
تحلیل ساختاری جنبشهای اجتماعی
با استفادە از نظریە کوه یخی فروید و تئوری روانکاوان(یونگ و لاکان)
شاهرخ حسن زادە
بنا بە نظریه زیگموند فروید(١٨٥٦-١٩٣٩) عصبشناس و روانکاو اتریشی، شخصیت انسان از سه عنصر تشکیل شدهاست. وی با استفادە از این مدل ذهنی سعی دارد ویژگیهای ساختار و عملکرد ذهن را بە ترتیب زیر توصیف کند: "نهاد" (اید)، "خود" (ایگو) و "فراخود" (سوپرایگو). این سه عنصر در تعامل با یکدیگر، رفتارهای پیچیده انسانی را به وجود میآورند. «نهاد» اید، ترکیب دهنده شخصیت است که از بدو زایش انسان حضور دارد و بر اساس نظریه فروید اید کاملاً ناهشیار است، بە قول خود فروید؛ "نهاد قسمت تاریک و غیرقابل تغییر شخصیت ماست و اطلاع ما از آن بر اساس آنچه از مطالعه رویاها و روند شکلگیری نشانگان "رواننژندی"(سراسیمگی روانی یا آژیتاسیون) مشاهده کردهایم ناچیز است و بیشتر آن خصوصیت منفی دارد و میتوان آن را با ایگو در تضاد دانست".
«خود» ایگو، آن مؤلفه از شخصیت است که مسئول برخورد با واقعیت است. وضع ایگو بسیار پیچیده است زیرا در حقیقت از سه منع الهام میگیرد؛ جهان خارج، اید و سوپرایگو، همچنین وظیفهاش آن است که بین غرایز بدوی و واقعیت موازنه برقرار کند، در حالی که رضایت اید و سوپرایگو را نیز برآورده میسازد. «فراخود»سوپرایگو، آن جنبه از شخصیت است که دربردارندهٔ تمام آرمانها و استانداردهای اخلاقی و درونی است که ما از پدر و مادر و جامعه کسب میکنیم. سوپرایگو مسئول درونیکردن قواعد فرهنگی است و معمولاً توسط اعمال تأثیر والدین صورت میپذیرد. فروید ایده سوپرایگو را از ترکیب مفاهیم پیشین ایگو - ایدهال و "یک انرژی روانی مخصوص که بررسی میکند که ایگو - ایدهآل به ارضای خودشیفتهگانه برسد کە ما به آن وجدان میگوییم". سوپرایگو در تضاد با اید کار میکند و تمام تلاشش این است که خود را با هنجارهای اجتماعی تطبیق دهد در حالی که اید تنها ارضای آنی میخواهد. همچنین سوپرایگو احساس درست و غلط و وجدان ما را کنترل میکند و به ما کمک میکند تا رفتارمان مورد قبول اجتماع واقع شود.
فروید از مثال کوه یخ(iceberg) برای توصیف ساده سه طبقەای ذهن استفاده کردە است. این ذهن شامل تمامی فرایندهای ذهنی است که از آنان آگاه هستیم و مرتبه خودآگاه به منزله قله کوه یخی تلقی میشود؛ مثلاً، ممکن است هم اکنون احساس خستگی کنم و بخواهم بخوابم. مرتبه پیشآگاهی شامل احساسات و افکاری است که فرد در حال حاضر از آن آگاه نیست، اما بهسادگی میتواند آن را به خودآگاه منتقل کند، این مرتبه دقیقاً زیر مرتبەی خودآگاهی و پیش از ناخودآگاه واقع شده است. برای مثال تا از من خواستە نشود شعر "ناله جدایی" استاد هیمن را قرائت کنم، در مرحله اول شعر در ذهنم وجود ندارد ولی بلافاصلە کە از من خواسته شد این شعر را میخوانم.
در نهایت، مرتبه ناخودآگاه دربرگیرنده فرایندهای روانیای است که برای خودآگاه در دسترس نیستند، اما بر رفتارها، قضاوتها و احساسات فرد مؤثرند. طبق دیدگاه فروید، ذهن ناخودآگاه منبع اولیه رفتارهای انسان است. همانند کوه یخی، مهمترین بخش ذهن همان بخشی است که نمیتوانیم ببینیم. احساسات، انگیزهها و تصمیمهای ما، در واقع عمیقاً تأثیرپذیرفته از تجربیات گذشتۀ ما هستند، تجربیاتی که در ناخودآگاه ذخیره شدهاند.
در این سخن از نظریه کوه یخی فروید برای تحلیل وضعیت جامعه مدنی و جنبشها بە صورت کلی در جغرافیای ایران استفاده میکنیم. نظریه کوه یخی فروید، که در اصل برای تحلیل ساختار ذهن انسان طراحی شده است، میتواند به ما کمک کند تا لایههای مختلف یک پدیده اجتماعی، از جمله جنبشهای مدنی را بهتر درک کنیم و عوامل پنهان و غیرمستقیم مؤثر بر آن را شناسایی کنیم.
نظریه کوه یخی و کاربرد آن در تحلیل پدیدههای اجتماعی:
زیگموند فروید، بە عنوان روانکاوی کلاسیک ذهن انسان را به یک کوه یخی تشبیه کرد که تنها بخش کوچکی از آن قابل مشاهده است و بخش اعظم آن در زیر آب پنهان است. فروید ذهن را به سه سطح آگاهی تقسیم کردە است:
خودآگاه (Conscious): این سطح شامل افکار، احساسات و تجربیاتی است که در لحظه حاضر از آنها آگاه هستیم. این سطح، مانند قله کوه یخی، تنها بخش کوچکی از ذهن را تشکیل میدهد و قابل مشاهدە است.
نیمهخودآگاه (Preconscious) : این سطح شامل افکار، احساسات و تجربیاتی است که در حال حاضر از آنها آگاه نیستیم، اما به راحتی میتوانیم آنها را به سطح خودآگاه بیاوریم. این سطح مانند بخشی از کوه یخی که در نزدیکی سطح آب قرار دارد قابل دسترس است.
ناخودآگاه (Unconscious) : این سطح شامل افکار، احساسات و تجربیاتی است که از آنها آگاه نیستیم و به سختی میتوانیم آنها را به سطح خودآگاه بیاوریم. این سطح مانند بخش اعظم کوه یخی که در زیر آب پنهان است، نقش مهمی در رفتار و شخصیت ما ایفا میکند.
نظریه کوه یخی فروید را میتوان به عنوان یک استعاره برای تحلیل پدیدههای اجتماعی نیز استفاده کرد کە ما آن را به ساختار جنبشهای اجتماعی و جامعه مدنی تعمیم خواهیم داد و آن را ارزیابی خواهیم کرد: در این استعاره، بخش قابل مشاهده یک پدیده اجتماعی (مانند یک جنبش) نشاندهنده جنبههای آشکار و قابل مشاهده آن است، در حالی که بخش پنهان آن نشاندهنده عوامل غیرمستقیم، ریشهها و زمینههای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است که به شکلگیری آن پدیده کمک میکند.
با استفاده از نظریه کوه یخی فروید، میتوان جنبشهای و بە صورت کلی جامعه مدنی در ایران را به سه لایه تقسیم کرد:
A. سطح آشکار (قله کوه یخی): این سطح شامل جنبههای قابل مشاهده و ملموس جامعه و عواملی است که به شکلگیری پیش جنبشها، اعتصابات، اعتراضات و جنبشهای مدنی منجر میشوند. این عوامل عبارتند از:
سازمانها، گروهها و فعالان مدنی که به صورت آشکار و رسمی فعالیت میکنند. این سازمانها، تشکلها و فعالین مختلف در زمینههای گوناگون از جمله محیط زیست، زنان، حقوق بشری، ادبی، زبانی، فرهنگی، سیاسی و صنفی فعالیت میکنند و تلاش دارند با ارائه فعالیتهای مختلف اجتماعی، روشنگری و همیاری، به بهبود وضعیت جامعه در زمینەهای مختلف کمک کنند.
B. لایه میانی (بخش زیرین سطح آب): این سطح شامل شبکههای غیررسمی، روابط شخصی و ارزشهای مشترکی است که سازمانها، نهادها و فعالان مدنی را به یکدیگر مرتبط میکند. این شبکهها، روابط و ارزشها، به تسهیل همکاری و هماهنگی بین فعالان مدنی کمک میکنند و زمینه را برای ایجاد یک جامعه مدنی قوی و منسجم فراهم میکنند.
C. لایه عمیق (بخش پنهان در زیر آب): این سطح شامل ریشههای سیاسی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی جوامع است. این ریشهها، شامل مبارزات آزادیخواناهە، سنتهای همیاری، ارزشهای دموکراتیک، حقوق بشری و تجربیات مبارزات آزادیخواهانه گذشته است. این ریشهها، به جامعه مدنی هویت و انگیزه میبخشند و آن را در برابر چالشها و موانع مقاوم میسازند. از طرف دیگر بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز بە عنوان عوامل دیگر پیدایش جنبشهای اجتماعی هستند کە میتوان بە موارد زیر اشارە کرد:
- مشکلات اقتصادی، مانند فقر، بیکاری، گرانی، رانت و فساد گستردە.
- مشکلات سیاسی، مانند فقدان آزادیهای سیاسی و اجتماعی، سرکوب مخالفان، نابرابریهای اتنیکی، تبعیض جنسیتی و مذهبی، فساد اداری، نقض سیستماتیک حقوق بشر.
- مشکلات اجتماعی، مانند کمبود مسکن، بهداشت، آموزش، خودکشی، طلاق، عدم امید بە آینده، نرخ بالای مصرف مواد مخدر، بزهکاری و جرایم ختلف.
- مشکلات فرهنگی، مانند سانسور، عدم احترام به تنوع فرهنگی، حجاب اجباری، بازتولید نظاممند همگون سازی.
- سیاست خارجی، از جمله صدور تروریزم دولتی، دخالت در کشورهای منطقه با استفاده از نیروهای نیابتی.
با استفاده از نظریه کوه یخی فروید، میتوان عوامل پنهان و ریشهای که مانع از شکلگیری جنبشهای فراگیر در ایران میشوند را شناسایی کرد. این عوامل میتواند شامل موارد زیر باشد:
فقدان اعتماد، اختلاف، تضاد فکری و عدم همکاری بین جریانهای سیاسی و اتنیکی، طبقات اجتماعی و گروههای مختلف جامعه مانع از همکاری و همبستگی میشود و شکلگیری جنبشهای فراگیر برای تغییر و گذرا را دشوار میسازد.
ترس از سرکوبهای خشونتآمیز حکومتی؛ باعث میشود که بسیاری از مردم از مشارکت در فعالیتهای اعتراضی خودداری کنند و شکلگیری جنبشهای فراگیر را با مشکل و به تأخیر میاندازد.
ناامیدی از تغییرات سیاسی و اجتماعی علیرغم هزینەهای زیاد همچنین نبود اعتماد و بحران گفتمانی مشترک باعث میشود که بسیاری از مردم انگیزه خود را برای فعالیت از دست بدهند و شکلگیری جنبشهای فراگیر را دشوار سازد.
فقدان آگاهی در مورد حقوق و آزادیهای سیاسی، عدم اعتماد بە نفس، مسائل و مشکلات جامعه و راههای حل آنها باعث میشود که مردم نتوانند به طور مؤثر در فعالیتهای مدنی شرکت کنند و شکلگیری جنبشهای فراگیر را به تأخیر اندازد.
ارائه راهکارهای عملی برای تقویت جامعه مدنی و ایجاد تغییرات پایدار:
با توجه به تحلیل لایههای مختلف جامعه مدنی و شناسایی عوامل پنهان و ریشهای که مانع از شکلگیری جنبشهای فراگیر میشوند، میتوان راهکارهای عملی زیر را برای تقویت جامعه مدنی و ایجاد تغییرات پایدار ارائه داد:
تلاش برای افزایش اعتماد بین تودەها و گروههای مختلف جامعه و فعالان مدنی.
تلاش برای کاهش ترس از سرکوب حکومتی از طریق حمایت از فعالین مدنی، افشای موارد نقض حقوق بشر و ترویج فرهنگ مقاومت مدنی.
تلاش برای افزایش امید به تغییرات سیاسی و اجتماعی، از طریق ارائه الگوهای موفقیت، ترویج ایدههای دموکراتیک، تولید محتوا و مشارکت در ارائه اطلاعات با استفادە از ظرفیت شبکەهای اجتماعی و ایجاد همبستگی.
تلاش برای افزایش آگاهی در مورد حقوق و آزادیها، مسائل و مشکلات جامعه و راههای حل آنها از طریق آموزش، اطلاعرسانی و ترویج فرهنگ گفتگو و تفکر همزیستی مسالمتآمیز.
تلاش برای کاهش تفرقه و اختلاف بین گروههای مختلف از طریق ترویج فرهنگ گفتگو و مدارا، احترام به تنوع فرهنگی، اتنیکی و حقوق ملیتها، ایجاد فضایی برای تبادل نظر و تفاهم.
تلاش برای تقویت استقلال جامعه مدنی از دولت و گروههای ذینفوذ، از طریق حمایت از منابع مالی مستقل، ترویج شفافیت و پاسخگویی و جلوگیری از نفوذ عوامل مخرب.
تلاش برای توسعه استراتژیهای مؤثر و کارآمد برای مقابله با چالشها و موانع از طریق تحقیق، مطالعه و تبادل تجربیات با سایر جنبشهای منطقەای و جهانی.
تلاش برای ایجاد شبکههای ارتباطی قوی و گسترده بین فعالان مدنی، سازمانهای غیردولتی و جنبشهای اجتماعی در سطح ملی و بینالمللی.
در حالی که نظریه کوه یخی فروید یک چارچوب مفید برای درک لایههای مختلف ذهن و جامعه ارائه میدهد، در همین راستا و در ادامە، نظریات و دیدگاههای دیگر روانکاوان و اندیشمندان این رشته نیز میتوانند به غنای تحلیل ما کمک کنند. به طور خاص، نظریات کارل یونگ و ژاک لاکان میتوانند زوایای جدیدی را در تحلیل جامعه مدنی و جنبشها در ایران روشن کنند.
کارل یونگ، شاگرد و همکار سابق فروید، مفهوم "ناخودآگاه جمعی" را مطرح کرد که به مخزن مشترکی از تجربیات، نمادها و الگوهای رفتاری اشاره دارد که در طول تاریخ بشر شکل گرفتهاند و به ارث رسیدهاند. یونگ بنیانگذار روانشناسی تحلیلی معتقد بود که این ناخودآگاه جمعی حاوی "کهنالگوها (Archetypes) "است که الگوهای جهانی و نمادین هستند و در اسطورهها، افسانهها، و رؤیاهای تمام فرهنگها یافت میشوند. کهنالگوها میتوانند به عنوان نیروهای محرک در جنبشهای اجتماعی عمل کنند و به آنها معنا و جهت ببخشند. برای مثال، کهنالگوی "قهرمان" (نماد شجاعت، فداکاری و مبارزه برای هدفهای بزرگ. فردی که به مقابله با چالشهای بزرگ میرود) میتواند به فعالان مدنی انگیزه دهد تا در برابر ظلم و بیعدالتی ایستادگی کنند و کهنالگوی "قربانی" میتواند به بسیج عمومی برای حمایت از قربانیان سرکوب کمک کند. در جنبش "زن، زندگی، آزادی" نیز میتوان ردپایی از این کهن الگوها را دید. زنان به عنوان "قهرمانان" اصلی جنبش کە اتفاقا از قربانیان اولیه این جنبش نیز بودند در برابر قوانین ناعادلانه ایستادگی کرده و جان خود را فدا میکنند. این نوع از شکل مبارزە در کردستان بە دلیل سنت مبارزاتی و جنبشهای آزادیخواهانە و دمکراتیک بە نسبت دیگر جغرافیای ایران بیشتر پدیدار شدە است و زنان هم اکنون در صفوف احزاب مختلف سیاسی دوشادوش مردان برای دمکراسی و حقوق ملی مبارزه میکنند، بی جهت نیست خواستگاه شعار "ژن، ژیان، ئازادی" نیز از این جغرافیا برآمدە است.
طی چند دهه گذشتە و با فعال تر شدن جامعە مدنی و بالا رفتن سطح آگاهی و شعور سیاسی ملت کرد از هر فرصت برای ابراز مطالبات سیاسی کە دغدغه اصلی آنها میباشد استفادە کردەاند کە در این میان میتوان اشاره کرد بە مناسبات مربوط بە زمان مادری، فعالیتهای زیست محیطی و مراسمات وسیع نوروزی در کردستان کە بە یک جنبش هویتی تبدیل شدە است، این فعالیتهای جمعی حاصل کهن الگوهایی است در ناخودآگاه جمعی ملی کرد شکل گرفتە است و با تاریخ و روایت مبارزات احزاب سیاسی و ریشە در تاریخ کهن و جنبشهای فرهنگی همچون نوروز باستانی ریشە دارد.
ژاک لاکان، روانکاو فرانسوی نیز در ادامه تحلیل روانشناسی فرد و جامعە، بر اهمیت زبان در شکلگیری ذهن و جامعه تأکید دارد. لاکان معتقد بود که "ناخودآگاه ساختاری مانند زبان دارد و از طریق زبان است که ما با جهان و دیگران ارتباط برقرار میکنیم". در تحلیل جنبشها، لاکان به ما کمک میکند تا درک کنیم که چگونه زبان و گفتمان میتوانند به شکلدهی هویت جمعی، بسیج حمایت عمومی، و مشروعیتزدایی از قدرت حاکم کمک کنند. برای مثال، شعارها، نمادها، و روایتهایی که در جنبشها استفاده میشوند، نقش مهمی در ایجاد حس همبستگی و تعهد در بین شرکتکنندگان دارند. طی مدت گذشتە و پس از احضار و تهدید و بازداشت چندین شهروند صرفا بە دلیل پوشش یکدست لباس ملی کوردی با رنگ خاکی و "جامانە و هەوری"، نوعی جنبش مدنی با استفادە از نماد لباس کوردی خاکی رنگ شروع شدە است، بدون آنکە هیچ حرکتی سیاسی یا نظامی وجود داشتە باشد، لباس اصیل کوردی بە یک المان ضد حاکمیتی تبدیل شدە است و نە تنها در مراسمات نوروزی کە اکنون برند "خاکیپوش" در این عید معروف شدە است، بلکە در کلیە مراسمات عروسی و حتی مجالس ترحیم نیز در مقیاس بسیار زیادی وجود دارد کە این ریشە در سنت استفادە پیشمرگ در جریان مبارزاتی احزاب سیاسی کورد و احضار دستکم ٥٨ شهروند تنها بەدلیل پوشش لباس کردی در یکی از مراسمات عروسی دارد. در این مدل حرکتهای جمعی و اعتراضی، لباس کوردی بە عنوان نماد و نشانه یک جنبش مدرن اجتماعی تبدیل شدە است و حاکمیت را با چالش جدی مواجه کردە است.
بە دلیل اینکە شعارها در اعتراضات و جنبشهای اجتماعی نقشی بسیار مهم و تعیینکننده ایفا میکنند و برگرفته از واقعیتها و در درک جامعە از اتفاقات جامعە میباشد با استفادە از نظریە زبانی لاکانی میتوان آن را بیشتر تحلیل کرد. لاکان معتقد است که زبان صرفاً ابزاری برای انتقال اطلاعات نیست، بلکه خود واقعیت را میسازد. به عبارت دیگر، "ما از طریق زبان است که جهان را درک میکنیم، تجربه میکنیم و به آن معنا میبخشیم. بنابراین، زبان نه تنها بازتابدهنده واقعیت، بلکه سازنده آن است".
وی با تاکید بر این نکتە کە ناخودآگاه، ساختاری مانند زبان دارد، نشان میدهد که "ناخودآگاه ما مجموعهای از امیال، خاطرات، و تجربیات سرکوبشده نیست، بلکه یک سیستم سازمانیافته است که بر اساس قواعد و قوانین زبان عمل میکند". به عبارت دیگر، ناخودآگاه ما نیز از طریق نمادها، نشانهها، و استعارهها با ما سخن میگوید. همچنین لاکان بر خلاف رویکردهای سنتی زبانشناسی، معتقد است که رابطه بین دال (کلمه یا نشانه) و مدلول (مفهوم یا معنا) ثابت و قطعی نیست. بلکه دالها به طور مداوم به دالهای دیگر ارجاع میدهند و معنا در این زنجیره دالی شکل میگیرد. به نوعی دیگر، معنا همواره لغزنده، سیال و وابسته به زمینه است.
در مورد شعارها مختلف در جریان جنبشهای مدنی و اعتراضات مردمی طی ٨ سال گذشته در سراسری ایران و کردستان(از دیماه ١٣٩٦ تا سوم بهمن ماه ١٤٠٣ بە عنوان آخرین اعتصاب کسبه و بازاریان در کوردستان بە دلیل صدور حکم اعدام بە دو فعال مدنی و سیاسی بانامهای پخشان عزیزی و وریشە مرادی، تا پیش از نگارش این متن) دستکم چند شعار اصلی را میتوان برشمرد کە کاربرد بیشتری از دیگر شعارهای مختلف داشتەاند-مرگ بر دیکتاتور، اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومە ماجرا، ژن، ژیان، ئازادی(زن زندگی آزادی). این نمونەها صرفاً بیانگر نارضایتی یا مطالبات نیستند، بلکه به ساختن یک واقعیت جدید کمک میکنند. شعارها با استفاده از زبان، روایتها و نمادها(سوزاندن و انداختن روسری)، یک تصویر جایگزین از جنبش ارائه میدهد و به مردم کمک میکنند تا وضعیت موجود را به چالش بکشند و به امکان تغییر باورمند شوند.
از طرف دیگر شعارها میتوانند با استفاده از کلمات، اصطلاحات و مفاهیم خاص، به ناخودآگاه جمعی افراد دسترسی پیدا کنند و احساسات، ارزشها و باورهای عمیق آنها را فعال کنند. شعارهایی که با هویت، تاریخ و فرهنگ مردم ارتباط برقرار میکنند، قدرت بسیجکنندگی بیشتری دارند. شعارها به ایجاد یک هویت جمعی و احساس همبستگی در بین شرکتکنندگان در اعتراضات کمک میکنند. شعارها با بیان ارزشها و اهداف مشترک، یک "ما" در برابر "آنها" ایجاد میکنند و به افراد احساس تعلق و تعهد میدهند.
در بیان امر واقعی (the Real) شعارها، میتوانند با بیان "امر واقعی" یا همان چیزی که سرکوب شده است، به جنبشها انرژی و انگیزه ببخشند. این "امر واقعی" میتواند شامل تجربیات دردناک، خاطرات سرکوبشده، یا امیال برآوردهنشده باشد. شعارها با بر زبان آوردن این "امر واقعی"، به افراد کمک میکنند تا با درد و رنج خود مواجه شوند و برای تغییر وضعیت تلاش کنند. به عنوان مثال، شعار "زن، زندگی، آزادی" را در نظر بگیرید: این شعار، از دیدگاه لاکانی، صرفاً بیانگر مطالبات زنان نیست، بلکه یک واقعیت جدید اجتماعی و سیاسی را میسازد:
زن: به عنوان یک سوژه فعال و خودمختار، نه یک ابژه جنسی یا یک شهروند درجه دو. منشور ملل متحد، اولین سند بین المللى است که از برابری زن و مرد سخن رانده است. هیچ سند حقوقى پیش از آن، بدین شکل برابرى همه انسانها را مورد تأکید قرار نداده است. در مقدمه منشور، به تساوى حقوق بین زن و مرد و تشریک مساعى، اشاره و براى تحقق این منظور به طور صریح بر تمایز از جهت نژاد، زبان و مذهب تکیه شده است. در بند ب ماده ١٣ و بند ج ماده ٥٥ نیز این موضوع تکرار شده است.
زندگی: به عنوان یک حق اساسی برای همه و جزء حقوق طبیعی هر انسان، نه یک امتیاز که از سوی حاکمان اعطا شود. ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر، به مهمترین حق هر انسانی، یعنی "حق زندگی کردن" اشاره می کند، در این بند، به سادگی بیان می شود که هر انسانی، باید از حقوق مشخصی مانند حق زندگی و آزادی و امنیت، برخوردار شود. به عبارت ساده، هیچ انسانی نباید کشته شود، امنیت او به خطر انداخته شود و آزادی او سلب گردد.
آزادی: به عنوان یک ارزش بنیادین و طبیعی که شامل تمام جنبههای زندگی میشود، نه فقط آزادیهای اجتماعی محدود. طبق اصول مندرج در منشور بین المللی حقوق بشر، وحدت اعضای خانواده بشری، کرامت انسانی و شناسایی حقوق ناشی از آن را اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان می داند و ایجاد جهانی را که در آن، افراد بشر در بیان عقیده خود، آزاد و از ترس و فقر رها باشند، به عنوان بالاترین آرمان و آرزوی بشری اعلام کردە است. در این اعلامیه سی مادەای، حدود نیمی از موارد مختلف آن به آزادی های بشری اختصاص دارد و برخی از بندهای دیگر نیز به نحوی به مسائل آزادی مربوط می شود.
این شعار با استفاده از کلمات ساده و قدرتمند کە از ناخودآگاه جمعی کردها برخاستە و سراسری شد توانست بە هویت جمعی جامعه دسترسی پیدا کند و احساسات، ارزشها و باورهای عمیق آنها را فعال کند. این شعار، به جنبش های اجتماعی در سراسر ایران کمک کرده است تا شناسه جدیدی برای خود تعریف کنند، قدرت حاکم را به چالش بکشند و برای ساختن یک جامعه آزاد و عادلانه تلاش کنند. به صورت کلی، از دیدگاه لاکان، شعارها در اعتراضات و جنبشهای اجتماعی نه فقط ابزاری برای بیان مطالبات، بلکه ابزاری برای ساختن واقعیت جدید، فعال کردن ناخودآگاه جمعی، ایجاد هویت جمعی، به چالش کشیدن قدرت حاکمیت و بیان "امر واقعی" هستند. شعارها با استفاده از زبان، به جنبشها نیرو، جهت و معنا میبخشند و به آنها کمک میکنند تا به اهداف خود دست یابند.
نکته دیگر در ارتباط با جنبهەهای مختلف شعار و نقش آن در خواستەها و مطالبات جمعی در کوردستان به چند شعار مهم و فراگیر در خیابانهای کوردستان برمیگردد، بخشی از این جریان پس از نقش رسانههای مرکزگرا در شکلدهی افکار عمومی برای ایدەای خاص، سانسور سیستماتیک فعالیتهای ملل مختلف ایران و تبلیغ برای بازگشت بە گذشته سیاسی و پذیرش رهبری فردی و ساختن روایتی منسوخ برمیگردد. شنیدە نشدن شعارهای مانند "کردستان کردستان چشم و چراغ ایران"، "از کردستان تا تهران جانم فدای ایران"، "کرد، بلوچ، آذری، آزادی و برابری" توسط جامعە مدنی ایران؛ پس از اقدامات و روایتهای جریانهای ایرانگرای داخلی و خارجی و اقدامات ضد حقوق ملیتها، ذهن ناخودآگاه جامعە کوردی بە این ضدیت و تناقض در گفتمان مرکزگراها واکنش نشاند دادە و با شعار "داگیرکەری ئێڕانی تۆ قاتڵی ژینامانی"(اشغال گر ایران تو قاتل ژینای ما هستی) خروشی ملی را بە جامعە و طبقە خاکستری کردستان القا کرد. در این شعار دو ژینا وجود دارند، یک ژینا کە توسط مرکز، رسانەها و جریانهای افراطی ایرانی بە مهسا تبدیل شد و مرگ ژینای ما(کردها) باز قتل شد و ژینای دیگر استعارەای نمادین از خواستەهای دمکراتیک جامعە و احزاب سیاسی کردها بود کە نە تنها نادیدە گرفتە شد بلکە مورد هدف قرار گرفت و حاکمیت سیاسی هم از فرصت پیش آمدە استفادە کرد و بە احزاب سیاسی کرد ساکن در اقلیم کردستان عراق با موشک و پهبادهای انتحاری چندین بار حملە کرد کە پس از آن نیز اغلب جریانهای سراسری ایرانی هیچ واکنشی بە این حملات نداشتند و سبب پیدایش این دست شعارها در کف خیابان شد. این واکنش جمعی جامعە در بین خانوادەهای جانباختگان خیزش نیز بە صورت ناخودآگاه بازتولید شد و شعارهایی مانند "شهید نمی میرد، کوردستان کوردستان گورستان فاشیستها، تا یک کورد بماند، کوردستان هم خواهد ماند، و با شعار "کاک...(نام جانباخته)قهرمان است، شهید کردستان است"، صفوف خود را از جریانهای افراطی ضد حقوق ملی و دمکراسی جدا کردە کە تماما برگرفتە از روایت و شعارهای صد سال گذشته مبارزات آزادیخواهانه کردی بودە است.
***
منابع:
محسنی، محمدرضا. ١٣٨٦. ژاک لکان، زبان و ناخودآگاه، پژوهش زبانهای خارجی، شماره ٣٨ تابستان. صص ٨٥-٩٨
Freud, Sigmund. The Standard Edition of the Complete Psychological Works of Sigmund Freud.Vol. XIX (1999) James Strachey, Gen. Ed. ISBN 0-09-929622-5
Rycroft, Charles (1968). A Critical Dictionary of Psychoanalysis. Basic Books.
Sigmund Freud (1933), New Introductory Lectures on Psychoanalysis. pp. 105–6