د. آزاد محمدیانی: د. قاسملو سیاستمدار پراگماتیکی بود که کمتر مقهور شرایط شد
مصاحبە: شهرام سبحانی
اشارە: تاریخ مبارزاتی و سیاسی کوردستان شاهد جانفشانی رهبرانی زیادی بودە است کە تمام زندگی خود را وقف آزادی و ارزشهای والایی انسانی کردند. نمونەی بارز این رهبران را میتوان د."قاسملو" نام برد، رهبری برجستە و <<پراگماتیست>> کە اندیشەهایش تاثیر بسزایی در تاریخ مبارزاتی و سیاسی کوردستان تا بە امروز داشتە است کە بیش از سە دهە از ترور این رهبر فرزانەی کورد همچنان اندیشەهایش برای ما بوی تازگی میدهند و امروزە این اندیشەها بە سرمشق و چراغ راە مبارزاتی ما مبدل شدەاند. در ادامەی این گفتگو سوالاتی مطرح خواهیم کرد نظیر اینکە تاثیر د. "قاسملو" بر جنبش مبارزاتی و سیاسی کوردستان چ بود؟ آیا د. "قاسملو" تنها رهبر حزب دموکرات کوردستان بود یا رهبر یک ملت؟ چرا بعد از گذشت ٣٥سال از ترور د. قاسملو همچنان اندیشەهایش بوی تازگی میدهند؟ راز جاودانگی این اندیشە ها چیست؟ برای پاسخگویی بە این سوالات گفتگوی با د. آزاد محمدیانی، تحلیلگر مسائل سیاسی خواهیم داشت.
آقای محمدیانی ممنون از اینکە دعوت مرا قبول کردید، میخواهم ابتدا با این سوال مصاحبە را شروع کنم کە تاثیر د. قاسملو بر جنبش مبارزاتی و سیاسی کوردستان چ بود؟
وقتی که قاسملو به طور رسمی وارد حزب دموکرات شد، در این حزب دو گرایش در حال منازعه بود و به این دلیل سیاست این حزب از دوام و قوام و ساختار مشخصی برخوردار نبود. بعد از فروپاشی جمهوری کوردستان و دوباره شکل گیری آن، به تناسب موقعیت سیاسی ایران و جنبش مبارزاتی کوردستان عراق، این حزب گاهی تحت تآثیر حامیان "ملا مصطفی بارزانی" و تلاش آن ها برای زیر سایه بردن حزب دموکرات، به این سمت گرایش پیدا کرده و بر اساس منافع جنبش آنها که فعال تر بود، فعالیت های حزب دموکرات شکل می گرفت، و گاهی نیز به سمت "حزب توده ایران" گرایش پیدا می کرد یا بهتر است گفته شود که تلاش این حزب برای تسلط بر حزب دموکرات و تبدیل آن به شاخەی کوردستانی خود، نوع فعالیت حزب دموکرات را سمت و سو می داد. در این شرایط قاسملو وارد حزب دموکرات شده و علارغم کش و قوس های فراوان نهایتا در راس رهبری این حزب قرار گرفت و دست به اقداماتی زد که موجب تبدیل شدن "حزب دموکرات کردستان ایران" به حزبی گردید که توانست رهبری بخش وسیعی از مردم کوردستان در انقلاب ۵۷ و مناسبات و رویدادهای سیاسی بعد از انقلاب را به عهده بگیرد. قاسملو علاوه بر اینکه به لحاظ ساختاری و محتوایی شکل و چهارچوبی مدرن، دمکراتیک و انقلابی بە حزب دموکرات بخشید بلکه با طرح موضوعاتی اساسی در مقطع انقلاب در شکل گیری گفتمان سیاسی جنبش مبارزاتی کوردستان ایران توانست نقش اساسی ایفا کند، به طوری که بعدها رقبای سیاسی و احزاب دیگر کوردستان، هم به شیوه سلبی و هم ایجابی تحت تاثیر این فضای گفتمانی قرار گرفتند که قاسملو خلق کرده بود .
اهداف جمهوری اسلامی از ترور د. قاسملو چ بود؟
طبیعتا طراحان ترور دکتر قاسملو در جمهوری اسلامی به این واقعیت پی برده بودند که یکی از دلایل سنگینی مبارزه کوردستان قاسملو؛ ایده ها و کاریزمای شخصی اوست، البته در اینکه تشخیص درستی داده بودند که نقش قاسملو در این مبارزه بی بدیل است واقعیتی انکار ناپذیر است اما آنها دچار یک اشتباه محاسباتی نیز شده بودند، اینکه بعد از حذف قاسملو حزب دموکرات احتمالا دچار از هم پاشیدگی خواهد شد، غافل از اینکه دوام و قوام این حزب اگر یکی از دلایل آن پایگاه توده ای آن بود، دلیل دیگرش خود قاسملو و ساختار و محتوایی بود که به این حزب بخشیده بود، به طوریکه بعد از جان باختن او نیز می توانست بر اساس همان اصول بنیان گذاشته شده، ادامەی حیات دهد. بنابراین هدف گذاری ترور قاسملو از دید حاکمان جمهوری اسلامی کار درستی بود که می توانست حزب دموکرات را دچار تزلزل کند اما این نقش خود قاسملو بود که این انگاره را باطل کرد.
آیا د. قاسملو تنها رهبر حزب دموکرات کوردستان بود یا رهبر یک ملت؟
در واقع پاسخ گفتن به این پرسش قدری دشوار است، چون همچنانکه گفته شد، ایده های قاسملو توانست بر گفتمان سازی جنبش کورد در کوردستان ایران نقش بنیادین داشته باشد، گفتمانی که تا کنون به عنوان گفتمان مسلط سیاسی کوردی قابل شناسایی است، که این خود به معنای جذابیت این نگرش ها و پذیرش عمومی مردم کورد است، در حقیقت این واقعیت می تواند از کسی که عامل اصلی این گفتمان سازی است یک ایدئولوگ بسازد و حال کە این شخص در قامت یک سیاستمدار ظاهر می شود این امکان را برای آن فراهم می کند که تبدیل به یک رهبر سیاسی شود که مورد قبول جامعەی هدف خود قرار می گیرد. در واقع نقش تاریخی قاسملو در سیاست کوردی دورە انقلاب و کشمکش های بعد از آن، قاسملو را اگر نه به طور مطلق بلکه به شیوه ای جدی به یکی از رهبران موثر جنبش کورد نه تنها از دید کوردها بلکه از نگاه ایرانیان نیز تبدیل ساخت، البته در فضای رقابتی کوردستان به دلیل تنوع احزاب و اینکه هر کدام بخش و شیوهای از نگرش به مسئله کورد را نمایندگی می کردند، این امکان از قاسملو گرفته شده بود که رهبر بلامنازع جنبش حق طلبانەی کوردستان باشد، اما نکتەی قابل تأمل این است که بسیار بودند کسانی که تنها به دلیل اینکه قاسملو دبیرکل حزب دموکرات بود پیشمرگ( پێشمەرگە) شده بودند و خود را پیشمرگ ( پێشمەرگەی) قاسملو میخواندند نە حزب دموکرات، که این نشان از عمق نفوذ کاریزمای یک رهبر سیاسی می دهد که حتی مرگش نیز تبدیل شد به بهانەی شکل گیری و تداوم جنبش مدنی کوردستان به شیوه ای که سالروز جان باختن او به کرات کوردستان را به اعتصاب عمومی کشانده است.
تفاوت د. قاسملو با دیگر رهبران کورد چیست؟ تمایزی کە قاسملو را از دیگر رهبران کورد جدا میکند.
فارغ از عالم بودن ایشان و بیرون آمدنشان از دانشگاه های اروپایی به عنوان دانشجو و سپس استاد دانشگاه، که از ایشان چهرەای دانشگاهی، مدرن، آپدیت و آگاه به جریان های اندیشەی غرب ساخته بود، دو ویژگی اساسی در شخصیت قاسملو وجود داشت که باعث جذابیت ایشان در نگاە مخاطب و نهایتا به عنوان رهبر سیاسی شده بود، یکی اینکه ایشان می توانست برای هر قشر، طبقه و گوناگونی اجتماعی و نسلی سخنی برای گفتن داشته و در لحظه خود را با شرایط وفق دهد، دیگر اینکه سخت کوشی و ساختن پل های ارتباطی با همه در هر فرصتی که می توانست به دست بیاورد، ارتباط با شخصیت های برجسته و تاثیر گذار در کوردستان، ایران و اروپا از دوران دانشجویی تا رهبری حزب دموکرات، در واقع این ویژگی رفتاری ایشان همراه با دیگر ویژگی های گفته شده قاسملو را تبدیل به چنان رهبری کرده بود که می توانست هر دشمنی را به فکر حذف آن وادارد.
چرا بعد از گذشت ٣٥سال از ترور د. قاسملو همچنان اندیشەهایش بوی تازگی میدهند؟ راز جاودانگی این اندیشە ها چیست؟
قاسملو فرزند زمان خود بود، از موقعیت های تاریخی بهره جست تا ایده هایی را که می توانست مسئلەی کورد را بە راە حل نهایی نزدیک کند تئوریزە کند، رهبری بود کە چهارچوب گفتمانی او فقط حرف یا یک سری رفتارها و کنش سیاسی نبود، او ایدئولوگی بود کە افکارش را تئوریزە کرد و تا جایی کە امکان داشت در چهارچوب حزب دموکرات و کنش سیاسی در بیرون حزب عملیاتی کرد و بە دیگران پیرامون خود آموخت و کادر پرورش داد، در واقع او ایدئولوگ، نظریهپرداز و سیاستمدار پراگماتیکی بود که کمتر مقهور شرایط شد، بلکه در حین دشواری و ناممکن بودن تصمیم، تصمیم هایی گرفت که بعدها در تداوم مبارزه حزب دموکرات تقش اساسی داشت. این ویژگی ها را در کمتر رهبر سیاسی به این جامعیت می توان سراغ گرفت. در واقع قاسملو و رفتار و اعتقادات او به یک راه و روش در سیاست و اندیشه ورزی سیاسی تبدیل شده است که خلاقیت محور اساسی آن است.
چرا دولت اتریش نسبت بە این جنایات( ترور د. قاسلمو و یارانش) سکوت را پیشە کرد و تروریست ها را بدون هیچ دادگاهی عادلانە بە ایران برگرداند؟
در واقع مناسبات بین امللی بر خلاف انتظار بر اساس منافع ما پیش نمی رود، متاسفانه "واقع گرایی" به عنوان یک نظریه در "روابط بین الملل" این امکان را برای دولت ها فراهم می کند که منافع ملی، بلند مدت و حتی مقطعی خود را بر مناسبات و ارزش های اخلاقی و انسانی ارجح بشمارند، در آن مقطع نیز بنا بر اسنادی که بعدها فاش شد، مناسبات تجاری و یک سری زد و بندهایی بین ایران و اتریش وجود داشته که این دولت را بر این داشت موضوع ترور دکتر قاسملو را وجهه المصالحه قرار داده و به دلایل گفته شده بر این رویداد سرپوش گذاشته و بین منافع خود و یک موضوع انسانی منافع خود را برگزیند.
چرا تا بە امروز جنبش کوردستان نتوانستە پروندە ترور د. قاسملو را بە جریان بیندازد؟
واقعیت این است که جنبش ملی کوردستان با مشکلات و آسیب های جدی دست به گریبان است، یکی از این آسیب ها ناتوانی این جنبش در تبدیل "مسئله کورد" به یک دغدغەی جهانی است، کاری کە قاسملو بە شدت در حال پیگیری آن بود، این جنبش و رهبری آن نتوانسته جامعەی جهانی را متقاعد کند کە مشکلی اساسی بە نام "مسئلە کورد" وجود دارد و حل این مسئلە می تواند بە جهانی بهتر و ثبات بیشتر در این منطقه کمک کند، لذا اینکه ما نتوانستیم این پرونده را به جریان بیاندازیم در همین چهارچوب قابل بحث است، موضوعی که اتفاقا فقدان قاسملو باعث شد بیش از پیش این خلا احساس شود. حضور کمرنگ جنبش ملی دمکراتیک کوردستان در عرصەی جهانی و عدم ارائەی مسئلەی کورد به عنوان یک موضوع بین المللی و تبیین دلایل و عوامل آن و سپس طرح یک پروپوزال برای حل آن در مجامع سیاسی و حقوقی مشکلی است که رهبری سیاسی کورد را بایستی به طور جدی به فکر چاره اندیشی وادارد.
بە نظر شما اگر د. قاسملو پیشنهاد صدام را قبول میکرد(اینکە خودمختاری کوردستان را اعلام کند) آیا کوردستان شانس بیشتری برای رسیدن بە مطالبات خود پیدا نمیکرد؟
رویدادهای تاریخی را باید در همان بستر تاریخی خود مورد بحث و بررسی قرار داد، قلسملو هم فرزند دوران خود بود و در همان دوران و در همان فضا مشغول کنشگری سیاسی بود، به این دلیل قضاوت در مورد این مسئله چندان آسان نیست. اما لازم است به چند نکته اشاره شود؛ یک اینکه صدام حسین برای قاسملو یک هم پیمان تا ابد نبود، او به خوبی می دانست دلیل حمایت صدام از خودمختاری کوردستان تضعیف حکومت تازه بنیان جمهوری اسلامی و ایرانیان بود، که چه بسا بعد از رفع این دشمنی به هر دلیلی کوردستان وجهه المصالحه صدام و حاکمان ایران قرار می گرفت، همچنانکه چند سال قبل در قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر بین صدام و شاه ایران، برای جنبش ملی کوردستان عراق این اتفاق افتاد. دوم اینکه افتادن به طورکلی به دامان صدام حسینی که اکنون در نگاه ایرانیان که هنوز خون انقلاب در رگهایشان می جوشید قرار دادن کوردستان در برابر همهی ایران انقلابیی بود که حکومتش در اوج مشروعیت قرار داشت. سوم اینکه مسئله کورد به این آسانی قابل حل نیست که یک دولت متخاصم بتواند برعلیه دولت دیگر و به دلایل منافع مقطعی خود انجام دهد، فارغ از اینکه شعار اصلی حزب دموکرات در آن مقطع "دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کوردستان" بود، حالا که صدام خودمختاری را به ما ارزانی کرده بود، تکلیف دموکراسیی که به باور دکتر قامسلو تضمین کنندەی این خودمختاری می توانست باشد چە می شد؟ صدام که نمی توانست دمکراسی را به ایرانی ها بدهد تا خودمختاری ما تضمین شود. لذا این تصمیم در دوران خود و بر بستر شرایط تاریخی و سیاسی آن مقطع در چهارچوب نظام فکری قاسملو گرفته شده است که تا حد بسیار زیادی قابل دفاع است.
آقای محمدیانی ممنون از اینکە برای این مصاحبە وقت گذاشتید.
خواهش میکنم.
اا٥