کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

روابط بین‌الملل و تاثیرش بر توانمندسازی اقتصادی زنان

00:25 - 9 اردیبهشت 1404

روابط بین‌الملل و تاثیرش بر توانمندسازی اقتصادی زنان

آزاد مستوفی

 

دیپلماسی به عنوان ابزاری برای پیشبرد منافع ملی و بین‌المللی، می‌تواند نقشی کلیدی در توانمندسازی اقتصادی زنان ایفا کند. این مقاله به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه روابط بین‌المللی و سیاست‌های دیپلماتیک می‌توانند فرصت‌های اقتصادی برابر برای زنان ایجاد کرده و به کاهش شکاف جنسیتی کمک کنند. توانمندسازی اقتصادی زنان یکی از اهداف کلیدی برنامە توسعه پایدار سازمان ملل متحد (SDG) است که در هدف پنجم (برابری جنسیتی) و هدف هشتم (کار شایسته و رشد اقتصادی) به‌طور ویژه مورد تأکید قرار گرفته است. این توانمندسازی به معنای افزایش دسترسی زنان به فرصت‌های شغلی، منابع مالی، آموزش‌های مهارتی و مشارکت در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی است که به کاهش فقر، رشد اقتصادی پایدار و کاهش نابرابری‌های اجتماعی کمک می‌کند. تحقیقات نشان داده است که سرمایه‌گذاری در توانمندسازی اقتصادی زنان، نه‌تنها رفاه خانواده‌ها را بهبود می‌بخشد، بلکه تأثیرات مثبتی بر جوامع و اقتصادهای ملی دارد. در این راستا، سازمان ملل متحد از دولت‌ها، بخش خصوصی و نهادهای مدنی می‌خواهد که با از بین بردن موانع فرهنگی و قانونی و ایجاد زیرساخت‌های حمایتی، به زنان امکان مشارکت کامل و برابر در اقتصاد را فراهم کنند.

علی‌رغم تلاش‌های جهانی برای توانمندسازی اقتصادی زنان، آن‌ها همچنان با موانع جدی مواجه‌اند که پیشرفت و مشارکت برابرشان را محدود می‌کند. یکی از این موانع، دسترسی محدود به منابع مالی مانند وام‌های بانکی و اعتبارات اقتصادی است که اغلب به دلیل تبعیض‌های ساختاری و نابرابری‌های جنسیتی، زنان را از فرصت‌های سرمایه‌گذاری و توسعه کسب‌وکار بازمی‌دارد. همچنین، تبعیض در بازار کار به شکل پرداخت نابرابر، دسترسی محدود به موقعیت‌های مدیریتی و شغلی، و نبود فرصت‌های ارتقای حرفه‌ای، توانایی زنان را برای مشارکت مؤثر در اقتصاد تضعیف می‌کند. نبود سیاست‌های حمایتی از جمله مرخصی زایمان مناسب، خدمات مراقبتی برای کودکان، و قوانین ضد تبعیض نیز فشار مضاعفی بر زنان وارد می‌کند و مانع از بهره‌مندی آن‌ها از فرصت‌های برابر می‌شود. مقابله با این موانع نیازمند اصلاحات ساختاری، سیاست‌گذاری‌های هدفمند و تغییر نگرش‌های فرهنگی است تا زنان بتوانند نقش کامل خود را در توسعه اقتصادی ایفا کنند. در این میان، دیپلماسی می‌تواند ابزاری مؤثر برای تغییر این وضعیت باشد.

دیپلماسی و توانمندسازی اقتصادی زنان

١- نقش معاهدات بین‌المللی

یکی از ابزارهای کلیدی دیپلماسی برای توانمندسازی زنان، استفاده از معاهدات و توافق‌نامه‌های بین‌المللی است که بر ارتقای حقوق و فرصت‌های برابر برای زنان تأکید دارند. این معاهدات به‌عنوان چارچوب‌های حقوقی و سیاسی، دولت‌ها را به اتخاذ سیاست‌ها و اقداماتی ملزم می‌کنند که منجر به کاهش تبعیض و ایجاد برابری جنسیتی شود. نمونه‌ای برجسته در این زمینه، کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW) است که در سال ۱۹۷۹ توسط سازمان ملل متحد تصویب شد و بسیاری از کشورها به آن پیوسته‌اند.

CEDAW به‌عنوان "منشور حقوق زنان"، کشورهای عضو را موظف می‌کند که قوانین و سیاست‌های خود را با اصول برابری جنسیتی تطبیق دهند، تبعیض در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را از میان بردارند، و حقوق زنان در حوزه‌هایی مانند آموزش، کار، مشارکت سیاسی و برخورداری از منابع مالی را تضمین کنند. این کنوانسیون همچنین از کشورهای عضو می‌خواهد که گزارش‌های دوره‌ای درباره پیشرفت‌ها و چالش‌های اجرای تعهدات خود ارائه دهند و از این طریق زمینه نظارت و پاسخ‌گویی فراهم می‌شود.

انعقاد و اجرای چنین معاهداتی، نقشی حیاتی در توانمندسازی زنان ایفا می‌کند؛ زیرا علاوه بر تعهدات حقوقی، یک پیام جهانی درباره اهمیت حقوق زنان و ضرورت مشارکت آن‌ها در توسعه اجتماعی و اقتصادی ارسال می‌کند. از طریق این معاهدات، کشورها تشویق می‌شوند تا سیاست‌های حمایتی مانند ایجاد فرصت‌های شغلی برابر، حمایت از کارآفرینی زنان، و تضمین دسترسی به آموزش و منابع مالی را در اولویت قرار دهند.

با این حال، موفقیت این معاهدات به اراده سیاسی دولت‌ها، اجرای مؤثر قوانین و همکاری نهادهای مدنی و بین‌المللی وابسته است. دیپلماسی چندجانبه می‌تواند از طریق تشویق کشورها به پایبندی به این تعهدات و تقویت همکاری‌های بین‌المللی، ابزار مؤثری برای پیشبرد برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان در سرتاسر جهان باشد.

٢- دیپلماسی اقتصادی و زنان

توافق‌نامه‌های تجاری بین‌المللی می‌توانند نقش مهمی در توانمندسازی اقتصادی زنان ایفا کنند. این توافق‌نامه‌ها با تسهیل دسترسی به بازارهای جهانی و ایجاد فرصت‌های شغلی جدید، می‌توانند به کاهش شکاف اقتصادی جنسیتی کمک کنند.  به‌عنوان مثال، توافق‌نامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) که در سال ۱۹۹۴ بین ایالات متحده، کانادا و مکزیک به اجرا درآمد، با افزایش تجارت و سرمایه‌گذاری در منطقه، فرصت‌های شغلی متعددی ایجاد کرد که بخشی از آن‌ها به زنان اختصاص یافت. همچنین، اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN) با تأسیس در سال ۱۹۶۷ و توسعه همکاری‌های اقتصادی بین اعضا، برنامه‌هایی برای تقویت کارآفرینی زنان و مشارکت آن‌ها در اقتصاد منطقه‌ای اجرا کرده است. این توافق‌نامه‌ها با کاهش موانع تجاری و تسهیل جریان کالاها و خدمات، محیطی فراهم می‌کنند که در آن زنان می‌توانند به منابع و بازارهای جدید دسترسی پیدا کنند. به‌عنوان مثال، در چارچوب ASEAN، برنامه‌هایی مانند"ASEAN Women Entrepreneurs Network" (AWEN) تأسیس شده است که هدف آن تقویت شبکه‌سازی، آموزش و حمایت از زنان کارآفرین در منطقه است.  این ابتکارات به زنان امکان می‌دهد تا با بهره‌گیری از فرصت‌های تجاری منطقه‌ای، کسب‌وکارهای خود را توسعه داده و در اقتصاد جهانی نقش فعالی ایفا کنند.

با این حال، برای بهره‌برداری کامل از مزایای این توافق‌نامه‌ها، لازم است سیاست‌های ملی و منطقه‌ای به‌گونه‌ای طراحی شوند که به‌طور خاص نیازها و چالش‌های زنان را مدنظر قرار دهند. این شامل ارائه آموزش‌های فنی و حرفه‌ای، دسترسی به منابع مالی، و ایجاد محیط‌های کاری حمایتی است که به زنان امکان می‌دهد از فرصت‌های ایجادشده بهره‌مند شوند. علاوه بر این، نظارت مستمر بر تأثیرات توافق‌نامه‌های تجاری بر جنسیت و اجرای برنامه‌های اصلاحی در صورت لزوم، می‌تواند به تضمین این امر کمک کند که منافع تجارت آزاد به‌طور عادلانه بین زنان و مردان توزیع شود. در نتیجه، توافق‌نامه‌های تجاری بین‌المللی می‌توانند با ایجاد فرصت‌های اقتصادی و تسهیل دسترسی به بازارها، به توانمندسازی اقتصادی زنان کمک کنند اما تحقق کامل این پتانسیل مستلزم تدوین و اجرای سیاست‌های حمایتی و برنامه‌های آموزشی است که به‌طور خاص به تقویت نقش زنان در اقتصاد جهانی می‌پردازند.

٣- کمک‌های خارجی و توسعه

یکی از ابزارهای مؤثر دیپلماسی در توانمندسازی اقتصادی زنان، استفاده از کمک‌های خارجی است که کشورهای پیشرفته‌ای مانند سوئد و کانادا با بهره‌گیری از دیپلماسی فمینیستی، به تأمین مالی پروژه‌هایی می‌پردازند که زنان را در حوزه‌های کشاورزی، تجارت و فناوری توانمند می‌سازند. این رویکرد نه‌تنها به بهبود شرایط اقتصادی زنان کمک می‌کند، بلکه نقشی اساسی در تقویت جوامع اقلیمی ایفا می‌کند.

الف- دیپلماسی فمینیستی سوئد:

سوئد با اتخاذ سیاست‌های دیپلماسی فمینیستی، به‌عنوان یکی از پیشگامان در این زمینه شناخته می‌شود. این کشور با تأمین مالی پروژه‌هایی که بر توانمندسازی اقتصادی زنان تمرکز دارند، به بهبود شرایط زندگی آن‌ها در کشورهای در حال توسعه کمک می‌کند. به‌عنوان مثال، سوئد در پروژه‌هایی مشارکت داشته است که به زنان کشاورز در کشورهای آفریقایی آموزش‌های فنی ارائه می‌دهند و دسترسی آن‌ها به بازارهای جهانی را تسهیل می‌کنند.

ب- دیپلماسی فمینیستی کانادا:

کانادا نیز با پیروی از رویکرد دیپلماسی فمینیستی، به تأمین مالی پروژه‌هایی می‌پردازد که زنان را در حوزه‌های مختلف اقتصادی توانمند می‌سازند. این کشور در پروژه‌هایی مشارکت داشته است که به زنان کارآفرین در کشورهای آسیایی و آفریقایی آموزش‌های مدیریتی و تجاری ارائه می‌دهند و دسترسی آن‌ها به منابع مالی و بازارهای جهانی را تسهیل می‌کنند.

نمونه‌هایی از پروژه‌های توانمندسازی اقتصادی زنان:

-پروژه‌های کشاورزی: در کشورهای آفریقایی، پروژه‌هایی با حمایت سوئد و کانادا به زنان کشاورز آموزش‌های فنی ارائه می‌دهند و آن‌ها را با فناوری‌های نوین کشاورزی آشنا می‌کنند. این پروژه‌ها به افزایش تولید و درآمد زنان کمک می‌کنند و امنیت غذایی جوامع اقلیمی را تقویت می‌کنند.

- پروژه‌های تجاری: در کشورهای آسیایی، پروژه‌هایی با حمایت این کشورها به زنان کارآفرین آموزش‌های مدیریتی و تجاری ارائه می‌دهند و دسترسی آن‌ها به منابع مالی و بازارهای جهانی را تسهیل می‌کنند.این پروژه‌ها به رشد کسب‌وکارهای کوچک و متوسط که توسط زنان اداره می‌شوند، کمک می‌کنند.

- پروژه‌های فناوری: در کشورهای آمریکای لاتین، پروژه‌هایی با حمایت سوئد و کانادا به زنان در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات آموزش می‌دهند و آن‌ها را با مهارت‌های دیجیتال آشنا می‌کنند. این پروژه‌ها به افزایش مشارکت زنان در اقتصاد دیجیتال و فناوری‌های نوین کمک می‌کنند.

این پروژه‌ها نه‌تنها به بهبود شرایط اقتصادی زنان کمک می‌کنند، بلکه با تقویت جوامع اقلیمی، به توسعه پایدار و کاهش فقر در این جوامع می‌انجامند. با تأمین منابع مالی و فنی، این کشورها به ایجاد فرصت‌های برابر برای زنان در عرصه‌های اقتصادی کمک می‌کنند و نقشی اساسی در تحقق اهداف توسعه پایدار ایفا می‌کنند.

البتە در پیشبرد اهداف یاد شدە موانعی نیز وجود دارد کە میتوان بە نبود ضمانت اجرایی برای معاهدات بین‌المللی اشارە کرد. همچنین در بسیاری از کشورها، موانع فرهنگی و اجتماعی همچنان نقش زنان در اقتصاد را محدود می‌کنند. دیپلماسی باید با این موانع مقابله کرده و راه‌حل‌های بومی و مؤثر ارائه دهد.

نمونه‌های موفق

در مورد نمونەهای موفق توانمند سازی زنان در عرصە اقتصاد از طریق سیاستهای دیپلماتیک و مشارکت های بین المللی میتوان بە روآندا و کانادا اشارە کرد. روآندا به عنوان کشوری که پس از جنگ داخلی و نسل‌کشی، بر توانمندسازی اقتصادی زنان تمرکز کرده است، نمونه‌ای موفق در این زمینه محسوب می‌شود. از طریق سیاست‌های دیپلماتیک و مشارکت‌های بین‌المللی، زنان روآندا به میزان بالایی از مشارکت اقتصادی دست یافته‌اند.

کانادا یکی از پیشگامان "دیپلماسی فمینیستی" است. این کشور در سیاست‌های خارجی خود بر توانمندسازی زنان تأکید دارد و از طریق همکاری‌های بین‌المللی، پروژه‌هایی در زمینه آموزش، بهداشت و کارآفرینی زنان را تأمین مالی کرده است.

بدون شک برای موفقیت در این زمینە کشورها باید سازوکارهایی برای نظارت و اجرای تعهدات خود ایجاد کنند. دیپلماسی می‌تواند از طریق ارائه کمک‌های مالی و فناوری، زنان کارآفرین را حمایت کند و زنان نیز باید به شبکه‌هایی دسترسی داشته باشند که از طریق آن‌ها بتوانند با بازارهای جهانی ارتباط برقرار کنند. در این باب دیپلماسی فرهنگی می‌تواند به تغییر نگرش‌های منفی نسبت به مشارکت اقتصادی زنان کمک کند. دیپلماسی می‌تواند نقش مهمی در تحقق عدالت اقتصادی برای زنان ایفا کند. با این حال، موفقیت این فرآیند بستگی به تعهد کشورها به اجرای توافق‌نامه‌ها و غلبه بر موانع فرهنگی و ساختاری دارد. توانمندسازی زنان نه تنها به بهبود زندگی آنان کمک می‌کند، بلکه به توسعه پایدار و تقویت جوامع نیز منجر می‌شود.

 

 

 

منابع

United Nations, Sustainable Development Goals (SDG).

Convention on the Elimination of All Forms of Discrimination Against Women (CEDAW).

Canadian Feminist International Assistance Policy.

Reports on Economic Participation of Women in Rwanda.

World Bank Data on Gender Equality and Economic Development.