کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

برنامه هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران و مکانیزم ماشه

08:36 - 17 مهر 1404

زانیار حسینی

برنامه هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران  یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های امنیت بین‌المللی دو دهه اخیر است. این برنامه نه‌تنها به بعد فنی غنی‌سازی اورانیوم محدود نمی‌شود، بلکه با رقابت‌های ژئوپلیتیکی، منافع اقتصادی قدرت‌های جهانی، منازعات منطقه‌ای و تحولات داخلی ایران  گره خورده است. اکنون با فعال شدن «مکانیزم ماشه» توسط کشورهای اروپایی، پرونده هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران  وارد مرحله‌ای حساس‌تر شده که پیامدهای آن فراتر از مرزهای ایران، بر امنیت خاورمیانه و اقتصاد جهانی تأثیر خواهد گذاشت.

برنامه هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران  همزمان یک پروژه صنعتی، یک ابزار دیپلماتیک و یک نماد قدرت ملی برای رژیم قلمداد می­شود. بازگشت تحریم‌ها یا فعال‌سازی مکانیزم ماشه نەتنها فشار اقتصادی ایجاد می‌کند، بلکه توان تهران در بازدارندگی و چانه‌زنی منطقه‌ای را نیز هدف قرار می‌دهد. این فشارها می‌تواند منجر به توازن بین جناح‌های داخلی شود: جناح تندرو با تأکید بر استقلال و مقاومت، جناح میانه‌رو با تأکید بر ثبات اقتصادی و دیپلماسی؛ نهایتا به گستردەتر شدن اعتراضات و جنبش های سراسری در بعد کمی و کیفی منجر گردد.

ریشه‌های تاریخی و تحول برنامه هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران

سیر برنامه هسته‌ای ایران  از دهه ١٣٢٨ آغاز شد، زمانی که رژیم پهلوی با پروژه «اتم برای صلح» همکاری‌هایی با ایالات متحده انجام داد. راکتور تحقیقاتی تهران در ١٣٢٩ شمسی  به بهره‌برداری رسید و در دهه ٥٠ شمسی برنامه‌های بزرگ‌تری برای نیروگاه‌های هسته‌ای طراحی شد، از جمله پروژه نیروگاه بوشهر با مشارکت آلمان. پس از انقلاب ١٣٥٧ و جنگ رژیم جمهوری اسلامی ایران  و عراق، بسیاری از پروژه‌های هسته‌ای متوقف شدند و منابع کشور به امور دفاعی اختصاص یافت.

در دهه ٨٠ شمسی بازسازی تدریجی و توسعه فعالیت‌های هسته‌ای، بەویژه پروژه‌های زیرزمینی و همکاری با چین، روسیه و پاکستان، آغاز شد. پروژه «آماد» که طبق گزارش‌ها برنامه مهندسی تسلیحاتی هسته‌ای را دنبال می‌کرد، البته توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران  رد شد. افشای تأسیسات نطنز و اراک توسط سازمان مجاهدین خلق در ١٣٨١ شمسی باعث فشار بین‌المللی و مذاکره رژیم جمهوری اسلامی ایران  شد. در ١٣٨٢ شمسی رژیم جمهوری اسلامی ایران  برخی فعالیت‌ها را تعلیق کرد و پروتکل الحاقی را امضا نمود، اما پس از ١٣٨٤ شمسی و روی کار آمدن احمدی‌نژاد، غنی‌سازی اورانیوم از سر گرفته شد.

در پی گسترش غنی‌سازی و فعالیت در راکتور آب سنگین اراک و تأسیس سایت فوردو، شورای امنیت سازمان ملل چندین قطعنامه تحریمی صادر کرد. حمله سایبری «استاکس‌نت» در سال ١٣٨٩ نشان داد که برنامه هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران  علاوه بر هدف صنعتی، به یک محور رقابت امنیتی و استراتژیک بین‌المللی تبدیل شده است.

توافق برجام در سال ١٣٩٤ محدودیت‌های هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران  را تعریف کرد و در مقابل، تحریم‌ها لغو شد. اجرای برجام تا سال ١٣٩٦ با گزارش‌های مثبت آژانس همراه بود، اما خروج آمریکا از توافق و بازگشت تحریم‌ها باعث شد رژیم جمهوری اسلامی ایران  محدودیت‌ها را نقض کند و ذخایر اورانیوم و فعالیت سانتریفیوژها افزایش یابد.

مکانیزم ماشه

مکانیزم ماشه ابزاری است که بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، امکان بازگشت سریع تحریم‌ها را فراهم می‌کند. این سازوکار بدون نیاز به رأی شورای امنیت فعال می‌شود و تنها تا ٢٦ مهر ١٤٠٤ شمسی قابل استفاده است. در ٦ مهر امسال، کشورهای اروپایی (انگلیس، فرانسه، آلمان) مکانیسم ماشه را فعال کردند تا در مقابل نقض برجام توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران، تحریم‌ها بازگردد.

از منظر سیاسی، مکانیزم ماشه نەتنها یک ابزار حقوقی، بلکه ابزار فشار سریع و راهبردی است. این اقدام می‌تواند اثر روانی شدیدی بر رژیم جمهوری اسلامی ایران  داشته باشد و جناح‌های داخلی را متحد یا دچار کشمکش کند. در عین حال، روسیه و چین مخالف فعال‌سازی ماشه هستند و آن را ابزاری یک‌جانبه می‌دانند که می‌تواند باعث واکنش شدید تهران شود. از سوی دیگر گسل اعتراضات مردمی، زیر یوغ فشارهای سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و اجتماعی به نقطه فعال برسد و آتش خشمی سراسری را بیش از پیش شعله ور سازد.

رژیم تهران طی دو دهه گذشته سیاست منطقه‌ای خود را بر سه محور استوار کرده است: عمق استراتژیک در خاورمیانه با هدایت گروههای تروریستی و تندرو و فراهم نمودن امکانات مالی و نظامی برایشان، افزایش توان موشکی و پهپادی برای افزایش برد تهدیدهای بالقوه و گسترش دایره جنگ روانی و برنامه هسته‌ای به عنوان ابزار چانه‌زنی و افزایش فشار حداکثری. رژیم جمهوری اسلامی ایران معتقد است کە برنامه هستەای منجر بە بازدارندگی در برابر اسرائیل و آمریکا می­شود و تهران را در منطقه بیش از پیش قدرتمندتر می­سازد، همچنین امکان مداخله و دیکته کردن به کشورهای منطقەای را به طرز چشمگیری افزایش می دهد.

اینها در حالیست که رقابت قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای پیچیدەتر از قبل شده است: اروپا به دنبال گفتگو و محدود کردن رژیم جمهوری اسلامی ایران به شیوەای کارآمد است، اما آمریکا فشار اقتصادی و سیاسی حداکثری اعمال می‌کند، روسیه و چین به دنبال حفظ نفوذ اقتصادی و ژئوپلیتیک هستند، و اسرائیل و کشورهای خلیج فارس به دنبال مهار کامل رژیم جمهوری اسلامی ایران.

در داخل رژیم ، جناح‌های تندرو با فشار خارجی مشروعیت خود را افزایش می‌دهند و بر سیاست‌های هسته‌ای و موشکی تأکید دارند، و بر این باورند که تنها قدرت هستەای و موشکی در ابعاد قابل توجه، امکان بازدارنگی و حیات سیاسی را ممکن می­سازد. در حالی که جناح‌های میانه‌رو تلاش می‌کنند فشارهای اقتصادی را کاهش دهند و فضای مذاکره و گفتگو ایجاد کنند. این کشمکشهای داخلی جدای از خشم مردمی و خاکستر خاموش اعتراضات، آینده دیپلماسی هسته‌ای و سیاست خارجی رژیم را تحت تأثیر قرار دادە است.

تاثیرات تجاری و اقتصادی

بازگشت تحریم‌ها اثرات گسترده‌ای بر اقتصاد رژیم جمهوری اسلامی ایران  دارد؛ صادرات نفت کاهش می‌یابد و بازارهای آسیا محدود می‌شوند، که می‌تواند قیمت جهانی نفت را افزایش دهد کە البته با فشار مستقیم آمریکا و کشورهای اروپایی بر دیگر کشورهای تولید کننده نفت، کنترل بازار چندان سخت و دور از انتظار نیست. از طرفی دسترسی رژیم جمهوری اسلامی ایران به سیستم‌های بانکی جهانی محدود شده و هزینه مبادلات مالی با تفاوت چشمگیری افزایش می‌یابد. صنایع پتروشیمی، فراوردەهای نفتی، فولاد و فناوری تحت فشار شدید قرار می‌گیرند و سرمایه‌گذاری خارجی بە شدت کاهش می‌یابد.

اقتصاد داخلی به سمت تجارت غیررسمی و همکاری با چین و روسیه حرکت خواهد کرد، اما این جایگزین‌ها نمی‌توانند جایگزین کامل بازارهای رسمی شوند و تاثیرات تحریمها را به طرز قابل توجهی کاهش دهند، بطوریکه عوارض ثانویەاش را از اذهان عمومی و زندگی روزمره مردم محو نمایند. تورم، بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم پیامد مستقیم این شرایط خواهد بود و فشار بر دولت برای مدیریت بحران اقتصادی و اجتماعی حالت صعودی ممتد خواهد گرفت.

پیامدهای مکانیزم ماشه

فعال کردن مکانیسم ماشه عواقب داخلی جدی خواهد داشت. تحریم‌های گسترده و جامع، باعث فشار مستقیم و بیش از حد بر زندگی روزمره مردم خواهد شد و آینده نسل جدید را در همه زمینه‌های زندگی به خطر می‌اندازد؛ فقر شدید، بیکاری مداوم، افزایش قیمت مایحتاج اولیه و ده‌ها بحران کوچک و بزرگ دیگر که جامعه را به سمت و سویی خطرناک و حساس سوق می‌دهد. طبق گذشته پاک رژیم! طرح‌ها و برنامه‌هایش برای حل چنین بحران‌هایی و تلاش برای غلبه بر آنها، شروع به ارعاب مردم و ایجاد فضایی از ترس و نگرانی برای مقابله با ظهور مجدد تظاهرات و جنبش‌های فراگیرتر از سه سال پیش است. در این شرایط، تنها قربانیان و بازندگان اصلی، مردم ایران هستند و تنها راه برای معکوس کردن پیامدهای مکانیسم ماشه، تلاش جدی مردم برای سرنگونی رژیم تهران و سپردن قدرت به نیروهای مردمی می باشد؛ در هر صورت عواقب و پیامدهای تلاش برای سرنگونی رژیم یا ماندن در حالت انفعال و چشم انتظاری، تنها متوجه مردم خواهد شد.

پرونده هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران  ترکیبی از ملاحظات فنی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. فعال‌سازی مکانیزم ماشه، تحریم‌های اقتصادی و فشار سیاسی، رژیم جمهوری اسلامی ایران  را در موقعیت دشواری قرار داده است. واکنش رژیم جمهوری اسلامی ایران ، تعادل داخلی جناح‌ها، فشار منطقه‌ای، نقش قدرت‌های جهانی و کنش دسته جمعی ملتهای ساکن در ایران تعیین‌کننده مسیر آینده خواهد بود. هر تصمیمی که تهران اتخاذ کند، آثار عمیقی بر امنیت، اقتصاد و ثبات منطقه خواهد داشت؛ کنون در چنان لحظات سرنوشت سازی قرار گرفتەایم که سناریوهای ذیل دور از انتظار نیستند:

• سناریوی فشار حداکثری: با بازگشت تحریم‌ها، شکست دیپلوماسی و بستە شدن دریچه گفتگو، فشار اقتصادی شدید ایجاد می­شود و ممکن است رژیم جمهوری اسلامی ایران را به اقدامات مقابله‌ای سوق دهد؛ این اقدامات چگونه و بە چه روشی خواهد بود به زمانبندی، شرایط داخلی، تواناییهای رژیم و واکنشهای احتمالی آمریکا، اروپا و اکنون اسرائیل بستگی دارد.

 • سناریوی مذاکره مجدد: تحریم‌ها انگیزه بیشتری برای مذاکره ایجاد ‌کنند و در حالیکه شروط سخت‌تر و نظارت شدیدتر محتمل است، رژیم به خواست قدرتهای جهانی تن دهد.

 • سناریوی رویارویی منطقه‌ای: افزایش ظرفیت هسته‌ای یا خروج از پروتکل الحاقی ممکن است باعث برخورد نظامی اسرائیل یا ائتلاف غربی شود؛ رژیم جمهوری اسلامی پا در مسیر یک طرفه و بی بازگشت بگذارد و سعی در تبدیل شدن به کره شمالی با نسخەی خاورمیانەای کند.

• سناریوی رستاخیز جنبش ژینا: با افزایش هزینه‌های زندگی روزمره، دشوارتر شدن زندگی عادی، امنیتی‌تر شدن فضای جامعه و نقض بیش از حد مرزهای انسانی توسط رژیم، خشم فروخورده مردم، آتش خاموش جنبش ژینا را شعله ور سازد و به مرحله انقلاب و پایان همه بدبختی­ها رساند که محصول ولایت فقیه است!