کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

حبیب اللە بلوچ: جمهوری اسلامی برای سرکوب ملتها در حال تقویت فاشیسم هست

21:38 - 17 مهر 1403

حبیب اللە بلوچ: جمهوری اسلامی برای سرکوب ملتها در حال تقویت فاشیسم هست

 

مصاحبە : شهرام سبحانی

 

اشارە: رژیم ساقط شدەی پهلوی و جمهوری اسلامی برای تحکیم سلطەی خویش بر ملتهای ایران و یکنواخت کردن کشور بە فکر بنیاد ناسیونالیسم با تاکید بر ساخت ایرانی اعم از یک ملت، زبان، فرهنگ و یک تاریخ افتادند تا از یک طرف سپری دفاعی برای حکومت خود بسازند و از طرفی دیگر راحتر بتوانند بە غارت ثروت ملتهای جغرافیای ایران بپردازند. در ادامەی این گفتگو با سوالاتی نظیر فاشیسم چیست و فاشیسم ایرانی چگونه شکل گرفت؟ تفاوت فاشیسم نژادی و مذهبی چیست و چه پیامدهایی بر جامعه بلوچ و بخشهای دیگر جامعەی ایران داشتە است؟ ملیت‌های بلوچ و کورد و سایر ملیت‌های دیگر کشور چگونە و با چە مشی و راهبرد مبارزاتی باید با فاشیسم ایرانی مقابله کنند؟ روبرو خواهیم شد کە برای پاسخگویی بە این سوالات گفتگویی با حبیب اللە بلوچ، عضو رهبری حزب بلوچستان "راجی تپاکی" خواهیم داشت.

آقای بزرگ زادە ابتدا با این سوال گفتگو را شروع میکنم فاشیسم چیست و فاشیسم ایرانی چگونه شکل گرفت؟

ملی گرایی افراطی که همزمان در حکومتی با هدف یک دست سازی جامعه از لحاظ فرهنگی، زبانی، اجتماعی، سیاسی و حتی مذهبی ادغام شده باشد فاشیسم است و این فاشیسم بار نخست توسط نخبگان افراطی با هدایت رضا خان پالانی شکل گرفته و پا گرفت که حتی نام پهلوی که اصالت بلوچی از حوزه‌ی مرکز سیستان دارد برای وی تعیین شد تا باستانگرایی را ترویج دهد از همین منظر و به همین مقصود فعالیت های مختلفی صورت گرفت و برای تقویت این موارد دولت آلمان نازی نیز نقش داشت چراکه نخبگان ایرانی در ارتباطی تنگاتنگ با نازی ها بودند و شکل گیری سازمانهای چون «سازمان پرورش افکار ایرانیان» در همین راستا فعالیت میکردند که توسط افرادی چون احمد متین که در آلمان نازی تربیت شده بود یا فردی چون داوود منشی زاده که کتاب های تحت نامهای زبانهای ایرانی و ... نوشته به شدت در امر تحریف نقش داشتند، همین افراد در بازگشت از آلمان عهده دار سمت های کلان حکومتی در دوره پهلوی شدند و اینگونه بود که بنیاد ناسیونالیسم با تاکید بر ساخت ایرانی دارای یک ملت یک زبان یک فرهنگ و یک تاریخ شکل گرفت. به همین منظور حتی تاریخ دستکاری شد در حدی که بسیاری از کتابهای تاریخی توسط ناسیونالیستهای افراطی فاشیست در کشورهای مختلف تخریب شده و از بینشان بردند چراکه دیدگاه آنها برای برتری نژادی را نقض میکردند که بدین منظور میتوانید به گزارشهای خبری که "بی بی سی" هم منتشر کرده بود مراجعه کنید.

تفاوت فاشیسم نژادی و مذهبی چیست و چه پیامدهایی بر جامعه بلوچ و بخشهای دیگر جامعەی ایران داشتە است؟

فاشیسم نژادی و مذهبی هر چند تفاوت دارند ولی جمهوری اسلامی از هر دو استفاده میکند، به گونه‌ای که هم شعرا و فعالان ملی بلوچ را ترور و حذف و محدود میکند و هم فعالان مذهبی را. از طرفی در حال تغییر اسامی شهرها و حتی دستبرد به اسامی طوایف و تحولات اینچنینی و از طرفی تخریب مساجد و ترور مولوی ها و جلوگیری از فعالیت های دینی و مذهبی سنی ها. تجمیع این دو در کنار یکدیگر وضعیت مناطقی چون بلوچستان و کوردستان و ترکمن صحرا و احواز و ...را دو برابر امنیتی و در گسترده ای از سرکوب قرار داده است.

آیا شما نیز معتقدید کە برخی از طیفهای خارج از کشور فاشیسم ایرانی را در پوشش حق شهروندی و دموکراسی برای ایران آینده ترویج می‌دهند؟

ما در یک سده اخیر همواره با فاشیسم نهادینه شده مواجه بودیم اما به میزان رشد جنبشهای ملی ملتهای تحت ستم ملی در ایران و نگرانی فاشیسم خفته از آن که نگاهی افراطی به «ایران» با برتری «فارسی» برساخته دارد افزایش یافته و تقلا برای برجسته کردن و بیدار کردن این فاشیسم افزایش یافته است. فاشیسم به نماد و به رهبر نیاز دارد و هر دوی آنها که از قبل ساخته شده بودند دوباره احیا شده و روی آنها کار میشود. دستگاه جمهوری اسلامی ایران وارث سیستم پهلوی است و در واقع وارث فاشیسم ملی است که در لابه لای فاشیسم مذهبی هم در بسیاری از موارد از آن کار گرفته است خصوصا ممانعت جدی از هر نوع رشد زبانهای دیگر در این جغرافیا، مقابله با فرهنگها و فعالان فرهنگی و ملی و چه بسا ترور و قتل و زندانی کردن یا وادار کردنشان به مهاجرت از این رو این رژیم به همان میزان که فاشیسم خارج از کشور از رشد جریان ملی ملتها احساس خطر میکند، آنها نیز احساس هراس دارند لذا دستکم برای مقابله با ملتهای تحت ستم همکاری های پشت پرده‌ای دارند. دستگاه های سرکوبگر علی الخصوص سپاه پاسداران برای سرکوب جنبشی که بر پایه ملتها شکل گرفته بود هم اپوزیسیون به خارج کشور صادر کرد و هم در قامت ریاست جمهور فردی دارای عقبه زبانی فرهنگی ملی بالا آورد تا جنبش ملی خارج را از طریق اپوزیسیون صادراتی و جنبش داخل را از طریق پیامک های اینچنینی و انتصاب استاندار ها در کنار رئیس جمهور برای مدتی ضعیف کند.

تا چە حد این وضعیت را تهدیدی برای مبارزات ملیت‌های ایران می‌بینید؟

ممکن است بسیاری بخاطر خوشبینی از ناتوانی فاشیسم این مساله را خطری جدی نبینند اما من معتقدم که این یک خطر جدی است و دلیل آن نه بخاطر چند نفر به عنوان اپوزیسیون در قامت فاشیستی است بلکه بخاطر این است که جمهوری اسلامی برای سرکوب ملتها در حال تقویت فاشیسم هست و تصور میکند که با اعزام صادراتی ها در درون این اپوزیسیون امکان کنترل و هدایت جریان فاشیستی را خواهد داشت اما به سختی در اشتباه هستند، چرا که دخالت دولتها برای تقویت هر ایدئولوژی در تاریخ باعث ایجاد یک جریان بوده که در مقطعی از کنترل خارج شده است و به خود تقویت کننده برگشته اما در این وضعیت بخصوص دستکم جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران چندان نگران نیستند چرا که تجربه های ایجاد چنین گروهک های را در سوریه، عراق، لبنان، یمن، افغانستان و پاکستان ... داشتند و این مورد هم به روشی دیگر فونداسیون مشابهی دارد و در زمان لازم برای سرکوب گفتمان اصلی که گفتمان ملتهاست به طور جدی بکار آید.

ملیت‌های بلوچ و کورد و سایر ملیت‌های دیگر کشور چگونە و با چە مشی و راهبرد مبارزاتی باید با فاشیسم ایرانی مقابله کنند؟

تنها راه یک همکاری عملی فراگیر و هماهنگ بین ملتها است که من اینجا باید از واژه متاسفانه استفاده کنم که هنوز در سطح عملی ایجاد نشده بلکه در سطح بیانیه دادن و هم موضع بودن عملکرد داشته است. ما ملتهای تحت ستم به شدت نیازمند ایجاد یک بلوک بزرگتر در سطح تمامی احزاب و جریانهای فعال یا دستکم اکثریت مطلق جریان ساز هستیم، باید شکاف بین جریان های ملی فدرال خواه و حق تعیین سرنوشت خواهان برچیده شود. باید اختلافات بین ملتها که توسط جمهوری اسلامی تقویت میشوند از بین برداشته شوند و بایدە این کار جمع شدن همه ائتلاف های ملتهای تحت ستم به عنوان یک بلوک سراسری است. ائتلاف دمکراتیک ملتها و ائتلاف کنگره و ائتلاف ملل سه ائتلاف نسبتا استخوان دار باید تبدیل به یک بلوک واحد شوند آن وقت گفتمان ملتها توانایی تبدیل شدن به آلترناتیوی جدی مورد پذیرش جهانی خواهد داشت.

دو سال پس از خیزش "زن، زندگی، آزادی" چە تحلیلی از وضعیت سیاسی و مبارزاتی کنونی بلوچستان دارید؟

دو سال پس از گذشت یکی از گسترده ترین و جدی ترین مبارزات سالهای اخیر که اکثریت خانواده های بلوچ و کورد و  دیگر ملتها را درگیر کرده بود وضعیت آتش خاکستر است اما از شرایط محاصره رژیم به وضعیت محاصر شدن دوباره ملتهای تحت ستم تغییر کرده و ما مکررا در حال ضربه خوردن از رژیم هستیم. دو چیز قطعی است ۱. این شرایط باعث تقویت درونی نیروهای دمکراسی خواه و متحد شدن هر جه بیشترشان میشود ۲. این وضعیت مقطعی است و در زمان و مکان مناسبی دوباره تغییر میکند اما این تغییر بدون شکل گیری آن بلوک ممکن است دوباره منجر به شکست شود.

افق مبارزات مردمی علیە جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور را چگونە ترسیم می‌کنید؟

همانطور که گفتم و می بایست با خودمان صریح و راست باشیم؛ ما بدون ایجاد یک بلوک گسترده توانایی براندازی کامل جمهوری اسلامی و فاشیست مورد حمایت برخی جریانهای راست کشورهای دیگر را  نخواهیم داشت. نشستن و فقط برای خود برنامه‌ ریزی کردن در نهایت تنها در حد خود نتیجه میدهد، نشستن فقط برای گفتمان فدرالیست فعالیت کردن و ندیدن اینکه گفتمان حق تعیین سرنوشت به همان میزان قدرتمند هست و شده است  فکر بلندی نیست. نشستن و تصور کردن که در نهایت میتوان با جریانهای فارس به یک توافق همکاری شامل رسید و ملتهای تحت ستم را نادیده گرفتن منجر به سرشکستگی های بعدی هم خواهد شد. ما باید همه احزاب ملی ملتها را در سطح یک بلوک دور هم جمع کنیم و به اندازه کافی ظرفیت و بلوغ سیاسی داریم که محققش کنیم.

ممنون از اینکە برای این گفتگو واقت گذاشتید.

خواهش میکنم.