دکتر رضا پرچیزادە: جریان سلطنتطلب فاقد هرگونه ظرفیت دموکراتیک است، و دموکراسیخواهان باید برای آزادی ایران از آن عبور کنند
مصاحبە: شهرام سبحانی
اشارە: استقرار دموکراسی در ایران چند ملتی تنها راە تحقق یافتن خواستەهای مردم ایران علی الخصوص کوردستان است کە سالهای سال برای آزادی و حقوق پایمال شدەشان در سنگرهای مختلف مبارزە کردەاند، در این بارە نیز رهبر فرزانەی کورد د. قاسملو میفرمایند: ما خواهان دموکراسی هستیم زیرا این دموکراسی است کە رسیدن بە مطالبات سیاسی ما را تضمین میکند. چراکە برخلاف نظام سیاسی مرکزگرا و سلطنتی تنها استقرار یک نظام دموکراتیک در آیندە ایران میتواند حقوق ملی کوردها و دیگر ملتهای تحت ستم را تامین و تضمین کند. در ادامەی این گفتگو با سوالاتی نظیر چالشها و موانع گذار بە دموکراسی در ایران چە هستند؟، با توجه به اینکه جامعە ایران تاکنون تجربە یک نظام دموکراتیک را نداشتە است، آیا تشکیل چنین نظامی در یک ایران چندملتی امکانپذیر خواهد بود؟، وجە تمایز سلطنتطلبها با دیگر جریانهای اپوزیسیون در قبال دموکراسی چیست؟ کە برای پاسخگویی بە این سوالات گفتگویی با دکتر رضا پرچیزادە، نظریەپرداز سیاسی خواهیم داشت.
آقای پرچیزادە ابتدا با این سوال مصاحبە را شروع میکنم، چالشها و موانع گذار بە دموکراسی در ایران چە هستند؟
چالشها بر سر راه دموکراسی در ایران بسیارند. من اینجا به طور خلاصه مهمترینهای آنها را برمیشمارم. چالش اول بیتردید سختجان بودن مدل استبداد فردی بر مبنای اندیشه الاهیاتی است که ریشه در اساطیر ایران باستان دارد، و تاکنون خود را در قالب «شاهنشاه» و «ولی فقیه» نشان داده است، اما میتواند در اشکال دیگری نیز نمود پیدا کند. چالش دوم که بیشتر مربوط به تاریخ مدرن جهان است، معادلات بینالمللی و مداخله بازیگران خارجی در امور ایران است، که عموما بر مبنای دغدغههای امنیتی و اقتصادی بوده و در کنار استبداد باستانی از پا گرفتن دموکراسی در این کشور جلوگیری کرده است. چالش سوم غلبه خودخواهی یا انحصارطلبی یا منفعتطلبی بر افراد و جریانات سپهر سیاسی تاریخ معاصر ایران بوده است، که عموما به جای سعه صدر داشتن و دنبال مشارکت همه بودن و فضای سیاسی و فرهنگی کشور را برای دموکراسی آماده کردن، بیشتر ترجیح دادهاند خواستههای محدود خودشان را دنبال کنند. چالش چهارم هم که محمول بر سه چالش قبلی است، عدم توسعه جامعه مدنی در ایران بوده، که به فقدان سازماندهی جامعه برای مبارزه با استبداد (رژیمی و غیر رژیمی) و استقرار دموکراسی انجامیده است. در این باره البته جامعه ایران یکدست نیست، و برخی قسمتهای آن از برخی قسمتهای دیگر مدنیت و سازماندهی بیشتری نشان میدهند، که خود نشانگر این است که علیرغم تمام فشارها، جامعه ایران دارد افتان و خیزان مسیر خودش را پیدا میکند و میتواند در آینده به دموکراسی برسد.
با توجه به اینکه جامعە ایران تاکنون تجربە یک نظام دموکراتیک را نداشتە است، آیا تشکیل چنین نظامی در یک ایران چندملتی امکانپذیر خواهد بود؟
ایران ابتدا در دوران انقلاب مشروطه و سپس در فاصله سقوط رضاشاه در اوایل دهه بیست و دیکتاتور شدن محمدرضاشاه در اوایل دهه سی خورشیدی تجربهای نزدیک به دموکراسی پیدا کرد، اما این تجربه دیری نپایید و استبداد با تمام توان بازگشت. با این وجود، مردم ایران از زمان انقلاب مشروطه تا الان که بیش از یک سده میشود، به انحاء مختلف مدام در حال مبارزه با استبداد بوده و خواهان دست یافتن به آزادی بودهاند. این مبارزه همیشه اصولی نبوده است و لزوما به نتایج مطلوبی هم دست پیدا نکرده است، اما صِرف امتداد آن نشان میدهد که میل به آزادی درون جامعه میجوشد، و مردم پیوسته برایش میجنگند و بها میدهند، به طوری که میشود گفت ایران شاید تنها کشور جهان بوده باشد که مردم آن مبارزه برای آزادی را خیلی زود آغاز کردند اما هنوز به آن نرسیدهاند. من فکر میکنم این پتانسیل آزادیخواهانه بستر مناسبی برای استقرار دموکراسی در آینده ایران فراهم میکند.
وجە تمایز سلطنتطلبها با دیگر جریانهای اپوزیسیون در قبال دموکراسی چیست؟
سلطنتطلبها جریان یکدستی نیستند. بخشی از آنها مشروطهخواهند و طالب یک حکومت پادشاهی دموکراتیک برای ایران هستند. بخشی دیگر مطلقگرا هستند و یک سلطنت دیکتاتوری به سبک رضاشاه و محمدرضاشاه میخواهند. اما جریان اصلی سلطنتطلبان معاصر که من آنها را «پهلویطلبان» نام نهادهام، یک جریان استبدادی فاسد و بیپرنسیپ و بیاخلاق است که برای کسب قدرت دست به هر کاری میزند. شواهد انکارناپذیر فراوان طی سالیان اخیر نشان داده که پهلویطلبان با چراغسبز و حمایت برخی جریانات سیاسی در غرب و خاورمیانه تلاش میکنند با بخشی از رژیم جمهوری اسلامی، شامل اصلاحطلبان و سپاه پاسداران، روی هم بریزند تا به خیال خودشان سلطنت را در ایران احیاء کنند؛ به اصطلاح عمامه را از سر خامنهای بردارند و به شکل تاج بر سر رضا پهلوی بگذارند. بر این اساس، پهلویطلبان به اسب تروای رژیم در اپوزیسیون، چوب لای چرخ ائتلاف نیروهای دموکراسیخواه، و بزرگترین مانع انقلاب مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی در ایران تبدیل شدهاند. در مجموع، امروزه جریان سلطنتطلب فاقد هرگونه ظرفیت دموکراتیک است، و دموکراسیخواهان باید برای آزادی ایران از آن عبور کنند.
کدام یک از طیفهای سیاسی ایران علاقمند به تحقق دموکراسی چندملتی هستند؟
افراد و جریانات سیاسی داخل و خارج از ایران از طیفهای متفاوتی هستند. بین مخالفان جمهوری اسلامی از چپِ چپ تا راستِ راست، از کمونیست تا فاشیست، و از مذهبی تا سکولار وجود دارد. بخش بزرگی از جریانات خارج از کشور سیاستهای هویتی/اتنیکی/ملی را دنبال میکنند. در عین حال، به نظر میرسد که بزرگترین جنبش سیاسی که لزوما سازمان ندارد، جریان لیبرال باشد که در میانه طیفهای سیاسی قرار میگیرد، و خواستار استقرار دموکراسی در ایران و به رسمیت شناخته شدن حقوق بشر برای تمام شهروندان کشور فارغ از پیشینه و خاستگاه آنهاست. طبیعتا این جریانات همه خواهان دموکراسی نیستند، و آنهایی هم که دموکراسی میخواهند، بر سر شکل و ساختار آن با هم اختلاف نظر دارند. مثلا، در جایی که جریانات هویتگرا بر ساختارهای سیاسی اتنیکی/ملی در ایران دموکراتیک آینده تاکید میکنند، لیبرالها و چپها و دیگر جریانات دموکراسیخواه شکلگیری ساختارهای حکومتی دموکراتیک و برقراری حقوق شهروندی سراسری را بر رویکردهای هویتی مرجح میدانند. اما صرفنظر از اینکه شکل حکومت و تقسیمات کشوری در آینده ایران چه باشد، دموکراسیخواهان از نظر جهانبینی همه به هم نزدیکند، و اگر گفتمان جمعیشان پیروز شود، همگی کمابیش به خواستههای خود میرسند. اما شکست آنها میتواند به معنای امتداد دیکتاتوری به شکلی دیگر باشد. دقیقا به همین دلیل است که دموکراسیخواهان ایرانی با اعتراف به اختلاف نظرات خود با یکدیگر، باید مدام با هم دیالوگ داشته باشند و تلاش کنند بستر گفتمانی مشترکی بسازند که استقرار دموکراسی در آینده را تضمین کند.
با توجە بە تنوع جامعه ایران، بەنظر شما نوع نظام مطلوب بعد از سقوط جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟
نظامی که دموکراسی را مستقر، حقوق بشر را برقرار، و حتیالامکان خواستههای همه را تامین کند. طبیعتا هنگامی که ایران از استبداد آزاد شد و تک تک ایرانیان امکان اظهار نظر درباره نوع نظام مطلوب خود را پیدا کردند، آن وقت باید درباره ساختار حکومت و چگونگی تقسیمات کشوری گفتگو کرد و نتایج را از طریق رفراندوم به تایید مردم ایران رساند.
آقای پرچیزادە ممنون از اینکە برای این مصاحبە وقت گذاشتید
خواهش میکنم.