کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

دیپلماسی زنان کاتالیزوری برای کاهش خشونت

17:21 - 23 دی 1403

دیپلماسی زنان کاتالیزوری برای کاهش خشونت

آزاد مستوفی

دیپلماسی که اغلب به عنوان هنر مذاکره و حل مناقشه در نظر گرفته میشود، نقشی حیاتی در شکل دادن به چشم انداز سیاسی-اجتماعی کشورها ایفا میکند. دیپلماسی که از لحاظ تاریخی تحت سلطه مردان بودە است در عصر کنونی به طور فزایندەای شاهد مشارکت زنان در عرصەهای گوناگون دیپلماسی است. این تغییر تنها گامی به سوی برابری جنسیتی نیست بلکه پیامدهای گسترده تری به ویژه در پرداختن به خشونت کلامی و فیزیکی علیه زنان دارد. در این مقاله سعی میکنم گذری بر رابطە بین دیپلماسی زنان و کاهش خشونت علیه آنان داشتە باشم، مطلبی کە کمتر بە آن پرداختە شدە است و امیدوارم دریچەای باشد برای فعالیت بیشتر زنان و دختران کورد در عرصە دیپلماسی بین المللی کە در سالهای اخیر توانستەاند بە خوبی بدرخشند و نگاه ها را بە خود معطوف کنند. برای ورود بە بحث لازم میدانم کە پیوند بین حضور زنان در دیپلماسی و خشونت اجتماعی را از طریق دو لنز نظری توضیح کوتاهی بدهم، نظریە اثر الگوی نقش و نظریه متقابل.

١-نظریە اثر الگوی نقش Role Model Effect

این نظریه پیشنهاد میکند که بازنمایی آشکار زنان در پستهای رهبری، نگرشها و هنجارهای اجتماعی را تغییر میدهد. هنگامیکه زنان نقش‌های دیپلماتیک تأثیرگذاری دارند، کلیشه‌ها را به چالش میکشند و زنان دیگر را توانمند میسازند و تأثیر موجی ایجاد میکنند که تحمل خشونت مبتنی بر جنسیت را کاهش میدهد. اثر الگوی نقش به یک فرد نسبت داده نمیشود بلکه ریشه در زمینه های نظریه یادگیری اجتماعی و روانشناسی دارد. آلبرت بندورا Albert Bandura ، روانشناس برجسته، اغلب از طریق نظریه یادگیری اجتماعی خود با ایده های بنیادی پشت این مفهوم مرتبط است. "بندورا" تأکید کرد که افراد رفتارها و هنجارها را با مشاهده دیگران -به ویژه آنهایی که تحسین میکنند یا شبیه به خودشان می دانند- یاد میگیرند. در مورد بازنمایی جنسیتی، این نظریە پیشنهاد میکند که زنان در موقعیتهای رهبری قابل مشاهده، دیگران را تشویق میکنند تا نقشهای مشابهی داشته باشند و کلیشه‌ها را به چالش بکشند.

٢-نظریه متقاطع Intersectionality Theory

این نظریه که توسط کیمبرل کرنشاو Kimberlé Crenshaw ابداع شد، ماهیت به هم پیوسته طبقه بندیهای اجتماعی را برجسته میکند. زنان در دیپلماسی اغلب از چندین لایه تبعیض - بر اساس جنسیت، نژاد و طبقه استفاده میکنند. آنها با پرداختن به این پیچیدگیها، دیدگاهی متفاوت به سیاست های مبارزه با خشونت علیه زنان میاورند. "کرنشاو" محقق حقوقی و مدافع حقوق مدنی، مفهوم تقاطع پذیری را در سال 1989 معرفی کرد. او ثابت کرد که چگونه هویتهای اجتماعی مانند جنسیت، نژاد و طبقه تداخل دارند و شیوه های منحصر به فردی از تبعیض را ایجاد میکنند. نظریه کرنشاو از آن زمان به سنگ بنای درک چگونگی تلاقی نابرابریهای سیستمی، به ویژه در پرداختن به مسائلی مانند خشونت علیه زنان تبدیل شده است. هر دو نظریه بینش های ارزشمندی برای بررسی تأثیر حضور زنان در عرصە دیپلماسی و تأثیرات اجتماعی گسترده تر آن را ارائه می دهند.

الف- زنان در دیپلماسی: نمونه هایی از دنیای مدرن

در کشورهای توسعه یافته، گنجاندن زنان در دیپلماسی به طور قابل توجهی بر سیاست های پرداختن به خشونت مبتنی بر جنسیت در سطوح داخلی و بین المللی تأثیر گذاشته است. در زیر نمونه هایی از فرانسه، انگلستان، ایالات متحده و آلمان آورده شده است که نشان می دهد چگونه نقاط عطف تاریخی و ابتکارات مدرن مشارکت آنها در دیپلماسی را شکل داده است. بە عنوان مثال سیاست خارجی فمینیستی سوئد کە از سال 2014 معرفی شد، به صراحت برابری جنسیتی و حقوق زنان را در اولویت قرار میدهد. دیپلمات‌های زن مانند مارگوت والستروم Margot Wallström  از ابتکارات علیه خشونت جنسی در مناطق درگیری دفاع کرده‌اند و یک سابقه جهانی ایجاد کرده‌اند. همچنین در نیوزلند در دولت جاسیندا آردرن Jacinda Ardern ، دیپلمات های زن نقش مهمی در اجرای سیاست های مترقی، از جمله قانون جامع خشونت خانگی داشتند. برای اینکە بیشتر بە مزایای تاثیر مثبت زنان دیپلمات بر کاهش خشونت علیە زنان در جامعە بپردازم بە چند نمونە از دنیای مدرن اکتفا میکنم.

فرانسه

ورود زنان به دستگاه دیپلماسی فرانسه در اوایل قرن بیستم آغاز شد، اگرچه ادغام کامل آنها کند بود. سوزان بورل Suzanne Borel اولین دیپلمات زن فرانسه در سال 1930 بود. او سال‌ها قبل از اینکه زنان در سال 1944 به حق رای دست یابند توانستە بود توانایی خود را در میدان دیپلماسی ثابت کند. توسعە و پیشرفت پس از جنگ جهانی دوم تسریع شد و مارسل کامپانا Marcelle Campana اولین سفیر زن در سال 1972 شد. در دوران ریاست جمهوری امانوئل ماکرون Emmanuel Macron، دیپلماسی فمینیستی در کانون توجه قرار گرفت. با ابتکاراتی مانند استراتژی سیاست خارجی فمینیستی 2019 با هدف ارتقای برابری جنسیتی در سطح جهانی. در سال 2023، فرانسه 400 میلیون یورو را به ابتکارات مرتبط با جنسیت، از جمله مبارزه با خشونت مبتنی بر جنسیت و حمایت از حقوق باروری متعهد کرد. نتیجەی تلاش زنان و حضور آنان در عرصە دیپلماسی باعث شد کە در حال حاضر، زنان حدود 25٪ از سفیران فرانسه را تشکیل می دهند که نشان دهنده تلاش های مداوم برای برابری جنسیتی است.

بریتانیا

در بریتانیا پس از جنگ جهانی دوم، زنان رسماً وارد دیپلماسی شدند و در سال 1946، وزارت امور خارجه امتحانات رقابتی را برای زنان باز کرد. با این حال، شیوه های تبعیض آمیز، از جمله ممنوعیت ازدواج برای دیپلمات های زن تا سال 1972 ادامه یافت. امروزه، زنان تقریباً 30٪ آمار سفرا را در اختیار دارند. نقش ها و ابتکارات ترویج تنوع، نمایندگی جنسیتی را در پست های کلیدی دیپلماتیک افزایش داده است. مشارکت فعال بریتانیا در کمپین های بین المللی علیه خشونت مبتنی بر جنسیت، مانند ابتکار پیشگیری از خشونت جنسی در درگیری (PSVI)، تأثیر دیپلمات های زن را در پرداختن به این مسائل نشان می دهد.

 ایالات متحده آمریکا

ایالات متحده در دهه 1920 شروع به ادغام زنان در هیئت دیپلماتیک خود کرد. روث برایان اوون Ruth Bryan Owen اولین سفیر زن امریکا، در سال 1933 در دانمارک بود. در طول دهه‌ها، حضور شمار چشمگیری از زنان موفق در عرصە دیپلماسی مانند مادلین آلبرایت Madeleine Albright ، کاندولیزا رایس Condoleezza Rice و هیلاری کلینتون Hillary Clinton به عنوان وزیر امور خارجه افزایش یافته است. در حال حاضر زنان 32٪ از سفیران ایالات متحده را تشکیل می دهند. دیپلماتهای زن در پیشبرد ابتکارات جهانی علیه خشونت مبتنی بر جنسیت، از جمله ابتکار واکنش اضطراری و حفاظت از خشونت مبتنی بر جنسیت وزارت امور خارجه ایالات متحده، نقش اساسی داشته اند. 

 آلمان

زنان آلمانی پس از جنگ جهانی دوم به نقش های دیپلماتیک دسترسی پیدا کردند و پیشرفت های قابل توجهی در دهه 1990 را بە اثبات رساندند. تمرکز این کشور بر برابری جنسیتی در سیاست خارجی آن مشهود است. تلاش‌های اخیر شامل ارتقای نقش زنان در مذاکرات صلح و رسیدگی به خشونت علیه زنان در سطح جهان است. امروزه زنان حدود 25 درصد از نقش‌های سفرا را در آلمان بر عهده دارند و دولت از کنوانسیون‌های بین‌المللی درباره خشونت مبتنی بر جنسیت، مانند CEDAW (کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان) حمایت میکند.

همانطوریکە در آمارهای ذکر شدە مشاهدە میکنید در هر چهار کشور، مشارکت زنان در دیپلماسی افزایش یافته است اما شکافهای قابل توجهی باقی مانده است. به عنوان مثال: فرانسه: زنان 25 درصد از نقش های سفیر را بر عهده دارند. بریتانیا: حدود 30 درصد سفیران زن هستند. ایالات متحده امریکا: زنان 32 درصد از پست های سفیران را بر عهدە دارند. آلمان: سفیران زن 25 درصد از کل را تشکیل میدهند. این ارقام حاکی از پیشرفت های حاصل شده است و در عین حال بر نیاز به تلاشهای مستمر برای برابری جنسیتی در دیپلماسی تاکید میکند.

 تاثیر بر خشونت مبتنی بر جنسیت

مشارکت زنان در دیپلماسی، دامنه سیاست‌های مقابله با خشونت علیه زنان را گسترش داده است. به عنوان مثال: دیپلماسی فمینیستی فرانسه مبارزه با خشونت علیه زنان در سطح بین المللی را در اولویت قرار داده است. ایالات متحده امریکا ابتکاراتی مانند PSVI و دفتر جهانی مسائل زنان را برای مقابله با چنین چالش هایی رهبری کرده است. بریتانیا و آلمان نقش زنان را در حفظ صلح و حل مناقشه ارتقاء داده اند، جایی که رسیدگی به خشونت علیه زنان یک جزء حیاتی است. این مثال‌ها نشان می‌دهند که با وجود پیشرفت، دستیابی به برابری جنسیتی کامل در دیپلماسی برای کاهش خشونت مبتنی بر جنسیت و ترویج تغییرات اجتماعی گسترده‌تر ضروری است. همچنین زنان در دیپلماسی نه تنها بر سیاست‌های مبتنی بر جنسیت تأثیر می‌گذارند بلکه روایت‌های اجتماعی در مورد نقش‌های زنان را تغییر می‌دهند و بدون شک باعث میشوند کە نهایتا خشونت سیستمیک را کاهش دهند.

 اهداف PSVI

PSVI مخفف ابتکار پیشگیری از خشونت جنسی در درگیری " Preventing Sexual Violence in Conflict Initiative" است، یک تلاش دیپلماتیک و بشردوستانه است که توسط بریتانیا در سال 2012 راه اندازی شد. این ابتکار توسط ویلیام هیگ، وزیر خارجه سابق بریتانیا و بازیگر و فعال حقوق بشر آنجلینا جولی رهبری شد و به دنبال محکومیت استفاده گسترده از خشونت جنسی به عنوان یک سلاح جنگی بود و این اهداف را دنبال میکند:

-پاسخگویی و عدالت: بهبود مستندسازی و بررسی خشونت جنسی در درگیری ها برای اطمینان از پاسخگویی مجرمان.

-حمایت از بازماندگان: حمایت همه جانبه از بازماندگان از جمله کمک های پزشکی، روانی و حقوقی را ارائه میدهد.

-حمایت بین المللی: افزایش آگاهی جهانی و فشار بر دولت ها و سازمان ها برای اولویت دادن به مبارزه با خشونت جنسی.

-توسعه سیاست: ادغام مکانیسم های پیشگیری و واکنش در فرآیندهای حفظ صلح و دیپلماسی.

 برخی از دستاوردهای کلیدی PSVI عبارتند از:

-اجلاس جهانی برای پایان دادن به خشونت جنسی در درگیری (لندن، 2014) که رهبران جهان و سازمان های غیردولتی و بازماندگان را گرد هم آورد، تا یک واکنش واحد ایجاد کنند.

- تامین مالی و حمایت از سازمان های مردمی که به خشونت جنسی در مناطق درگیری رسیدگی می کنند.

- حمایت از پروتکل های بین المللی در مورد جمع آوری شواهد برای تعقیب جرایم خشونت جنسی.

PSVI در شکل‌دهی سیاست‌ها در سازمان ملل و سایر نهادهای بین‌المللی، با تأکید بر اهمیت پرداختن به خشونت مبتنی بر جنسیت در تلاش‌های حفظ صلح و بازسازی پس از جنگ، نقش اساسی داشته است.

ب- چالشها و موفقیتها در کشورهای توسعە نیافتە

در کشورهای توسعه نیافته، پیوند بین زنان در دیپلماسی و کاهش خشونت علیه زنان، بسیار جزئی تر، حساس و همچنان حیاتی است. زنان دیپلمات اغلب از سیاستهای فراگیر دفاع میکنند و به مسائل سیستمی مانند نابرابری جنسیتی و خشونت میپردازند. با این حال، موانع فرهنگی، اقتصادی و نهادی در این کشورها به این معنی است که تأثیر آنها بلافاصله قابل مشاهده نیست. به عنوان مثال، دیپلماتهای زن در چنین کشورهایی اغلب برای کمک و آگاهی بین المللی برای مبارزه با خشونت مبتنی بر جنسیت تلاش میکنند، با این حال هنجارهای پدرسالارانه ریشه دار و فقدان مکانیسمهای اجرایی میتواند مانع از پیشرفت شود. علیرغم این چالشها، حضور زنان در دیپلماسی به‌عنوان گامی نمادین و عملی به سوی تغییرات گسترده‌تر اجتماعی، الهام‌بخش جنبش‌های مردمی و تأثیرگذاری بر سیاست‌های داخلی برای مقابله با خشونت علیه زنان است. این امر بر پتانسیل دگرگون‌کننده مشارکت زنان در دیپلماسی، حتی در محیط‌هایی با موانع ساختاری قابل توجه تأکید میکند. در اینجا نمونه هایی از کشورهای توسعه نیافته را ذکر میکنم که نشان میدهد چگونه فعالیت زنان در عرصەهای گوناگون دیپلماسی، علیرغم موانع سیستمی، میتوانند بر کاهش خشونت علیه زنان تأثیرگذار باشد.

 رواندا

در این کشور زنان از زمان نسل‌کشی سال 1994 که شاهد خشونت جنسی گسترده بود، بە خط مقدم دیپلماسی و سیاست‌گذاری پا گذاشتند. دیپلمات‌های زن نقش حیاتی در شکل‌دهی سیاست‌های رواندا پس از جنگ، مانند معرفی چارچوب‌های قانونی برای رسیدگی به خشونت‌های مبتنی بر جنسیت، از جمله قانون خشونت مبتنی بر جنسیت در سال 2008، ایفا کردند. رواندا اکنون یکی از بالاترین نمایندگی‌های زنان در دولت را در سراسر جهان دارد (61 درصد در پارلمان) و دیپلمات‌های زن از پلتفرم‌های خود برای پشتیبانی از حمایت بین‌المللی از حقوق زنان و تلاش‌های ایجاد صلح استفاده میکنند. حضور آنها در دیپلماسی در به چالش کشیدن هنجارهای ریشه‌دار مردسالارانه کمک میکند و اقدامات منطقەای و بین‌المللی را برای مقابله با خشونت مبتنی بر جنسیت تشویق می‌کند.

 افغانستان

در افغانستان سراسر جنگ زدە حضور زنانی مانند رویا رحمانی، سفیر سابق کشورش در آمریکا، در جامعه‌ای که تحت سلطه مردان سنتی و بنیادگرا قرار داشت و دارد، قدمی بسیار جسورانه بود. رحمانی از آموزش و حقوق زنان در پلتفرم های بین المللی حمایت کرد و توجه را به خشونتی که زنان افغان با آن روبه رو هستند، جلب کرد. در حالیکه بی ثباتی سیاسی و احیای مجدد طالبان در افغانستان کنونی بسیاری از دستاوردها را معکوس کرده است اما بدون شک دیپلمات های زن مانند رحمانی، الهام بخش جنبش هایی در داخل و خارج از افغانستان هستند و نشان میدهند که چگونه مشارکت زنان میتواند حتی در مواجهه با مقاومتهای قابل توجه به تغییرات سیستمی فشار بیاورد.

 لیبریا

اولین رئیس جمهور زن لیبریا، الن جانسون سیرلیف Ellen Johnson Sirleaf، یک دیپلمات حرفه ای نبود اما به عنوان یک چهره نمادین رهبری زنان کشورش ر از جمله در صحنه های بین المللی، انجام داد. دولت او شامل دیپلمات های زن بود که رسیدگی به خشونت علیه زنان را به عنوان یک موضوع ملی در اولویت قرار دادند. لیبریا در سال 2005 قانون تجاوز جنسی را تحت رهبری او تصویب کرد و دیپلمات های زن لیبریایی در ترویج مذاکرات صلح حساس به جنسیت در طول بهبودی این کشور از جنگ های داخلی نقش مهمی داشتند.

 نیجریه

نیجریه دیپلمات های زن برجسته ای مانند آمینه محمد را دیده است که پیش از معاونت دبیرکل سازمان ملل به عنوان وزیر محیط زیست نیجریه خدمت می کرد. در حالی که نقش او بین المللی تر است، کار او بر دستور کار داخلی نیجریه در مورد خشونت مبتنی بر جنسیت، از جمله رسیدگی به خشونت علیه دختران در شمال شرق در جریان شورش بوکوحرام، تأثیر گذاشته است. تلاش های دیپلماتیک او بر اهمیت آموزش دختران و تلاقی توسعه و برابری جنسیتی تأکید دارد.

در این نمونه‌ها، تأثیر زنان در دیپلماسی اغلب فراتر از تغییرات مستقیم سیاست‌ها است و در عوض جرقه‌های تغییرات تدریجی اجتماعی را می‌زند. چالش‌هایی مانند مقاومت فرهنگی، کمبود منابع و مکانیسم‌های اجرایی ضعیف مانع پیشرفت فوری می‌شوند اما حضور زنان در دیپلماسی نقش حیاتی آن‌ها را در ایجاد تغییرات بلندمدت برجسته میکند. این زنان با پرداختن به خشونت از طریق حمایت، آموزش و همکاری بین المللی، زمینه را برای تحولات آینده در جوامع خود فراهم می کنند. این موارد بر پتانسیل دگرگون‌کننده دیپلماسی زنان تاکید می‌کند، حتی در زمینه‌هایی که نابرابری جنسیتی عمیقاً ریشه‌دار است. حضور ناکافی زنان در دیپلماسی صرفاً بازتابی از نابرابری‌های موجود نیست بلکه فعالانه آنها را تداوم می‌بخشد. با کنار گذاشتن زنان از نقش های رهبری، جوامع در رسیدگی به مسائل جنسیتی خاص، از جمله خشونت علیه زنان، شکست می خورند در حالیکه هنجارهای مردسالارانه را تقویت می کنند. برعکس، گنجاندن زنان در دیپلماسی تنوع، نوآوری و پیشرفت را تقویت می کند. خشونت سیستمی را به چالش می کشد و مسیرهایی را برای سیاست های عادلانه تر و تحولات اجتماعی ایجاد می کند. پرداختن به این عدم حضور، نه تنها برای برابری جنسیتی، بلکه برای ایجاد جهانی که در آن خشونت علیه زنان دیگر قابل تحمل نباشد، ضروری است.

ج-عدم حضور با خشونت برابر است؟

عدم حضور زنان در دیپلماسی موضوعی چند وجهی است که فراتر از آمار صرف است. این منعکس کننده نابرابری های اجتماعی عمیقتر است و ساختارهایی را تقویت میکند که خشونت علیه زنان را تداوم میبخشد. بدون شک فقدان نمایندگی زنان در دیپلماسی هم به‌عنوان نشانه‌ای از نظام‌های مردسالارانه عمل میکند و هم مکانیزمی که آنها را حفظ میکند و در نهایت مانع از پیشرفت به سوی برابری جنسیتی میشود. تعداد کم زنان در نقش‌های دیپلماتیک مظهر تعصبات جنسیتی ریشه‌دار و نابرابری‌های ساختاری است. در بسیاری از جوامع، به‌ویژه در کشورهای توسعه نیافته، هنجارهای فرهنگی و نقش‌های جنسیتی سنتی، حکم میکنند که موقعیت‌های رهبری برای مردان محفوظ است. زنان اغلب به نقش‌های فرعی واگذار می‌شوند که فرصت‌های آنها را برای مشارکت در تصمیم‌گیری در سطوح ملی و بین‌المللی محدود میکند. این طرد سیستماتیک پیام اجتماعی گسترده‌تری می‌فرستد، صداها و مشارکت‌های زنان ارزش کمتری دارند. وقتی نیمی از جمعیت از حضور در میز مذاکره محروم می‌شوند، سیاست‌ها و شیوه‌ها اغلب در رسیدگی به مسائلی که زنان را منحصراً تحت تأثیر قرار می‌دهند، از جمله خشونت مبتنی بر جنسیت، ناکام می‌مانند. علاوه بر این، فقدان الگوهای قابل مشاهده زن در دیپلماسی، این باور را تداوم می بخشد که چنین نقش هایی برای زنان دست نیافتنی است و چرخه ای از طرد را ایجاد می کند.

عدم حضور در دیپلماسی پیامدهای نمادین و عملی دارد که خشونت علیه زنان را تشدید می کند:

١-پیامدهای نمادین

 - غیبت زنان در پست های رهبری، به حاشیه راندن آنها را عادی میکند و نگرشهای اجتماعی را که خشونت علیه زنان را تحمل میکند یا نادیده میگیرد، حفظ میکند.

 - دیده شدن زنان در حوزه‌های قدرت را کاهش میدهد و این تصور را تقویت می‌کند که آنها کمتر توانایی یا لیاقت رهبری را دارند، که به نوبه خود اعمال و سیاست‌های تبعیض آمیز را توجیه می‌کند.

٢-پیامدهای عملی

 - سیاستها و توافقات دیپلماتیک اغلب هنجارهای داخلی و بین المللی را شکل میدهند. بدون دیدگاه زنان، این سیاست‌ها ممکن است در رسیدگی به مسائلی مانند خشونت خانگی، آزار و اذیت جنسی و قاچاق انسان شکست بخورند و این مسائل را بدون توجه یا اولویت‌بندی ناکافی رها کنند.

 - فضاهای دیپلماتیک تحت سلطه مردان ممکن است راه حل های حساس به جنسیت را نادیده بگیرند و نقاط کور را در پرداختن به خشونت تداوم بخشند.

شمول به عنوان راه حلی برای خشونت

بە مرور زمان ثابت شدە است که افزایش نمایندگی زنان در دیپلماسی، نه تنها در خود حوزه دیپلماسی بلکه بر نگرش های جامعه نسبت به خشونت علیه زنان، تأثیرات دگرگون کننده ای دارد.

١-حمایت از راهبردهای جامع

 دیپلمات‌های زن اغلب دیدگاه‌های منحصربه‌فردی را به روی میز می‌آورند و از سیاست‌هایی حمایت می‌کنند که به علل ریشه‌ای خشونت علیه زنان می‌پردازد. این موارد عبارتند از:

 - اقدامات قانونی: تقویت قوانین برای حمایت از زنان در برابر خشونت و تضمین اجرای آنها.

 - ابتکارات آموزشی: ترویج برابری جنسیتی از طریق آموزش و کمپین های آگاهی عمومی.

 - اصلاحات اجتماعی: به چالش کشیدن هنجارهای فرهنگی که خشونت و تبعیض را تداوم می بخشد.

٢-نمونه هایی برای تغییر

 حضور زنان در دیپلماسی به‌عنوان نمادی قدرتمند عمل می‌کند، کلیشه‌ها را به چالش می‌کشد و نسل‌های جوان‌تر زنان را برای رسیدن به نقش‌های رهبری ترغیب می‌کند. این دیده شدن به تغییر نگرش های اجتماعی کمک می کند و پذیرش بیشتر مشارکت زنان در زندگی عمومی را تقویت می کند.

٣-تنوع سیاست

 زنان در دیپلماسی فرآیند سیاست گذاری را متنوع می کنند و تضمین می کنند که به مسائل حساس جنسیتی پرداخته می شود. مشارکت آنها بحث های دیپلماتیک را غنی می کند و راه حل های فراگیرتری را برای چالش های جهانی از جمله خشونت علیه زنان تقویت می کند.

 

برخی از اقدامات ضروری برای تقویت تأثیر زنان در دیپلماسی و کاهش خشونت علیه زنان عبارتند از:

-آموزش فراگیر: تشویق زنان و دختران جوان به دنبال مشاغل دیپلماسی از طریق بورسیه ها و برنامه های مربیگری.

-سهمیه های جنسیتی : اجرای سهمیه ها برای اطمینان از نمایندگی متوازن در نمایندگی های دیپلماتیک.

-تغییرات فرهنگی: از رسانه ها و کمپین های عمومی برای عادی سازی زنان در نقش های رهبری استفاده شود.

-همکاری بین المللی: تقویت شبکه های جهانی دیپلمات های زن برای به اشتراک گذاشتن استراتژی ها و منابع.

 

Bandura, A. (1977). Social Learning Theory. Englewood Cliffs, NJ: Prentice-Hall.

 

Lockwood, P. (2006). "Someone Like Me Can Be Successful: Do College Students Need Same-Gender Role Models?" Psychology of Women Quarterly, 30(1), 36-46.

 

Crenshaw, K. (1991). Mapping the Margins: Intersectionality, Identity Politics, and Violence Against Women of Color. Stanford Law Review, 43(6), 1241-1299.

 

Women of French Diplomacy. Embassy of France in the United States. 

   Published: May 4, 2018.

International Strategy for Equality Between Women and Men (2018-2022) 

   French Ministry of Europe and Foreign Affairs. 

Historical Evolution of Women in British Diplomacy. UK Foreign Office Gender Initiatives.

The Rise of Female Diplomats in the U.S.  Office of the Historian, U.S. Department of State. (https://history.state.gov)

Women in German Diplomacy: A Historical Overview. German Federal Foreign Office. (https://www.auswaertiges-amt.de)

برای اطلاعات بیشتر، از صفحه رسمی PSVI دولت بریتانیا (https://www.gov.uk/government/collections/preventing-sexual-violence-in-conflict-initiative) دیدن کنید.

متولد ۱۹۳۸، از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۸ به عنوان بیست و چهارمین رئیس‌جمهور لیبریا مشغول به کار بود. او از سال ۱۹۷۹ تا آوریل ۱۹۸۰ در دوران ریاست جمهوری ویلیام تالبرت، وزیر دارایی بود.در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۷ نتوانست انتخاب شود اما در سال ۲۰۰۵ موفق به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری شد. او در سال ۲۰۱۱ به همراه توکل کرمان و لیما گبوی برنده جایزه صلح نوبل شد..سیرلیف اولین زنی است که در قارهٔ آفریقا به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب می‌شود.