
گفتگو: علی بداغی
اشارە: کمیتەی مرکزی حزب دموکرات کوردستان ایران، روز ٢٥ شهریور ١٤٠٤، پنجمین پلنوم خود را برگزارکرد. تازەترین پلنوم کمیتە مرکزی حزب در روزی کە مصادف بود با هشتادمین سالگرد تأسیس حزب دموکرات کوردستان ایران، آغاز بکار کرد. کوردکانال جهت بحث در مورد اهم مباحث پلنوم و همچنین تحلیل و تفسیر آخرین تحولات سیاسی ایران و کوردستان، گفتگویی با کاک مصطفی هجری، دبیرکل حزب دموکرات کوردستان ایران انجام دادە کە گزیدەای از این مصاحبە در اختیار خوانندگان روزنامە کوردستان قرار میگیرد.
علی بداغی: جناب کاک مصطفی گرامی، این مصاحبە اولین گفتگوی شما با رسانەی حزب دموکرات بعد از کنگرەی وحدت مجدد دموکراتها میباشد. همانطور کە مستحضر هستید، هفتە گذشتە در اثناء سومین سالگرد اتحاد و وحدت مجدد دموکراتها و همبستگی دوبارە صفوف عظیم حزب دموکرات بودیم. بفرمائید کە اتحاد و وحدت مجدد حزب و تازەترین کنگرە این حزب منشأ چە تغییرات سیاسی و مبارزاتی حزب دموکرات بودە است؟
مصطفی هجری: بە نظر من تغییراتی کە در رابطە با وحدت مجدد دموکراتها پس از ١٥ ـ ١٦ سال انشقاق بە وقوع پیوست، خود تغییری مهم نە تنها در تاریخ جنبش کورد در کوردستان ایران، بلکە در بقیە بخشهای دیگر کوردستان بودە است. چون هر دو طرف حزب دموکرات پس از کلی تجربە تلخ از انشقاق بە این قناعت رسیدند کە راە پیروزی و خدمت بە میهن با قبول کردن اختلافات و تنوعها آغاز میگردد و یافتن نکات مشترک در بطن اختلافات میتواند راهنما باشد. این نکتە نە تنها در میان صفوف حزب دموکرات، بلکە در رابطە با تعامل و برخورد با جریانهای دیگر کە هر کدام دارای بینش و نگرش سیاسی گوناگون هستند نیز، صدق میکند. این بهم پیوستگی و فعالیت مشترک بجای تنش و اختلافات ناسالم، راه را برای برخورد با جریانهای دیگر نیز هموارساختەاست. حزب دموکرات در این رابطە سعی نمودە کە با سازمانهای مخالف کورد ایرانی هیچگونە اختلاف و تنشی نداشتە باشد و حتی اکنون کە ما بدنبال ایجاد همکاری در میان احزاب سیاسی کورد و دیگر احزاب مخالف ایرانی هستیم، با همین طرزکار و مکانیسم پیش میرویم.
تغییرات دیگر کنگرە را در مسألە بە روزرسانی سیاستها، تعامل و تحلیلهایمان بە نسبت گذشتە میبینم کە باید با جدیت آنها را مورد بازبینی قرار داد، زیرا در این مقطع شاهد تحولات بسیار هستیم.
سطح آگاهی و شعور سیاسی مردم ما بسیار افزایش یافتەاست، بە همین دلیل حزب دموکرات نیز باید خود را بە روزتر نماید و همچنین باید با تدوین طرح و پروژەی مشخص کارهایمان را پیش ببریم. اینها از جملە مسائل مهمی بودند کە از زمان برگزاری کنگرە تا پلنومی کە بدان اشارە کردید، مورد تأکید قرار گرفتە و بە برنامەی کاریمان تبدیل شدەاند.
در رابطە با تازەترین پلنوم حزب، همچنان کە در اطلاعیەی حزب آمدەبود، در این پلنوم تحلیل سیاسی همەجانبەای از طرف شما ارائە شدەاست. تفسیرها در این راستا هستند کە جمهوریاسلامی از لحاظ ایدئولوژیک سقوط کردەاست. جمهوریاسلامی بخشی عظیمی از کارتهای بازی خود را کە در معادلات جهانی از آنان استفادە میکرد، از دست دادەاست. شما در بعدی وسیعتر چگونە بە اوضاع سیاسی کنونی ایران مینگرید؟
از هم پاشیدگی جمهوریاسلامی تنها از لحاظ ایدئولوژی نیست، بلکە جمهوریاسلامی ایران در تمام ابعاد نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و مدیریتی کشور تمامأ از هم پاشیدە شدە. مهم تر از همە آنکە مردم نیز دیگر حامی این رژیم نیستند. با توجە بە برآوردهایی کە نهاد "گمان" انجام دادە، ٧٠ درصد مردم ایران مخالف این رژیم هستند و میخواهند رژیم را تغییر دهند، جالب این است کە این همەپرسی یک سال قبل انجام گرفتە، اکنون این آمار مطمئنأ بیشتر هم شدەاست. یعنی وضعیت کنونی، شکست سیستماتیک فکری مرتجعانەای است کە میخواست مدل مدیریت کشور را بە ١٤٠٠ سال قبل برگرداند و برای خود امپراطوری اسلامی بنیان نهد و ولی فقیە همانند خلیفەای بە رهبر امت اسلامی تبدیل شود.
ولی اکنون میبینیم کە این خواب و خیالها بە باد رفت. نیروهای نیابتی رژیم کە بخش عظیمی از ثروت مردم ایران صرف آنان شد و حکومتهایی مانند سوریە کە بە دلیل کمکهای همە جانبە جمهوریاسلامی توانستە بود بە حیات خود ادامە بدهد، همگی یکی پس از دیگری از بین رفتند و همچنان کە بدان اشارە کردم در داخل کشور نیز مشروعیت، حامی و طرفدار ندارد و در دنیا و منطقە ایزولە و تنها ماندە است. بە همین دلیل بر این باور هستم کە سرعت فرایند رو بە سقوط و سرنگونی رژیم جمهوریاسلامی ایران خیلی سریعتر گشتەاست.
اکنون ما دست و پا زدنهای جمهوریاسلامی را شاهدیم. آیا شما بر این باورید کە جمهوریاسلامی بار دیگر میتواند کمر راست کند یا واقعا زمان تسلیم شدن آن فرا رسیدەاست؟
با چە چیزی کمر راست کند؟ آنچە را کە داشت در مدت این چهل سال باختە و نە تنها ثروت و اندوختەهای کشور بلکە احتمال دارد درآمد و امکانات پنجاە سال آیندە را نیز در این راە بە هدر دادە باشد. در داخل کشور رژیم پایگاە چندانی برای این رژیم باقی نماندە و اساسا این عقلانیت در رژیم دیدە نمیشود کە بخواهد یا بتواند با ایجاد تغییر در سیاستهایش از سقوط خود جلوگیری کند.
اکثر حکومتهای نورمال شهامت آن را داشتەاند کە اگر در پروژەای شکست خوردند، بە شکست خود اعتراف کنند و بە فکر راە چارەای برای کمبودها و شکستهایشان باشند. ولی رژیم جمهوریاسلامی ایران بر این باور نیست کە اشتباهی کردە باشد. جمهوریاسلامی بعد از شکست سنگین در جنگ دوازدە روزە همچنان بر این باور است در این جنگ پیروز بودە و آمریکا و اسرائیل را تنبیە کردە است. حکومتی با چنین عقلانیتی خود را نقد نخواهد کرد و جدا از این فرصت و امکان ادامە را از دست دادە است.
شما در بحثهای سیاسی پلنوم از مجموعەای احتمال و سناریو برای آیندە ایران در بطن بحرانهای کنونی ایران سخن گفتید. اگر بطور اجمالی نیز باشد بفرمائید چگونە بە این سناریو مینگرید و تحلیل شما در این رابطە چیست؟
احتمالها زیاد هستند و بە دقیقی پیشبینی نخواهد شد کە چە چیزی رخ خواهد داد، ولی احتمالاتی کە در پلنوم کمیتە مرکزی مورد اهمیت قرار گرفتند، سە احتمال بودند: اول اینکە رژیم جمهوریاسلامی بە میز مذاکرە با آمریکا برگردد و همە واقفند کە این مذاکرە بە معنی تسلیم مطلق ایران است، بە دلیل اینکە همچنان کە بدان اشارە کردیم هیچ کارتی برایش باقی نماندە است. در چنین وضعیتی و بە فرض توافق کردن هم، رژیم حکومتی خواهد بود کە شکست خوردە است، تمام تهدیدات فرماندەهان و سیاسیون رژیم در کشورهای دیگر با شکست مواجە شدەاند، آنان میگفتند بخاطر این در سوریە میجنگیم کە جنگ بە داخل کشورمان کشیدە نشود، اکنون نە تنها جنگ بە داخل کشور کشیدە شدە، بلکە آسمان ایران نیز تحت کنترل طرف مقابل و دشمن است. یعنی بە حکومتی ضعیف و ذلیل تبدیل خواهد شد کە مردم بیش از پیش از او دور خواهندشد. در چنین حالتی پیشبینی میشود کە تفرقە و اختلافات داخلی در هرم حاکمیت بوجود بیاید کە اکنون نیز نشانەهایی از آنرا میبینیم. چون در چنین حکومتی مقامی وجود ندارد کە مسئولیت سیاستهای این رژیم را بپذیرد و همە مسئولیتها را متوجە یکدیگر میکنند، کە این خود محصول اختلافات تندی است کە روز بە روز گسترش پیدا میکند. این یکی از سناریوها است و واضح است کە در ادامە این سناریو رژیم بە مذاکرە و تسلیم تن در ندهد، بە همین دلیل با تهدید جنگ دیگری مواجەاست و پیشبینی خواهد شد کە در این جنگ جمهوریاسلامی در تمام ابعاد ضربە بیشتری متحمل گردد. بدیهی است کە هدف این جنگ آن است کە جمهوریاسلامی را بە پای میز مذاکرە بکشانند کە شاید بخشی از دلائل آن این باشد کە تا بحال جریان قابل اعتمادی نە نزد مردم ایران و نە نزد کشورهای تصمیمگیرندە، برای جایگزینی جمهوریاسلامی وجود نداشتەباشد و نیز در حالیکە جنگ اوکراین بە پایان نرسیدە و در غزە نیز هنوز صلح برقرار نشدە، بە ویژە آمریکا نمیخواهد جبهەای دیگری از جنگ و ناآرامی در این منطقە گشودە شود. این بدان معنا نیست کە رژیم با توافق در مذاکرات، جایگاە خود را باز خواهدیافت. با استناد بە دلایلی کە پیشتر بە آنها اشارە کردم، در چنین حالتی توقعات و حقخواهی مردم در داخل نیز بیشتر خواهدشد. این یکی از سناریوهایی است کە بە سقوط رژیم میانجامد. تحلیل ما چنین است: در این فاصلەای کە توافق صورت میگیرد، آمریکا و کشورهای تصمیمگیرندە دیگر در فکر ایجاد و تعیین جایگزینی برای رژیم هستند، چون رژیم با رفتارها و سیاستهای خود باعث شدە کە مورد اعتماد نباشد.
سناریو دوم، وقوع جنگی دیگر و از بین رفتن خامنەای است، چە در جنگ یا هر علت دیگری کە باشد. در چنین وضعیتی مشکلات و کشمکشهای زیادی در داخل کشور و در درون رژیم بوجود میآید و نتیجە آن بە تضعیف هر چە بیشتر حکومت منجر میشود و این نیز باز فرایندی است کە رژیم را بسوی سقوط و سرنگونی سوق میدهد.
آخرین احتمال کە در مورد آن نیز بحث کردیم، این بود کە جمهوریاسلامی بدلیل هرج و مرج و بخاطر آنکە نفوذ و کنترل خود را از دست خواهد داد، نیروهای نظامی و نهادهای امنیتی و سرکوبگرش در بخشی از کشور تا حدودی بی اثر خواهند شد. در چنین حالتی بخشی از کشور ایران بە ویژە مناطق غیر فارس و علیالخصوص کوردستان، جایی هستند کە امکان کار و فعالیت بیشتری دارند و ما نیز برای هر کدام از این احتمالات آمادگی کامل را داریم.
اما مردم کوردستان نگران هستند و میگویند در این وضعیت و در میانە این همە احتمالات حزب دموکرات چە برنامەای دارد؟
در برابر تمام این احتمالات آنچە کە بسیار ضروری میباشد، این است کە ما بە عنوان مردم کورد در کوردستان ایران، با هم متحد باشیم و با همدلی و صرفنظر از اینکە طرفدار و هواخواە کدام حزب هستیم و چە نگرش سیاسیای داریم بە پیش برویم. ما نیز همزمان سعی داریم هم جهت مبارزە با جمهوریاسلامی و سرنگونی این رژیم و هم برای مدیریت کوردستان پسا جمهوریاسلامی با احزاب و نهادهای سیاسی دیگر کورد برنامەای مشترک داشتە باشیم.
اما این نقد بر اپوزیسیون ایرانی و حتی کوردها وارد است کە جمهوریاسلامی پس از اکتبر ٢٠٢٣ روز بە روز رو بە ضعف بودە، ولی ما هیچ حرکت یا بهتر است بگویم تحرک زندەای در بین اپوزیسیون مخالف جمهوریاسلامی ندیدەایم. کاک مصطفی واقعا دلیل این امر را در چە چیزی میبینید؟
کاک علی دلایلی زیادی دارد، ولی مهمترین آن این است کە احزاب مخالف ایرانی در واقع مدت زیادی است کە از کشور خود دورند و با خواستهای و مطالبات نسلی کە بعد از جمهوریاسلامی متولد شدەاند، فاصلە دارند. آنان بیشتر در ایدئولوژی و برنامەهایی ماندەاند کە پیشتر داشتەاند و در این برهە این برنامەها از اثرگذاری لازم افتادەاند. از نگاهی دیگر مستحضرید کە نیروهای سرکوبگر جمهوریاسلامی ایران از همان ابتدا تاکنون خود را بر مردم تحمیل نمودەاند و با وجود این نیز مردم از خودگذشتگی زیادی بە خرج دادەاند. روزانە مردم را اعدام میکنند، مردم را مورد بی احترامی قرار میدهند، ولی با وجود این همە هزینە و تحت این همە فشارها و مشکلات، مردم نتوانستەاند در چهارچوب احزاب و نهادها مبارزات خود را سازماندهی کنند. البتە وضعیت کوردستان متفاوت است و بە مراتب بهتر از دیگر مناطق ایران است، چون در کوردستان تجربە فعالیتهای تشکیلاتی و سازمانی قدمت چشمگیری دارد و هر حزبی در وسع کار و فعالیتهایش سعی نمودە افرادی را سازماندهی نماید. ولی تنها با کوردستان بە نتیجە نمیرسیم. اینها بخشی از دلایلی هستند کە متاسفانە تاکنون موجب شدەاند اتحادی در میان احزاب صورت نگیرد و در نهایت آلترناتیوی برای جمهوریاسلامی بوجود نیاید.
کاک مصطفی، اخیرا ما مجموعەای فعالیت، از جملە تجمع سلطنتطلبان در مونیخ، تجمع مجاهدین خلق در ایتالیا و در داخل کشور نیز اصلاحطلبهای حکومتی کە مسألە رفراندوم را همانند مکانیسمی برای گذار از بحرانها پیشنهاد میکردند را شاهد بودیم. من بدنبال پاسخ مستقیم حزب دموکرات برای چنین گفتمانهایی نیستم، ولی از گفتمان حزب دموکرات، دیدگاە حزب دموکرات، استراتیژی حزب دموکرات برای آیندە ایران میپرسم؟
اجازە بدهید از قسمت پایانی سؤالتان بە مسألە بپردازم کە مسألە رفراندوم میباشد. رفراندومی کە موسوی در بیاننامەای اعلام کردە، اولین بار نیست کە مورد بحث قرار میگیرد، چند سال پیش رضا پهلوی و گروەهای دیگری نیز این مسألە را پیش کشیدند، ولی بە باور من رفراندوم در داخل جمهوریاسلامی کە غیر از عقلانیت خود هیچ چیز دیگری را قبول ندارد، همانند بر آهن سرد کوبیدن است. چطور ممکن است رژیمی کە خواست و ارادە مردم برایش مهم نیست اجازە بدهد برای سرنگونی خود رفراندوم برگزار کنند؟ همە بخاطر داریم زمانی کە احمدینژاد با ترفند بر موسوی پیروز شد، چگونە با مردمی کە مدعی حق رأی خود بودند برخورد نمود و آنان را خس و خاشاک نام برد. خود خامنەای چند ماە پیش در مورد مسألە رفراندوم میگفت: مگر این مردم میتوانند تشخیص بدهند کە حکومت باید چگونە باشد؟ این یعنی آنان هیچ ارزشی برای مردم قائل نیستند. زمانی کە از مردم حرف میزنند، مردم را برای کشتن و مشروعیت بخشیدن بە حکومت خود میخواهند. بە همین دلیل حرف زدن از رفراندوم در چنین وضعیتی و در چهارچوب رژیم اسلامی ایران، فریب دادن مردم است و تلاشی است در جهت انحراف افکار مردم برای جلوگیری از سقوط رژیم ایران.
در رابطە با تجمع مجاهدین و سلطنتطلبها، اینکە هر حزبی تجمع و گردهمایی یا هر فعالیتی داشتە باشد، حق طبیعیشان است، ولی در مورد سلطنتطلبها و جایگاهشان در بین مردم، بحثهای زیادی وجود دارد. همە ما اطلاع داریم زمانی کە در هنگام قیام ژینا احزاب کوردستان از مردم میخواستند کە بە پا خیزند، مردم بە پا خواستند و این قیام تمام ایران را تنید و حتی از مرزهای این کشور نیز فراتر رفت، در حالیکە تاکنون چندین بار رضا پهلوی از مردم خواستە بە خیابانها بیایند، ولی حتی برای یک بار هم کە شدە مردم بە استقبال این فراخوانهای پهلوی نیامدەاند و حتی مغازەای نیز بە درخواست وی تعطیل نشدە است. برای همین بر این باورم کە مردم ایران از این گذشتەاند کە میان دو تجربە شکستە خوردە پهلوی و جمهوری اسلامی، یکی را دوبارە انتخاب کنند.
زیرا هیچ اجباری ندارند و در دنیا سیستمهای دموکراتیک و مترقی تجربە شدەی زیادی وجود دارند کە مردم میتوانند انتخاب کنند. بنابراین بر این باور نیستم کە شانسی برای پیروزی سلطنتطلبان وجود داشتە باشد و آنچە مردم ایران میخواهند استقرار یک حکومت دموکراتیک سکولار میباشد. مردم ایران ماهیت حکومتهای دینی و پادشاهی را دیدەاند و بدنبال دموکراسی و آزادی و احقاق حقوق خود هستند.
کاک مصطفی بە عنوان نتیجەگیری از این گفتگو، آیا شما بر این باورید کە در میان بحرانهایی کە گریبانگیر ایران شدە، آیندە مبارزە مردم با جمهوریاسلامی چگونە خواهد بود؟
در این شکی ندارم کە در نهایت مردم پیروز خواهندشد. آنچە کە رژیم تا بحال در برابر مردم انجام دادە است و در آیندە نیز انجام میدهد و از آن بعنوان اقتدار و قدرت یاد میکند، در واقع ناشی از اوج ترس و وحشت جمهوریاسلامی از مردم است. رژیمی کە مقتدر باشد و پشتش بە مردمش گرم بودە و در جامعە بینالمللی بعنوان سیستمی نورمال پذیرفتە شدە باشد، بە سرکوب نیازی ندارد و در خیابانها مردم را بە گلولە نمیبندد یا آنان را دستگیر نمیکند و در زندان شکنجە نمینماید. این کار حکومتهای ضعیف است کە همیشە از سقوط و از مردم میترسند، البتە حق دارند چون مردم مخالف آنان هستند و بە همین خاطر بە سرکوب و خشونت پناە میبرند. ولی با این اوصاف هم، آیا رژیمی دیکتاتور و سرکوبگری را سراغ دارید کە با اتکاء بە خشونت و تحمیل قدرت توانستە باشد بە حیات سیاسی خود ادامە دهد؟ بە نظر من مردم ایران هر چقدر تحت ستم باشند، هر چقدر گرسنگی بکشند، مورد بی حرمتی قرار بگیرند و از حقوق خود محروم گردند؛ باز آگاەتر میشوند و برای احقاق حقوق خود بهتر مبارزە میکنند. بە همین دلیل این مبارزە در داخل کشور و بین مردم و رژیم با پیروزی مردم بە پایان میرسد و در این مورد هیچ شک و تردیدی ندارم.
بعنوان آخرین سوال و با تاکید بر برخی از نظرات شما و سیاستهای حزب دموکرات، اگر صحبتی در رابطە با سیاستهای حزب و یا پیامی برای مردم کوردستان و رو بە احزاب سیاسی دارید، بفرمایید.
پیام من برای مردم کورد، اعضاء و هواداران حزب دموکرات و احزاب دیگر و افرادی کە شاید طرفدار هیچ حزب و جریانی نباشند این است کە، آحاد مردم برای ما جای افتخار هستند. بە نظر من آنان در مبارزە با جمهوریاسلامی و برای احقاق حقوق خود از هیچ چیزی دریغ نکردەاند، از هیچ کدام از شیوەهای سرکوب و خشونت رژیم نهراسیدەاند و مقاوم بودەاند. هرگز صحبتها و اشعار و مرثیەی والدین و نزدیکان شهیدان را کە در مزار شهدا، بە ویژە شهدای قیام ژینا را فراموش نخواهیم کرد. آنان بە ما روحیە بخشیدند و اتحاد و همدلی این مردم بزرگترین نیروی ماست. از همگی میخواهم این اتحاد را تقویت کنیم، تا حزبمان و از حزب مهمتر جنبش کورد را روز بە روز نیرومندتر سازیم. ما هم بعنوان حزب دموکرات کوردستان ایران این مسألە را در کنگرە مورد بحث قرار دادیم و در پلنوم نیز دوبارە بر آن تاکید بە عمل آمد. کاک علی ما حزب دموکرات را تنها حزب اعضاء و طرفداران آن بە حساب نمیآوریم، حزب دموکرات فکر و اندیشەای است در اذهان و قلوب مردم کوردستان و این اندیشە حاصل ضرورت مبارزە علیە ستم و اشغالگری و محرومیت از حقوق آنان میباشد. من بە نوبەی خود هر کسی کە این فکر و اندیشە را داشتە باشد، بدان بعنوان یکی از اعضاء حزب دموکرات مینگرم و ما بە سهم خود میدان مبارزە را وسیعتر کردە و بیش از پیش تلاش میکنیم همگی با هم با وجود اختلاف نظرهایمان، کوردستان و ایران را بیش از آنچە کە هست بە میدان مبارزات مدنی و مقاومتی کە مورد قبول دنیای امروزی باشد، علیە حکومت مرتجع و عقب ماندە جمهوریاسلامی کە تمام ایران و کوردستان را ویران نمودە، تبدیل کنیم. ما زمانی میتوانیم بە قدرتی در برابر جمهوریاسلامی تبدیل شویم کە با هم باشیم. باید این راە را در پیش گیریم و بە همین دلیل جمهوریاسلامی، کوردستان را تحت نظر گرفتە است و در برابر کوچکترین حرکت کوردستان خشمگین میشود، زیرا بە این واقعیت پی بردەاست کە این اتحاد چقدر قوی و مستحکم است و چگونە میتواند آتش بە جان هرم قدرت جمهوریاسلامی بیاندازد. بدون تردید پیروزی از آن ماست و مرگ جمهوریاسلامی نزدیک است و اکنون در حال دست و پا زدن در واپسین روزهای زندگی خود میباشد. مایلم در این مورد این مژدە را بە همە مردم بدهم.