کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

سرکوب زنان و بە ویژە زنان کورد در ایران

01:28 - 3 آذر 1403

سرکوب زنان و بە ویژە زنان کورد در ایران

مانیا کاکەمەمی

جا‎یگاه و نقش زن در خانواده و جامعه:
‎مروری کوتاه بر تاریخ بشر، نشانگر آن است که توسعه تمدن، در واقع با تأمین نیازهای اساسی انسان از بسیاری جهات، زندگی را راحت‌تر کرده است، اما این امر، پیامدهای دیگری نیز به همراه داشتە است، مدنیت، مردم را به طور فزاینده ای مجبور به نقش های ثابت و محدود کردن آزادی کرده است. به ویژه زنان دوچندان تحت تأثیر بار منفی این پیشرفت قرار گرفتند - آنها اغلب هم در خانواده و هم در جامعه، مورد استثمار قرار می گرفتند و به نقش خود به عنوان "کالاهای مفید" تقلیل می یافتند. ارزش‌های شخصی، خواسته‌ها و نیازهای روحی فرد در پس‌زمینه قرار گرفتند.
 
‎سرکوب زنان در ایران:
‎ویژگی تاریخ ایران، تقابل سنت و مدرنیته، آزادی و سرکوب است، با این حال از زمان روی کار آمدن رژیم آخوندها، زندگی مردم، به ویژه زنان، به طور فزاینده ای توسط قوانین محدودکننده و ظلم وحشیانه، تحت تاثیر قرار گرفتە است. این سیستم بر اساس اصول جزمی ساخته شده است که زندگی زنان را به شدت محدود و تنظیم می کند و آنها را هدف یک دستگاه اقتدارگرای سرکوبگر قرار می دهد که کرامت، آزادی و هویت آنها را تهدید می کند. زنان امروز در ایران، از تبعیض و ظلمی رنج می برند که عمیقاً ریشه در قوانین شرعی دارد و این روند تقریباً در همه جنبه های زندگی آنها - از پوشش آنها گرفته تا حقوق اولیه انسانی - مشهود است.
 
‎حجاب به عنوان نماد کنترل:
‎تحت حکومت آخوندها، قانون حجاب است که به طرز وحشیانه ای زندگی زنان را تنظیم می کند. ماده ٦٣٨ قانون مجازات اسلامی برای رفع حجاب، شلاق، حبس و جزای نقدی پیش بینی کرده است و هرگونه تخلف می تواند منجر به شکنجه و حتی مرگ شود. هیمن مکریانی، شاعر معروف کورد، حجاب را «هدیه‌ای از سوی دشمن» توصیف می‌کند که نمادی از دستگاه ستمگری است که آزادی زنان را محدود می‌کند و هویت زنان را سلب می‌کند. استاد هیمن از زنان می‌خواهد این "پرده سیاه و تاریک" را کنار بگذارند تا شخصیت و قدرت واقعی خود را آشکار کنند. سخنان او درخواستی برای حقوق زنان و فراخوانی برای رفع پردەهای ظلم است.
 
‎زنان به عنوان پایه های جامعه و قربانیان شریعت:
‎در بسیاری از فرهنگ ها، زنان به عنوان مادر، مربی و حامی زندگی اجتماعی تلقی می شوند. اما در ایران این نقش‌ها به نظام وابستگی و انقیاد، تحمیل می‌شوند. قوانین زن ستیز رژیم ایران به طور سیستماتیک به ضرر زنان است، چه در قانون ارث، چه در قانون خانواده و چه در قوانین جزایی. زنان تنها نیمی از ارثی را که مردان، مستحق دریافت آن هستند دریافت می‌کنند و نظام حقوقی در مورد طلاق، حضانت و قدرت تصمیم‌گیری خانواده از مردان حمایت می‌کند. جنایات و مجازات‌ها به ‌ویژه برای زنان، سخت‌تر است و سنگسار یا شلاق زدن به‌دلیل «رفتار غیراخلاقی» رایج است. این سوء استفاده سیستماتیک، نشان دهنده نقض جدی حقوق بشر و رد آشکار حق زندگی و کرامت انسانی است.
‎برای دستیابی به این اهداف، دولت ازدواج کودکان و ازدواج زودهنگام جوانان را ترویج می کند. از طریق دادن امتیازات و امکانات، حتی جوانان، دانش‌آموزان و دانشجویان نیز تحت فشار ازدواج قرار می‌گیرند که اغلب با مسیر تحصیلی آنها در تضاد است.
‎در پشت پرده ی  شریعت، زنان توسط دولت به کالایی تبدیل میشوند که از نظر اقتصادی و اجتماعی مورد استثمار قرار می‌گیرند،- قانونی کردن صیغه و تحقیر زنان به کالا در خدمت قدرتمندان، این دیدگاه، زنان را تحقیر می کند، به جایگاه مادری و به عنوان بخشی اساسی از جامعه بی احترامی می شود و کرامت انسانی را عمیقاً زیر پا می گذارد. سخن فروغ فرخزاد بیانگر رسای این وضعیت دهشتناک است: "این انصاف نیست که یک بار به دنیا بیایی و چند بار بمیری...!" 

اعمال تبعیض علیە زنان کورد و محرومیت آنان از حقوق اولیەی انسانی:
این وضعیت به ویژه برای زنان کورد در ایران، تهدید کننده است. آنها علاوه بر تبعیض جنسیتی، از آسیب های مذهبی و قومی رنج می برند. به عنوان زنان سنی در رژیم عمدتا شیعه، آنها با تبعیض مضاعف روبرو هستند. حاکمان افراطی ایران قوانینی را تصویب کرده اند که حقوق و آزادی های کوردها از جمله حق حفظ زبان و فرهنگ آنها را به شدت محدود می کند. قوانین نژادپرستی قومی و مذهبی این حکومت، زنان کورد را در موقعیتی نامطمئن قرار می دهد که در آن تنها می توانند فرهنگ و هویت خود را تحت تهدید دائمی خشونت و آزار و اذیت، باز یابند. این زنان هستند که بیشترین بار سرکوب و خشونت را به دوش می کشند و اغلب قربانی میشوند و مورد تحقیر، آزار و اذیت قرار میگیرند.
 
‎نقش شرع و فقهای مستبد در ایران:
‎ این، روحانیون و پیشوایان دینی هستند که با فتوای خود نحوە زندگی مردم را تعیین می کنند. این فتواها اغلب خودسرانه و فراتر از چارچوب قانونی دولت هستند. اصولگرایان که نظام حقوقی ایران را شکل می دهند، خشونت را وسیله ای مشروع برای اجرای ایده های نظم و اخلاق خود می دانند. سنگسار، شلاق و اعدام در ملاء عام، واقعیتی غم‌انگیز است و نشان دهنده ایدئولوژی غیرانسانی است که رژیم آخوندها سرلوحەی دستگاه قدرت خود قرار می دهند، حتی آزادی زندانیان نیز اغلب در شرایطی اتفاق می افتد که افراد آسیب دیده را به تباهی روانی می کشاند یا آنها را وادار به خودکشی می کند.
 
‎مبارزه برای حفظ کرامت و رفع تبعیض:
‎زنان در ایران، برای دستیابی به حقوق خود و برخورداری از حق زندگی خود، مبارزه می کنند. مبارزه برای حصول حقوق برابر و مبارزه علیه تحقیر زنان از سوی رژیم آخوندی، این جنبش‌ها توسط خود زنان در خیابان ها و در رسانه ها و از طریق آنها رهبری می شود. بسیاری از آنها، جان و امنیت خود را برای مبارزه با آزار و اذیت و محرومیتی که هر روز با آن روبرو می شوند به خطر می اندازند. اما ساختارهای قدرت رژیم هیچ "انحرافی" را تحمل نمی کنند. مدافعان حقوق بشر که از آزادی و عدالت دفاع می کنند با مجازات های سختی روبرو هستند. شلاق، حبس و حتی اعدام، پاسخ نظام به ندای آزادی و کرامت انسانی است.
 
‎امیدی برای تغییر، صدای ما رساست:

من در مورد سیستمی صحبت می کنم که مردم را به زندان می اندازد، آنها را شکنجه می کند و آزادی آنها را سلب میکند تا فقط قدرت و کنترل خود را تضمین کند. زنانی که در رژیم دیکتاتوری با یک ایدئولوژی افراطی و زن ستیزانه روبرو هستند، به ویژه آسیب پذیر هستند. صدای آنها خفه می شود، هویت و حقوق آنها سلب می شود، در حالی که آنها باید با تهدید مداوم خشونت، سوء استفاده و تبعیض زندگی کنند.
‎من کشوری را توصیف می کنم که در آن زنان، با اندیشه های فاسد و صدها سالەای مبارزه می کنند، که آزادی و کرامت آنها را در جامعه زیر سوال می برد، آنها قربانیان نظامی هستند که حقوق و انسانیت آنها را صرفاً برای تعقیب اهداف پلید خود، انکار می کند. با وجود این همه ظلم، ما یک حقیقت ریشه‌دار را در کلام خود داریم: زنان کسانی هستند که کشور را با قدرت و تعهد خستگی‌ناپذیر خود زنده نگه می‌دارند - آنها ستون‌هایی هستند که آن را گرم و زنده نگه می‌دارند، حتی زمانی کە سرگذشت و سرنوشت فردی آنان اغلب در سایە قرار می گیرد.
‎این وضعیت، یک فریاد آشکار علیه نظام مبتنی بر ظلم و نابرابری است. فراخوان من و شما برای به رسمیت شناختن و عدالت برای زنانی است که تحت چنین رژیم ستمگری رنج می برند، فراخوانی است به جهان، برای شناخت و مبارزه با این بی عدالتی. زنان نه تنها حق دارند آزادانه زندگی کنند، بلکه نیروی کلیدی هستند که می توانند تغییر ایجاد کنند - حتی در سیستمی که آنها را سرکوب می کند.
جنبش ژن، ژیان، ئازادی – زن، زندگی، آزادی همچنان زندە و پویاست.