
دلخوش به نامه شیطان بزرگ!
رضا دانشجو
علی خامنەای را باید جزو آن دیکتاتورهایی دانست که در مسیر حکمرانی ننگینش، برای بقا دست به هر تلاشی زده است تا مدتی بیشتر تاج و تختش را حفظ کند. او بارها نشان داده است که شعارهای توخالی و دهن پرکن بیشتر مصرف داخلی و برای ساکت کردن جماعت ساده لوح باورمند به اوست وگرنه تنها دغدغه دیکتاتور پیر ماندگاری در قدرت است و از نقطه نظر او همه چیز قابل مذاکره و گفتگو است! خامنەای برعکس خمینی نشان داده، هرگز حاضر نیست خود را در چارچوبهای خاص محدود کند و خط قرمزهای خمینی را رعایت کند! البته نباید فراموش کرد که شرایط دوران حکومت خمینی و خامنەای دارای تفاوتهای اساسی هستند و به همین دلیل هم باید قبول کرد دیگر سبک و سیاق حکومتداری خمینی نمیتواند ادامه پیدا کند! در این باره باید گفت که جامعه آگاه و بیدار شده امروز بخصوص نسل مرتبط با رسانەهای بی شمار جمعی را نمیتوان با نسل تازه از کابوس حکومت پهلوی خلاص شده مقایسه کرد! نسلی که در راه رسیدن به آزادی شکار یک دیکتاتوری بی رحمتر و سنگدلتر شد! در واقع تجربیات تلخ گذشته سهم مهمی در آگاه سازی نسل امروز داشته است. اما این تنها تفاوت دوران حکمرانی خمینی و خامنەای نیست! واقعیت این است خامنەای از همان ابتدا هم هرگز آن جایگاه و موقعیت مذهبی را در میان طرفداران جمهوری اسلامی نداشته و حتی به مدد سالها حذف و از بین بردن رقبای سیاسیاش هنوز نتوانسته بدست آورد. اما نکته مهمتر موقعیت متزلزل خارجی حکومت ولایت فقیه است که هر روز بیشتر از روز قبل به لبه پرتگاه نزدیکتر میشود. شرایطی که روز به روز بدتر میشوند؛
فروپاشی اقتصادی
عبور یورو از مرز صد هزار تومان به خوبی نشان داد این اقتصاد مفلوک دارد آخرین نفسهایش را میکشد و هیچ نوشدارویی هم دیگر قادر به نجات آن نیست. جمهوری اسلامی سالهاست در ورطه یک ورشستگی تمام عیار افتاده است که صرفا به خاطر بعضی مسائل سیاسی از بیان آن خودداری میشود. تحریمهای بینالمللی هر تلاشی را برای احیای این اقتصاد در حال احتزاز به سمت ناکامی میبرد. هرچند جمهوری اسلامی از طریق یک شبکه پیچیده قاچاق مافیایی سعی در دورزدن تحریم کرده است اما نباید فراموش کرد که همه این اقدامات بسیار هزینه بردار و در بیشتر اوقات با ناکامی روبرو بوده است یا به عنوان مثال جمهوری اسلامی را وادار کرده که چوب حراج به داراییهای ایران بزند. شاید نمونه واضح آن تبادل نفت با کالاهای بی ارزش توسط بعضیها از قدرت جهانی و منطقهای است.
از طرفی دیگر فساد سیستماتیک تار و پود این اقتصاد بیمار را درنوریده است. روزی نیست که خبر یک اختلاس، یک کلاهبرداری چند هزار میلیاردی رسانهای نشود! قابل توجه اینکه، اینها صرفا مواردی هستند که رسانەای میشوند و صدها مورد دیگر بنا به منافع سرمداران رژیم برای همیشه پنهان میمانند. حالا دیگر سیستم دچار چنان فسادی شده است که در حال خوردن لایەهای داخلی خود است سرطانی به تمام معنا که در حال مبتلا کردن اندک اعضای سالم باقی مانده این اقتصاد مفلوک هستند!
انزوای بینالمللی
سیاستهای خصمانه جمهوری اسلامی علیه کشورهای مختلف جهان باعث ایجاد یک جو بی اعتمادی کلی علیه رژیم ولایت فقیه شده است. اینک تعداد دوستان جمهوری اسلامی در جهان و منطقه به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد . نباید فراموش کرد اندک دوستان باقی مانده جمهوری اسلامی هم نشان دادەاند که در هنگام تنگناها و مشکلات حاضر نیستند خود را به خاطر حفظ جمهوری اسلامی به خطر بیاندازند. در واقع نگاه این کشور به رژیم ولایت فقیه نه به عنوان یک دوست بلکه به عنوان یک دولت دست نشانده و تابع است که مجبور به پیروی و اطاعت از ارباب است! سیاستهای جمهوری اسلامی مخصوصا دربرابر روسیه به عنوان مثال هیچ نشانی از استقلال رای و عزت نفس مسئولان جمهوری اسلامی درباره تحولات مختلف ندارد و رژیم فقط در حال تکرار گفتەهای سران کرملین است!
جمهوری اسلامی که به مدد سیاستهای خصمانه خود در خاورمیانه هیچ دوستی ندارد بسیار کوشیده است تا از طریق نیروهای نیابتی و مزدوران منطقەای بتواند جای پایی برای خود در منطقه پیدا کند ، اما بعد از حملات مرگبار اسرائیل به این گروهها و حذف دومینەوار سران آنها، اینک وضعیت این نیروها هم بسیار وخیمتر از آن است که بتوانند برای رژیم حاکم بر تهران کاری بکنند.
چشم به راه نامه شیطان!
اوضاع جمهوری اسلامی در سالهای اخیر و رفتارهای علی خامنەای نشان داده که جمهوری اسلامی دیگر حتی در سخن هم قادر به حفظ آن شعارهای دهن پرکن نیست شعارهایی که در ابتدای استقرار این نظام و با عنوان "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" حداقل در ظاهر خبر از عدم وابستگی به قدرتهای جهانی و داشتن یک سیاست مستقل میداد اینک جایگاهی در جمهوری اسلامی ندارد! شعاری که در دوران خمینی حداقل در ظاهر حفظ شد اما در دوران زمامداری علی خامنەای و بواسطه ارتباط بسیار نزدیک رژیم با بلوک شرق سابق یعنی چین و روسیه و تبعیت محض رژیم از آنها کلا نادیده گرفته شد. سکانس جدید این نمایش مسخره چند سال پیش شروع شد درست زمانی که خامنەای اینبار برای فرار از بحران خبر از "نرمش قهرمانانه" و به نوعی مذاکره با غرب و آمریکا را علنی کرد. حالا سالها بعد از آن اتفاق رژیم در بدترین شرایط سیاسی اجتماعی خود چشم امید به مذاکراتی جدید با ایالات متحده آمریکا دارد. سخنان علی خامنەای درباره نامه ارسالی دونالد ترامپ به او اینبار کاملا متفاوتتر از گذشته بود. خامنەای می گوید دولت آمریکا میخواهد چنان نشان دهد که ما اهل مذاکره نیستیم! در واقع خامنەای که سالها مذاکره با غرب و آمریکا را نامشروع، بی سرانجام و بیهوده میدانست اینک چارەای جز دلبستن به این مذاکرات ندارد. آری! ولی امر خودخوانده مسلمان جهان!! که سالها از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ یاد می کرد حالا دلخوش به نامه همان شیطان است تا شاید در سرنوشت شوم او و حکومتش تغییری حاصل کند! حالا دریافت نامه شیطان بزرگ بهترین خبر برای دیکتاتور پیر است!
اما آنچه خامنەای نمیداند این است که نه شرق و نه غرب برای رهایی او از باتلاقی که گرفتار شده است کاری نمیتوانند انجام دهند سرنوشت خامنەای و حکومت نامشروع او در دست مردم انقلابی است که به دنبال فرصتی هستند تا پایان او و نظام جمهوری اسلامی را رقم بزنند!