نیروی نیابتی بە دنبال دموکراسی و حقوق مدنی نیست
آزاد مستوفی
"الاستقوا بالخارج" مفهومی سیاسی در کشورهای عربی است کە بە گروه، حزب یا جریان سیاسی اشارە دارد کە به دنبال کسب حمایت خارجی بە هر شیوە مشروع و نامشروع برای تقویت موقعیت خود، در مقابله با رقبای سیاسی هستند. این جریانهای سیاسی برای جلب نظر قدرتهای خارجی یک سیاست مشتری محور Client Politics را دنبال می کنند و بهجای اتکا به حمایت داخلی اقشار مختلف مردم میهنشان، به بازیگران خارجی روی میآورند.
این جریان سیاسی قدرت خود را از حمایت خارجی Foreign-backed Strength دارد و بمانند پروکسی آنان عمل میکند. در واقع این گروه یا جریان سیاسی بە خواست مردم سرزمینی کە در آن زندگی میکند و یا برای آنان فعالیت میکند، ارزشی نمینهد و پایەهای قدرت و نفوذ خود را بر راضی کردن سیاست های گذرای بیگانگان قرار میدهد و بە بازیگری همسو با قدرتهای خارجی Externally Aligned Actor تبدیل میشود. این گروههای وابستە بە قدرتهای خارجی از کمکهای مالی Rentier Politics بهعنوان ابزاری برای کسب قدرت و رقابت با دیگران در داخل استفادە میکنند. از حمایت های رسانەای Media Proxy آنان بهرەمند می شود.
گروه سیاسی وابستە بە پشتیبانی بیگانگان، در زمان کسب قدرت برای حفظ آن، امتیازات زیادی را بە حمایتگران خارجی اش میدهد و در واقع این رابطه منجر به کنترل غیرمستقیم کشور بیگانە بر منابع اقتصادی، سیاسی یا تصمیمگیریهای کلیدی کشور میزبان است و میتوان آن را شکلی از نواستعمار Neo-Colonialism توصیف کرد.
در صورتی که دولت نیابتی پس از به قدرت رسیدن، امتیازات اقتصادی مانند قراردادهای استخراج منابع طبیعی یا امتیازات مالیاتی را به کشور خارجی اعطا کند، این رفتار به وابستگی رانتیر Rentier State Dependency شبیه است. در زمینە دیپلماسی هم بە شیوە دیپلماسی بازپرداخت Payback Diplomacy روی میاورد یعنی آن نیروی سیاسی کە قدرتش را از الاستقوا بالخارج دارد، پس از رسیدن به قدرت، به بازپرداخت کمکهای کشور حامی از طریق امتیازات اقتصادی، مالی یا استراتژیک اقدام میکند.
جریانهای سیاسی وابسته به قدرتهای خارجی در جهان عرب و ایران
در تاریخ معاصر، وابستگی جریانهای سیاسی به قدرتهای خارجی به عنوان یکی از مهمترین مسائل سیاسی در کشورهای خاورمیانه و جهان عرب مطرح بوده است. این وابستگیها معمولا به منظور دستیابی به حمایت مالی، نظامی، یا سیاسی از سوی کشورهای قدرتمند صورت میگیرد و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی گستردهای به دنبال دارد. نمونههایی از جریانهای سیاسی وابسته در کشورهای عربی و ایران عبارتند از:
نمونههایی از جریانهای سیاسی وابسته در کشورهای عربی
- لبنان و حزبالله
حزبالله لبنان یکی از برجستهترین نمونههای گروههای سیاسی و نظامی وابسته در منطقه است. این گروه از زمان تشکیل خود در دهه ۱۹۸۰، به طور مستقیم از حمایت مالی، تسلیحاتی و آموزشی ایران برخوردار بوده است. این وابستگی به قدری آشکار است که حزبالله لبنان رسما یک پروکسی ایران در لبنان و منطقه است. در عین حال، حزبالله با بهرهگیری از این حمایت، به یک بازیگر مهم داخلی و منطقهای تبدیل شده است که در جنگ غزە و سوریه نیز به نفع حماس و دولت بشار اسد، دیگر متحدان رژیم ایران، مداخله کرد و همین مداخلەها بە کشتن سردمداران این حزب و ویرانی لبنان و سوریە منجر شد.
-حوثی های یمن
حوثیها در یمن نیز نمونه دیگری از گروههای وابسته به قدرت خارجی هستند. این گروه که در ابتدا به عنوان یک جنبش لوکال در یمن شمالی ظهور کرد، به تدریج به یکی از نیروهای نیابتی ایران در مقابله با ائتلاف به رهبری سعودی و امارات متحدە عربی تبدیل شد. حوثیها از حمایتهای مالی و تسلیحاتی ایران بهرهمند هستند و این مسئله نقش مهمی در تشدید جنگ داخلی یمن و همچنین تنشهای دریایی منطقە داشته است و کمک های مادی کە باید صرف توسعە و آبادانی جنگ می شدە برای ادامە جنگ و کشتار پرداخت شدە است.
-عراق و گروههای شبهنظامی شیعه
در عراق، گروههای شبهنظامی شیعه مانند کتائب حزبالله، عصائب اهل الحق و سازمان بدر، نمونههایی از گروههای وابسته به ایران هستند کە از جانب سپاه قدس ایران سازماندهی و هدایت میشوند و هزینەهای میلیون دلاری این گروهها از بیتالمال مردم ایران کە در وضع اقتصادی اسفباری هستند، پرداخت می شود. این گروهها نه تنها در عرصه نظامی بلکه در صحنه سیاسی عراق و منطقە نیز نقش مهمی ایفا میکنند. حمایت ایران از این گروهها از طریق تسلیحات، آموزش و بودجه، باعث تقویت نفوذ تهران در ساختار سیاسی عراق پس از سقوط صدام حسین شده است. عملکرد این گروههای نیابتی ایران در عراق منجر بە تشدید جنگ مذهبی و طائفی، عمیقتر شدن اختلاف مابین مراجع تقلید شیعە و اختلاف های مابین بغداد و اربیل شدە است.
- فلسطین و حماس
حماس به عنوان یک جنبش اسلامی فلسطینی، از حمایتهای مالی و سیاسی قطر و ایران برخوردار بوده است. ایران به ویژه از دهه ۲۰۰۰ میلادی به یکی از حامیان اصلی حماس تبدیل شد و به این گروه کمکهای مالی و تسلیحاتی ارائه کرد. این حمایتها، بخشی از استراتژی ایران برای گسترش نفوذ منطقهای خود و مقابله با نفوذ اسرائیل و متحدان غربیاش است کە بدون شک وقایع اخیر خونین در غزە نمونەای از عملکرد پروکسی ها است.
ایران و جریانهای سیاسی وابسته به قدرتهای خارجی
- دوران قاجار
از زمان قاجاریه، ایران به دلیل وابستە بودن برخی از شاهان و صدر اعظم ها و نخبەها و روحانیون وابستە بە روسیە یا بریتانیا، همواره در معرض نفوذ قدرتهای خارجی بودە است. قراردادهایی مانند ترکمنچای و گلستان و همچنین امتیازات اقتصادی مانند امتیاز رویتر و امتیاز تنباکو، نمونههایی از وابستگی اقتصادی و سیاسی ایران به قدرتهای خارجی در این دوران هستند. در این دوره، دولت قاجار عملا توانایی حفظ استقلال کامل در برابر قدرتهای بزرگ را نداشت و بسیاری از تصمیمات مهم تحت تأثیر نفوذ خارجی اتخاذ میشد. قراردادهای تجاری و امتیازات بیشمار اقتصادی شاهان، شاهزادەها و یا صدراعظمهای دوران قاجار کە برای ماندگاری بیشتر در قدرت چوب حراج بە کشور زدە بودند باعث جدا شدن 3.413.000 کیلومتر مربع از ایران شد یعنی حدود 3.5 میلیون کیلومتر مربع که در کل تاریخ ایران بی سابقه و در دیگر کشورها نیز کم سابقه است.
- پهلوی و جمهوری اسلامی ایران
رضا شاه کە با پشتیبانی انگلیس کودتا و سپس بە سلطنت رسید، توسط همان پشتیبان خارجی هم از سلطنت خلع و بە آفریقای جنوبی تبعید شد و تا مرگ آنجا ماند. پیمان سعدآباد سرزمین آرارات با مساحت ٨٠٠ کیلومترمربع بە ترکیە، سرزمین دشت ناهید با مساحت ٣٠٠٠ کیلومترمربع بە افغانستان و مناطق نفتی با مساحت ١٨٠٠ کیلومترمربع بە عراق با امضاء رضاشاه پهلوی در ١٩٣٧ واگذار شد. در سال ١٩٥٤ هم با موافقت محمد رضا شاه پهلوی سرزمین نواحی مرزی شمالغربی (برام تپە، دیمان، تازەکن، باغچەسرا و...) و سرزمین ییلاق فیروزە و یک روستا و دو قطعە زمین بە شوروی واگذار شد. در ١٩٧٠ هم سرزمین بحرین از جانب پهلوی پسر از ایران جدا شد. ولی این وابستگی ها بە قدرتهای بیگانە نتوانست سدی برای موج تغییر و انقلاب ایجاد کند و رژیم پهلوی سقوط کرد.
در ماهها و سالهای ابتدایی سقوط پهلوی، "حزب جمهوری اسلامی" به رهبری افرادی مانند محمد بهشتی و علی خامنهای نقش مهمی در تثبیت نظام ایفا کرد. این حزب که از حمایت نیروهای بنیادگرای اسلامی و همچنین برخی از قدرتهای خارجی مانند اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بود، توانست قدرت خود را در ساختار جدید سیاسی ایران تحکیم کند و رقیبان خود را ترور یا از صحنە بە در کند. آیتاللە خمینی کە از سال ١٣٤٢ ه.ش از پشتیبانی رسانەای بی بی سی فارسی برخوردار بود در طول سالهای زمامداری خود و جانشینش سید علی خامنەای از حمایتهای همە جانبەی روسیە و برخی نیروهای خارجی برخوردار بودە و حفظ این نظام را مرهون قدرتهای شرقی است.
ایران و نمونە معاصر الاستقوا بالخارج
از نمونەهای معاصر در عرصە سیاست اپوزیسیون خارج از کشور ایران کە حمایت خارجی را برای تخریب و حذف رقبای سیاسی خود می خواهد و نە مبارزە علیە حاکمیت استبدادی ایران، بە طور مشخص و شفاف می توان بە گروه پهلوی اشارە کرد. این گروه کە قبلا درس خود را در زمامداری حکومتی پس دادە و فساد اداری و مالی گستردە، قتل و عام مخالفین سیاسی و کشتار مردم کشورش را در کارنامەاش دارد؛ اکنون خواهان برگشت بە قدرت تحت هر شرایطی است و در نزد قدرتهای خارجی خود را اپوزیسیون جمهوری اسلامی معرفی میکند ولی در واقع بە عنوان یک پروکسی مدرن از برخی کشورهای خارجی برای دخالت در ساختار سیاسی آیندە ایران عمل کردە است.
گروه پهلوی کە از حمایتهای مالی و رسانهای برخی افراد غربی و جریانهایی در پادشاهی سعودی برخوردار است، تلاش وافری دارد از این حمایتها برای تقویت موقعیت خود در برابر اپوزیسیون میدانی کە علیە رژیم مبارزە میکنند، بهرهبرداری کند. لابیگری های این پروکسی کە تا دیروز محمد رضا پهلوی خود را تنها شاه شیعە جهان می نامید و علیە اسرائیل و بهائیان نطق آتشین داشت، امروز با برگشت ورق زمامداری، پسر شاه با صرف هزینەهای چشمگیری توانستە است در فضای مجازی با جذب مالی سلبریتیها، لشکری متوهن و فحاش علیە فعالین سیاسی و مدنی بسیج کند و با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی و رسانههای وابسته، تصویری اغراقشده از خود ارائه میدهد، در حالیکه تاریخچه عملکرد رضا پهلوی، سوالات جدی درباره تواناییاش در تحقق این وعدهها ایجاد میکند او در رویا فروشی بە اطرافیان و هواداران و مخاطبینش تلاش زیادی دارد. نتیجە سیاست های این گروه الاستقوا بالخارج، تفرقە و نفرت پراکنی بین گروههای سیاسی، عدم تلاش جدی برای سازماندهی علیە استبداد، حملە مجازی و فیزیکی علیە مخالفین جدی استبداد و در پایان تبدیل شدن بە شعبەای از سپاه قدس بودە است.
بدون شک همانطوریکە در این مقالە بصورت گذرا بە آن اشارە شد، وابستگی تمام عیار جریانی سیاسی به قدرتهای خارجی، پیامدهای جبران ناپذیری برای استقلال و حاکمیت دموکراسی و استقرار موازین جهانی حقوق بشر دارد. تحلیل نمونههای مختلف، از حزبالله لبنان تا گروه پهلوی، نشان میدهد که این وابستگیها غالبا به افزایش بحرانهای داخلی و تشدید مداخلات خارجی منجر میشود.
آینده سیاسی ایران نیازمند آگاهی و تلاش برای کاهش این وابستگیها و تقویت حمایتهای مردمی و سازماندهی های گستردە مدنی در میان مردم است. آنچە کە در مقاومت دیرینە مدنی کوردستان دیدە می شود نمونە شگرفی از استقلال سیاسی حزب دموکرات کوردستان است. این حزب در طول تاریخ مبارزاتی اش تلاش کردە با سازماندهی گستردەی مدنی ضامن آمادە سازی جامعەای برای بنیان دموکراسی و حقوق بشر را پایەگذاری کند و در برهەهای حساس مبارزاتی اتحادهایی را در میان احزاب اپوزیسیون میدانی فراهم آورد. همچنین حزب دموکرات کوردستان با آموزش های سیاسی و سازماندهی های گستردە در طول سالهای متمادی مبارزاتش توانستە است پیام اتحاد ملت کورد را از طریق اعتصاب های مدنی در مقابل ستمگران مستبد و اشغالگران بە گوش جامعە جهانی و نهادهای بینالمللی برساند و از کوردستان مهد مدنیت و اتحاد تصویری جدا از بقیە مناطق برای مخاطبین و مبارزین راه آزادی و دمکراسی ترسیم کند.
***
منابع:
Norton, Augustus Richard. Hezbollah: A Short History. Princeton University Press, 2007.
Al-Bukhaiti, Mohammed. “The Houthi Movement in Yemen.” Middle East Policy, vol. 24, no. 2, 2017.
Dodge, Toby. Iraq’s Informal Power Structure and the Challenge of External Influence. International Affairs, 2014.
Abrahamian, Ervand. Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press, 1982.
Kinzer, Stephen. All the Shah’s Men: An American Coup and the Roots of Middle East Terror. John Wiley & Sons, 2003.