نقدی بر جنبش ژینا و خیزش انقلابی (ژن، ژیان، ئازادی)
ساسان خاتونی
ژینا امینی دختری از دیار کوردستان کە بە همراە خانوادەاش برای تعطیلات بە تهران سفر کردە بودند، در ٢٢ شهریور ١٤٠١ در یکی از ایستگاەهای مترو این شهر توسط پلیس امنیت اخلاقی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و دو روز بعد بر اثر شدت شکستگی جمجمە، دچار مرگ مغزی میشود.
قتل حکومتی ژینا کە تقریبا نزدیک بود با سالروز ترور دکتر صادق شرفکندی، دبیرکل پیشین حزب دموکرات کوردستان ایران کە در رستوران "میکونوس" شهر "برلین" پایتخت کشور آلمان، موجی از اعتراضات را در شهرهای کوردستان و علی الخصوص در سقز، شهر زادگاە ژینا بە راە انداخت. خاکسپاری ژینا امینی با حضور جمعیت عظیمی از مردم سقز و شهرهای مجاور در آرامستان "آیچی" بە گونەای بود کە تردد در محورهای مواصلاتی سقز با شهرستانهای اطراف مختل شد. زنان روسری هایشان را بە آتش کشیدند و دوشادوش مردان با شعار «ژن، ژیان، ئازادی» و «کوردستان، کوردستان، گورستان فاشیستان» پیکر ژینا را تشییع کردند و بر روی مزارش نوشتند: "ژینا تو نمیمیری و نامت رمز خواهد شد".
مرکز همکاری احزاب کوردستان ایران نیز با توجە بە تجارب گذشتەی خود در عرصەی سیاست، نقش مهمی در جهت دهی سیاسی و فکری مردم در کوردستان داشتند، در اعتراض بە قتل حکومتی ژینا درخواست اعتصاب کردند. با توجە بە نفوذ سیاسی و تشکیلاتی احزاب کوردستان، مردم در اکثر شهرستانهای استانهای ورمێ (ارومیە)، سنە(سنندج)، کرماشان و ایلام با تعطیل کردن بازار و عدم حضور در سرکار یک اعتصاب سراسری را رقم زدند. همچنین از روز بعد مردم معترض بە خیابانها آمدند در همان روزهای نخست چندین نفر کشتە شدند. این خیزش انقلابی با محوریت شعار «ژن، ژیان، ئازادی» بە سرعت بە بسیاری از شهرها و مناطق ایران مخصوصا تهران، بلوچستان و گیلان رسید. مردم یک صدا علیە حجاب اجباری و اصل ولایت فقیە شعار میدادند و تظاهرات میکردند. رژیم کە بە شدت احساس خطر کردە بود با شدیدترین شیوەی ممکن بە جنگ با مردم معترض پرداخت. چند شهر در کوردستان از جملە شنۆ (اشنویە)، بوکان، مهاباد و دیواندرە بە دست مردم افتاد و رژیم برای مهار معترضین از سلاحهای سنگین استفادە کرد اما کارساز نبود. مردم از همەی اقشار از دانش آموزان و دانشجویان گرفتە تا معلمان و پزشکان، از اصناف و بازاریان گرفتە تا ماموستایان دینی در کوردستان در اعتراضات شرکت کردند.
در کوردستان شرایط بسیار متفاوت بود، تشییع پیکر جانباختگان با حضور هزاران نفر انجام میشد و سرودهای انقلابی سر دادە میشد. در دیگر مناطق و اقلیم های مختلف هم مردم در حمایت از یکدیگر شعار میدادند. در تهران برای کل ایران شعار میدادند و برای اولین بار در تبریز با توجە بە همەی سیاست های دو رژیم قبلی و فعلی در زمینەی نفرت پراکنی و تفرقە بین دو ملت همسایە کورد و تورک در حمایت از کوردستان بە خیابان آمدند و شعار دادند کە "کوردستان تنها نیست" و در دانشگاە کوردستان از تبریز گفتند. یک انقلاب فکری و معرفی در جریان بود و مردم کف خیابان همبستگی مثال زدنی را بە نمایش گذاشتند. بلوچستان یکی دیگر از مناطقی بود کە اعتراضات در آن بسیار گستردە پیش میرفت و مسجد مکی و علمای دینی آن خطە نقش مهمی در سازماندهی اعتراضات داشتند. گیلان نیز یکی دیگر از آن مناطق بود کە شدت اعتراضات در آنجا بسیار زیاد بود. رژیم بصورت وحشیانەای بە سرکوب مردم پرداخت. استفادە از سلاح های سنگین نظیر دوشکا در جوانرود، رزمایش تانک در خیابانهای سنە (سنندج)، جمعەی خونین زاهدان، کشتار کودکان در سراسر ایران باز هم نتوانست از شدت اعتراضات بکاهد. اتاق فکر رژیم سعی کرد با ایجاد یک جنگ برون مرزی اعتراضات را بە حاشیە براند و بە جامعەی جهانی کە کاملا روی حوادث ایران تمرکز کردە بود نشان دهد کە عامل خارجی باعث ناامنی ها در ایران است. در اولین گام مقرات احزاب کوردستان ایران مستقر در اقلیم کوردستان را هدف حملات موشکی قرار داد و شماری از پیشمرگان حزب دموکرات کوردستان ایران و حزب آزادی کوردستان بە شهادت رسیدند اما احزاب کوردستان وارد تلەی رژیم نشدە و منظور تداوم جنبشی کە مردم در کف خیابان آن را رهبری میکردند، از انجام اقدامات مسلحانە پرهیز کردند. همچنین رژیم با انجام یک مانور نظامی در مرز با آذربایجان و تهدید آن کشور سعی کرد جنگی را رقم بزند کە ناکام ماند. سپس بە تهدید کشور عربستان پرداخت. مرکز همکاری احزاب کوردستان پس از حملات موشکی سپاە تروریستی پاسداران بە مقرهایشان چندین بار دیگر فراخوان اعتصاب دادند کە با موفقیت در استانهای کوردستان بە انجام رسید. با موفقیت انجام شدن اعتصابات نشان داد رابطەی معناداری بین مردم و احزاب در کوردستان وجود دارد و حاوی پیامهایی بە رژیم و اپوزیسیون ایرانی بود. نخست اینکە بە رژیم نشان داد کە در کوردستان فاقد مشروعیت سیاسی بودە و هست و دوم اینکە بە اپوزیسیون ایرانی هم نشان داد کە کوردستان دارای ارادەی سیاسی خود میباشد. از آنجایی کە رژیم نتوانستە بود مانع از گسترش اعتراضات شود، راە دیگری را در پیش گرفت و آن هم نفوذ در بین اپوزیسیون و ایجاد گفتمان تفرقەآمیز میان جریانات سیاسی بود. اپوزیسیون خارج از کشور رژیم عمدتا سە دستە میباشند. دستەی اول، احزاب و گروههای ملل غیر فارس هستند کە تقریبا همەی آنها خواهان عدم تمرکز بودە و سیستم "فدرال" را برای آیندەی بعد از جمهوری اسلامی پیشنهاد میکنند و "کنگرەی ملیت های ایران فدرال" را تشکیل دادەاند.
دستەی دوم، جریاناتی هستند کە خود را سراسری میخوانند کە اکثرا از ملت فارس بودە، جمهوری خواە و معترف بە خودمختاری ملل غیر فارس و در جبهەی چپ قرار دارند.
دستەی سوم، عمدتا از امنیتی های سابق رژیم هستند و فرزند دیکتاتور سابق آنان را رهبری میکند، کە خواهان بازگشت سلطنت و دیکتاتوری پهلوی پدر و پسر میباشند و در جبهەی راست افراطی قرار دارند.
تعدادی از اشخاص مستقل و گروههای دیگر نیز در این مدت تشکیل شدەاند کە بیشتر جمهوریخواە و خواهان سازش و گفتمان ملی میباشند.
عدم تشکیل آلترناتیو در بین اپوزیسیون کە جمع کثیری از ایدەها و گفتمانهای سیاسی را در بربگیرد و بە آدرس مشخصی برای طرف خارجی تبدیل شود باعث شد کە جامعەی جهانی همچنان با رژیم ایران در تعامل باشد. احزاب و گروههای ملل غیر فارس نتوانستند بە یک اجماع گفتمانی و تبدیل آن بە یک بدیل برسند و جریانات بە اصطلاح سراسری هم نتوانستند بە آنها نزدیک شوند و این دو دستە نتوانستند یک پلاتفرم مشترک مبارزاتی را برای گذار از جمهوری اسلامی ارائە دهند. همچنین بە علت عدم وجود یک رسانەی سراسری مستقل کە همەی جوانب خیزش انقلابی "ژن، ژیان، ئازادی" را چە در کف خیابانهای ایران و در دیدگاههای سیاسی پوشش دهد و اینکە تفاوت در شیوە مبارزات مردم نیز باعث شد بعد از چند ماە جنبش روند کندی بە خود بگیرد. در این میان بود کە دستەی خواهان بازگشت سلطنت بە میان آمدند و گفتمان تفرقە افکنانە در پیش گرفتند و رسانەهای فارسی زبان با پوشش کمتر حوادث داخل کشور و تمرکز بیشتر بر جریان سلطنت طلبان بە میدان آمدند، در حالیکە در کوردستان و بلوچستان شعارهایی همچون «مرگ بر ستمگر، چ شاە باشە چ رهبر» و «نە سلطنت، نە رهبری، دمکراسی و برابری» سر دادە میشد توانستند بر مسیر اعتراضات اثر بگذارند و بە پایە میکروفون فرزند دیکتاتور سابق و حلقەی دور ایشان تبدیل شدند و آنها نیز با بە میان آوردن مباحثی همچون حفظ "تمامیتارضی" و "تجزیەطلبی" همەی احزاب و گروههای ملل غیر فارس را خائن بە وطن، تروریست و تجزیەطلب میخواندند. کم کم اعضا و حامیان گروههای اپوزیسیون سرگرم درگیری های فیزیکی در تظاهرات های خارج از کشور و درگیری های لفظی در فضای مجازی شدند. از سویی دیگر فرزند دیکتاتور سابق بە منظور مشروعیت بخشیدن بە خود و جریان سلطنتطلب، تعدادی را در یکی از دانشگاههای آمریکا گرد خود آورد کە بە جمع «جرج تاون» شهرت یافتند و متاسفانە یک جریان کوردی نیز با او همراە شد کە بعدها تبعات سنگینی برای آن حزب و جنبش کوردستان بە همراە داشت. جمع جرج تاون بیشتر از سلبریتی های فضای مجازی تشکیل بودند و یک منشور برای آیندە ایران منتشر کردند. عدم درک درست از واقعیت های جامعە و خواستهای ملل غیر فارس و حوادث و رخدادهایی کە در صد سال اخیر متحمل این ملت ها شدە بود در بندهای آن منشور بە وضوح نمایان بود. در عین حال جمع "جرج تاون" فاقد یک گفتمانی با محتوای سیاسی بود کە فقط در یک مقطع زمانی کوتاە توانست دوام بیاورد و تنها نکتەی مثبتی کە داشت این بود پردە از چهرەی واقعی برخی از افراد و گروههایی کە خود را اپوزیسیون تعریف میکردند برداشت و آن جریان کوردی هم کە با آنان همراە شد دچار انشعاب و جنگ درون حزبی شد و بە تبع آن مرکز همکاری احزاب کوردستان نیز کە توانستە بود بە عنوان مرجع سیاسی مردم کوردستان عمل کند، عملا غیر فعال شد. در جریان جنبش ژینا و خیزش انقلابی "ژن، ژیان، ئازادی" احزاب بزرگ و ریشەدار با جایگاە و پایگاە در بین تودەهای مردم همچون حزب دموکرات کوردستان ایران میتوانست با قرار دادن بیشترین گروههای اپوزیسیون در کنار هم رهبری اپوزیسیون در این مقطع را بدست بگیرد کە این امر هم محقق نشد. با کندتر شدن روند جنبش، دستگاە قضایی رژیم بە منظور انتقام از مردم احکام سنگین حبس برای معترضان بازداشت شدە را صادر و اجرای احکام اعدام را شدت بخشید.