کوتاە قامتی با آتش عقبە فراوان
ایوب شهابیراد
عامل و مولد بسیاری از بحران و تنشهای منطقەای و جهانی کە بر بستر مسیر "هلال شیعە – خط مقاومت" دکترین سیاسی و استراتژی خود را بنا کردە بود، نە تنها دچار عقب گردی بی بازگشت شدە، بلکە در حصار دایرەای مرز فلاکتهای خود محبوس ماندە است. چالش کنونی منطقە و جهان با رژیم تروریست و بحرانزایی بە نام جمهوری اسلامی، محصول دو فاکتور ضعف حداقل واکنشی رژیمهای منطقە و سیاست مماشات و منفعت طلبانە غرب در قبال چنین رژیمی است.
پتانسیلهای قدرت (مشروعیت سیاسی و اجتماعی - اقتصادی و نظامی) این رژیم هیچگاە در حد این حجم از ضعف منطقەای و مماشات طلبی غرب نبودە و نیستند. همچنانکە بعد از بیش چهار دهە آمریکا اکنون متوجە شدە رژیم چە برخورد تحقیرآمیزی با سفارت این کشور در ایران کردە است.
رژیمی کە پایەهای سلطە خویش را نە بر اساس خواست و گرایش عمومی بلکە بر مصادرە آرمانهای یک انقلاب حقیقی بنا نهاد، چگونە میتوانست بدون مشروعیت داخلی در صحنە منطقەای و جهانی عرض اندام کند و برای خود مشروعیت بین المللی کسب نماید. اما این دوالیزم سیاسی شرمگونە – منفعت طلبانەی این کشورها بود کە رژیم را بە صحنە متعارف جهانی کشاند.
با مروری کوتاە بە تاریخ چهار دهەای این رژیم، نمونەهای بارزی از حمایت همین کشورها از این رژیم در بزنگاههای سرنوشت ساز مبارزات ملتهای ایران را شاهدیم. حمایتهایی با ظاهری ریال پلتیک مرتج و عاری از هر نوع محتوای حقوق و ارزشهای انسانی.
بعد از جنگ ٧ اکتبر، اگرچە جهان هنوز سیاست تا حدی مماشات جویانە در قبال این رژیم اعمال میکند، اما با عریانتر شدن چهرە تروریستی رژیم، دیگر حداقل برای افکار عمومی جهانی چنین جنایتکاری قابل قبول نیست. همان دیدگاهی کە تاثیر بسزایی در تغیییر قدرت همەجانبە در آمریکا داشت. این نگاە نو حاوی دو پیام اصلی است:
یک: فشار حداکثری بر دولتهای حاکم برای تغییر رویە خود در قبال این رژیم.
دوم: شروع شمارش معکوس برای انزوا، تحریم، خروج از صحنە بین المللی و جنگی محتمل برای رژیم.
سر دادن شعارهای عوام گرایانە و نمایش قدرت بر بنیانهای ایدئولوژیکی توهمزایی همچون "ولایت مداری"، "جهاد گرایی" و "محور مقاومت"، بیش از آنکە بیان یک قدرت حقیقی باشند، تصویری بزرگتر از یک ترس کشندە برای این رژیم هستند.
کدام ترسهای کشندە و آیا براستی ترس حقیقی رژیم از چیست؟
جمع پازل بحرانهای فلاکت بار جامعە ایران، کە این کشور را بە ورطە ورشکستگی هماجانبە رساندەاند، دیگر نە جایی برای تعاملات اپوزسیون نماهای شوونیست باقی گذاشتە و نە سیاست مماشات و شرمگونانەی غرب و منطقە. آنگاە کە مردم ایران برای شکستهای پی در پی محور "مقاومت"، هجوم هوایی اسرائیل و پیروزی رئیس جمهور یک کشور دیگر، یکپارچە اظهار خوشحالی میکنند، اثباتیست فاشگویانە مبنی بر اینکە عامل اصلی وضعیت فلاکت بار جامعە تنها رژیم حاکم است.
هجوم روزافزون ترسهای حاکم بر این رژیم کوتاە قد، دیگر فرصت اولویت بندی و واکنش عقلانی را از وی گرفتە است. اشارە بە سخنان هذیان گونە خامنەای در مورد مدیریت فضای سایبری، حجاب زنان و محور مقاومت شکست خواردەاش.
جنگ روانی و توهم پراکنی برگرفتە از تاکتیک دشمنان فرضی، همیشە بخشی جدایی ناپذیر از برنامە و رفتار دستگاە رسانەای و امنیتی رژیم نسبت بە جامعە ایران و بخصوص جنبشهای حق طلبانە بودە است. سیاست دورکردن ترس از خود و بە خارج کشاندن هرنوع مشکلی. اما ریشە وحشت اصلی رژیم را بایستی در ارادە نستوە مبارزین کرد و دیگر ملیتها، و فریاد کف خیابان انقلاب هرروزە ژینا جست. آنگاە کە "وعدەهای صادق 1 و2" هیچ ثمری نداشت و هتاف کشیدنهای "وعدە صادق3" بە تهدید بە موشکباران مقرات بی پناە احزاب سیاسی کردستان ختم شدە.
این جنبش و مبارزانش، موشکهای اسرائیلی نیستند کە تنها مراکز نظامی را ویران کنند، موج خروشان این جنبش مردمی، "نیشتمان" را از هر نوع بقایای این رژیم تروریست پاک میکنند.