
خاورمیانه بزرگ و رقابت پروژههای ژئوپلیتیکی
کاوە سندوسی
انفجاری بزرگ در بندر "رجایی"، بزرگترین بندر تجاری و مهمترین دروازە واردات و صادرات ایران کە پس از امارات، با ظرفیت ۶ میلیون کانتینر در جایگاه دوم بزرگترین بنادر منطقە قرار دارد بە وقوع پیویست. این بندر استراتژیک، نزدیکترین نقطە بە تنگە هرمز است کە ارتباط مستقیم با دستکم ١٠٠ بندر مهم جهان را دارد و مرکز اصلی ارسال سلاح بە تروریستهای نیابتی همچنین مرکز اصلی تحویلی سوخت و قطعات موشکی برای رژیم میباشد کە نه تنها نقش آن در اقتصاد ملی بلکه در معادلات ژئوپلیتیکی منطقهای نیز جایگاهی حیاتی دارد. حادثهای از این دست، پرسشهای جدی درباره میزان امادگی و تابآوری زیرساختهای کلیدی ایران و اهداف احتمالی برای بازیگران خارجی را به میان کشیده است.
بندر رجایی نقش اساسی در اتصال ایران به شبکههای حمل و نقل جهانی، بهویژه کریدور شمال-جنوب، دارد. این کریدور بخشی از استراتژی تهران برای تقویت جایگاه خود به عنوان شاهراه ارتباطی بین شرق و غرب است و هرگونه آسیب به این بندر میتواند مستقیماً بر روند تحولات منطقهای و جهانی تأثیر بگذارد.
امروز کە موعد دور سوم مزاکرات ایران و امریکا است، احتمال دخالت اسرائیل در این حادثه را نباید نادیده گرفت. سابقه خرابکاریهای تلآویو علیه زیرساختهای ایران، از حملات سایبری گرفته تا اقدامات فیزیکی و حذف بە اصطلاح دانشمندان و فرماندهان سپاە، نشان میدهد که چنین سناریویی کاملاً محتمل است. کما اینکە "بی بی" چند روزی است کە از روند مذاکرات و مماشات امریکا گلایەمند است و خود را موظف بە نگهبانی از اسرائیل و مکلف بە ایرانی غیری هستەای میداند، بندر رجایی، به عنوان نقطەای کلیدی در پروژههای حمل و نقل و تجارت، هدفی منطقی برای ضربه زدن به منافع اقتصادی و سیاسی ایران به شمار میرود.
از دیگر سو این انفجار را باید در چارچوب پروژههای بزرگتر جهانی نیز بررسی کرد. یکی از این پروژهها، طرح خاورمیانه بزرگ است که در پی نیاز بە طراحی دوبارە نظم سیاسی و اقتصادی منطقه با محوریت منافع آمریکا و متحدانش دنبال میشود، تعطیلی و برهم زدن امنیت اقتصادی ایران میتواند بخشی از راهبرد کلان این پروژه تلقی شود. برای نمونە ابتکار کمربند و جاده چین کە جغرافیای ایران یکی از نقاط راهبردی این پروژه است و مسیرهای حمل و نقل از جنوب به شمال، بخشی از کریدورهای پیشنهادی چین برای اتصال آسیا به اروپا را تشکیل میدهند.، بیثبات کردن بنادری مانند رجایی میتواند همکاریهای تجاری تهران و پکن را با چالش مواجه کند و حتی میتواند بهانەای برای عدم ادامە و سرمایە گذاری طرفهای ذینفع باشد کە این خود در راستای اهداف آمریکا در مهار نفوذ چین است.
از جنبه اقتصادی، اختلال در بندر رجایی به معنای تأخیر در واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه صنعتی، حتی نگاهها بە نقشە کریدور "داود" است. این موضوع میتواند بازار داخلی را متلاطم کرده و به افزایش قیمتها و فشار بر تولید داخلی منجر شود. در بلندمدت نیز تضعیف اعتماد به امنیت زیرساختهای ایران، پروژههای سرمایهگذاری خارجی را تحت تاثیر قرار داده و موقعیت ایران را در نقشه جهانی تجارت ترانزیتی به خطر میاندازد.
در نهایت انفجار در بندر رجایی، هشداری است که فراتر از خسارات فیزیکی، ابتدا اهمیت ژئوپلیتیک و اقتصادی ایران را در رقابتهای بزرگ جهانی را یادآوری میکند کە استفادە از این پتانسیل و یا مقابله با این نوع چالشها، نیازمند درک عمیق از تحولات بینالمللی، برنامهریزی دقیق و مستمر برای استفادە بهینە از این نوع زیرساختها را میطلبد است کە این همە از درک و اندیشە ملا و آحوند و بسیجی خارج بودە و تنها هدف و همە همت آنها دزدی و چپاول کشور و اعدام و کشتار مردم این جغرافیا است کە نمونە اخیر آن، همان مظلومیت اعدام کولبر کورد حمید حسیننژاد حیدرانلو میباشد کە این بە تنهای می تواند باعث شرمندگی تاریخ باشد کە چرا این گونە سرنوشتی را برای این ملت مقدر کردە است.