جامعەشناسی تاریخی پیشمرگە
شاهو حسینی
پیشمرگە اگرچه بە عنوان یک اسم و سمبل اشارەای بە فرمی وجود، نوعی وجود و فرمی از هستی است، اما در حقیقت در جوهر خود روایتی دربرگیرندە رویدادها و نوعی خلاصەنویسی جهت ارجاع بە رخدادهایی بە مثابە حقیقتهایی مقبول، مورد تائید و تاکید در جامعەکوردی و در کوردستان است. بەعبارتی دیگر پیشمرگە قبل ارجاع بە یک نوع یان فرمی از وجود و هستی، اشارەای است بە مجموعەای از رخدادهای ذهنی شامل آگاهی، درک، فهم و دریافتهای ذهنی فرد کوردی در روند فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعە کوردستان کە توسط انسان کوردی تجربه شدەاند. پیشمرگە بە مثابە یک فرماسیون، یک چارچوب بودن و هستن در جامعە کوردستان، در واقع برآیند تقابل انسان کوردی با چالشها، کنکاشها، آگاهیها و فهمهای انسان کوردی از خود، جهان زیست و غیریتهای بیرون جامعە کوردی است، کە درصدد بە چالش کشیدن، هویتزدایی و سوژەزدایی از فرد کورد و جامعە کوردی هستند. جامعەشناسی تاریخی پیشمرگە در صدد تشریح و توضیح چگونگی ظهور و توسعە پیشمرگە بە مثابە نوعی وجود در جامعەکوردستان است. در واقع تلاش میشود کە از یکسو با تحقیق در سیر تاریخی جامعە کوردستان و بررسی زمینەهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ساختار پیشمرگە، تاثیر فرآیندهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر شکلگیری و ظهور آن مورد مداقە قرار بگیرد، و از سوی دیگر بە بررسی تاثیر متقابل پیشمرگە بر ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعە کوردستان پرداختە شود.
فرآیندهای تاثیرگذار بر ظهور پیشمرگە در کوردستان
تدوام تاریخی استبداد در ایران و بە عبارتی دیگر بازتولید متناوب استبداد و اقتدارگرایی سیاسی و فرهنگی بە صورت ظهور حکومتهای استبدادی، تحمیل زبانفارسی بر ملیتهای غیرفارس، هژمونی اجتماعی فارسی از طریق تحمیل ارزشهایدینی و هنجارهای فرهنگی، مهمترین بسترهای تقابل جامعە کوردی و فرد کوردی با ابژکتیویسم و سوژەزدایی از کورد و کوردستان بودە، غیاب عقلانیت و ذهنیت مدرنیستی در ایران و در نتیجە عدم ظهور جامعەمدنی، مالکیت خصوصی و پلورالیسم در ایران موجبات انحصار قدرت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را برای فارس فراهم نموده. فارس هموارە از طریق انحصارات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جغرافیای ایران با اتکا بر قدرت نظامی در صدد هویتزدایی از غیرفارس و تحمیل هویت برساختە بر آنها و از جملە جامعە کوردستان و فرد کوردی بوده. در یک چنین فضایی ظهور فرد کوردی و کوردستان به مثابە پدیدەای فراتاریخی بستر تقابل با فارس را فراهم نمودە و گسل منازعە را در ایران اکتیو نمودە، در یک چنین فضایی پیشمرگە بە مثابە حضور آگاهانە و فاعلشناسا جهت تقابل برای وجودزدایی از فرد کورد و کوردستان بە مثابە هستی و بستر رویش و پرورش سوژە کوردی ظهور کردە است. پیشمرگە قبل از اینکە نمود عینی و تعیین عینی پیدا نماید، بە صورت تعیین خودآگاهی و فهم مشروعیت خودبنیادی در زیستبوم کوردستان در ذهن و اندیشە فرد کورد نمود پیدا کردە است، در واقع فرد کورد در جامعە کوردی بود و هستی چند وجهی پیدا کردە و این تکثر هستی و بودگی فرد کوردی محصول فرآیندهای تاثیرگذار از بیرون بە صورت هجوم استعمارگرانە فارس و فرآیندهای درونی بە صورت تلاش برای تعیین سوژە کوردی میباشد. فرد کوردی علاوە بر فرم انسانی وجود، فرم طبقاتی و صنفی وجود، در تلاش برای عینیت بخشی بە فرم ملی وجود با چالش هجوم دیگری روبرو بودە، بنابراین برای دفع این هجوم هژمونخواهانە و تمامیتخواهانە نیاز بە یک وجود مبارز داشت، این وجود مبارز برای تحقق وجود ملی در هر طبقە و صنف اجتماعی جامعە کوردستان بە شکلی تا حدودی متفاوت اما با هدفی مشترک ظهور کردە است، در واقع کوردستان در این فرآیند شاهد ظهور یک وجود متکثر در عملکرد اما واحد در هدف بود. پیشمرگە قبل از آنکە یک فرد، یک پدیدە عینی باشد، دستگاهی فراگیر، فراتاریخی و سیال بینشی است کە دربرگیرندە تلاش برای شدن است، شدن بە معنای گذار از هستی و بودنی برساختە و فرازمانی کە غیریت فارس درصدد برساختن از فرد کوردی و کوردستان است. بنابراین موضوع اساسی در رابطە با پیشمرگە نە آنتولوژیک کە اساسا اپیستمولوژیک است، پیشمرگە نوعی فهم، ادراک و آگاهی است، پیشمرگە را نباید در قالب وجودی عینی برساخت، زیرا پیشمرگە در سیالیت فرم، روش و حرکت نمود پیدا میکند و این نیز بە دلیل تکثر فرمهای شناخت و آگاهی در میان طبقات، صنوف و گروههای گوناگون اجتماعی است، اما هدف مشترک و واحد است و آن تعیین بخشیدن به وجود ملی است. بەهمین دلیل است کە در کوردستان میتوان از پیشمرگها نە برای اشارە بە انبوەوارگی در تعداد و در عدد کە جهت اشارە بە تکثر در فرمها، فهمها و درکها اشارە کرد.
پیشمرگ در کوردستان در تقابل با فهم و آگاهی ابژەکتیو و تحمیلی غیر کوردی، نوعی از خودبنیادی و سوژەگی مستقل و آگاهانە است کە بر دوگانە "ضرورت و آزادی" تاکید میکند. ضرورت اشارە بە آگاهی دربرگیرندە و فهمی فراگیر دارد کە آزادی را بە مثابە حقیقت مشروع میکند و آزادی اشارە بە تلاش برای از میان برداشتن هر گونە حصار و بند متضمن بندگی، تقلید و وابستگی است، یعنی آزادی ارادەی معطوف به فهم در راستای سوژەگی و رهایی از ابژگی است. بنابراین میشود گفت کە ضرورت علت است و آزادی برای پیشمرگە غایت. آزادی برای پیشمرگە قبل از آنکە یک امر سیاسی یا اجتماعی باشد، امری اخلاقی است، زیرا پیشمرگە قبل از آن کە در صدد کسب قدرت و یا هژمونی باشد، در صدد تثبیت هستی و آگاهی خویش در روند ابژەزدایی از خود بە مثابە بخشی از روند کلی فهم و شناخت است. پیشمرگە در کوردستان این روندها را بر بستر بە چالش کشیدە شدن توسط غیریت کوردی و برای بە چالش کشیدن هستی و هویت برساختە در پیش گرفتە و اساسا بر بنیاد این تحولات کە اتفاقا سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستند شکلگرفتە است. آزادی بە مثابە برون رفت از اشغالشدگی توسط غیر کورد گوهر و ذات پیشمرگە است، و این آزادی در فرم گرفتن و ظهور وجود ملی کوردی و ملت کوردی تحقق مییابد. بنابراین آزادی برای پیشمرگە بستر تحقق هستی ملی است. با تحقق روح ملی کوردی شکاف میان فرد، انسان بە مثابە وجود و کوردیت و کوردی بە مثابە آزادی، فهم و آگاهی برداشتە میشود، و این تعارض و جدایی در ملت کوردی کاملا حل میگردد. پیشمرگە در جهان اجتماعی برساختە فارسی فهم و آگاهی فراتاریخی است کە بە جدایی فرد کوردی و کوردیت پی بردە و از طریق فرم دادن بە جهان زیستی ملت کوردی درصدد از میان برداشتن این افتراق و جدایی است. امر ملی و ملت برای پیشمرگ یک امر گفتمانی است، برخلاف ایرانیسم فارسی کە یک امر ایدئولوژیک است، زیرا توسط قدرت سیاسی و نظامی حاکم بر جامعه پرداختە و تحمیل شدە، امر ملی کوردی و کوردایەتی محصول تعامل و ارتباط اینترسوبژکتیڤ سوژەی کوردی در روند تکامل جامعە کوردی در کوردستان است، بە همین دلیل با وجود وحدت در هدف و اشتراک و افق، اما در ساخت ذهنی و فرم نظری متکثر و پلورال است. بە همین دلیل پیشمرگە نیز در جامعە کوردی و در کوردستان پدیدەای متکثر است. برای یک روزنامەنگار، شاعر، ادیب و نویسندە کورد، روندهای فرهنگی و بستر فرهنگی جایی است کە فارسیسم در تلاش برای سوژەزدایی از کورد و کوردستان است، جایی کە از طریق تحمیل زبان غیرکوردی، اندیشە غیرکوردی و ذهن غیرکوردی، تلاش میشود هویتی برساختە پرداختە شود. بنابراین با ادراک و فهم فرهنگی در این حوزە، عناصر فرهنگی کوردی پرداختە میشود، بنابراین فعالان حوزە فرهنگی فرمی از پیشمرگە هستند، کە بسترهای ذهنی-فرهنگی ظهور ملت کوردی را فراهم میکنند. در حوزە سیاسی پیشمرگە از طریق فعالیت در بسترهای سیاسی و ورود بە جهان اندیشەها و فلسفە سیاسی تلاش میکند، جهان ذهنی و معرفتی کوردی را پرداختە کند، تا مرزهای ذهن کوردی با دیگر اذهان غیرکوردی مشخص و فرد کوردی در خدمت منافع ملی جهان کوردی حرکت نماید. بنابراین بە اختصار میتوان گفت کە پیشمرگە برآیند تحول در روندهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعە کوردستان است.