
مصاحبە: شهرام سبحانی
اشارە: دکتر کویستان گادانی عضو کمیتە مرکزی و مسئول مرکز اجرایی حزب دموکرات کوردستان ایران در خارج از کشور بمناسبت کنفرانس ژینا در کولن فرصت و بهانەای دست داد تا با ایشان مصاحبەای انجام بدهم و نقطە نظرات حزب دموکرات را در مورد کنفرانس هفت حزب کوردستانی و گفتمان حزب دموکرات و ضرورت همگامی مشترک احزاب برای احقاق حقوق ملی کوردها و تلاش برای دموکراسی در فردای آزادی جویا شوم.
زمینههای اصلی جنبش ژینا چه بودند و چرا این جنبش برای ملت کورد معنای ویژهای داشت؟
جنبش ژینا بر پایه قتل حکومتی ژینا امینی توسط نیروی انتظامی رژیم ایران شکل گرفت که خشم زنان و جوانان کورد را برانگیخت، زیرا بیش از یک قرن است که ملت کورد از سوی حاکمان مرکزیگرای تهران سرکوب میشود. این جنبش برای ملت کورد معنای خاصتری داشت، زیرا ژینا نماد ستمهای مضاعف بود: ستم جنسیتی بەعنوان دختر، ستم ملی بەعنوان کورد، ستم مذهبی بەعنوان سنی، و ستم طبقاتی بەعنوان فردی از منطقهای توسعهنیافته. این ستمها مظلومیت ملت کورد را نشان داد و عامل برانگیختن مبارزه بنیادی در کوردستان شد، که همزمان برای نابودی همه این ستمها تلاش میکرد.
نقش مبارزه مدنی و مقاومت پیشمرگه در جنبش ژینا چگونه توصیف شده است؟
جنبش ژینا ثابت کرد که مبارزه مدنی و مقاومت پیشمرگه گره خوردهاند و تلاشهای رژیم برای جداسازی این دو ناکام مانده است. نسل جوان کورد، که رژیم سعی در شستشوی مغزی آن با ایدئولوژی عقبمانده داشت، رژیم را شوکه کرد. اخلاق و روش پیشمرگ اکنون در کوچهها، شهرها، مدارس و خیابانهای کوردستان جریان دارد. رژیم از این گرهخوردگی میترسد و به همین دلیل علاوه بر سرکوب مردم به حزب دموکرات حمله موشکی میکند اما این جنبش نشانه پیشرو بودن و شعور سیاسی مبارزه فرزندان کورد است، مانند مراسم اخیر نوروز خاکیپوشان.
مرکز همکاری احزاب کوردستان ایران چه نقشی در تداوم جنبش ژینا ایفا کرد؟
مرکز همکاری یکی از تجربیات موفق همکاری و همصدایی کوردها بود که نقش برجستهای در داخل کوردستان ایفا کرد و جایگاه کوردها را در میان اپوزیسیون ایرانی محکمتر کرد. این مرکز در راهنمایی و پیشنگری جنبش، سازماندهی اعتصابات کمنظیر کوردستان، و تقویت پیوندها مؤثر بود. گستردگی انقلاب در شهرهای کوردستان و ادامه اعتصابات، وضعیت کوردستان را تغییر داد و نشان داد که با هم بودن و همصدایی میتواند راهنما، تأثیرگذار و نیروی تعیین کنندە باشد.
چرا جنبش ژینا به انقلاب کامل تبدیل نشد و چه دستاوردهایی داشت؟
جنبش ژینا به دلیل عوامل مختلفی مانند سرکوب بیرحمانه رژیم نتوانست به جنبشی انقلابی با اهداف کلی برسد. با این حال، بەعنوان جنبشی اجتماعی، بەویژه در ارتباط با حقوق زنان، اهرم فشاری بر حکومت شد و زنان ایران اکنون از نظر آزادیهای شخصی آزادترند. نتیجه جنبش این بود که نیروی مردم میتواند پایههای دیکتاتوری و بنیادگرایی را به لرزه درآورد، و تلاشهای جمعی بر اساس تقاضاهای محکمتر، دستاوردهای بیشتری خواهد داشت. احزاب کوردستان برای حفظ جان مردم، اجازه ندادند رژیم حضور پیشمرگه را بهانه نسلکشی کند.
حزب دموکرات کوردستان ایران چه استراتژیهایی برای آینده همکاری با احزاب پیشنهاد میکند؟
حزب دموکرات بر وحدت استراتژیک میان نیروهای کوردستانی تأکید دارد و سپس تشکیل جبهه با اپوزیسیون رژیم را ضروری میداند تا دستاوردهای جنبش ملت کورد و ملتهای دیگر ایران حاصل شود. حزب دموکرات ثابت کردە است گامهای عملی برای وحدت برداشتە است و برای ایجاد نظام کثرتگرا و فدرال مبتنی بر دموکراسی فراگیر با گفتمان مشترک تلاش کند.
آیا این کنفرانسی کە بمناسبت سومین سالگرد جنبش ژینا در آلمان توسط احزاب کورد برگزار شدە است بە معنای صف کشی کوردها علیە بقیە احزاب نیست؟
همانطوریکە در گفتارم هم بە آن اشارە کردم ما کوردها برای ورود بە هر جبهە و ائتلافی بهتر است کە ابتدا گفتمان مشترکی میان احزاب کورد وجود داشتە باشد کە اتفاقا این موضوع بە نفع احزاب بقیەی مناطق ایران نیز است. احزاب غیر کورد هم میدانند مطالبات مردم کوردستان چیست. البتە نباید فراموش کنیم کە این همکاری و همگامی احزاب کورد خواستەی اصلی ملت کورد است کە در هر بحران و مقطعی از مبارزە، پشتیبان مبارزین خود بودەاند. حزب دموکرات حزبی است کە ریشە در میان مردمش دارد و پاسخگوی مطالبات اعضا و هوادارانش است. ما امیدواریم کە این تحزب در مناطق دیگر ایران هم بە پیشبرد گفتمان دموکراسیخواهی و همزیستی مسالمت آمیز و همگامی سراسری در جهت بدست گرفتن سرنوشت مردم آزادیخواه بیانجامد.
چرا مرتبا بە حقوق ملی کوردها در میان گفتار و مصاحبەتان اشارە میکنید؟
احقاق حقوق ملی کوردها و سایر هویتهای غیرفارس، بهعنوان یکی از پیششرطهای اساسی برای بنای یک ساختار دموکراتیک در ایران، از منظر آکادمیک و سیاسی امری ضروری است. دموکراسی، بهتعریف آکادمیک، سیستمی حکومتی است که بر اصل برابری، مشارکت همگانی، و احترام به حقوق بنیادین افراد و گروهها استوار است و این شامل برسمیتشناختن تنوع هویتی، فرهنگی، زبانی و ملی در یک جامعه چندملیتی مانند ایران میشود. نادیدهگرفتن یا سرکوب هویتهای غیرفارس، از جمله کوردها، بلوچها، عربها، گیلکها، ترکها و.. نهتنها نقض اصل برابری و عدالت است بلکه به انشقاق و تفرقه در صفوف مبارزه علیه استبداد منجر شده و میشود. این تفرقه، همبستگی ملی لازم برای ایجاد یک نظام دموکراتیک فراگیر را تضعیف و شاید ناممکن میکند. از منظر نظریههای دموکراسی، بهویژه دیدگاههای مبتنی بر چندفرهنگگرایی (Multiculturalisme) و نظریههای عدالت توزیعی (Distributive Justice)، بهرسمیتشناختن حقوق هویتی گروههای حاشیهای، از جمله حقوق زبانی، فرهنگی، و خودمختاری سیاسی، برای ایجاد مشروعیت سیاسی و ثبات اجتماعی ضروری است. در ایران سرکوب مداوم هویتهای غیرفارس، از جمله کوردها، از طریق سیاستهای مرکزگرایانه و تحمیل هویت دیگری و به حاشیهراندن فرهنگ ها بە ایجاد حس بیاعتمادی عمیق نسبت به ساختارهای حکومتی منجر شده است. این وضعیت، مانع از شکلگیری یک قرارداد اجتماعی (Social Contracte) فراگیر میشود که برای دموکراسی پایدار لازم است.
این همە اشاره مکرر شما به حقوق ملی کوردها در گفتار حزب دموکرات نشانەی چە واقعیتی است؟
حقیقتا این همە اصرار ریشه در این واقعیت دارد که کوردستان، بهعنوان یکی از مناطق پیشرو در مبارزه مدنی و مقاومت علیه استبداد، نمادی از خواست جمعی برای احقاق حقوق هویتی و عدالت است. شهر سقز بەعنوان پایتخت جنبش ژینا ثابت کرد که مبارزه برای حقوق هویتی کوردها، بهویژه در شعار «زن، زندگی، آزادی»، نهتنها خواستی اقلیمی بلکه حرکتی جهانی برای عدالت و آزادی است که میتواند الگویی برای سایر ملتهای ایران باشد. بنابراین، تأکید بر حقوق ملی کوردها و دیگر هویتهای غیرفارس، بهمعنای تلاش برای ایجاد یک چارچوب دموکراتیک فدرال است که در آن، تنوع هویتی بهعنوان یک سرمایه اجتماعی و نه یک تهدید، بهرسمیت شناخته شود. این رویکرد، از طریق تضمین حقوق برابر برای ملتهای غیر فارس، میتواند به تقویت همبستگی ملی و ایجاد یک دموکراسی پایدار و فراگیر در ایران کمک کند. در نهایت، نادیدهگرفتن حقوق هویتی، تداوم چرخه سرکوب و مقاومت را بهدنبال خواهد داشت که نهتنها مانع از فروپاشی استبداد میشود، بلکه خطر تجزیه اجتماعی و سیاسی ایران را افزایش میدهد. از اینرو، احقاق حقوق ملی کوردها و سایر هویتهای غیرفارس، نهتنها یک مطالبه اخلاقی و انسانی، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای بنیاد نهادن دموکراسی توافقی، کثرتگرا و عادلانه است.