
از ژینای کوردستان، تا عمان و دزد روان نویس!
کاوە سندووسی
طی سالیان اخیر، حکومت ایران با مجموعهای از ابر بحرانهای داخلی و چالشهای منطقهای روبرو بوده که هر یک بهتنهایی قابلیت ایجاد تغییرات گسترده در سیاست و امنیت ملی آنرا داشتە و دارند.
چهار فاکتور مهم جنبش ژینا، ٧ اکتبر، حذف چهرههای اصلی "محور مقاومت" و مذاکرات اضطراری ایران و آمریکا را کوتاه بررسی میکنیم.
- جنبش ژینا، آغاز یک پایان
با قتل حکومتی ژینا امینی در ٢٥ شهریورماه ١٤٠١، گستردهترین اعتراضات سراسری چند دهه اخیر در ایران و کوردستان شکل گرفت. برخلاف اعتراضات قبلی که عمدتاً اقتصادی یا صنفی بودند، این جنبش ماهیتی، سیاسی و اجتماعی داشت و با شرکت تمام اقشار جامعە خواستار تغییرات بنیادین بود.
شعار "ژن، ژیان، ئازادی" به نماد این جنبش تبدیل شد و همدلی جهانی به همراه داشت. هرچند اعتراضات بە طریق وحشیانە سرکوب شد و حکومت ایران با کشتن صدها شهروند، بازداشت و زخمی کردن هزاران شهروند دیگر سعی کرد بگوید آن یک نفر خانم را نکشتە است. اما اثرات بلندمدت آن جنبش در افزایش نارضایتی عمومی، تضعیف مشروعیت نظام و ایجاد فشار بر ساختار سیاسی کشور، امروزە از هر زمانی مشهودتر است.
- ٧ اکتبر یا شعلە در خرمن خودی!
در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حمله گسترده حماس به اسرائیل و آغاز جنگ خونین در غزه، نقطه عطفی در تحولات خاورمیانه بود. ایران به عنوان حامی اصلی محور بە اصطلاح مقاومت، گرچه مستقیما درگیر جنگ نشد، اما نقش کلیدی در ایجاد و انجام این حملە وحشیانە تروریستی داشت.
با شدت گرفتن درگیریها، گروههای نیابتی از لبنان، عراق، یمن و سوریه به اشکال مختلف وارد میدان شدند. این موضوع نگرانیها از گسترش جنگ و احتمال ورود مستقیم ایران را افزایش داد. در پاسخ، ایالات متحده نیروهای خود را در منطقه تقویت کرد و تلاشهای دیپلماتیک برای جلوگیری از جنگ فراگیر شدت یافت. اما جنگ غزه، ایران را در موقعیت پیچیدهای قرار داد؛ از یکسو تعهد به محور مقاومت و از سوی دیگر، ملاحظات داخلی و اقتصادی، از جملە عدم مشروعیت نظام و رکورد اقتصادی روز افزون و نارضایتی حتی طیف خودیهای نظام، مقامات تهران را به این اندیشە انداخت کە دیگر آن خانە شیشەای (بیت) امن نیست.
- ترورها پیامی روشن داشتند!
حملات هوایی یک سال قبل اسرائیل به دمشق علاوه بر پیام مستقیم به حماس، حامل هشداری به ایران و حزبالله بود. اگرچه تا ان زمان لبنان و حسن نصرالله هدف ترور قرار نگرفته بودن، اما افزایش عملیاتهای هدفمند اسرائیل نشاندهنده تغییر تاکتیک آن کشور در ضربه زدن به رهبری گروههای مقاومت بود.
این وقایع تنشها را به سطح تازهای برد و واکنشهای تند گروههای مقاومت را به همراه داشت. برای ایران نیز، این تحولات بهعنوان یک تهدید واقعی تلقی شد و آە از نهاد تندروهای داخلی را دو چندان کردە و تا بە الان ج.ا سعی دارد از ورود رسمی به جنگی پرهیز کند. امری کە تا بە امروز باعث تمام زور دیپلماسی ایران شدە تا جایی کە ایران حتی ناچار بە استمداد و استفادە از شوگردی و یا دزد روان نویس بە عنوان دیپلمات شدە است!
- گفتگو یا دیپلماسی چماغ بدون هویچ.
کوردها یک مثل دارند کە میگوید: "شەق دەزانێ قۆناغ لە کوێیە"؛ در پی فشارهای اقتصادی بیسابقه، نارضایتیهای داخلی و احتمال گسترش جنگ، ایران ناچار به انتخاب مذاکرات با آمریکا شد. اگرچه مذاکرات بصورت مستقیم و غیر مستقیم، از طریق واسطههایی کە خود از جنگ بیم دارند در حال اجراست، اما ایران، که پیشتر رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی داشت، اکنون بهدنبال کاهش تنشها، آزادسازی منابع مالی، فروش نفت و ایضٱ کاستن از فشارهای داخلی است. این چرخش، هرچند آشکارا اعلام نمیشود، اما بهوضوح در رفتار دولت و شخص خامنەای دیده میشود. آمریکا نیز تمایل دارد تنشها را کنترل کند، اما نە بە قیمت "سردواندن" همانگونە کە ترامپ خودش اذعان و گلایەکردە است.
-یک پیچ تاریخی یا سقوط؟
ترکیب و برایند این عوامل، ایران را وارد مرحلهای بحرانی اما فرصتساز کرده است. از یکسو، فشارهای داخلی و خارجی میتوانند زمینهساز تغییر رفتار نظام در قبال جامعه و جهان شوند، و از سوی دیگر، تداوم سیاستهای نابخردانە میتواند کشور و مردم را به انزوا و درگیری بیشتر سوق دهد.
جمهوری اسلامی در بزنگاهی تاریخی قرار دارد که میتواند سرنوشت ملیت های این جغرافیای جعلی را رقم بزنند. آیا تاریخ نقش خود را ایفا خواهد کرد و غربیهای بە اصطلاح دنیای آزاد با مردم خواهند بود یا دوبارە با حکومت ملاها مثل اسلاف قبلی خود مماشات خواهند کرد؟