چرایی ربط دادن جنبش حقطلبانەی مردم "کوردستان" بە تجزیەطلبی و فعالیتهای تروریستی؟
شهرام صبحانی
با نگاهی بە رسانەهای رژیم جمهوری اسلامی یا پسماندهای رژیم ساقط شدەی پهلوی در می یابیم کە هر وقت مسئلەی "کوردستان" و " بلوچستان" مطرح میشود بە جای اعتراف بە مطالبات مشروع کوردستان و بلوچستان و پذیرفتن تنوعات ملی و زبانی ایران. بلعکس، آنرا در چهارچوب ایدئولوژیک حاکم و با شیوەی فریبکارانە، در قالب جملاتی تحریک آمیز نظیر "تجزیەطلب" و "تروریست" کە ساختە ذهنیت شوونیسم ایرانی و مذهبیست تحریف و ترویج دادە و آنرا بە خورد نسل جوان میدهند تا از طرفی زمینەی سرکوب آن را فراهم کنند و از طرفی دیگر خواستەهای مشروع این دو ملت را بە بیراهە بکشانند. تا مبادا این تفکر رهایی بخش بە دیگر نقاط ایران سرایت کند و رژیم را بە لبەی پرتگاە نزدیکتر کند.
ناگفتە نماند کە این ترفند فریبکارانە سیاستی است کە معمارش رژیم ساقط شدەی پهلوی بود کە در قالب الفاظی نظیر "تروریست"، "اغتشاشگر" ،"تجزیەطلب" و... ترویج داد، تا از طرفی سپر دفاعی برای حکومت تمرکزگرای خود درست کند کە هر وقت احساس ناامنی کرد با استفادە از این الفاظ مردم را جهت سرکوب بیشتر بسیج کردە و از طرفی دیگر کمکی در جهت ترویج ناسیونالیسم ایرانی اعم از یک زبان، ملت، فرهنگ کردە باشد.
بعد ازساقط شدن رژیم پهلوی هم جمهوری اسلامی بعنوان ناظر و ادامەی دهندی همان سیاست از اوایل انقلاب تا بە امروز برای کاشتن بذر کینە و دشمنی در بین ملتهای ایران و همچنین برای تحریف افکارعمومی و بسیج کردن هرچە بیشتر مردم جهت سرکوب در کوردستان و بلوچستان از این ترفند استفادە کرد. همچون دکتر سعید شمس کە در این بارە می گویند: "ربط دادن جنبش مردم کوردستان بە تجزیەطلبی و وابستە بە قدرتهای دشمن، تنها بە این دلیل بود تا زمینە سرکوب آنرا فراهم کنند".
لازم بە ذکراست کە این سیاست تفرقە افکنانەی رژیم در انقلاب "ژینا" بیشتر تجلی یافت و نە تنها رژیم بلکە پسماندهای رژیم ساقط شدەی پهلوی نیز برای بە بیراهە کشاندن خواستەهای جنبش ژینا و ربط دادن آن بە مرکز، از این فرصت جهت ترویج فاشیزم ایرانی استفادە کردند. تا از طرفی نفسی تازە بە جمهوری اسلامی جهت سرکوب بیشتر مردم آزادیخواە دادە باشند و از طرفی دیگر مردم را بە سپری قوی جهت برآوردە شدن خواستەهای خود کە تاسیس یک نظام متمرکز و غیر دموکراتیک است بسیج کردە باشند.
اما سوال اینجاست کە در تاریخ دور و نزدیک چە کسی ایران را تجزیە کردە است؟ کورد؟ بلوچ؟ یا حاکمان بی کفایت وقت؟ با نگاهی بە تاریخ این سرزمین (ایران کنونی) در می یابیم کە این کوردها و بلوچها نبودند کە ایران را تجزیە کردند، بلکە حاکمان بی کفایت وقت بودند کە تنها بە منظور حفظ حکومت و تاج و تخت خود در پی شكست در جنگها و در قراردادهای مختلف و در دورەهای زمانی متفاوت، تن بە تجزیە ایران دادەاند. ما کوردها و بلوچها برای احقاق حق پایمال شدەی خودمان مبارزە میکنم کە یک مبارزەی کاملا مشروع است و در این بارە نیز رهبر فرزانەی کورد دکتر "قاسملو" می فرمایند: "مبارزەی ما یک مبارزەی مشروع است، مبازرە برای آزادی یک ملت است" مبارزەی مشروعی کە بایستی تمام جریانات سیاسی آنرا بپذیرند و اعتراف کنند کە ایران یک کشور کثیرالمللە است. زیرا لازمەی پیشرفت و آبادانی این سرزمین و جلوگیری از هرج و مرج های پیش رو در آیندە را تنها میتوان در گرو اعتراف بە حق ملتهای داخل این جغرافیا و حل مسالمت آمیز آن دانست. همچنین افراد و جریانات سیاسی داخل و خارج ایران از طیفهای متفاوت بین مخالفان جمهوری اسلامی از چپِ چپ تا راستِ راست، از کمونیست تا فاشیست، و از مذهبی تا سکولار بدانند کە دستی کە از طرف کوردها و بلوچها برای همدلی و همکاری و پذیریش تنوعات ملی و زبانی دراز شدە را نباید تهدید دانست و رد کرد بلکە بایستی آنرا غنمیت شمرد و پذیرفت، و اعتراف کرد کە این دست نشان ازهشیاری و درک صحیح این دو ملت ستمدیدە از دموکراسی و آزادی است کە بە درازای تاریخ متحمل بیشترین سرکوب و جنایات سیستماتیک واقع بودەاند. از سوی دیگر باید آنرا مقدمەی نهادینە کردن فرهنگ دموکراسی در ایران قلمداد کنند. نە اینکە با موضع گیری نابخردانە دست بە جبهەگیری بزنند و تمام فرصتهای بیش رو بە کارت سوختە تبدیل کنند. همچنین باید پذیرفت کە دموکراسی و استقرار دولت دموکراتیک در آیندە تنها راهکاریست کە بە بن بست های سیاسی و هرج و مرج های داخلی و خارجی خاتمە میدهد و ایرانی آزاد و سربلند برای همەی ملتهای آزادیخواە بە ارمغان میآورد.