تبعات سقوط بشار اسد
احسن حسنپور
مقدمه
محور تحولات خاورمیانه، اسرائیل است و منافع این کشور، مسیر تاریخ منطقه را تعیین میکند. منافع اسرائیل ایجاب میکرد که سوریه، به عنوان قدرتمندترین همسایه آن، از بین برود. این روند در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول، انقلاب سوریه در دوران اوباما با انفعال وی، سرکوب و به خاک و خون کشیده شد. جنایتهایی که در نتیجه انفعال آمریکا رخ داد، سوریه را طی ده تا دوازده سال به کلی نابود و ویران کرد. در مرحله دوم، طی ده روز با سقوط بشار اسد، سوریه خلع سلاح شد و احتمالا تا آیندهای دور هرگز آن توانمندی نظامی سابق را کسب نخواهد کرد؛ مانند گرگی که دندانهایش کشیده شده است.
نکتەی دوم اینکە سوریه هرگز یک ملت واحد نبوده و هویت ملی مشترکی نداشته است. سوریه اساسا به دو گروه اصلی عرب و کورد تقسیم میشود. با این حال، حتی میان عربها نیز شکافهایی عمیق وجود دارد.
عربهای سوریه را میتوان به دو گروه تقسیم کرد. دسته نخست، بنیادگرایان مذهبی که در برابر سکولارها قرار میگیرند. این شکاف ایدئولوژیک یکی از مهمترین اختلافهای داخلی سوریه است.
گروه دوم به دو حوزه فرهنگی اصلی، یعنی حلب و دمشق، مربوط میشود. این دو منطقه، با پیشینه تاریخی و فرهنگی متفاوت، همواره در رقابت بودهاند. شکاف بین این دو مرکز، یکی از عوامل کلیدی در نزاعهای داخلی سوریه به شمار میرود.
سومین نکتەی حاحز اهمیت اینکە یکی از برنامههای اسرائیل، تصرف کامل کرانه باختری و الحاق آن به خاک این کشور است. اما این هدف بدون اخراج جمعیت عرب ساکن در کرانه باختری امکانپذیر نخواهد بود و اجرای چنین طرحی مستلزم همکاری مستقیم اردن است.
پیشبینی سوریه پسا اسد
اکنون به پیشبینی وضعیت سوریه پس از دوران اسد میپردازیم.
اگر آمریکا در تحولات سوریه دخالت نکند، احتمالا شاهد یک جنگ داخلی خونین خواهیم بود؛ جنگی که در آن گروههای مختلف، که پیشتر به آنها اشاره شد، درگیر نبردی «همه علیه همه» خواهند شد. در این شرایط، کشورهای همسایه نیز با حمایت از گروههای موردنظر خود، بر شدت این نزاع خواهند افزود.
اما محتملترین سناریو دخالت آمریکا در سوریه است. این دخالت میتواند مشابه تجربه عراق باشد، جایی که آمریکا نقش یک کاتالیزور را ایفا کرد و تلاش کرد گروههای مختلف را در قالب یک نظم سیاسی مبتنی بر دمکراسی پارلمانی گرد هم آورد. در سوریه نیز آمریکا میتواند نقش مشابهی را ایفا کند و با ایجاد نظمی سیاسی گروههای مختلف را زیر یک چتر واحد قرار دهد. با این حال، اگر آمریکا در اجرای این نقش شکست بخورد، یا حتی اگر موفق به ایجاد یک نظم سیاسی شود اما این نظم شکننده باشد، سوریه هرگز به دوران اسد بهعنوان یک کشور قدرتمند و متحد باز نخواهد گشت. در این صورت، کشور به سه حوزه نفوذ جداگانه تقسیم خواهد شد، که هرکدام تحت کنترل گروهها یا قدرتهای مختلف خواهند بود.
حوزه نفوذ کوردها
خودمختاری یا فدرالیسم برای کوردها در آینده سوریه قابل پیشبینی است، چرا که کوردها بخشی از خاک سوریه را در کنترل خود دارند و خواهند داشت. در منطقه خاورمیانه، کوردها به عنوان متحدان استراتژیک آمریکا و اسرائیل شناخته میشوند و منافع خود را از طریق این اتحاد تاکتیکی تأمین میکنند. این ارتباط، همراه با حمایتهای سیاسی و نظامی، میتواند زمینهساز پذیرش ساختاری مانند خودمختاری یا فدرالیسم برای کوردها در سوریه باشد.
حوزه نفوذ ترکیه
دومین حوزهای که در آینده سوریه شکل خواهد گرفت، حوزه حلب است. این منطقه احتمالا به پایگاه بنیادگرایان دینی تبدیل شده و تحت نفوذ ترکیه قرار خواهد گرفت. با توجه به روابط تاریخی و جغرافیایی ترکیه با این منطقه، همچنین تمایل آنکارا به حمایت از گروههای اسلامگرا، حلب به یکی از کانونهای نفوذ ترکیه در سوریه بدل خواهد شد.
حوزه نفوذ اردن
همانطور که در مقدمه اشاره شد، اگر اسرائیل واقعا تصمیم به الحاق کرانه باختری به خاک خود بگیرد و جمعیت عرب ساکن این منطقه را مجبور به کوچ اجباری کند، این جمعیت به جز اردن جایی برای رفتن نخواهند داشت. با این حال، اردن کشوری کوچک است و حتی در بهترین شرایط نیز ظرفیت پذیرش این حجم از مهاجر را ندارد. اردن تنها در یک صورت ممکن است در این نقشه به اسرائیل و آمریکا کمک کند: انجام معاملهای که در آن، دمشق به صورت رسمی یا غیر رسمی (دو فاکتو) به حوزه نفوذ اردن تبدیل شود. این معامله میتواند انگیزه لازم برای مشارکت اردن در اجرای طرح الحاق کرانه باختری به اسرائیل را فراهم کند، زیرا در این سناریو اردن جایگاه ژئوپلیتیک خود را تقویت خواهد کرد.
نتیجهگیری
در نتیجه سقوط بشار اسد، مهمترین و قدرتمندترین همسایه اسرائیل متلاشی، نابود و خلعسلاح شده است و دیگر تهدیدی برای اسرائیل محسوب نمیشود. علاوه بر این، ارتباط ایران با حزبالله قطع خواهد شد و با این اتفاق، حزبالله نیز خلعسلاح شده و به جنوب رود لیتانی رانده میشود. در صورت وقوع این دو تحول، موجودیت حزبالله در لبنان نیز زیر سؤال خواهد رفت و از یک حزب قدرتمند و مسلح به یک جنبش سیاسی تبدیل میشود. در پی این تحولات، مسیحیان در لبنان قدرت را به دست خواهند گرفت و لبنان به سمت تبدیلشدن به اولین کشور مسیحی خاورمیانه پیش خواهد رفت. از سوی دیگر، بخشی از سوریه به تصرف متحدان اسرائیل و آمریکا، یعنی کوردها، در میآید و دمشق به حوزه نفوذ اردن تبدیل خواهد شد. این تغییرات میتواند زمینهساز یکی از بزرگترین معاملههای قرن با موضوعیت کرانه باختری باشد.