کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

علیه فاشیسم!

18:19 - 19 دی 1403

علیه فاشیسم!

رضا دانشجو

چند روز بعد از حمله تروریستی یک پزشک عربستانی به مراسم سنتی کریسمس در ماگدبورگ در شرق آلمان، قبل از آغاز بازی بین تیم های شتوتگارت و اسن در چارچوب مسابقات بوندس لیگا، تماشاچیان و بازیکنان با یک دقیقه سکوت خاطره درگذشتگان و مصدومان این حادثه را گرامی داشتند. در این میان یک افراط گرای دست راستی از میان تماشاچیان فریاد می زند: “آلمان برای آلمانی ها !” سخنان او بشدت با واکنش تماشاگران مواجه می شود و با فریاد: “نازی برو بیرون” پاسخ داده می شود.

این رفتار قابل توجه تماشاگران آلمانی می تواند درس بزرگی برای مبارزه با افکار افراطی و فاشیستی در جامعه امروز ایران و خاورمیانه باشد.

سوال اینجاست که مگر شعار “آلمان برای آلمانی ها” چه اشکالی دارد که با چنین واکنشی روبرو می شود؟ کجای این اظهارنظر بد و نارواست که با چنین سوت زدن و پاسخی روبرو می شود؟

اساسا این شعار چه ربطی با نازیسم و تفکرات دست راستی دارد؟

برای پاسخ به این سوالات باید کمی به عقب برگشت. به زمانی که نازی ها در آلمان به قدرت رسیدند و شرایط حاکم بر جامعه آنروز آلمان را بررسی کرد و چرایی به قدرت رسیدن هیلتر را تحلیل نمود.

شرایط اجتماعی و سیاسی بین دو جنگ جهانی زمینه ساز ظهور نازیسم در آلمان بود. بسیاری از آلمان ها هرگز شکست آلمان در جنگ جهانی اول را نپذیرفته و دلیل آنرا خیانت عده ای از عوامل دشمن بطور خاص یهودیان و همکاری آنها با دشمنان و همچنین توطئه بین المللی می دانستند. آلمان‌ها، آنچه در قرارداد ورسای به آلمان ها تحمیل شد و غرامت سنگینی که ملزم به پرداخت آن شدند را ناعادلانه و تلاشی برای نابودی آلمان می دانستند. غرور از بین رفته آلمان‌ها و شرایط نامساعد اقتصادی زمینه ساز ظهور جریان های راستگرای افراطی از جمله حزب نازی بود. احساس سرخوردگی، عدم پذیرش شرایط تحمیل شده، نگرانی از گسترش خطر کمونیسم و ناپایداری اقتصادی شرایط کشور را بسیار متزلزل کرده بود. بحران اقتصادی بین المللی سال۱۹۲۹ این احساس یاس و سرخوردگی را بیشتر می کرد. هیلتر که در جنگ جهانی اول به عنوان سرباز حضور داشته و زخمی هم شده بود در سال۱۹۱۹ به گروهی کوچک که خود را حزب ناسیونال سوسیال(National Sozial ) می نامیدند پیوست و مدتی بعد به رهبری حزب رسید این آغاز ترویج ایده های نژادپرستانه و آنتی سمیتیزم او بود. هیلتر در بازه زمانی کوتاهی که در زندان بود کتاب نبرد من (mein Kampf) را نوشت که حاوی افکار او مبنی بر برتری نژادی آلمان‌ها و تسلط نازی ها بر کل جهان است. نکته جالب آنکه هیلتر برای رسیدن به قدرت کاملا از مسیر قانونی و انتخابات وارد شد! در واقع همانطور که گفته شد جامعه سرخورده و ناراضی آن زمان بیشتر از هر زمان دیگری آماده پذیرش شعارها پوپولیستی و اغواکننده هیلتر برای تسلی غرور شکسته شده بود!!

حالا می توان فهمید که چرا شعار ظاهرا معقول” آلمان برای آلمانی ها” اینقدر برای مردم آلمان ترسناک به نظر می رسد. هرچند در سال‌های اخیر حزب راستگرای آلترناتیو برای آلمان (AFD) توانسته است مرحله به مرحله در لوای شعارهای پوپولیستی و پنهان شدن در پشت بعضی واقعیت های اقتصادی جامعه آلمان و البته به مدد اقدامات تروریستی اسلام گرایان رادیکال، بر محبوبیت خود بیفزاید اما هنوز اکثریت جامعه آلمان با ترس نسبت به اقدامات و قدرت گرفتن این حزب می نگرند. آنها می دانند چگونه پوپولیسم نازی ها نه تنها جامعه آلمان بلکه اروپا را به ورطه نابودی کشاند و از کشورشان یک خرابه ساخت که سالها قابل بازسازی نبود. آنها می دانند بزرگترین قدرت اقتصادی جهان و سومین قدرت بزرگ اقتصادی جهان چقدر به نیروی کار متخصص خارجی نیاز دارد. آنها می دانند…

واقعیت این است که واکنش بیشتر آلمان ها به افراط گرایان به خاطر دوست داشتن کشورشان است!!!  هرچند در این میان افکار انساندوستانه هم نقش دارند اما باید گفت آلمان دوستی و علاقه به آینده آلمان بسیار پررنگ تر و برجسته تر است.

در پس اعتراض و سوت کشیدن و شعار دادن این تماشاگران یک سابقه تاریک و یک خاطره ناخوشایند نهفته است آنها نمی خواهند کشورشان دوباره در دام شعارهای عوام فریبانه و پوپولیستی نابود شود.

تفکرات فاشیستی در قالب ها جریانات موسوم به پان در جغرافیای خاورمیانه بویژه در میان اشغالگران کوردستان همیشه مهم ترین مانع نرسیدن به یک راه حل اساسی برای حل نه مشکل کوردها بلکه سایر ملیت های واقع در این منطقه بوده که به نوعی سرزمینشان تحت اشغالگری قرار گرفته است. پان ترکیسم، پان فارسیسم دو نمونه از نوع دیدگاه فاشیستی در میان اشغالگران کوردستان است. تفکر پان فارسیسم( با نام جعلی ایرانیسم) از زمان پهلوی ها با القای نظریه یک ملت،یک زبان و یک پرچم آغاز پروژه حذف و آسیملاسیون دیگر ملیت های ایرانی بود. در نگاه پهلوی ها و پان فارسیسم فقط یک زبان در این جغرافیای گسترده وجود داشت و یک نفر هم توان پاسداری از این زبان و فرهنگ را داشت آنهم شاهنشاه بود!!! بعد از فرار شاه و آمدن خمینی اینبار فاشیسم از نوعی مذهبی اش، سایه سنگینش را بر ایران گستراند و همه چیز جز دین دستوری حکومت نادیده و سرکوب شد!

متاسفانه سالها بعد از تجربه تلخ این نوع زمامداری، اینک فاشیسم در هر دو نوعش ایران و ملیت های حاکم در این جغرافیا را تهدید می کند. فاشیسم مذهبی رژیم رو به زوال خامنه ای و فارسیسم جماعت پهلوی چی!

متاسفانه باید گفت در نگاه هردو گروه کوچکترین اثری از آگاهی از واقعیت های جامعه متنوعی ایرانی از چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ زبانی وجود ندارد و با گذشت زمان فقط تفکر حاکم براین جریانات دگم تر و رادیکال تر شده است.

هر چند باید گفت درکل طرفداران هر دو فرقه بخش ناچیزی از جامعه ایران را تشکیل می دهند اما واقعیت تلخ این است که به دلیل ضعف در ساختاریافتگی جامعه سیاسی ایران و نبود احزاب و جریانات سیاسی صاحب جایگاه در ایران، وجود این گروهها می تواند خطر بسیار بزرگی برای دموکراسی و حقوق بشر نه تنها در ایران بلکه در خاورمیانه باشد.

علیه فاشیسم و شعارهای پوپولیستی اش، راهی جز اتحاد و آگاهی وجود ندارد. برای غلبه بر تفکری که هیچ ارمغانی جز تباهی و نابودی ندارد باید جریان های آزاد یکدل و یکصدا برای نابودی این سم مهلک تلاش کنند.

این آگاهی ستودنی از ماهیت فاشیست ها که  در جغرافیای دربند کوردستان در جریان های انقلاب ژینا بارها طنین انداز شد باید تکرار و تکثیر شود. این واقعیت را نباید فراموش کرد؛ با فاشیست ها نه می شود گفتگو کرد و نه افکارشان را تغییر داد. تنها راه حل در برابر این سم مهلک مبارزه و آگاه سازی است. مانند تماشاگران آلمانی با شعار " نازی ، برو بیرون!" یا آنچه کوردستان فریاد می زد را باید فریاد زد: “ کوردستان،کوردستان، گورستان فاشیست ها”.