چرا ملی گرایی ایرانی قبل از اینکە برانداز باشد، خواهان حفظ سیستم متمرکز است؟
ساسان خاتونی
ملی گرایی ایرانی یا ناسیونالیسم باستانگرایی کە با تشکیل دولت-ملت ایران در اوایل سدەی گذشتەی شمسی توسط رضاخان پهلوی و با تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از عوامل خارجی با انگیزەی یک حکومت مقتدر مرکزی شکل گرفت. هویت خود را براساس یک روایت تاریخی تعریف میکند و آن را منشا پیدایش تمدن سرزمینی مینامد کە با روی کار آمدن خاندان پهلوی نام آن بە «ایران» تغییر دادە شد. در واقع این ذهنیت سعی بر آن دارد کە با نادیدە گرفتن بخشی از تاریخ و با برجستە نشان دادن بخشی دیگر، تعریف خاص خود از هویت و ناسیونالیسم را بر دیگران تحمیل کند کە برای اجرایی کردن این مسئلە نیازمند یک ساختار تمرکز قدرت و ابزاری برای سرکوب هرآنکس کە در مقابل آن بایستد، میباشد. این نوع ملی گرایی یک دایرەی ذهنی را برای خود ترسیم میکند کە دیگری را کە همراە او باشد وطن پرست و دیگری غیر همراە را خائن و مستحق تنبییە و حتی حذف میداند. این دایرەی ذهنی وجود تنوعات ملی، زبانی، فرهنگی، دینی و حتی جنسیتی را منکر و ساختاری براساس یک ملت، یک زبان، یک فرهنگ و اغلب یک دین و یک مذهب را ترویج و بر دیگر هویت های مستقل تحمیل میکند.
ملت کبیر، فرهنگ کهن و زبان ملی و باستانی بخشی از اصطلاحاتی هستند کە ملی گرای خودبرتربین ایرانی بە صورت مستمر سعی در القای آنان در ذهن مخاطبانش را دارد در حالیکە با واقعیت های جوامع ایران هیچ گونە سنخیتی ندارند و بە میان آوردن ترم هایی همچون «تمامیت ارضی» و «تجزیەطلبی» هرگونە سرکوب، خفقان، حبس های بلندمدت و اعدام را توجیە میکند. اصولا مبحث تمامیت ارضی بین دو شهروند یک کشور قابل تعریف نیست و بە خارج از مرزهای سیاسی یک کشور برمیگردد و طبق منشور سازمان ملل متحد، کشورها باید بە حاکمیت، مرزهای سیاسی و تمامیت ارضی کشورهای دیگر احترام بگذارند و بە آن تعرض نکنند. «استقلال طلبی». ترم قابل تعریف در سیاست میباشد و یکی از مکانیسم های حق تعیین سرنوشت بعنوان یکی از مواد منشور حقوق بشر میباشد اما در مقابل ناسیونالیسم باستانگرای ایرانی کە اصولا از مبنا با دمکراسی و تفاوت دیدگاەهای سیاسی مخالف است و سعی در همگون سازی جامعە دارد در چارچوب تجزیەطلبی، هر نوع خشونت و حذف فیزیکی مخالفانش را توجیە میکند.
سیستم متمرکز از همەی ظرفیتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری هویت های بە حاشیە راندە شدە در جهت تامین و تثبیت و قدرتمند کردن هویت غالب استفادە میکند. زبانهای غیر از زبان تحمیلی را لهجە و یا زیر مجموعەی زبان مادر میخواند و فرهنگهای متفاوت موجود در یک جغرافیای سیاسی را خردە فرهنگ و بخشی از فرهنگ هویت برساخت ذهن خود میپندارد چرا کە در بعضی موارد دیگر زبان و فرهنگ های انکار شدە پربارتر، منسجم تر و با محتوایی غنی تر از زبان و فرهنگ غالب میباشند.
بە تاراج بردن منابع طبیعی سرزمینی و زیر زمینی، عدم توسعە اقتصادی، نابودی محیط زیست حاشیە و استعمار و استثمار این مناطق و همچنین گسترش سیستماتیک فقر سیاستی بلندمدت و برنامەریزی شدە بودە کە ملت های حاشیە را مجبور میکند در همەی زمینەهای توسعەی زیربنایی، آموزشی، بهداشت و درمان نیازمند و دست بە دامان مرکز باشند. چرا کە مرکز نە کوهستان های غنی از منابع و معادن طبیعی و آبهای سرزمینی و زیرزمینی با تنوعات گیاهی و جانوری زاگرس را دارد و نە نفت و گاز اهواز و نە ظرفیت ها و پتانسیل های بالقوە سواحل و بنادر مکران و بلوچستان را و آنچە کە از مرکز برایشان باقی میماند تنها بیابانهای خشک و محیط زیست ویران و آبهایی کە حتی در لایەهای زیرزمینی هم دیگر یافت نمیشوند. بە همین دلیل از ابتدای تشکیل دولت-ملت متمرکز ایران، ناسیونالیزم باستانگرای ایرانی چشم طمع نە تنها بر منابع و ثروتهای طبیعی بلکە از همەی ظرفیتهای فرهنگی و زبانی برای تقویت زبان و فرهنگ فارسی بهرە گرفتە و گاها با تحریف تاریخ و تاریخ سازی و سرقت فرهنگی و هنری بخشی از تاریخ و فرهنگ دیگران را نیز بنام خود مینویسد.
سیاست تحقیر، توهین، تمسخر، آسمیلاسیونی فرهنگی و زبانی، تغییر دموگرافی، نفرت پراکنی و تفرقە افکنی میان ملل غیر فارس کە از دوران پهلوی اول شروع شد، تا کنون هم در رژیم جمهوری اسلامی ادامە دارد. سیستم متمرکز بە ملی گرای ایرانی امکان تداوم این رە صدسالە را میدهد و بە همین دلیل است کە بسیاری از آنان کە امروز خود را در قامت اپوزیسیون رژیم تعریف میکنند، جمهوری اسلامی را بە یک ساختار غیرمتمرکز ترجیح میدهند. چرا کە درک از آزادی مابین یک انسان کورد یا بلوچ هویتخواە با یک فرد مرکزنشین کاملا کاملا متفاوت است.
انسان مبارز کورد بدنبال هویت ملی و حفظ جغرافیا و خاک کوردستان است اما برای انسان مرکزنشین کە دغدغەی زبان، هویت، خاک و جغرافیا را ندارد اگر در همین رژیم هم بە یک سری از آزادی های اجتماعی از جملە لغو حجاب اجباری برسد و رفرم و اصلاحاتی در زمینەی اقتصاد کشور انجام شود بطوریکە حتی همین وضعیت اقتصاد نابسامان فعلی هم بە ثبات برسد، ایدەآل خواهد بود. زیرا سیستم متمرکز بر پایەی یک زبان، یک ملت و یک پرچم بە خودی خود باقی خواهد ماند، استعمار ملل غیرفارس ادامە خواهد یافت و سپاە تروریست پاسدارانی هم وجود دارد کە هرگونە صدای مخالف را خفە کند و بە جنگ هویت خواهان کورد و بلوچ و گیلک و… برود و هویت باستانگرایی ایرانی مدنظرشان را حفظ خواهد کرد حتی اگر رنگ و بوی مذهبی هم داشتە باشد.