلی، سعی کرد از مردم در برابر حملات نظامی و جنایات دولتی محافظت کند. این مقاومت در بسیاری از موارد باعث جلوگیری از کشتارهای بیشتر و حفاظت از جان و مال مردم شد.

ب) مستندسازی و اطلاع‌رسانی

حزب دموکرات همچنین در مستندسازی جنایات و اطلاع‌رسانی به جامعه بین‌المللی درباره وضعیت کردها نقش مهمی داشت. این حزب تلاش کرد تا توجه جهان را به سرکوب‌های دولت مرکزی و جنایاتی که علیه کردها صورت می‌گرفت، جلب کند. این فعالیت‌ها به تقویت همبستگی بین‌المللی با ملت کرد و افزایش فشار بر دولت مرکزی ایران منجر شد.

 ۳. کردستان: مرکز مقاومت علیه فاشیسم و نقش حزب دموکرات

الف) نقش پیشگام حزب دموکرات در مقاومت

حزب دموکرات کردستان ایران به عنوان یکی از پیشگامان اصلی مقاومت در برابر فاشیسم و استبداد در ایران شناخته می‌شود. این حزب با مبارزات خود در طول دهه‌ها، به ویژه در برابر رژیم‌های سرکوبگر، ثابت کرد که کردستان همواره مرکز مقاومت علیه هرگونه فاشیسم بوده است. حزب دموکرات نه تنها در برابر سرکوب نظامی مقاومت کرد، بلکه به عنوان یک نیروی سیاسی مخالف با هرگونه استبداد و تمامیت‌خواهی، مبارزات خود را ادامه داد.

ب) ترویج ارزش‌های آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی

این حزب همواره ارزش‌های آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی را در قلب مبارزات خود قرار داده است. حزب دموکرات با تأکید بر حقوق بشر، دموکراسی و عدالت اجتماعی، توانست نیروهای سیاسی و اجتماعی مختلف را حول محور مقاومت علیه فاشیسم بسیج کند. این ارزش‌ها نه تنها در کردستان، بلکه در سطح ملی و بین‌المللی به عنوان اصول مبارزاتی حزب دموکرات شناخته شده‌اند.

 ۴. عدم اعتماد به مرکزگرایان و حق تعیین سرنوشت: دیدگاه حزب دموکرات

الف) بی‌اعتمادی به مرکزگرایی و حمایت از حق تعیین سرنوشت

حزب دموکرات کردستان ایران از آغاز فعالیت‌های خود، به وضوح اعلام کرده است که سیاست‌های مرکزگرایانه دولت‌های ایران به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند. این حزب با تجربه‌های متعدد سرکوب و نقض حقوق ملت کرد، به این نتیجه رسید که تنها راه حفظ حقوق کردها، حمایت از حق تعیین سرنوشت است. حزب دموکرات این حق را به عنوان یک اصل بنیادین در برنامه‌های سیاسی خود گنجانده و همواره بر آن تأکید کرده است.

ب) تلاش برای تحقق خودمختاری یا فدرالیسم

در چارچوب حق تعیین سرنوشت، حزب دموکرات کردستان ایران به دنبال تحقق خودمختاری یا فدرالیسم برای کردها بوده است. این حزب معتقد است که این مدل‌های حکومتی می‌توانند به کردها امکان دهند تا در چارچوب یک نظام سیاسی عادلانه و برابر، سرنوشت خود را تعیین کنند و از حقوق و هویت‌شان محافظت کنند. این رویکرد، پاسخ مستقیم به تجربه‌های تاریخی و بی‌اعتمادی عمیق نسبت به مرکزگرایی است.

۵.نقش حزب دموکرات کردستان ایران در مبارزات ملی و مشروعیت حق تعیین سرنوشت

الف) تقویت مشروعیت مبارزات کردها

حزب دموکرات کردستان ایران با مبارزات خود، نقش اساسی در تقویت مشروعیت خواسته‌های ملت کرد، به ویژه حق تعیین سرنوشت ایفا کرده است. این حزب با استفاده از روش‌های سیاسی و نظامی، نشان داده است که خواسته‌های کردها نه تنها مشروع و قانونی هستند، بلکه پاسخی به تاریخ طولانی سرکوب و بی‌عدالتی می‌باشند.

ب) نقش محوری در آینده کردستان

با توجه به نقش تاریخی و فعلی حزب دموکرات کردستان ایران در مبارزات ملی کردها، این حزب به عنوان یک نیروی محوری در هر گونه تلاش برای تعیین سرنوشت و ایجاد یک نظام سیاسی عادلانه در کردستان باقی خواهد ماند. حزب دموکرات با تاکید بر اصول دموکراسی، حقوق بشر، و حق تعیین سرنوشت، به دنبال تضمین یک آینده بهتر برای ملت کرد است که در آن حقوق و هویت‌شان به طور کامل به رسمیت شناخته شود و از هرگونه سرکوب و بی‌عدالتی مصون بمانند.