حذف رژیم از معادلات منطقە، شکست محور مقاومت و سپاە پاسدارانی کە تنها نظارەگر بود
ساسان خاتونی
در دهەهای اخیر رژیم سرمایەگذاری زیادی در کشورهای منطقە بە لحاظ نظامی و عقیدتی کردە بود. در کشورهای خاورمیانە کە دارای جمعیت قابل توجهی شیعە مذهب هستند، رژیم ایران با حمایت و سازماندهی آنان در چهارچوب گروههای مسلح بە منظور پیشبرد اهداف خود تا حدودی توانستە بود کە هم کنترل این کشورها را بە دست بگیرد و هم برای اسرائیل مشکلآفرین باشد. حمایت از گروههایی همچون حزباللە لبنان، حماس در فلسطین، حوثیها در یمن و حشدالشعبی در عراق و همچنین رژیم ایران توانستە بود با همکاری روسیە مانع از سقوط اسد در بهار عربی شود و گروههایی تحت عنوان مدافعین حرم کە عمدتا از شهروندان افغانستانی و پاکستانی ساکن ایران بودند و آنها را فاطمیون و زینبیون میخواندند را بە سوریە اعزام کرد و تلفات زیادی هم داشتند. در واقع رژیم ایران با تشکیل یک هلالشیعی و آنچە کە محور مقاومت خواندە میشد، توانستە بود هژمونی خود را در منطقە حفظ کند و حتی در مسائلی همچون مذکرات هستەای با غرب با استفادە از این گروههای نیابتی خود مخصوصا در لبنان و فلسطین، امتیاز بگیرد و این روند دخالت نظامی و حمایت از شبەنظامیان وابستە بە خود تا ٧ اکتبر ٢٠٢٣ کە در آن روز این گروهها بە مراسمی کە در جنوب اسرائیل برگزار شدە بود حملە کردند، ادامە داشت.
در واقع ٧ اکتبر را میتوان شروع پایان هژمونی ایران در منطقە دانست. شروع جنگ غزە و خسارت و ویرانیهایی مردم آنجا بابت جاەطلبیهای رژیم ایران متحمل شدند بە درازا کشید تا اینکە کار بە جایی رسید بخش بزرگی از این گروههای نیابتی نابود شدند. رهبران حماس و حزباللە یکی پس از دیگری در بیروت و تهران خنثی میشدند و رژیم هیچکاری نتوانست انجام دهد و تنها نظارەگر بود و در ادامە با سقوط رژیم اسد دست ایران از سوریە نیز کوتاە شد و اسرائیل حتی وارد بخشهایی از سوریە هم شد. نظام جدید سوریە دیگر شیعی و حامی رژیم ایران نخواهد بود بلکە یک ایدئولوژی اسلامگرای سنی با سابقەی رادیکال و ضد شیعی بر دمشق حاکم شدە است کە بە معنی پایان رژیم تهران در سوریە میباشد تا جاییکە دولت موقت سوریە درخواست سیصد میلیارد دلار غرامت از رژیم ایران بابت حمایت از اسد و همکاری در سرکوب و جنایات رژیم قبلی و نابودی زیرساختهای این کشور کردە است.
کشورهای عربی میل بە سازش با اسرائیل دارند و نظمنوین خاورمیانە کە اسرائیل روی آن تاکید میکند تا حدود زیادی ایران را از معادلات منطقە کنار خواهد گذاشت. موضوع دیگر روی کار آمدن دونالد ترامپ بعنوان رئیس جمهور آمریکا، ایران را در سیاست خارجی بە انزوای بیشتر میبرد چرا کە مواضع جمهوری خواهان آمریکا در قبال ایران بە نسبت دمکراتها بسیار شدیدتر میباشد. آنها مخالف برجام بودەاند و انتظار میرود کابینەی بعدی ایالات متحدە در همەی زمینەها از سیاسی و اقتصادی گرفتە تا تاثیر بر همسایەگان ایران بە منظور عدم تعامل و همکاری بیشتر، رژیم تهران را تا حد ممکن بە حاشیە براند.
در این میان و با توجە بە شرایط موجود و کوتاە شدن دست ایران از منطقە، فرصت برای ایفای نقش کشورهای عربی از جملە عربستان سعودی فراهم خواهد شد تا هم اینکە متحدان خودش را در منطقە تقویت نماید و هم اینکە بتواند تاثیرات خود را بعنوان یک کشور مرجع اسلام سنی کە یک ائتلاف نظامی متشکل از ارتشهای کشورهای عربی را نیز فرماندهی میکند، در سوریەی جدید بیشتر کند. اسرائیل نیز کە تا حدود زیادی رژیم ایران را از مرزهای خود دور کردە است در تلاش خواهد بود کە بازوهای دیگر محور مقاومت در عراق و یمن را قطع کند کە این موضوع برای عربستان سعودی خوشایند خواهد بود چراکە حوثیهای یمن تحت حمایت ایران باعث شدە بودند رئیس جمهور این کشور کە متحد عربستان بود از کشور خارج شود و بە عربستان پناە ببرد. پس در هر صورت تضعیف حوثیهای یمن بە نفع ریاض خواهد بود و تهدید برای پروژەی عظیم مسیر تجاری کە از هند بە امارات متحدەی عربی و از آنجا بە عربستان و اردن میرسد و از مسیر اسرائیل بە اروپا خواهد رفت هم کم میشود. این شاهراە تجاری کە عربستان و اسرائیل بسیار روی آن سرمایە گذاری کردەاند نە تنها اینکە ایران را از نقشەی تردد تجاری آسیای مرکزی بە خاورمیانە و اروپا حذف خواهد کرد بلکە با تغییر مسیر صادرات نفت کشورهای عربی از طریق امارات بە بندر فجیرای این کشور کە در آن سوی تنگەی هرمز و در دریای عمان قرار دارد رژیم ایران هیچ کنترلی بر روی آنجا ندارد، دیگر ایران قدرت اعمال فشار بە منظور اخلال در صادرات نفت را نخواهد داشت کە در سالهای اخیر بارها تهدید بە بستن تنگەی هرمز کردە بود.
از سویی دیگر ترکیە کە بە دنبال احیای مرزهای دولت عثمانی میباشد، سعی بر آن خواهد داشت در خلاء ایران بیشترین سود را ببرد. ایدئولوژی اخوانی دولت ترکیە و شخص اردوغان کە بسیار نزدیک بە رهبران جدید دمشق میباشد و حمایت از آنها در مسیر قدرت رسیدنشان، ترکیە را بە بازیگر موثری در سوریە بدل کردە است. ترکیە در گام اول سعی دارد تا اندازەی کنترل دمشق را بە دست بگیرد و در گام بعدی مانع رسیدن کوردها بە یک کیان خودمختار شود و حتی خواهان حذف خودمدیریتی ادارەی شمال شرق سوریە هم هستند. بطور کلی جغرافیای "ڕۆژئاوا" یا همان کوردستان سوریە بخشی از پروژەی احیای میثاق ملی ترکیە میباشد و حتی چشم طمع بە اقلیم کوردستان را هم دارند. تورکها همچنین با تضعیف و انزوای هرچە بیشتر ایران در سیاست خارجی میتوانند با اعمال فشار بر ارمنستان، آنها را وادار بە ایجاد کریدور «زنگەزور» کنند و نخجوان بە باکو متصل شود و مسیر تجاری ای کە از کشورهای جهان تورک در آسیای مرکزی از طریق آذربایجان و نخجوان بە ترکیە و از آنجا بە اروپا برسد، شکل بگیرد کە در آن صورت باز هم ایران از بخش دیگر شاهراههای تجارت جهانی حذف خواهد شد. تشکیل کریدور زنگەزور بە معنی حذف کامل مرز زمینی مشترک بین ایران و ارمنستان خواهد بود کە یک شکست سیاسی و اقتصادی برای ایران خواهد بود. باتوجە بە شرایط داخلی و رویدادهای جدید خاورمیانە بعید است کە رژیم ایران بە زودی بە روال سابق برگردد.