
در حاشیە تنشهای اخیر در اورمیە
خالد حسنپور
قبل از اینكە جشن نوروز از طرف كوردها در ارومیە برگزار شود؛ همە شاهد بودند كە كوردها در اكثر شهرها و روستاهای كوردستان ایران، حتی در تهران و جاهای كە ملیتهای دیگر نیز زندگی میكنند، بە مدت یك ماە، بە شیوە متمدنانە و کاملا مسالمتآمیز، بدون اینكە كوچكترین حادثەای اتفاق بیفتد، جشن نوروز را با شكوە برگزار كردند. جشنهای نوروزی امسال كوردستان، هم بە لحاظ شركت جمع كثیری از مردم كوردستان (زن و مرد)، و هم بە لحاظ محتوای برنامەها، در نوع خود كم نظیر بود. شیوە و سبک برگزاری جشنهای نوروزی كوردستان، كە تا حدود زیادی متأثر از جنبش "زن، زندگی، آزادی" نیز بود؛ دو محور اساسی داشت؛ از طرفی نمایش فرهنگ، زبان، هنر، لباس و رقص كوردی بود، كە سالهاست بە یكی از شیوەهای مبارزە مردم كوردستان، علیە سیاستهای تمامیتخواهانە جمهوری اسلامی بدل شدە است. رژیمی کە هویت كوردها را بعنوان یک ملت انكار میكند و خود مروج فرهنگ غم و تعزیە در جامعە ایران میباشد. از طرف دیگر، شعارها و پیامهای سیاسی كە از سوی شركت كنندگان دادە شد، نوک پیكانش، تمامیت رژیم را نشانە گرفتە و در راستای تحقق حق تعیین سرنوشت كوردها در ایران بود، کە خواست اساسی مردم كوردستان است. در ارومیە برگزاری جشن نوروز كوردها، با مخالفت و تظاهرات اعتراضی، از سوی شماری از ترکهای ارومیە (پان ترکها) روبرو شد، كە محوریت آن تهدید و خونخواهی از كوردها بود!
بهانەی ترکهای معترض، در برگزاری تظاهرات علیە كوردها، سردادن شعار یا اشعاری از طرف شركت كنندگان كورد قلمداد شد، كە در آن گفتە شدە بود کە ”ارومیە كوردستان است”. نخست اینكە جشن ٢٨ فروردین كوردها در ارومیە از طرف خود مردم كورد ارومیە و اطراف سازماندهی شدە بود نە از طرف احزاب سیاسی اپوزیسیون كورد، كە فكر شود این جشن جهتدار بودە است! دوم، اگر فرد یا افرادی در جشن نوروز كوردهای ارومیە شعار ”ارومیە كوردستان است” سر دادە باشند، مرتكب كفر و یا گناه كبیرەای نشدەاند، واقعیتی تاریخی بە زنان آوردە شدە و ترکهای معترض هم، با در دست گرفتن چماقهای یک شکل، كوردها را تهدید بە این کردە کە دریاچە ارومیە را با خون كوردها پر میكنند.
این اتفاقات در حالی رخ داد کە کردها در ایران هموارە بر صلح و همزیستی مسالمتآمیر پافشاری کردەاند، اما متأسفانە مشكل اساسی اینجاست كە آذریها هنوز صاحب یک سازمان یا حزب سیاسی مردمی و معتبری نیستند كە در بین مردم ترک پایگاە مردمی قوی داشتە باشد و با تكیە بر آن واقعیتهای جامعە ترک را منعكس كند. چون گرایش پان تركیسم، جدای از اینكە گرایش مسلط جامعە ترک نیست و بیشتر در بین سیاسیون ترک خارج از کشور و بخشا داخل كشور پیروی میشود، در میان مردم عادی طرفدار چندانی ندارد. از همین زاویە، مشكل كوردها و نیروهای سیاسی، از جملە حزب دموكرات كوردستان ایران، بعنوان یک حزب باسابقە و پر نفوذ در کوردستان و در منطقە ارومیە، عدم وجود جریان سیاسی معتبری است، کە ترکهای آذری را رهبری کند. تا نظیر، فرقەی دموکرات آذربایجان و حزب دموکرات کوردستان، بە رهبری "پیشەوری" و "قاضی محمد"، بتواند، راەکار اساسی برای مشكلات پیشرو بیابند. در نبود حزب یا سازمان مردمی، در بین ترکها، محفلهای چند نفرە و شخصیتهای سیاسی منفرد، در خارج از كشور سر برآوردەاند، كە هم با واقعیات ایران و جامعە ترک بیگانەاند و هم در بین مردم ترک پایگاه چندانی ندارند. هر ازگاهی، كە نزاع و تنشی در جوامع ترک و كورد بالا میگیرد، محافل نامبردە برای اینكە از قافلە جا نمانند و كم نیاورند، بە مانند ترکهای تندرو كف خیابان چماق سیاسی بە دست میگیرند و بە كوردها و احزاب سیاسی كورد حملەور میشوند! مشغلە اصلی این جریانات محفلی، دفاع از سیاست خارجی هر دو دولت تركیە و آذربایجان، با همە خوبی و بدیهایشان میباشد. این تفكر بعد از انضمام ناگرنوقرباغ بە خاک دولت آذربایجان، شدت بیشتری یافتە است! اینها فكر میكنند، با همكاری دو دولت نامبردە، تكلیف آذربایجان ایران را هم بە زودی روشن و ضمیمە خاک آذربایجان شمالی خواهند كرد! بر مبنای همین منطق نیز جریانات نامبردە، بە جای اینكە انرژی خود را صرف مبارزە با جمهوری اسلامی بكنند، تمام توان خود را صرف مبارزە با كوردها، بر سر تعیین مرزها کردەند! مرزهای كە، در حال حاضر نە در دست كوردها و نە در تصرف ترکهاست.
اگر نگاهی گذرا بە مبارزات بخشهای مختلف ایران در ۴۶ سال گذشتە بیاندازیم، بە وضوع میبینم كە ترکهای آذری، در مقایسە با سایر ملیتها دیگر ایران، كمترین مبارزە علیە جمهوری اسلامی را در كارنامە خود دارند.
در جنبش ژینا امینی، كە تقریبا ۶ ماە طول كشید و حاكمیت را با چالش جدی روبرو كرد، شهرهای ترکنشین بجز یكی دو تظاهرات، جنبش و تظاهرات موثری بە خود ندید. این در حالیست، کە در همەی این جنبشها، شهرهای كوردستان شاهد بیشترین و وسیعترین تظاهرات مردمی علیە حاكمیت بود. در حقیقت بعد از روی كار آمدن جمهوری اسلامی تاكنون، شهرهای تركنشین در مقایسە با بخشهای ملیتی دیگر ایران، جزء کم تحرکترین، شهرهای ایران بودندەاند! علت اساسی این سكوت و همراهی با جمهوری اسلامی، را یكی در مخرج مشترک نظام حاكم با ترکها، كە بر اساس شیعەگری بنیاد نهادە شدە و دیگری ضدیت نظام با جنبش حقطلبانەی كوردستان باید جستجو كرد. البتە این را نمیشود انكار كرد، كە بخشی از روشنفكران ترک آذری، از اوایل انقلاب و بخشا هم در رژیم گذشتە، یا بصورت سازمانی و یا بشكل فردی، برای تغییرات دموكراتیک در ایران مبارزە كردە و میکنند. اما بعد از شكست سوسیالیسم موجود و خروج ناسیونالیسم در جهان، بخشی از این افراد، کە اكثرا در كشورهای غربی زندگی میكنند، از تفكرات سوسیالیستی رویگردان شدە و بجای آن بە ناسیونالیسم و از جنس پان تركیسم روی آوردەاند!
با یک برآورد كلی از جنگ كوردستان، میتوان گفت كە ترکهای آذری بعد از انقلاب ۵٧ بیشترین نقش را در سركوب جنبش حقطلبانەی كوردستان داشتەاند. بە جرأت میتوان گفت؛ بیش از ۵٠ درصد از نیروهای سركوبگر رژیم در كوردستان و خصوصا سپاە پاسداران، از ترکهای آذریی بودە و هستند. كە بخشا داوطلبانە برای سركوب جنبش کوردها بە این خطە میآمدند. ضد تظاهرات روز دوم فروردین در ارومیە، از طرف ترکها، با دستاویز مذهبی و محوریت آنتی كوردی را نیز میتوان، در همین راستا، و در نقطە مقابل جنبش نوروز كوردها كە، جنبشی سكولار و آزادیخواهانە بود، ارزیابی كرد.
در حقیقت بعد از روی كار آمدن جمهوری اسلامی، ترکها در استان ارومیە، دوفاكتورە خودمختارند و بە عبارتی دیگر، ترکها در این منطقە اساسا، خود دولت هستند! شراكت ترکها در دولت مركزی و همچنین واگذاری ادارە استان ارومیە از طرف حكومت مركزی بە آنها و نادیدە گرفتن استحقاقات جمعیتی كوردها در منطقە، بە یكبارە توازن اداری و اقتصادی منطقە را بە نفع ترکها در ۴۶ سال گذشتە تغییر دادە است. کە بە گونەای مضاعف، كوردها از یک طرف زیر ستم دولت مركزی مینالند و از طرف دیگر با ظلم و اجحاف ترکهای آذری کە در حکومت شریک هستند؛ دست و پنجە نرم میكنند. ادامە این نابرابری و تبعیض آشكار اداری - اقتصادی در ارومیە و استمرار آن در ۴۶ سال گذشتە، امر را بر ترکهای آذری مشتبهە كردە كە، انگار كوردها در استان ارومیە اقلیتی بیش نیستند و بعضی اوقات پا را فراتر گذاشتە و كوردها را مهمان نیز قلمداد میکنند! ؟
تظاهرات ٢ فروردین ترکها علیە كوردها در ارومیە، یادآور متینگی است كە اوایل انقلاب از سوی حزب دموكرات كوردستان ایران، در شهر نقدە برگزار گردید. در آن متینگ، قرار بود؛ زندە یاد دكتر قاسملو، بنابە تنشهای تاریخی و امروزی، در استادیوم ورزشی نقدە سخنرانی داشتە باشند؛ كە در آن بر دوستی و همزیستی مسالمتآمیز دو ملت كورد و ترک پافشاری نمایند. بە محض اینکە، دكتر قاسملو لب بە سخن گشود؛ ترکهایی كە از قبل بلندیهای شهر را تسخیر كردە و در حال آمادەباش بودند و پشتشان بە دولت مركزی گرم بود، متینگ حزب دموكرات را بە گلولە بستە و باعث شروع جنگ خانمان سوز در این شهر شدند. جنگی كە جانهای بسیاری از مردم هر دو طرف گرفت. این بخش از ترکها، در واقع بە جای اینكە سخن را با سخن جواب دهند، سخن را با گلولە جواب دادند و شهر را در جنگ برادر كشی فرو بردند! چیزی كە بعد از گذشت ۴۴ سال از این واقعە دردناك، رد پایش را در همین تظاهرات ٢ فروردین این بخش از ترکهای ارومیە كە كوردها را تهدید بە مرگ میکردند، بە وضوع میتوان دید.
بە غیر از ١١-١٢ ماە كە كوردها و آذریها در ایران، صاحب دو حكومت ملی، بە رهبری "قاضی محمد" و "پیشەوری"، در "مهاباد" و "تبریز" ( ١٩۴۵-١٩۴٧) بودند، در طول تاریخ و خصوصا تاریخ معاصر، این دو ملت، حكومت مستقل و مدونی از خود نداشتەاند. و بە همین دلیل سادە هم در مناطقی چون ارومیە كە منطقە زیست دو ملت میباشد، مرزهای مشخص و معینی، بە معنی واقعی كلمە وجود ندارد. هر كدام از دو ملت نامبردە، تصورات جداگانەای از جغرافیای زیست خود دارند، اما تصورات با واقعیات موجود تفاوتهای زیادی دارد. براساس این منطق بود كە "قاضی محمد" و "پیشەوری"، بعد از تشكیل دولتهای جمهوری كوردستان و آذربایجان، متوجە سختی و پیچیدگی كار تعیین مرزهای جعرافیایی شدند و بە جای تعیین مرز دو حكومت، قراردادی براساس تعیین مرزهای جمعیتی - اتنیكی و نە براساس جغرافیای اتنیكی منعقد کردند كە این كار با عقلانیت و درایت زیادی همراە بود و بە منازعات مرزها در این برهە زمانی پایان داد.
اما عقد این قرارداد بە این معنا نبود و نیست كە كوردها تقسیمات كشوری و نامگذاریهای استانی كە در طول تاریخ ایران بە سبب مذهب مشترک بە نفع ترکهای آذری انجام گرفتە میپذیرند. اگر قرار بود این وضع پذیرفتە شود، در سال ١٣٢۴ زمان تأسیس حكومت آذربایجان و كوردستان پذیرفتە میشد! در این مقطع تاریخی نیز، پیشەوری كە با پشتیبانی شوروی حكومتی سوسیالیستی تأسیس نمودە بود، اسرار داشت كوردستان ایران بعنوان یک منطقە خودمختار، زیر مجموعە حكومت آذربایجان گردد. كە البتە "قاضی محمد"، با درایت و عقلانیت بە روسها ثابت كرد؛ كە كوردها ملتی مستقل با تاریخی ٢۵٠٠ سالە در منطقە هستند، و بە هیچ وجه بە خواست خود، زیر مجموعەی هیچ ملتی و از جملە ترکها با تاریخی ۴٠٠/۵٠٠ سالە نخواهند شد. وانگهی چرا حكومتهای مركزی ایران، همەی سیاستهایشان، در مورد ملیتهای ایرانی، از جملە سیاست فرهنگی، زبانی، اقتصادی، و... غیرە، تبعیضآمیز و غلط بودە و هست، فقط تقسیمات كشوری و نامگذاری استانیشان، آنهم فقط در آذربایجان شرقی درست است؟ كدام عقل سلیم میپذیرد، شهرهای چون مهاباد، بوكان، پیرانشهر، سردشت، ربط و اشنویە كە صد در صد جمعیتشان را کوردها تشکیل میدهند، زیر چارت آذربایجان غربی قرار بگیرند؟ بر همە واضع و مبرهن است، كە تقسیمات اداری و كشوری و نامگذاریهای استانی در ایران، در جهت از هم پاشیدن شیرازە واحدهای اتنیكی و از جملە كوردستان، صورت گرفتە و میگیرد. هدف این گونە تقسیمبندی، ایجاد تفرقە بین ملیتهای ایران، بخصوص ترکها و كوردهاست! اما وجود این واقعیات، كە در خصوص تقسیمات اداری، كشوری و جغرافیایی گفتە شد، بە هیچ وجە بە این معنا نیست كە كوردها و، از جملە نیروهای سیاسی، برای تحقق آن بە زور متوصل میشوند!
اگر در ایران یک سیستم فدرال بر اساس جغرافیای ملیتی تحقق یابد، كوردها و نیروهای سیاسی، از طریق استانداردهای بین المللی كە، عبارتند از عوامل تاریخی و جغرافیایی، خواست مردم و نتیجتا برگزاری رفراندم، تكلیف مرزها را روشن خواهد كرد، نە با توسل بە زور . این مهم در برنام اكثر نیروهای سیاسی كورد نیز بە روشنی درج شدە است.