دولت فراگیر، پیشنهاد بیشرمانه جمهوری اسلامی به کابل و دمشق
کیوان درودی
در روزهای گذشته، پس از آنکه جمهوری اسلامی از شکست کامل خود در سوریه اطمینان پیدا کرد، و در حالی که تا لحظاتی قبل از فرار بشار اسد، مخالفان را "تروریست" میخواند؛ ناگهان یک پیشنهاد بیشرمانه را روی میز "الجولانی"، سرکرده گروه تحریرالشام گذاشت. تهران خواستار تشکیل دولت فراگیر (inclusive government) در دمشق شد که طبق چنین پیشنهادی، در این دولت فراگیر میبایست تمامی جریانهای موثر حاضر در صحنه با پذیرش موجودیت همدیگر به راهحلی میانی برای ثبات و صلح برسند.
ابتدا وقتی این پیشنهاد را می شنویم؛ بدون شک اگر اندکی گرایش دموکراتیک یا حتی تمایلات ضدجنگ داشته باشیم، نخواهیم توانست دلیلی برای مخالفت با آن بیابیم. اما، این تمامی داستان نیست؛ چنانچه بدانیم که جمهوری اسلامی چنین پیشنهاد بیشرمانهای را تنها وقتی مطرح کرد که اولا از امکان دفاع از اسد، جتایتکار جنگی ناتوان ماند و دوما از یافتن گروهی قدرتمندِ وابسته به خود عاجز بود.
از آنجا بود که رژیم به طرز شگفتآوری از میانهروی، رواداری و اصل گفتوگو و منطق سخن به میان آورد. جالب اینکه سران حکومت ایران پس از یک دهه دفاع از جنایات اسد، و استفاده از خاک سوریه برای انتقال سلاح، مدعی شدهاند که مدتها پیش از سقوط اسد از وی خواستهاند تا با مخالفانش به گفتوگو بنشیند.
عراقچی در بخشی از ادعاهای اخیر خود گفت: در مذاکرات اخیر توصیههای زیادی به خصوص در رابطه با ارتش به بشار اسد داشتیم و به او گفتیم که با مردم سوریه تعامل بشتری صورت بگیرد؛ چون این مردم هستند که حکومتها را حفظ خواهند کرد."
همینطور قالیباف، رئیس مجلس مدعی شد: ما به دولت آن کشور هم هشدار داده بودیم و از نقشه و طراحی مداخلهگران ارزیابی داشتیم و اگر به موقع به این هشدارها توجه میشد و از خطر دشمن غفلت نمیشد و مسیر گفتگو با مردم و رسیدن به یک انسجام ملی در پیش گرفته میشد، امروز ملت سوریه در آستانه هرج و مرج داخلی و تسویه حسابهای فرقهای و آسیب رسیدن به داراییهای ملی قرار نمیگرفت."
مشخص نیست این افراد، چرا تصور میکنند جمهوری اسلامی با مردم -که شامل عده کثیر مخالفان نیز میشود- تعامل دارد؟ و چرا تا این حد به پشتوانه مردمی خود اطمینان دارند!
همین مسئله در افغانستان، نیز صادق است؛ دلیل ارائه پیشنهاد بیشرمانه دولت فراگیر برای افغانستان و سوریه، هردو از بیم یکهتازی طالبان و تحریرالشام، پس از قدرت گرفتن آنها بود. به این معنی که چنانچه بشار اسد یا هزارهها به ترتیب در سوریه و افغانستان در راس قدرت بودند؛ تهران تمام تلاش را میکرد تا تنها یک قدرت سرسپرده خود را بر کرسی بنشاند؛ همانطور که این تلاش را در کشورهای مختلف انجام داده و از قلعوقمع مخالفان سرسپردگان خود، از هیچ راهی رویگردان نبوده است.
سال گذشته، نیز طالبان چگونگی تشکیل حکومت خود را یک «مسئله داخلی» دانسته و بارها از جمهوری اسلامی خواست در امور این گروه دخالت نکنند.
در همین ارتباط، امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، در اظهاراتی با اشاره تلویحی به درخواست حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران برای تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان، از او پرسید: "آیا شما حکومت فراگیر دارید؟" وی در ادامه با لحنی انتقادی به مساله حقوق شهروندی در ایران اشاره کرده بود.
حال سوال این است که آیا عناصر رژیم کاملا متوجه وضعیت شکنندهشان نیستند، یا اینکه راهی جز فریب خود و دیگران باقی نگذاشتهاند؟!
بدون شک جمهوری اسلامی ایران با صدها بازوی تحقیقی و امنیتی و .. از تهدیدهای فزاینده پیشروی خود آگاه است. اما آن نیز همچون سایر حکومتهای هممسلک خود، به دلیل قطع شدن ارتباطشان با واقعیت به واسطه روند ایدئولوژیک طیشده، قطع شده است. تهران که چهار دهه به کریدورها، موشکها و انتحاریهای لبنان و غزه چشم دوخته و آن ها را به واسطه پل ارتباطی دمشق به هم گره زده بود؛ دیگر امکان مانور دیپلماتیک و امنیتی در منطقه را ندارد.
از سویی دیگر، میدانند که بازنگری و اصلاح این روند، نیازمند عقبنشینی در برخی ابعاد است و این عقبنشینیها هم راهبرد کژدارومریز سابق را متزلزل میکند و هم گفتمان نظامیگری را به شدت آسیبپذیر خواهد کرد. عقبنشینی آنها از شعار نابودی اسرائیل، مستلزم اقدام عملی است و هر گامی در این مسیر امکان استیلای نظامیان سپاه را بر مجلس، بودجه و .. بسیار ضعیف خواهد کرد.
لذا وجود اسرائیل بیش از آنکه هدف نهایی و آرمانی باشد، یک مترسک است برای اینکه شبکههای منتفع از جمهوری اسلامی، در مزرعهای رو به نابودی به نام ایران ارتزاق کنند.
با این اوصاف، تهران امکان گشایشی ولو اندک را برای روزهایی که مثل بشار اسد گرفتار میشود را، باقی نگذاشته است و حتی اگر جریانات یا اشخاصی این مسئله را تشخیص دهند؛ آنچه قبل از هر طرفی مقابلشان میایستد مافیای اقتصادی درونحکومتی خواهد بود.
لذا طبق شواهد و قرائن، جمهوری اسلامی ایران که خود از تکثر و مشارکت سیاسی همهجانبه گریزان بوده است؛ حال تنها امیدش این است که خطر سیل این طیف وسیع مخالفان که روز به روز به تعدادشان افزوده شده است را، با یک سازش با غرب رفع کند و جز این، راه معقول دیگری در مقابل نخواهد داشت.