رامیار مهابادی
جدایی حزب دموکرات کردستان ایران در سال ١٣٨٥ یکی از نقاط عطف مهم در تاریخ این حزب و بهطور کلی جنبش سیاسی کردها در ایران بود. این انشعاب، برخلاف تصور برخی، نه به دلیل اختلافات قدرتی یا شخصی در رهبری حزب، بلکه بر اساس تفاوت در دیدگاهها درباره روشهای سیاستگذاری برای پیشبرد جنبش سیاسی کردستان شکل گرفت.
- پیشزمینه سیاسی و اجتماعی
حزب دموکرات کردستان ایران همواره یک نیروی سیاسی مهم با پایگاه مردمی گستردهای بوده که نقش برجستهای در نمایندگی خواستههای مردم کردستان ایفا کرده است. اما در دوران پس از انقلاب ایران و به ویژه با تغییر شرایط داخلی و بینالمللی، نیاز به بازنگری در سیاستهای حزب بیش از پیش احساس میشد.
- دلایل جدایی: اختلاف بر سر سیاستگذاری
در سال ١٣٨٥ حزب دموکرات کردستان ایران دچار انشعاب شد. این جدایی، که بر سر قدرت یا مسائل شخصی نبود، ناشی از تفاوت در دیدگاهها درباره چگونگی پاسخگویی به نیازها و خواستههای مردم کردستان بود. در آن زمان، برخی از اعضای رهبری حزب بر این باور بودند که سیاستهای سنتی حزب باید به روز شوند تا بتوانند بهتر به مطالبات مردم و شرایط جدید پاسخ دهند.
این بخش از حزب به این نتیجه رسیده بود که رویکردهای سنتی ممکن است دیگر کارآمد نباشند و نیاز به اتخاذ سیاستهای جدیدتر و مؤثرتر وجود دارد. آنها معتقد بودند که با تغییر در رویکردها و سیاستگذاریها، میتوانند بهتر به نیازهای مردمی پاسخ دهند و حرکت جدیدی در جهت تحقق خواستههای مردم کردستان ایجاد کنند. به عبارت دیگر، این انشعاب از تلاش برای یافتن راهحلهای عملیتر و کارآمدتر برای رفع مشکلات و نیازهای مردم ناشی میشد.
از سوی دیگر، بخش دیگری از حزب معتقد بود که هرگونه تغییر در سیاستهای حزب باید با دقت بیشتری انجام شود تا از دست رفتن هویت و آرمانهای اصلی حزب جلوگیری شود. آنها تأکید داشتند که سیاستگذاریهای جدید باید در هماهنگی کامل با خواستهای تاریخی و عمیق مردم کردستان انجام شود و نباید تحت تأثیر تحولات زودگذر قرار گیرد.
در نهایت، جدایی حزب دموکرات کردستان ایران در سال ١٣٨٥را باید به عنوان نتیجهی تلاش رهبری حزب برای جستجوی راهبردهای جدید در سیاستگذاری دانست. این انشعاب، اگرچه به طور موقت موجب تقسیم حزب شد، اما هر دو بخش به دنبال آن بودند که بهترین سیاستها و رویکردها را برای خدمت به مردم کردستان و تحقق اهداف بلندمدت آنها اتخاذ کنند. این جدایی نه بر سر قدرت، بلکه بر سر یافتن راههایی بود که بتواند بیشترین پاسخگویی را به مطالبات مردمی داشته باشد و به بهبود وضعیت اجتماعی و سیاسی مردم کردستان منجر شود.
- تحلیل عمیقتر از اتحاد مجدد حزب دموکرات کردستان ایران
اتحاد مجدد حزب دموکرات کردستان ایران در سال ١٤٠١، پس از ١٦ سال جدایی، یکی از مهمترین تحولات سیاسی در تاریخ معاصر این حزب و جنبش سیاسی کردها در ایران به شمار میرود. این اتحاد نه تنها از منظر تشکیلاتی و سازمانی، بلکه از دیدگاه استراتژیک و بر اساس خواستهای مردمی اهمیت فراوانی دارد. برخلاف تصوری که ممکن است برخی داشته باشند، این اتحاد بر پایه تجدید نظر در سیاستگذاریها و پاسخ به نیازهای جامعه کردستان شکل گرفته و نه بر سر مسائل قدرت.
- زمینهها و دلایل اتحاد مجدد
اتحاد مجدد این حزب در شرایطی رخ داد که جامعه کردستان ایران با تحولات سیاسی و اجتماعی جدیدی روبرو بود. انقلاب ژینا و شعار «ژن، ژیان، ئازادی» (زن، زندگی، آزادی) به وضوح نشان داد که مردم کردستان خواستار یکپارچگی و همبستگی بیشتر در میان نیروهای سیاسی خود هستند. در این دوره، مردم کردستان به دنبال یک رهبری متحد و منسجم بودند که بتواند به نحو مؤثرتری از حقوق آنها دفاع کند و به مطالباتشان پاسخ دهد.
از سوی دیگر، رهبران هر دو بخش حزب دموکرات کردستان ایران نیز به این نتیجه رسیدند که در شرایط جدید، تنها از طریق اتحاد میتوانند به اهداف بلندمدت خود دست یابند. این اتحاد نه به دلیل فشارهای خارجی یا داخلی، بلکه بر اساس یک تحلیل دقیق از نیازهای جامعه و ضرورت تقویت مبارزه سیاسی شکل گرفت. رهبران حزب به این درک مشترک رسیدند که تنها با یکپارچگی و هماهنگی بیشتر میتوانند به نحو مؤثرتری در صحنه سیاسی ایران و کردستان ایفای نقش کنند.
- تأثیرات و پیامدهای اتحاد
اتحاد مجدد حزب دموکرات کردستان ایران تأثیرات گستردهای بر جنبش سیاسی کردها در ایران و حتی در سطح منطقهای داشته است. از منظر داخلی، این اتحاد باعث تقویت جایگاه حزب در میان جامعه کردستان شد و توانست به طور مؤثرتری به نیازهای مردمی پاسخ دهد. مردم کردستان، که سالها از مشکلات و فشارهای سیاسی رنج میبردند، با این اتحاد به یک نقطه تکیه گاه جدید و قوی در مبارزات خود دست یافتند.
از منظر سیاسی، این اتحاد توانست موقعیت حزب دموکرات کردستان ایران را در میان دیگر نیروهای سیاسی کرد و همچنین در تعاملات منطقهای تقویت کند. ایجاد یک جبهه متحد و منسجم، امکان مذاکرات و تعاملات مؤثرتری را با دیگر نیروهای سیاسی و حتی در سطح بینالمللی فراهم آورد.
همچنین، این اتحاد به نوعی بازتابدهنده تغییرات درونی حزب و بازنگری در سیاستگذاریهای آن بود. رهبران حزب با درک نیازهای جدید مردم و شرایط سیاسی جدید، به این نتیجه رسیدند که تنها با اتحاد و هماهنگی بیشتر میتوانند به آرمانهای خود دست یابند. این بازنگری و تغییرات در سیاستگذاریها، بر اساس تجربههای گذشته و تحلیل شرایط جدید صورت گرفت و نشاندهنده توانایی حزب در انطباق با تغییرات محیطی و پاسخگویی به نیازهای مردمی است.
اتحاد مجدد حزب دموکرات کردستان ایران را باید به عنوان یک پاسخ استراتژیک و هوشمندانه به خواستهای مردمی و تحولات سیاسی جدید در منطقه تحلیل کرد. این اتحاد، برخلاف جداییهای گذشته، نه تنها تلاشی برای تقویت موقعیت حزب بلکه پاسخی به نیازهای جامعه کردستان برای یک رهبری واحد و منسجم بود. در نهایت، این اتحاد نشاندهنده اهمیت تجدید نظر در سیاستگذاریها و پاسخگویی به نیازهای مردمی در مواجهه با شرایط جدید است، که میتواند به عنوان یک الگو برای دیگر نیروهای سیاسی نیز مطرح شود.