
مذاکرات یا اتلاف وقت برای رسیدن بە رؤیایی پلید؟
مقدمە:
مذاکرات امروزە یکی از اصول سیاسی است کە برای حل مشکلات بین طرفهای متخاصم و یا راەحلی سیاسی برای رفع مشکلات دو کشور یا مشکلات داخلی کشورها مدنظر میباشد. این نوع رویکرد سیاسی برای این میباشد کە از خسارت انسانی و مادی جلوگیری شدە و در خدمت پیشرفت و ترقی جوامع قرار بگیرند. خاصیت دیگری کە در مذاکرە مشاهدە میگردد این است کە در آن شکست و پیروزی بە آن معنای کە در میدان جنگهای نظامی هست، وجود ندارد چونکە هر کدام از طرفهای مذاکرە کنندە بدنبال بیشترین منافع و یا کمترین شکست نیستند، بلکە متقابلا طرفین بەدنبال راەحلی مسالمتآمیز و جلوگیری از جنگ و خونریزی هستند. اما در بُعد دیگری میتوان این مسئلە را مورد بررسی قرار داد کە مسئلە باور بنیادین طرفین بە حل مسائل از طریق مذاکرە و گفتگو میباشد و اگر طرفی بە مسئلە مذاکرە بعنوان راەحلی اصولی و بنیادی باور نداشتە باشد و تنها از سر ناچاری در موقعیت مذاکرە قرار بگیرد، در این حالت مذاکرات بە چالش کشیدە میشود و بجای حل و فصل سیاسی اختلافات، طرفی بدنبال اتلاف و خریدن وقت میباشد کە در موقعیت بهتر و قدرت بیشتری قرار بگیرد و بە نظر خودش مشکلات را با اعتراف طرفین متقابل بە قدرتمندی و هژمونی او حل و فصل نماید.
جمهوری اسلامی پدیدەای متناقض و دوگانە در سیاست نوین جهان!
ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی از ابتدای بە قدرت رسیدن یا بهتر است بگویم از زمان قبضە قدرت و ربودن انقلاب ملتهای تحت ستم، بجای تغییر نوع زندگی مردمی کە از نوع سیاست و عقلیت سیاسی حکومت پهلوی بە ستوە آمدە بودند، مؤلفەهای را با خود بهمراە آورد کە با نوع مؤلفەهای سیاسی کشورهای مترقی در تضاد بودە. یکی از مؤلفەهای کە خمینی، رهبر و بنیانگذار این رژیم با تحکم وارد سیاست ایران نمود، صدور انقلاب و بە راە انداختن جنگ با کشورهای دنیا از جملە آمریکا و همپیمانانش بود و نمود این سیاست ضد جهانی حملە بە سفارتخانە آمریکا بود کە این اتفاق در روزهای آغازین بە قدرت رسیدن رژیم رخ داد. این رژیم کە هنوز جای خود را آنطوری کە لازم بود محکم نکردە بود با این نوع رویکرد بە دور از دیپلوماسی و سیاست جهانی کە در میانە عصر مدرن سیاسی اکثر کشورهای جهان بسر میبرند یک نوع رویکرد غیرعقلانی بود کە نتیجە و ماحصل این نوع نگرش سیاسی برای مردم ایران تحمل تحریمهای اقتصادی و سیاسی میباشد. رژیمی کە تا بە امروز نیز با خود دو اصطلاح جمهوری و اسلام را یدک میکشد و میخواهد در دنیای مدرن امروزی بە حاکمیت اسلامی دست پیدا کند با دوگانگی و تضادهای کە بە دنیا عرضە کردە، سرمایەهای مادی و انسانی ایرانیان را قربانی خود کردە و بعضاً افراد جامعە قش از معنای واقعی انسانی تهی کردە است.
سیاست آمریکا و جهان در قبال خاورمیانە و جمهوری اسلامی (سهواً یا عامداً!؟)
سران رژیم بر پایە همین توهم صدور انقلاب و رهبری کردن مسلمانان جهان در مقابل کشورهای کە از آنان بعنوان استکبار یاد میکنند، سالهاست نە تنها برای ایران بلکە برای چندین کشور دیگر ویرانی، کشتار و عقبماندگی را بە ارمغان آوردەاند. در راستای این توهم و رؤیای جمهوری اسلامی و در رأس آن خامنەای جدا از اینکە ثروت ایران بجای اختصاص بە آبادانی و پیشرفت ایران در سازماندهی نیروهای حزبالـلە، حماس، حوثیها و حشدالشعبی صرف کارهای تروریستی و خرابکارانە شدە و با توهم تازەای دیگر تحت عنوان کوریدور "هلال شیعە" در دو دهە اخیر جنب و جوش و حرکتهای منطقەای سپاە قدس و نیروهای برون مرزی رژیم بیش از پیش ملموس بودە. اگرچە پیشتر حرکات نامعقول و دور از خرد سیاسی رژیم ایران باعث نگرانیهای در سطح بینالمللی بود ولی از زمانی کە این رفتارهای ایران بعد از سقوط رژیم بعث عراق کە بە مثابە رقیب منطقەای جمهوری اسلامی قلمداد میشد خیلی آگاهانەتر و بدونە واهمە انجام گرفتە. این در حالی بود کە قبل از این جمهوری اسلامی از ناحیە غرب و جنوب دارای رقیبی همچون صدام بود و از طرف شرق نیز خطر طالبان و ساختار سیاسی سنیای رادیکال را احساس میكرد، برای همین کنشهای نظامی و جولانهای سیاسیش در آن زمان با احتیاط و حساسیت بیشتری انجام میگرفت. بعد از اینکە آمریکا و کشورهای همپیمانش سهواً و یا عمداً بجای جمهوری اسلامی با برانداختن صدام و بعداً طالبان، میدان را برای جمهوری اسلامی کاملاً بدونە رقیب گذاشتند و این فضای سیاسی و شرایطی کە در منطقە بوجود آمد، توهم "صدور انقلاب" و "دستیابی بر کل منطقە" از طریق هلال شیعە را در ذهن سران جمهوری اسلامی تقویت نمود و ماحصل آن ایدە دستیابی بە سلاح هستەای تحت عنوان غنیکردن اورانیوم بود.
در همین راستا، زمانی کە آمریکا و متحدانش برای ریشەکن کردن پدیدە اسلامی سیاسی از نوع سنیگری آن بصورت تمام عیار توان خود را بکار انداختە بودند و در میانە این نیز بهار عربی بە معادلە منطقە افزودە شد، بهانە و خلاءی را برای جمهوری اسلامی بوجود آورد کە بهتر بتواند بە نسبت رؤیا پردازیهای خود بە جنب و جوش بپردازد و دخالتهایش را در منطقە و حتی کشورهای آمریکای لاتین را زیر لوای دیپلماسی افزایش دهد. حرکات نامعقول جمهوری اسلامی زمانی برای جهان باعث حساسیت بیشتری قرار گرفت کە این رژیم با روسیە، روند تغییرات سوریە کە ادامە بهار عربی بود را کند نمودند و با مداخلەهای نظامی و سیاسی خود باعث بە تأخیر افتادن سقوط رژیم جنایتکار بشار اسد شدند کە نتیجەاش کشتار صدها هزار نفر از مردم بی دفاع سوریە و ویرانی بیشتر این کشور بود. سوریە کە از مرکز بطور چشمگیری ضعیف شدە بود و توان کنترل کامل مناطق خود را نداشت و از همپیمانهای روسیە و ایران محسوب میشد بدلیل وجود ناآرامیها و اختلاف بشار اسد با ارتش آزاد سوریە و مخالفان دیگر آن، بە محلی امنتر و بهتر برای انتقال سلاحهای و کمکهای نظامی جمهوری اسلامی بە حزبالـلە و حماس تبدیل شد و این کمکهای کە ایران بە مخالفان اسرائیل در لبنان و فلسطین میشد بجای رسید کە این شبەنظامیان را دچار غرور کاذب نمود و طوفان الاقصی در ٧ اکتبر ٢٠٢٣ را موجب شد. این عملیات کە از دید جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن سر آغاز پیروزی خود بر اسرائیل فرض میشد، برعکس بە آغاز ضعف و شکست رژیم ایران و نیروهای نیابتی وابستە آن تبدیل شد کە حملات منسجم و گستردە اسرائیل بە مقرهای حماس و حزبالـلە و بعداً کشتن سران این گروەها را بهمراە داشت.
پیش از سر کار آمدن دونالد ترامپ زمانی کە جو بایدن در حزب دموکرات رئیس جمهور بود، رویکرد آمریکا با ایران از سر مماشات بود و در این راستا با برداشتن برخی از تحریمها و آزاد کردن مقداری از پولهای بلوک شدە ایران، جمهوری اسلامی را در تقویت نیروهای نیابتی خود یاری نمود. این موضوع از یک طرف و ترس از پیروزی ترامپ برای بار دیگر در انتخابات آمریکا از طرف دیگر، جمهوری اسلامی را بر آن داشت کە تمام توان خود را برای سرگرم کردن اسرائیل و آمریکا بوسیلە نیروهای نیابتی بکار گیرد و تا زمان احتمالی سر کار آمدن دونالد ترامپ ایران بە دستیابی سلاح هستەای نزدیک شدە باشد کە از آن بعنوان تهدید علیە آمریکا و اسرائیل و همچنین منطقە استفادە نماید.
مذاکرات ایران و آمریکا در هالەای از ابهامات!
ایران بعد از تمام فراز و فرودهای کە در چند سال حاکمیت خود بە ویژە در چند سال اخیر داشتە، علیرغم میل باطنی سران کلیدی رژیم و علیالخصوص خامنەای کە مذاکرە را بیشرفی قلمداد میکرد، بعد از شکست یکی پس از دیگری نیروهای نیابتی وابستە بە او و همچنین سقوط بشار اسد و با تمام خط و نشان کشیدنها و قلدرهای سیاسی و نظامی کە در برابر آمریکا و اسرائیل داشت، از روز شنبە ٢٣ فروردین ١٤٠٤ بە مذاکرە با آمریکا با توجیە اینکە مذاکرە غیر مستقیم میباشد، گردن نهادە و تا بحال یک دورە از مذاکرات میان ایران و آمریکا در مسقط پایتخت عمان و با میناجیگری این کشور انجام گرفتە. در این رابطە گمانەزنی و تحلیلهای زیادی شدە کە در چهارچوب دو سوال قرار گرفتەاند: ایران بە خواستەهای آمریکا تن خواهد داد؟ آیا گزینە نظامی و یا مکانیزم ماشە بکار گرفتە میشود؟
اگرچە بیشتر این تحلیل و گمانەزنیها از گفتەها و مصاحبەهای دو طرف مذاکرە نشأت میگیرند، ولی در کل تحلیل و گمانە غالب در این خصوص این است کە خامنەای و تیم مذاکرەکنندە جمهوری اسلامی چند هدف را دنبال میکنند کە پیش از هر چیز رفع خطر حملە نظامی آمریکا و اسرائیل و برداشتن تحریمهای اقتصادی میباشد، کە از این طریق بتوانند دوبارە نیروهای نیابتی خود را تقویت کنند. جدا از این دو مسئلە مهم، ایران بعد از جنش ژینا با چالشهای گستردە داخلی روبرو شدە است و آن تحکم و استبداد توخالی کە بە مردم ایران عرضە میکرد را بە کلی از دست دادە و با چالش حجاب، گرانی افسار گریختە، مشکلات زیست محیطی، اعتراض گستردە بازنشستگان، نارضایتیهای دانشجوی و ... روبرو میباشد کە در کل تمامی این مسائل جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دادە کە ناچار بە مذاکرەای شدە کە هدف آن اتلاف وقت و گذار از این مشکلات میباشد. برای اثبات این ادعا کە جمهوری اسلامی بدنبال خریدن وقت میباشد سفر عباس عراقچی بە روسیە و رساندن نامە خامنەای بە پوتین بهترین مدرک است کە در فاصلە میان دو مذاکرە اول و دوم انجام گرفتە. سفر عراقچی هدفی جزء تجدید بیعت خامنەای با پوتین و رفع نگرانیهای سران جمهوری اسلامی از ناحیە معاملە احتمالی مابین آمریکا و روسیە سر موضوع ایران و اوکراین نبود.
در روند مذاکرات هر دو طرف خود را راضی و خشنود نشان میدهند، کە این خوشبینی دو علت بیشتر ندارد بیش نیست، یکی اینکە آمریکا بە دنیا نشان بدهد کە خواهان گزینە نظامی نیست و اگر بە چنین مرحلەای نیز کشیدە شود مقصر رژیم ایران است و دوم اینکە ایران با چنین اقدامی میخواهد از اعتراضات احتمالی مردم ایران جلوگیری نماید و مردم را بە این امیدوار بکند کە مشکلات اقتصادی و سیاسی ایران در حال پایان یافتن هستند.
مذاکرات ایران و آمریکا و مسئلە مبارزات شرق کوردستان!
مبارزات کورد کە قدمتی چند برابر بیشتر از عمر حکومت جمهوری اسلامی را دارد، اگرچە بخشی از آن بە معادلات منطقەای و جهانی بستگی دارد ولی هیچ وقت تا بە آن حد تحت تأثیر تغییرات و تصمیمات منطقەای و جهانی قرار نگرفتە کە دچار شکست یا پیروزی گردد و اگر نیز در مقطعی تغییرات سیاسی اقلیمی تأثیراتی بر مبارزات کورد داشتە مقطعی و موقتی بودە، بنابراین در این برهە حساس کە شاهد تغییرات چشمگیری در خاورمیانە بطور عام و کشورهای کە کوردستان را تحت ستم قرار دادەاند، هستیم ولی مبارزات کورد کە از دل مردم کورد برخاستە و تا بحال نیز سنگینی آن روی دوش این مردم بودە توافق یا عدم توافق مذاکرات ایران و آمریکا باعث تغییرات بنیادی در آن نخواهد شد. این بدان معنا نیست کە اگر این مذاکرات بە نتیجە دلخواە آمریکا برسد کورد نمیتواند دستاوردی داشتە باشد، بلکە بدان معناست کە در صورت بە نتیجە نرسیدن نیز، مبارزات کورد دچار سردرگمی و آشفتگی نخواهد شد و تا احقاق حقوق ملی کورد در شرق کوردستان و بقیە بخشهای دیگر کوردستان مبارزە ملی و میهنی کورد ادامە خواهد داشت.
نتیجە:
آنچە در رابطە با این مذاکرات اصل و مسئلەای بنیادی میباشد، این است کە جمهوری اسلامی بعد از گذراندن این مقطع حساس در نوع خود نمیتواند جمهوری اسلامی سالهای پیش باشد و ماهیت آن چە از لحاظ رویکرد کشورهای بینالمللی و چە از لحاظ مسائل داخلی بیش از اینی کە هست دچار از دست دادن اقتدار و فروپاشگی میشود. بە این دلیل است کە خامنەای و رژیمش تمام توان خود را بکار میبرند کە با اتلاف وقت و بازی دادن تیم مذاکرەکنندە مقابل را بازی دهند. بنابراین این نیت و هدف برای آمریکا و اروپا نیز واضح و آشکار است، چون آمریکا بە کشورهای اروپایی تذکر دادە کە نباید اجازە بدهیم کە ایران بە سلاح هستەای دست یابد و این بدان معناست کە سیاستهای فریبکارانە جمهوری اسلامی رنگ خود را باختەاند و نخنما شدەاند.