
د. آزاد محمدیانی: دشمنی بین کوردها و حکومت مرکزی به این دلیل بوده که نخواستهاند هویت متمایز کوردی بر اساس تعریفی که کوردها از هویت خود ارائه میدهند را بپذیرند
مصاحبە: شهرام سبحانی
اشارە: مهمترین گام اساسی برای رهایی ملتهای تحتستم از ظلم و ستمهای کە بر آنها تحمیل میشود را میتوان از راە دولت – ملتسازی دنبال کرد، زیرا ملتسازی میتواند به استحکام و یکپارچگی جامعه، ترویج ایدههای مشترک و افزایش انسجام اجتماعی و جهانی کمک کنند و در نهایت این فرآیند با تقویت هویت ملی، افزایش انسجام و همبستگی میان اعضای یک جامعه و ایجاد احساس تعلق و مشارکت در امورعمومی، راە را برای اهداف بزرگتر کە همان رهایی از ستم و پایاندادن بە ظلم است را هموار میکند. در ادامەی این مصاحبە با سوالاتی نظیر اینکە ملتسازی چیست و تاریخ دولت – ملتسازی بە چە زمانی برمیگردد؟، کوردستان در این بارە باید چە روندی را طی کند؟، آیا ملتسازی در کوردستان نهادینە شدە است؟ نقش احزاب کوردستان در این پروسە (ملتسازی) چە بودە است؟ و... روبرو خواهیم شد کە برای پاسخگویی بە این سوالات مصاحبەی با د.آزاد محمدیانی، تحلیلگر مسائل سیاسی خواهیم داشت.
آقای محمدیانی خیلی ممنون از اینکە دعوت ما را پذیرفتید، ابتدا با این سوال مصاحبە را شروع میکنم کە ملتسازی چیست و تاریخ دولت – ملتسازی بە چە زمانی برمیگردد؟
ملتسازی (Nation-Building) فرآیندی است که طی آن یک گروه انسانی با تاریخ، فرهنگ، زبان، و هویت مشترک به عنوان یک ملت تعریف میشوند و تلاش میشود تا این ملت در قالب یک ساختار مستقل یا یکپارچه به انسجام برسد. در واقع فرآیند ملتسازی مجموعهای از تلاشها و فعل و انفعالات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که با هدف ایجاد یک هویت مشترک در میان گروههای مختلف مردم در یک سرزمین انجام میشود. این فرآیند میتواند به شکل طبیعی و تدریجی مانند تحولات تاریخی اروپا که نهایتا از دل آن دولتهای مستقل ملی بیرون آمد و یا به صورت برنامهریزی شده و اجباری مانند کشورهایی چون ترکیه، اتحاد جماهیر شوروی، چین و ایران اتفاق بیافتد. ریشههای دولت-ملتسازی به دوران معاهده وستفالیا بازمیگردد که در میانەی قرن هفدهم بین کشورهای درگیر در جنگهای سی سالە و هشتاد سالەی اروپا بستە شد و منجر بە پایان یافتن آنها و شکلگیری نظام جدید بینالملل و باز تعریف مفهوم حاکمیت و شکلگیری دولت ملی شد. اما فرآیند مدرن ملتسازی بیشتر به اواخر قرن ۱۸ و پس از انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ و تحولات قرن ۱۹م اروپا مرتبط است. در میانەی دو جنگ اول و دوم جهانی و پس از خاتمەی جنگ دوم، دامنەی آن بە کشورهای آسیایی و آفریقایی نیز کشیده شده و کشورهای زیادی در مسیر ملتسازی گام برداشتند. آخرین نمونههای تحول ملی گرایانه، دولتهای تازه به استقلال رسیدەی بعد از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوری است. در واقع مفهوم ملتسازی عمدتا با مسئلەی دولت مستقل گرە خوردە، تاریخ تحولات اروپا پس از وستافالیا منجر بە تشکیل یا بازتعریف دولتهای ملی و چهارچوبهای ارزی و مرزی این دولتها و حقوق آنها در نظام بینالملل جدید شد. اما علارغم آن چه عمدتا در اروپا شکل گرفت یعنی دولتهای همسان هویتی، نمونههایی از کشورهایی با بافت چند ملیتی که به طور مسالمتآمیز شکل گرفته نیز وجود دارد، سوئیس و بلژیک در اتحادیه اروپا نمونههای برجستەی آن است.
کوردستان در این بارە باید چە روندی را طی کند؟
همچنان که گفته شد ملتسازی یک فرآیند پیچیدەی اجتماعی است کە طی یک روند طولانی تاریخی بر اساس مولفههایی مانند، زبان، سرزمین، فرهنگ و اسطورههای مشترک شکل میگیرد، به این معنا میتوان گفت ملتسازی فرآیندی طبیعی است که در طول تاریخ اتفاق میافتد. علاوه بر اینکه این روند بطور طبیعی در حال قوام گرفتن است وجود نگاهی هویتساز در اندیشەی مرجعهای کوردی میتواند این روند را سرعت بخشیده یا شکل و ساختار بدهد، اما اکنون میتوان پرسید که منظور از مرجع چیست؟ در یک روند اجتماعی نرمال مضاف بر نخبگان جامعه اتوریتەیی کە مسئول ادارە و هدایت جامعە است میتواند این مرجع باشد کە بالاترین نوع آن دولتها هستند، نهادهای اجتماعی چون احزاب و گروههای سیاسی با هدف گذاری این مهم میتوانند منجر به قوام حس مشترک جمعی که به ملت تعبیر میشود گردند. اگر چه معتقدم ملتسازی فرآیندی طبیعی است که باید در زمان اتفاق بیافتد اما نباید نقش مرجعیتها را در این روند نادیده گرفت. بر همین اساس نقش احزاب و جریانهای سیاسی کوردی، نخبگان و حتی نهاد مذهب و مرجعیتهای مذهبی نیز در ترسیم نقشه راه تکمیل فرآیند ملتسازی قابل توجه است. در کوردستان که تنوعات مذهبی، سیاسی و حتی دیالکتیک زبانی وجود دارد، به رسمیت شناختن و پذیرش این تنوعات و به مشارکت گرفتن برابر این تفاوتها در کانتکست ملی، حس روانی تعلق سرزمینی را تقویت میکند. مناسبات و مناسکی که نمادهای ملی هستند و متعلق به همەی تنوعات داخل کوردستان است، میتواند عامل تقویت این حس مشترک باشد. در واقع کار مرجعیتها تبیین این مناسبات بر اساس گفتمانی ملی است که منجر به تکمیل فرآیند ملتسازی میشود.
آیا ملتسازی در کوردستان نهادینە شدە است؟
در غیاب مرجعیتهای رسمی در بطن جامعەی کوردی اتفاقاتی در حال وقوع است که منجر به تقویت حسی مشترک بین کوردها بخصوص در کوردستان ایران شده است. روند ملتسازی در کوردستان به دلیل عدم وجود دولت مستقل کوردی اتفاقا به طور طبیعی در حال رخ دادن است. در واقع فرآیند ملتسازی به شیوەی جبری یا از بالا و در چهارچوب یک پروژه از طریق دولتها قابل اجرا است، که در غیاب چنین دولتی جامعەی کوردی بە دو شیوە در حال حرکت بە سمت تکامل روند ملتسازی است، اول اینکە؛ در برابر گفتمانهایی که اساس هویت ملی کوردی را به چالش میکشند و روزانه در حال دشمنی با این هویت مستقل هستند، برای بقا تلاش میکند، دوم اینکه؛ با استفادە از تقویت حس مشترک از طریق نمادها و ابزارهایی که ریشه در تاریخ مشترک، ادبیات و اسطورههای ملی دارد در حال نشو و نما است. بنابراین در کوردستان ملتسازی به عنوان یک فرآیند طبیعی در حال وقوع است و حس مشترک ملی در میان کوردها شکل گرفته اما برای قوام گرفتن این حس روانی راه درازی در پیش است چرا که مضاف بر این حس مشترک جمعی، رشتههای به هم وصل شدن این حس مشترک که مفاهیم و ابزارهای ملی است که توسط مراجع قابل تاویل و تفسیر میباشد لازم است. حتی جنبش رهایی بخش کوردی با همەی تنوعاتی که دارد باید در چهارچوب این گفتمان ملی مبارزەی خود را مفصل بندی کنند. مناسبات اقتصادی و به تبع، نظام طبقاتی و قشربندی متناسب با یک ساخت ملی بایستی در کوردستان ظهور پیدا کند. در واقع اجماعی سراسری بین نهادها، نخبگان و افراد پیرامون گفتمان ناسیونالیسم کوردی لازم است تا جامعه را به سمت تکمیل فرآیند ملتسازی سوق دهد، که البته راه درازی است که ملت کورد در پیش دارد. شرایط جدید جهانی و پیشرفتهای چشمگیر بشر در حوزەی رسانه و فضای سایبری فصل پایانی بر کلان روایتها بوده، روایتهایی که تنها دولتها و صاحبان قدرت روایت میکردند، در حالیکه فضای جدید این امکان را برای تنوعات و تمایزات فراهم ساخته است تا روایت خود را از هویت خود داشته باشند، تعریفی که سابقا از طریق کلان روایت حاکم یا حکومتهای مرکزی از هویت کوردی ارائه میشد، در حالیکه اکنون کوردها خود روایتگر هویت خود و تفسیرگر ویژگیهای متمایز فرهنگی، تاریخی و روانی خود هستند، بنابراین این فضا بستر مناسبی برای کوردها میباشد تا تعریفی دقیق از خود در چهارچوب تکامل روند ملتسازی ارائه دهند.
ملتسازی چە پیامدهای بر ابعاد مختلف جامعە خواهد داشت؟
ملتسازی روندی چند بعدی است که میتواند پیامدهای گستردهای بر ابعاد مختلف جامعه داشته باشد، این پیامدها میتواند مثبت و یا منفی باشند، ملتسازیهایی که روند طبیعی خود را طی کرده و طی یک فرآیند تاریخی و تحولات اجتماعی اتفاق افتادهاند معمولا دارای کمترین پیامد منفی هستند، به گونهای که جامعه طی یک فرآیند آزمون و خطا به نقطهای از حس مشترک میرسد که غالب کنشهای اجتماعی و سیاسی آن پیرامون نوعی از اجماع شکل میگیرد که ناشی از حس مشترک جمعی و احساس روانی پیوستگی بین آحاد جامعه است، روندی که اروپا طی کرد نمونەی بارز این ملتسازی طبیعی است، درست است که انقلابات ملی در قرن هجدهم خود دارای پیامدهایی چون به حاشیه راندن تنوعات قومی بود و شکاف قومی را در این جوامع بخصوص در کشورهایی که به لحاظ قومی ناهمگن بودند فعال نمود، ولی نهایتا گذار از این وضعیت به ثبات دمکراتیک منتهی شد، نوعی از ثبات که روی دیگر سکەی دولت ملی یعنی دمکراسی، پدید آمد، بنابراین ملیگرایی یا ملتسازی در اروپا به ساخت دولت دمکراتیک ملی منجر شد. اما در کشورهایی که این فرآیند به شکل طبیعی خود شکل نمیگیرد، غالبا پیامدهای منفی زیادی به دنبال دارد به گونهای که این روش از مسیر اجبار و زور میگذرد و این اجبار به آسیمیله شدن تفاوتها و نادیده گرفتن تنوعات زبانی و قومی در این واحدهای سیاسی-اجتماعی میانجامد. طبیعتاً از پیامدهای مثبت ملتسازی میتوان به ایجاد و دوام هویت فرهنگی مشترک، افزایش انسجام اجتماعی، تقویت نهادسازی که میتواند نهایتا به شکلگیری دولت ملی منجر شود، تقویت حس افتخار ملی، افزایش اعتبار بین المللی و... اشاره کرد.
نقش احزاب کوردستان در این پروسە (ملت سازی) چە بودە است؟
احزاب سیاسی کورد که غالبا به جهت مبارزه برای حقوق ملی کوردها تشکیل شدهاند نقش کلیدی در فرآیند ملتسازی در کوردستان داشتهاند، احزابی که اصولا گفتمان آنها پیرامون مولفههای هویتی کوردی شکل گرفته است تاثیر فراوانی در تکمیل این فرآیند دارند، این احزاب، بخصوص حزب دموکرات کوردستان ایران از همان روزهای اولیەی تاسیس، با ایجاد نهادهای متعدد در مسیر خدمت به شکلگیری گفتمان ملی و فرآیند ملتسازی حرکت کرده است، نهاد آموزش که پیرامون زبان کوردی تشکیل شد از مهمترین اقدامات این حزب برای حفظ هویت متمایز کوردی در برابر ناسیونالیسم ایرانی بود که نقش اساسی در فرآیند ملتسازی کوردی داشت، چرا که این ناسیونالیسم نوپا ضدیت بنیادین با هویت متمایز کوردی داشت و به دنبال ملتسازی ایرانی با نادیده گرفتن و همسان سازی تنوعات دیگر ایران بخصوص کوردها بود. حزب دموکرات و احزاب دیگری که حتی ملیگرا نبودند اما به دلیل اینکه احقاق حقوق ملی کورد بخشی از برنامههای آنها را تشکیل میداد نقشی موثر در تقویت حس مشترک ملی کوردها و هموار ساختن راه دشوار ملتسازی ایفا کردهاند. ترویج زبان کوردی، اصرار بر استفاده از لباس کوردی به عنوان لباس رزم نیروی نظامی کوردها یعنی "پێشمەرگه"، تاکید بر برگزاری نوروز به عنوان جشن ملی کوردی و استفاده از اسطورههای تاریخی برای تبیین این عید، ارج نهادن به ادبیات کوردی به عنوان بخش موثر و متمایز فرهنگ کوردی در برابر گفتمان متخاصم و دیگر اقداماتی که طی دهههای اخیر صورت گرفتهاند کمک شایانی به حس روانی مشترک بین کوردها کرده است که نهایتاً میتواند منجر به تکمیل فرآیند ملتسازی بشود. اما علارغم تاثیرات مثبتی که احزاب کوردی بر فرآیند ملتسازی داشتەاند میتوان تعدد و تکثر احزاب در کوردستان را به عنوان یکی از خطرات بالقوەی شکل نگرفتن گفتمان مشترک کوردها در برابر گفتمان متخاصم دانست، به طوری که طی سالیان دراز، اختلاف میان این احزاب منجر به ضعف کنشی کوردها در برابر دشمنی که اصولا عناد با کوردها را به دلیل هویتی آغاز کرده است، گشته است، به این معنا که دشمنی بین کوردها و حکومت مرکزی به این دلیل بوده که نخواستهاند هویت متمایز کوردی بر اساس تعریفی که کوردها از هویت خود ارائه میدهند را بپذیرند. که البته اختلافات حزبی باعث ضعف گفتمانی و نقصان در کنش سیاسی در برابر این دشمن شده است. تحزب در یک شرایط نرمال و در یک دولت ملی اتفاقا به تقویت حس روانی مشترک بین شهروندان به دلیل مشارکت در پروسەی سیاسی کمک میکند، اما در شرایطی چون وضعیت کوردها که در حال مبارزه برای احقاق حقوق ملی و تکمیل فرآیند ملتسازی برای جلوگیری از امحا و آسیمیله شدن است، میتواند آسیب زا باشد، که چارەای آن شکلگیری گفتمان مشترک بین احزاب سیاسی کوردی در برابر دیگری خارجی کوردها است، موضوعی که مدتهاست از طرف نخبگان کورد مورد تقاضا بوده است اما تا کنون نشانههایی از تحقق آن وجود ندارد.
راەهای مختلف ملتسازی چیست؟ و شما بعنوان کارشناس سیاسی چە راەهای برای ملتسازی ارائە میدهید؟
البته در پاسخهای قبلی به طور ضمنی به فرآیند ملتسازی و راههای آن اشاره شد اما به شیوەی کلی میتوان گفت که دو راه برای ملتسازی وجود دارد: اول روش طبیعی که در یک روند تاریخی و بر مبنای رشد و تحولات اجتماعی که طی یک بازەی زمانی بسته به میزان توانمندی جامعه و نقشآفرینی نیروهای اجتماعی که میتواند طولانی یا کمتر طولانی باشد، رخ میدهد، مانند آنچه که در اروپای قرن ١٨ و ١٩ اتفاق افتاد. این روند معمولا به توسعه اقتصادی و سیاسی نیز منتهی خواهد شد. چون اصولا دولتهایی ملی شکل میگیرند که حاصل جمع وفاق نیروها و طبقات این جوامع هستند و مشارکت در آنها در نقطهای مطلوب قرار دارد. دوم، ملتسازی اجباری که بر اساس یک پروژەی معین، یک دولت برای تقویت حس روانی تعلق به یک سرزمین خاص مجموعهای از اقدامات انجام میدهد، که غالبا به تفوق یک زبان از تنوعات زبانی، یک فرهنگ از فرهنگهای متفاوت یا یک هویت قومی در برابر دیگر هویتها میانجامد و در خلال اجرای پروژەی ملتسازی دیگر تنوعات یا به زور آسیمیله میشوند یا خواستهها و ویژگیهایشان نادیده گرفته شده و در یک بازه زبانی سعی به امحای آنها میشود. ایران دوران پهلوی نمونەی بارز این نوع ملتسازی است. برتری زبان فارسی و ارائەی روایتی از ایران که در آن یک ملت، یک زبان و یک پرچم رسمیت داشته و بقیه یا محکوم به نابودی بوده یا مجبور به تمکین و محو شدن در این فرهنگ غالب بودند چهارچوب و شالودەی فکری این پروژه بود.
در واقع فرآیند ملتسازی در کوردستان در نقطەی حساس تاریخی خود قرار دارد به این معنی که این روند از مدتها با استمداد از تحولات جهانی و تغییراتی که در جامعەی کوردی رخ داده است آغاز شده است و هم نیروهای سیاسی کوردی و هم جامعەی مدنی کوردستان در این زمینه به اجماع رسیدهاند که تعریف این هویت متمایز که نامش کورد است "ملت"میباشد. پافشاری بر مولفههای تمایز بخش روزبەروز در حال افزایش است و این روند میتواند مطلوب باشد، اما اکنون این ملت در آستانەی انتخاب مهم و تاریخی قرار دارد که آیا میپذیرد به عنوان ملتی متمایز در چهارچوب دولتهای مستقر ادامه به حیات سیاسی بدهد و یا به سمت دولت-ملت کوردی پیش میرود؟ در هر صورت هر کدام از این دو گزینه انتخاب ملت کورد باشد، نخبگان، مرجعیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و همچنین احزاب سیاسی بایستی بر نقاط مشترک ملی و مولفههای ملتسازی تاکید کرده و در شکلدهی به روح جمعی که نهایتا به تقویت احساس عمومی ملت بودگی ختم میشود اصرار کرده و نهادهای متناسب با این هدف گذاریها را بنیان بگذارند، این روش میتواند به کمک تقویت جامعه بیاید و نهایتا طی یک فرآیند این روند به تکامل نهایی خود برسد.
آقای محمدیانی خیلی ممنون از اینکە برای این مصاحبە وقت گذاشتید
خواهش میکنم.