
پیرامون حوادث اخیر ارومیە
ساسان خاتونی
مراسم نوروز در کوردستان
مراسم باستانی نوروز که هر ساله در همه مناطق کوردستان و دیگر نقاط از جمله بسیاری دیگری از مناطق ایران جشن گرفته میشود ، برای ملت کورد همیشه معنای متفاوتی از دیگر مللی که به آن معتقد هستند را دارند. کوردستان به واسطه اشغال و تقسیم آن در چندین کشور در تاریخ معاصر به شدت زیر تیغ تهاجم و آسمیلاسیون زبانی و فرهنگی بوده است تا جایی که بسیاری از مناسبات فرهنگی و تاریخی آنان توسط ملل و دول اشغالگر به سرقت رفته و امروزه میخواهند آن را به نام خود ثبت جهانی کنند. در دهه اخیر مراسمات نوروز در همه بخشهای سرزمین اشغالی رنگ و بوی دیگری داشته است. کوردها امروز در خاورمیانه به عنوان یک بازیگر جدی ولو غیردولتی در بطن تغییرات و معادلات هستند و توجهات منطقهای و جهانی بر روی آنهاست و این امر باعث شدت گرفتن امواج هویتخواهی و ابراز وجود این هویت دیرینەی انکار شده گشته است. در واقع جشن نوروز فرصتی برای نمایش وحدت و همبستگی و هویت ملی کوردها بوده به طوری که در هر دورهای که کوردها از جانب رژیمهای حاکم بر کوردستان بیشتر تحت فشار بودهاند، نوروز بیشتر معنای سیاسی پیدا کرده و به عنوان نمادی از پایداری فرهنگی و سیاسی بوده است. علاوه بر بعد تاریخی و هویتی ، مراسمات نوروز شامل روشن کردن آتش، رقص و پایکوبی، پوشیدن لباس ملی و خواندن شعرها و سرودهای حماسی است که همه اینها نشان دهنده پیوند عمیق این جشن با روحیه آزادیخواهی و هویت فرهنگی کوردها است.
در شرق کوردستان و در جغرافیای سیاسی ایران اما موضوع کمی متفاوتتر است. بعد از خیزش انقلابی "ژن، ژیان، ئازادی" روحیه آنارشیستی و انقلابی مردم کوردستان بسیار زیاد شده به طوری که نسل جوان امروز بسیار شجاعانه در صحنه حضور مییابد. مراسمات نوروز سال گذشته لرزه بر اندام رژیم انداخت و در نوروز اخیر هم رژیم سعی کرد با استفاده از تمام توان خود مانع از برگزاری مراسمات نوروز شود. از اعمال فشار و دستگیری فعالان مدنی و محیط زیستی و هنرمندان گرفته تا مسدود کردن مسیرهای منتهی به محل برگزاری مراسمات اما کارساز نبود. در این بین مراسم نوروز در ارومیه بسیار متفاوتتر از دیگر مراسمات مورد توجه قرار گرفت.
ارومیە در تاریخ معاصر
بافت اتنیکی ارومیه متشکل از ملل کورد، تورک و اقلیتهای ارمنی و آشوری است. در دوران پهلوی اول بدون در نظر گرفتن بافت اصیل این منطقه، این بخش درایالت آذربایجان قرار داده شد. اکثر جنبشهای ناسیونالیستی کوردها در ۱۰۰ سال اخیر از جملە جنبش خالد آقای جلالی در ماکو، جعفر آقای شکاک در سلماس، اسماعیل آقای سمکو در ارومیە، تشکیل ژ-کاف و حزب دموکرات کوردستان و تاسیس جمهوری کوردستان در مهاباد همگی در این خطه شکل گرفتهاند. بعد از قتل ناجوانمردانه جعفر آقای شکاک در تبریز اختلافات و کینهتوزیهای دو ملت کورد و تورک بیشتر شد و بعد از قتل اسماعیل آقای سمکو توسط رضاخان راه برای به دست گرفتن قدرت و حاکمیت ملت تورک در ارومیه هموار شد. اگرچه در دوران حکومت ملی آذربایجان و جمهوری کوردستان با درایت زنده یاد "پیشهوری" و "پیشوا قاضی محمد" این اختلافات به حداقل رسید اما در دوره بعد از سقوط این دو حکومت رژیم پهلوی عملاً ملت تورک را در استان ارومیه به حاکمیت رساند و در دوران بعد از انقلاب خلقهای ایران در سال ٥٧ هم متاسفانه اکثریت جامعه آذربایجان با خمینی بیعت کردند و به سرکوب جنبش حقطلبانه ملت کورد پرداختند. در آن زمان به دلیل عدم بلوغ سیاسی جامعه آذربایجان و عدم وجود رهبران سیاسی هویتخواه ، با اندیشههای ولایی-شیعی خمینی همراه شدند. در دوران جمهوری اسلامی تورکها در ارومیه و دیگر شهرهای چند اتنیکی تام الاختیار بودند در تمام سطوح مدیریتی اداری استان تا پایینترین درجات آن در همه ادارات از استانداری و شهرداری تا بخش بهداشت و درمان و آموزش و محیط زیست کوردها را دایره مدیریت شهری خارج کردند و شروع به تغییر دموگرافی و بافت شهرها نمودند. آنچه که امروزه تعدادی در خارج از کشور نه به صورت میدانی بلکه تنها در توییتر و اینستاگرام مدعی هویتخواهی تورکی هستند که اکثراً هم در ۱۰ سال اخیر به واسطه ترویج ناسیونالیسم افراطی تورکی از سوی آنکارا و باکو شکل گرفتهاند، هر آنچه را از جمله هویت ملی، حق تحصیل به زبان مادری، مبارزه با ناسیونالیسم افراطی ایرانی و عدم تمرکز در سوشال میدیا برای آن توییت یا پست میگذارند، کوردها در ۱۰۰ سال اخیر در همه اشکال مبارزه، از مبارزه مسلحانه تا مذاکره و گفتگو و مطرح کردن آن در محافل جهانی این روند را ادامه دادهاند، در این راه شمار زیادی از رهبران سیاسی اعدام و ترور شدهاند هزاران پیشمرگ جان خود را از دست دادهاند و هزاران نفر در بیدادگاههای رژیم اعدام شدهاند. ولی متأسفانه با وجود همه این اتفاقات در رژیم جمهوری اسلامی، آنها در کنار خمینی و خامنهای بودند. در واقع میتوان گفت اگر در تهران یک حکومت دیکتاتوری فارسی-شیعی حاکم است ، یک حکومت موازی و لوکال تورکی-شیعی در ارومیه حکومت میکند که مبنای حکومتداری آنها بر پایه تغییر چهره ارومیه به یک شهر تماماً تورک نشین و ضد کوردی میباشد. اگرچه مدیران استان اکثراً از چهرههای نزدیک به رژیم بوده ولی متاسفانه اکثریت غالب جامعه مدنی تورک نیز با ذهنیت ضد کوردی آنان همراه بوده و هستند حتی اگر مخالف رژیم هم باشند.
برگزاری مراسم نوروز در ارومیە
برگزاری مراسم نوروز در ارومیه با حواشی زیادی همراه بود. جامعه مدنی کورد ارومیه در سالهای اخیر فعالیتهای فرهنگی و مدنی زیادی به راه انداختند و حتی سعی بر آن داشتهاند در مدیریت شهری و استانی حضور داشته باشند. در سالهای اخیر توانستهاند وارد شورای شهر شوند و برای اولین بار در تاریخ رژیم کوردها توانستند دو نماینده کورد از مجموع سه نماینده ارومیه راهی مجلس کنند. هرچند رژیم با همه قوای سه گانه آن از جمله قوه مقننه یا قانونگذاری مشروعیتی ندارند و نمایندگان مجلس تنها در یک چهارچوبی که برای آنان تعیین شده است میتوانند فعالیت کنند اما همین موضوع حضور نمایندگان بیاختیار در مجلس هم برای تورکها قابل تحمل نیست. جامعه مدنی کوردها در ارومیه تصمیم گرفتند که در واپسین روزهای سال گذشته اقدام به برگزاری یک مراسم نوروزی نمایند که با واکنش شدید اعضای تورک شورای شهر روبرو شد اما نتوانستند مانع آن شوند کە این موضوع آنها را بیشترعصبانی کرد. این مراسم با حضور جمعیت قابل توجهی از مردم کورد ارومیه انجام شد. طبق دادههای غیر رسمی بیش از ۱۵۰ هزار نفر در این مراسم شرکت کردند. آنچه که در نوروز ارومیه شاهد آن بودیم حضور زنان با حجاب اختیاری (که نشان دهنده آن است حذف حجاب به هیچ عنوان بخشی از مطالبات جامعه کوردستان نمیباشد چرا که این موضوع اصلا خواست و مطالبە نیست و در کوردستان حل شدە است و مطالبات در سطح بالاتری میباشند) که نشان از درک جامعه به نسبت حضور زنان در مدیریت امور میباشد. مردم با برافروختن آتش نوروز که سمبل پیروزی روشنایی بر تاریکی و ایجاد صلح و آشتی میباشد، نوید آزادی و برابری را میدادند. اما متاسفانه چند روز بعد با فراخوان مدیران تورک شهر تجمعی شکل گرفت که با معیارهای زیست انسان در عصر حاضر کاملاً در تضاد بود. جمعیتی که اکثریت قریب به اتفاق آن را مردان تشکیل میدادند حیدر حیدرکنان چماق به دست با شعارهای فاشیستی و نژادپرستانه و دشنام و ناسزا گفتن به کوردها همراه بود. شدت وقاحت این مراسم به حدی بود که حتی نیروهای امنیتی رژیم هم چند تن از جمله یک زوج تبریزی را بازداشت کردند. در واقع رژیم و ناسیونالیسم افراطی ایرانی-فارسی برندەی این بازی و بیخردی مردم تورک ارومیه شدند اما آنچه قابل تامل است اکثریت فعالین مدنی و سیاسی تورک همانهایی که مدعی دفاع از حقوق بشر ملت تورک در مقابل مرکزگرایان هستند، از این تجمع که در آن شعارهای نژادپرستانه، دیدگاه حذف و تهدید به قتل عام کوردها نمایان بود حمایت کردند که نشان میداد مدعیان حقوق بشر یورک هنوز درک درستی از عناوین و اصطلاحات دموکراسی و حقوق بشری ندارند. فعالین مدنی و سیاسی تورک این موضوع را بدانند که اگر با گوشه نگاه فاشیستی و ناسیونالیسم افراطی که از سوی AKP در ترکیه ترویج میشود به مسئلە کورد بنگرند، کوردها درهمه ابعاد و اشکال در مقابل آنها خواهند ایستاد و رهبران سیاسی و احزاب کوردستان نباید از بیان این موضوع استان ارومیە بخشی از جغرافیای کوردستان بودە و هست ابایی داشتە باشند.