
وضعیت بد اقتصادی و وخامت شرایط زندگی مردم
اورارتو دلشین
در سالهای اخیر، اقتصاد ایران با بحرانی کمسابقه روبهرو شده است. تورم شدید، کاهش ارزش پول ملی و افزایش قیمت کالاهای اساسی، زندگی مردم را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. بسیاری از خانوادهها دیگر توان تأمین نیازهای اولیه خود را ندارند و روزبهروز فشار اقتصادی بیشتری را احساس میکنند. در این میان، کاهش درآمدها، افزایش بیکاری و تعطیلی گسترده کسبوکارها شرایط را وخیمتر کرده و باعث ناامیدی عمومی در جامعه شده است.
عوامل متعددی در تشدید این بحران نقش دارند. از یکسو، تحریمهای اقتصادی فشار زیادی بر کشور وارد کرده و دسترسی ایران به منابع مالی و تجارت بینالمللی را محدود ساخته است. از سوی دیگر، مدیریت ناکارآمد و فساد گسترده در ساختار حکومتی، منابع ملی را به هدر داده و موجب افزایش فاصله طبقاتی شده است. درحالیکه بخش بزرگی از مردم در فقر بسر میبرند، بخش کوچکی از وابستگان حکومت همچنان از رانت و ثروتهای کلان برخوردارند.
پیامدهای این بحران تنها به حوزه اقتصادی محدود نمیشود. افزایش نرخ بیکاری بهویژه در میان جوانان، منجر به مهاجرت گسترده نخبگان و نیروهای کار شده است. بسیاری از متخصصان کشور را ترک کردهاند و کسانی که باقی ماندهاند، با مشکلات اقتصادی و عدم امنیت شغلی دستوپنجه نرم میکنند. در کنار این، کمبود دارو، گرانی مسکن، بحران انرژی و کاهش خدمات عمومی، زندگی را برای مردم دشوارتر از همیشه کرده است.
در چنین شرایطی، اعتراضات مردمی در سراسر کشور افزایش یافته است. معلمان، کارگران، بازنشستگان و سایر اقشار جامعه به خیابانها آمدهاند تا نارضایتی خود را از وضع موجود نشان دهند. اما حکومت بهجای تلاش برای حل مشکلات، با سرکوب، بازداشت و تهدید، سعی در خاموش کردن صدای مردم دارد. این روند نهتنها بحران را حل نکرده، بلکه نارضایتی عمومی را بیشتر کرده و جامعه را در مسیر ناپایداری و تنشهای بیشتر قرار داده است.
اگر روند کنونی ادامه یابد، آیندهای تاریک در انتظار اقتصاد و معیشت مردم خواهد بود. راهحل این بحران نیازمند تغییرات اساسی در سیاستهای اقتصادی، شفافیت در مدیریت منابع و پاسخگویی حاکمیت به خواستههای مردم است. اما تا زمانی که حکومت بهجای اصلاحات اساسی، اولویت خود را بر سرکوب و کنترل مردم بگذارد، امیدی به بهبود شرایط نخواهد بود و وخامت اوضاع ادامه خواهد داشت.
فشار حداکثری آمریکا و تأثیرات آن بر مردم ایران
سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران که در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ آغاز شد، همچنان تأثیرات عمیقی بر وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم ایران دارد. این سیاست، که شامل تحریمهای شدید اقتصادی، مالی و تجاری است، درآمدهای ارزی کشور را به شدت کاهش داده و باعث رکود گسترده در بخشهای مختلف اقتصاد شده است. یکی از مهمترین تأثیرات این تحریمها، محدودیت در فروش نفت و مسدود شدن منابع مالی ایران در بانکهای خارجی بوده که دولت را از دسترسی به ارز مورد نیاز برای واردات کالاهای اساسی و دارو محروم کرده است.
نتیجهی این فشارها، افزایش بیسابقه نرخ تورم، کاهش ارزش ریال و گرانی افسارگسیخته کالاهای اساسی بوده که مستقیما زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده است. بسیاری از خانوادهها برای تأمین نیازهای اولیه خود دچار مشکل شدهاند و نرخ بیکاری به شکل چشمگیری افزایش یافته است. از سوی دیگر، کمبود دارو و تجهیزات پزشکی، بیماران را در وضعیت بحرانی قرار داده و حتی جان بسیاری را به خطر انداخته است.
در چنین شرایطی، رژیم ایران به جای ارائه راهحلهای اساسی برای کاهش فشار بر مردم، با اصرار بر سیاستهای منطقهای و تنشزایی با غرب، وضعیت را پیچیدهتر کرده است. در حالی که مذاکراتی برای کاهش تحریمها در جریان بوده، عدم شفافیت و بیاعتمادی متقابل بین ایران و آمریکا، روند دستیابی به یک توافق را دشوار کرده است. در نهایت، سیاستهای فشار حداکثری آمریکا و ناکارآمدی مدیریت داخلی، مردم ایران را قربانی بحرانی کرده که هیچ چشمانداز روشنی برای پایان آن وجود ندارد.
وضعیت امنیتی و تهدیدات منطقهای ایران
ایران در سالهای اخیر با تهدیدات امنیتی و چالشهای منطقهای متعددی مواجه بوده است. درگیریهای مستمر با اسرائیل، فشارهای آمریکا، تنشها با کشورهای عربی و حضور نیروهای نیابتی ایران در منطقه، همگی باعث افزایش بیثباتی شدهاند. جمهوری اسلامی همواره با نمایش قدرت نظامی، مانند آزمایش موشکهای دوربرد و برگزاری رزمایشهای گسترده، تلاش کرده موقعیت خود را در برابر این تهدیدات حفظ کند. اما این اقدامات نهتنها موجب کاهش تنشها نشده، بلکه بر شدت آنها افزوده است.
یکی از مهمترین تهدیدات، حملات هوایی اسرائیل به مواضع نظامی و دفاعی جمهوری اسلامی در ایران بود.
اسرائیل بارها تأکید کرده که اجازه نخواهد داد ایران در مرزهایش نفوذ کند و به همین دلیل، حملات مداومی را علیه مواضع سپاه و نیروهای نیابتیاش انجام داده است. از سوی دیگر، آمریکا نیز با تحریمهای گسترده و حضور نظامی در منطقه، بهدنبال محدود کردن نفوذ ایران است. حضور ناوهای جنگی آمریکا در خلیج و حمایت از کشورهای عربی منطقه، فشارهای مضاعفی بر تهران وارد کرده است.
در داخل کشور، نارضایتی عمومی از وضعیت اقتصادی و سرکوبهای امنیتی، موجب افزایش اعتراضات شده است. رژیم ایران بهجای حل مشکلات داخلی، سیاستهای امنیتی را تشدید کرده و سرکوب مخالفان را در اولویت قرار داده است. در مجموع، ایران درگیر بحرانهای امنیتی داخلی و خارجی است که هرگونه اشتباه استراتژیک میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای آینده آن داشته باشد.
مذاکرات و تناقضات در مواضع ایران و آمریکا
روابط ایران و آمریکا همواره با تنش، بیاعتمادی و تناقضهای آشکار همراه بوده است. در حالی که آمریکا بارها اعلام کرده که آماده مذاکره برای حل مسائل هستهای و منطقهای است، مقامات جمهوری اسلامی، بهویژه علی خامنهای، مذاکره با آمریکا را رد کرده و آن را نشانه ضعف میدانند. با این حال، شواهد نشان میدهد که در پشت پرده، برخی از مقامات ایرانی همچنان به دنبال راههایی برای کاهش فشارهای بینالمللی و یافتن راهحلهایی برای رفع تحریمها هستند.
یکی از اصلیترین تناقضات در مواضع ایران، اختلاف میان ادبیات رسمی و اقدامات عملی است. از یک سو، رهبران جمهوری اسلامی بر مقاومت در برابر آمریکا تأکید دارند و مذاکره را خیانت به آرمانهای انقلاب میدانند، اما از سوی دیگر، گزارشهایی منتشر شده که نشان میدهد مذاکرات غیررسمی و پشت پرده میان دو کشور ادامه دارد. این تناقضات باعث سردرگمی در سیاست خارجی ایران شده و موضع این کشور را در صحنه بینالمللی متزلزل کرده است.
آمریکا نیز در برخورد با ایران سیاستی دوگانه داشته است. در حالی که برخی از دولتهای آمریکا بر تشدید فشارها و تحریمها تأکید کردهاند، برخی دیگر به دنبال بازگرداندن ایران به میز مذاکره بودهاند. این نوسان در سیاستهای واشنگتن، همراه با تناقضات در مواضع تهران، باعث شده که چشمانداز روشنی برای حل تنشهای میان دو کشور وجود نداشته باشد. در نهایت، تا زمانی که ایران و آمریکا نتوانند مواضع شفافی در قبال یکدیگر اتخاذ کنند، تنشها ادامه خواهد داشت و شرایط مردم ایران که تحت فشار تحریمها و مشکلات اقتصادی قرار دارند، بدتر خواهد شد.
هدررفت منابع مالی و اولویتهای نادرست رژیم
یکی از مهمترین عوامل بحران اقتصادی در ایران، تخصیص نادرست منابع مالی و هزینههای سنگینی است که رژیم جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای کشور صرف میکند. در حالی که مردم ایران با مشکلات معیشتی، بیکاری، کمبود دارو و افزایش قیمتها دستوپنجه نرم میکنند، حکومت همچنان میلیاردها دلار را صرف حمایت از گروههای نیابتی در منطقه، از جمله حزبالله لبنان، گروههای فلسطینی، حوثیهای یمن و گروههای شبهنظامی در عراق میکند. بهعنوان مثال، رژیم ایران در تلاش است تا خانههای ویرانشده افراد حزبالله لبنان در جنگ با اسرائیل را بازسازی کند. برای هر خانه، رژیم مبلغی بالغ بر یک میلیارد و سیصد میلیون تومان پرداخت خواهد کرد. این حجم از منابع مالی، که معادل چهارصد میلیون دلار است، میتوانست کمبودهای جامعه ایران را در زمینه دارو، درمان و تأمین انرژی برای مردم در این زمستان دشوار برطرف کند. علاوه بر این، پروژههای بینتیجهای مانند توسعه صنایع نظامی، برنامههای موشکی و طرحهای غیرشفاف اقتصادی نیز بخش زیادی از منابع کشور را هدر داده است. فساد گسترده در بدنه حکومت و نهادهای اقتصادی وابسته به سپاه پاسداران، موجب شده که سرمایههای ملی به جای صرف در زیرساختهای کشور، به حسابهای شخصی مقامات و نهادهای امنیتی سرازیر شود.
در حالی که بسیاری از کشورها در دوران بحران اقتصادی، منابع مالی خود را برای بهبود شرایط زندگی شهروندان و افزایش رفاه اجتماعی به کار میگیرند، رژیم ایران اولویتهای خود را بر بقای نظام و حمایت از گروههای همپیمان خود در منطقه متمرکز کرده است. این سیاستهای نادرست نهتنها موجب فقر و نارضایتی گسترده در داخل کشور شده، بلکه آینده اقتصادی ایران را نیز در مسیر فروپاشی قرار داده است.
نوروز خاکیپوشان و نگرانی رژیم از اتحاد مردم کوردستان
با نزدیک شدن به عید نوروز، مردم کوردستان هر ساله این جشن ملی و باستانی را به شیوهای متفاوت و با تاکید بر هویت فرهنگی و مبارزاتی خود برگزار میکنند. در یک ماه گذشته، کمپینی با نام «نوروز خاکیپوشان» در میان مردم کوردستان شکل گرفته که فراتر از یک آیین سنتی، به نمادی از مقاومت و اتحاد در برابر سرکوبهای رژیم جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
در این کمپین، مردم با پوشیدن لباسهای کوردی خاکی و نمادهای سنتی کوردی، همبستگی خود را در مقابله با ظلم و سیاستهای سرکوبگرانه رژیم به نمایش میگذارند.
رژیم ایران که همواره از هرگونه اتحاد و انسجام در میان مردم کوردستان واهمه دارد، این حرکت را تهدیدی علیه موجودیت خود تلقی میکند. نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران با وحشت از گسترش این کمپین، از هفتهها قبل اقدامات سرکوبگرانه خود را تشدید کردهاند. بازداشت فعالان فرهنگی، فشار بر خانوادههای قربانیان سرکوبهای پیشین، و استقرار گسترده نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف کوردستان، نشان از نگرانی جدی رژیم دارد.
علاوه بر سرکوب داخلی، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده تا با اعمال فشار بر حکومت اقلیم کوردستان و دولت مرکزی عراق، مانع از شکلگیری هرگونه ارتباط بین احزاب کوردی در خارج از ایران و جنبشهای اعتراضی داخل کشور شود. رژیم حتی تهدید کرده که در صورت ادامه فعالیتهای احزاب کوردی، بخصوص حزب دمکرات کوردستان ایران، حملات موشکی و پهپادی خود را علیه پایگاههای آنها در خاک اقلیم کوردستان از سر خواهد گرفت، همانند حملات گذشته با موشکها و درونهای انتحاری،که باعث کشته و زخمی شدن بسیاری از مردم بیگناه و آوارگی آنها در کمپهای غیرنظامی شده است.
با وجود این فشارها، مردم کوردستان نشان دادهاند که نهتنها در برابر سیاستهای سرکوبگرانه رژیم عقبنشینی نمیکنند، بلکه با برگزاری آیینهای فرهنگی و ملی مانند نوروز، بر هویت، مقاومت و حق تعیین سرنوشت خود تأکید بیشتری خواهند کرد. نوروز خاکیپوشان، نمادی از این ایستادگی است؛ جشنی که هر ساله نهتنها پیام شادی، بلکه پیام اتحاد، مبارزه و امید را به مردم کوردستان و سایر ملیتهای تحت ستم در ایران میرساند.
نتیجهگیری:
وضعیت کنونی ایران به طور واضح نشاندهنده بحرانهای متعدد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که بهطور همزمان در سطح داخلی و خارجی به شدت بر مردم تأثیر گذاشته است. نخست، وضعیت بد اقتصادی و وخامت شرایط زندگی مردم نتیجه سیاستهای اقتصادی ناکارآمد و بحرانهای مالی طولانیمدت است. افزایش بیرویه قیمتها، ناتوانی در تأمین کالاهای اساسی و خدمات درمانی، در کنار کمبودهای شدید در زمینههای مختلف، به واقعیت تلخی تبدیل شده که در آن مردم با بحرانهای معیشتی روزافزون مواجهند. در این شرایط، فقر و بیکاری به بزرگترین مشکلات اجتماعی اضافه شدهاند و هر روز نارضایتی عمومی را افزایش میدهند.
از سوی دیگر، فشار حداکثری آمریکا و تحریمهای فلجکننده به شدت در زندگی مردم ایران تأثیر گذاشته است. این فشارها، علاوه بر کاهش درآمدهای کشور، سبب کاهش قدرت خرید مردم و رشد بحرانهای اجتماعی و اقتصادی شده است. هرچند رژیم ایران با تهدیدهای لفظی خود پاسخ میدهد، اما تحریمها نشان داده که بهعنوان یک ابزار مؤثر، شرایط را هر روز برای مردم سختتر میکند و جامعه در برابر این فشارها به شدت آسیبپذیر است.
در عرصه امنیتی، ایران با تهدیدات پیچیدهای از سوی کشورهای غربی بەویژه آمریکا و اسرائیل مواجه است. علاوه بر تهدیدات نظامی، ایران به طور مستمر در حال تقویت توان دفاعی خود در برابر حملات خارجی است. این تهدیدات منطقهای باعث افزایش هزینههای نظامی و سیاسی رژیم شده و مانع از آن میشود که کشور به مسائل داخلی و نیازهای مردم توجه کند. در همین راستا، این تهدیدات میتواند به بحرانهای عمیقتری در داخل کشور منجر شود.
یکی دیگر از مشکلات ساختاری ایران، تناقضات در مواضع ایران و آمریکا است که در زمینه مذاکرات هستهای و مسائل منطقهای به چشم میآید. ایران با مواضع ثابت و اصرار بر عدم مذاکره با آمریکا، از یک سو بر ایستادگی در برابر فشارهای خارجی تأکید میکند، اما از سوی دیگر این موضعگیریها تنها باعث پیچیدهتر شدن بحرانها و معضلات داخلی میشود. این تناقضات در سیاستهای خارجی نە تنها به نتیجه مطلوبی برای ایران نرسیده بلکه هر دو طرف را در وضعیت بینتیجه و بحرانآمیز قرار داده است.
در همین حال، هدررفت منابع مالی به دلیل اولویتهای نادرست رژیم یکی از دلایل اصلی تشدید بحرانهای داخلی است. هزینههای جنگهای منطقهای، حمایت از گروههای نظامی و تروریستی، و تخصیص منابع به پروژههای بیفایده، در حالی که مردم ایران در فقر و بحران بسر میبرند، تنها بر وضعیت معیشتی مردم افزوده و گرهی از مشکلات باز نکرده است. منابعی که میتوانست به حل بحرانهای داخلی کمک کند، بهجای آنکه به رفاه مردم اختصاص یابد، به هزینههای نظامی و سیاستهای خارجی منتقل شده است.
در این میان، “نوروز خاکیپوشان” بعنوان نمادی از همبستگی مردم کوردستان با یکدیگر و در برابر سرکوبهای رژیم، نگرانی رژیم را به شدت برانگیخته است.
مردم کوردستان با به نمایش گذاشتن اتحاد و همبستگی خود در این حرکت، نشان میدهند که حتی در سختترین شرایط همپیمانی و ارادهشان برای مقابله با ظلم و فساد رژیم ایران بسیار قوی است. رژیم ایران به دلیل این اتحاد، از طریق برخوردهای خشونتآمیز و تهدیدات شدید سعی در شکستن این اتحاد دارد، اما مردم کوردستان بهویژه در این شرایط که در خط مقدم مقاومت قرار دارند، با ارادهای راسخ در برابر سرکوبهای رژیم ایستادهاند.
در نهایت، این مجموعه بحرانها و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به وضوح نشاندهنده ضعف ساختاری رژیم ایران در مدیریت داخلی و مواجهه با چالشهای جهانی است. در شرایطی که ایران بهطور مداوم تحت فشارهای خارجی قرار دارد و مردم از بحرانهای داخلی رنج میبرند، وضعیت موجود نه تنها به بحرانهای بیشتر منجر خواهد شد، بلکه چشماندازی روشن برای آینده کشور نخواهد داشت. تنها راه نجات و خروج از این بحرانها، عبور از جمهوری اسلامی و ساختن آیندهای جدید است.