کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

کاوه بهرامی: پیشمرگه به آموزشی نیاز دارد که مهارت نظامی را با درک سیاسی و اخلاقی درآمیزد

14:04 - 2 دی 1404

 

مصاحبه: شهرام سبحانی

اشاره: امسال ۴۱ سال از روزی گذشت که حزب دموکرات کوردستان ایران روز ۲۶ آذرماه را به عنوان روز پیشمرگه، نیروی محافظ خاک و میهن که یادگار جمهوری کوردستان است، نام‌گذاری کرد. روزنامه "کوردستان" به مناسبت روز پرچم و پیشمرگه کوردستان گفتگویی با کاک کاوه بهرامی، مسئول مرکز نیروی پیشمرگه کوردستان انجام داده است.

 

کاک کاوه، جنابعالی ابتدا به عنوان پیشمرگه کوردستان و سپس به عنوان مسئول مرکز نیروی پیشمرگه کوردستان، نقش و تأثیر پیشمرگه در تاریخ مبارزات آزادی‌خواهانه کوردستان را چگونه توصیف می‌کنید؟

نیروی پیشمرگه کوردستان یکی از بزرگترین دستاوردهای جمهوری کوردستان است که برای اولین بار انقلابیون کورد را تحت نامی برازنده و در چارچوب دولت کوردی سازماندهی کرد. این سازماندهی منظم و میهنی به نوبه خود نقطه عطفی مهم در جنبش آزادی‌خواهی ملت کورد است. رژیم پادشاهی تصور می‌کرد با سقوط جمهوری کوردستان، جنگ در شرق کوردستان (کوردستان ایران) پایان می‌یابد، اما در دوران قدرت دیکتاتوری پادشاهی در سال‌های ۴۶ و ۴۷ بار دیگر نیروی پیشمرگه حزب دموکرات کوردستان ایران مبارزه آشکار خود را علیه رژیم پادشاهی آغاز کرد. بنابراین مقاومت نیروی پیشمرگه به عاملی مهم برای تداوم انقلاب تبدیل شد. اگرچه در جنبش‌های پیش از جمهوری کوردستان، مبارزان از سوی اشغالگران مجبور به عقب‌نشینی یا اضمحلال می‌شدند، اما پس از سقوط جمهوری کوردستان، نیروی پیشمرگه نه تنها تسلیم نشد، بلکه با آن هویت ملی که برای خود برگزیده بود، در سایر بخش‌های کوردستان به ویژه جنوب کوردستان (کوردستان عراق)، به سازمان‌دهنده و ادامه‌دهنده انقلاب تبدیل شد.

تاریخ نیز گواه است کە نیروی پیشمرگه کوردستان با وجود نابرابری نیرو، ضعف تجهیزات نظامی و سلاح، و نبود پشتیبانی خارجی قوی، با این حال در شرق کوردستان از همان ابتدای تأسیس بدون وقفه تاکنون به مبارزه ادامه داده و هیچ نیرویی تا کنون نتوانسته آن را از بین ببرد؛ به همین دلیل در میان ملت‌مان به "بازوی توانمند خلق" نام‌گذاری شده است. نقش نیروی پیشمرگه در جنبش آزادی‌خواهی کوردستان تنها دفاع مسلحانه و حفاظت از خاک کوردستان نبوده است، بلکه پیشمرگه در هر زمان و لحظه‌ای بنا بر نیازهای جامعه کوردستان و طبق خواست ملت رفتار کرده و به میهن خود خدمت کرده است. آشکار است که دشمنان برای آسیمیله کردن ملت‌مان از تمام راه‌های موجود استفاده کرده‌اند. پیشمرگه این مسئولیت را احساس کرده است که باید برای هر مرحله و هر شکلی از مبارزه خود را آماده کند. پیشمرگه نقش آگاه‌سازی جامعه و افراد را بر عهده داشته و دارد. پیشمرگه محرک اندیشه جامعه برای موضع‌گیری در برابر بی‌عدالتی، استثمار انسان و سرکوب زنان بوده است. مجموع این‌ها و بسیاری از نقش‌های ناگفته دیگر باعث شده است پیشمرگه تاریخی درخشان و پاک برای خود ثبت کند.

 

آیا پیشمرگه باید جهانی‌تر دیده شود یا ملی‌تر (میهنی‌تر)؟ چه چیزی لازم است تغییر کند و انجام شود برای رسیدن به هر دو هدف؟

نیروی پیشمرگه کوردستان، نیروی ملی ملت بزرگ کورد است که پتانسیل ایفای نقشی مؤثر در سطح جهانی را دارد. این نیرو، نهادی مدرن است که می‌تواند به حق، محافظی دلسوز برای ملت و میهن باشد. با این حال، نباید جایگاه پیشمرگه را به انتخابی محدود میان «پذیرش انتظارات بین‌المللی» یا «تداوم مبارزات میهنی برای کوردستان» تقلیل داد. اگرچه این دو دیدگاه در ظاهر با یکدیگر در تنش هستند، اما لزوما ناهمساز نیستند. پرسش بنیادین این است که پیشمرگه چگونه می‌تواند نقش خود را بازتعریف کند، بدون آنکه ابعاد استراتژیک خویش را از دست بدهد.

از یک سو، نگاه قدرت‌های خارجی اغلب بر پایه منافع امنیتی کوتاه‌مدت استوار است؛ مشابه انتظاری که جهان در نبرد علیه تروریسم (داعش) و گروه‌های تندرو از پیشمرگه داشت. در این چارچوب، پیشمرگه عمدتا زمانی به رسمیت شناخته می‌شود که به عنوان نیروی ثبات‌بخش، جنگجوی مدافع یا بخشی از منطق امنیتی منطقه عمل کند. ایفای چنین نقش محدودی، اگرچه ممکن است مشروعیتی موقت یا دستاوردهایی جانبی به همراه داشته باشد، اما اگر با اهداف روشن میهنی متوازن نشود، خطر تحلیل رفتن رسالت تاریخی و سیاسی این نیرو وجود دارد. لذا ضروری است با دستاوردهای نظامی، هوشمندانه برخورد شده و آن‌ها در خدمت آرمان ملی به کار گرفته شوند.

از سوی دیگر، فلسفه وجودی پیشمرگه در مبارزات ملی کوردها برای حق تعیین سرنوشت، کرامت انسانی و نمایندگی سیاسی ریشه دارد. تضعیف این بعد، خطر آن را دارد که پیشمرگه در سطح یک «نیروی نظامی شجاع» اما فاقد جهت‌گیری سیاسی تقلیل یابد. جنبش آزادی‌خواهی کورد اگر مبانی ایدئولوژیک و ملی خود را از دست بدهد، در بلندمدت تاب‌آوری نخواهد داشت. بنابراین، نقشی که پیشمرگه باید بر ساختن آن تمرکز کند، نقشی دوگانه اما واحد است: نخست، به عنوان یک نیروی نظامی منسجم و با انضباط که به هنجارهای بین‌المللی و پاسخگویی سیاسی متعهد است؛ و دوم، به عنوان نهادی میهنی که با وفاداری کامل برای حق تعیین سرنوشت ملت خویش مبارزه می‌کند.

تحقق این اهداف مستلزم چند شرط سرنوشت‌ساز است: ۱. شفافیت استراتژیک: پیشمرگه باید اهداف بلندمدت خود را ترسیم کند و اجازه ندهد منافع طرف‌های خارجی، ماهیت آن را قالب‌بندی کنند. ۲. انسجام سیاسی و انضباط داخلی: اتحاد نیروها به گونه‌ای که ساختار نظامی همواره پیرو یک پروژه سیاسی واحد باشد. ۳. بین‌المللی کردن مسئله کورد: معرفی پیشمرگه نه صرفا به عنوان یک بازیگر امنیتی، بلکه به عنوان بخشی از یک جنبش مشروع آزادی‌خواهی ملی که ریشه در حقوق بین‌الملل دارد.

در نهایت، سازگاری با مطالبات جهانی به آن شکلی که جهان می‌خواهد، هرگز نباید برای پیشمرگه یک «هدف» باشد، بلکه تنها باید به عنوان یک «ابزار» نگریسته شود. قدرت پایدار پیشمرگه در توانایی پیوند زدن «مشروعیت بین‌المللی» با «مقاومت میهنی» نهفته است. تنها با حفظ توأمان این دو بعد است که پیشمرگه می‌تواند هم‌زمان بازیگری معتبر در عرصه جهانی و پاسداری صادق برای خواسته‌های ملی مردم کورد باقی بماند.

 

پرچم و پیشمرگه دو دستاورد جمهوری کوردستان هستند. راز زنده ماندن این دو نماد تا کنون چیست؟

تداوم و ماندگاری پرچم و پیشمرگه به عنوان دو نماد ملی کورد، پیش و بیش از هر چیز، حاصل مبارزات مستمر ملت کورد در تمامی بخش‌های کوردستان، به‌ویژه در شرق کوردستان و جنوب کوردستان است. این نمادها نه از طریق نهادهای رسمی یا شناسایی بین‌المللی، بلکه به همت پیشمرگان و انقلابیونی حفظ شده‌اند که علی‌رغم تمامی توطئه‌های دشمنان برای نابودی‌شان، هرگز از آرمان ملی خود دست نکشیده و مانع تحقق نقشه‌های عقیم بدخواهان گشته‌اند.

ملت کورد، ملتی است که اگرچه از حقوق مشروع خود محروم مانده، اما دارای هوشیاری سیاسی عمیقی است. با وجود پاره‌پاره شدن سرزمین، انکار هویت و تلاش‌های مکرر برای استحاله فرهنگی، این ملت مبارزات توده‌ای و انقلابی خود را قطع نکرده و نسل به نسل، با اتکا به امکانات موجود، آن را ادامه داده است. در این چارچوب، هم «پرچم» و هم «پیشمرگه» به عنوان نمادهای وحدت ملی عمل کرده‌اند؛ نمادهایی که فراتر از یک مرحله تاریخی خاص، دارای تداومی همیشگی بوده‌اند.

حزب دموکرات، به عنوان مؤسس جمهوری، به مبارزات ملی کورد هم فرم سیاسی و هم محتوای تشکیلاتی بخشید. هرچند آن جمهوری به دلیل تلاقی منافع قدرت‌های بین‌المللی و مداخله رژیم شاهنشاهی ایران سرنگون شد، اما دشمنان هرگز نتوانستند نمادهای ملی آن را محو کنند. پرچم و پیشمرگه زنده ماندند، چراکه پیش از آنکه صرفا بیانی از یک تصمیم حکومتی باشند، به عنوان نهادهایی ملی در خودآگاهی مردم تثبیت شده بودند.

در دهه‌های بعد، فعالیت‌های سیاسی و تشکیلاتی حزب به احیای این نمادها در سراسر کوردستان یاری رساند. پیشمرگه نه تنها در قامت یک نیروی نظامی، بلکه به عنوان حامل مسئولیت، انضباط و دفاع میهنی، در دورانی بالید که هیچ ساختار محافظ دیگری وجود نداشت. به همین ترتیب، پرچم نیز به عنوان نشانه‌ای از وحدت انقلاب، مقاومت و هویت ملی، در تمام مراحل مبارزه، نماد اصلی ملت ما بوده و هست.

پرچم و پیشمرگه زنده مانده‌اند، زیرا به شکلی ناگسستنی با مبارزه‌ای پویا، پروژه‌ای سیاسی و سازمان‌یافته، و حافظه‌ای تاریخی در بدنه جامعه گره خورده‌اند. قدرت آن‌ها نه صرفا در جنبه نمادین، بلکه در تداوم مقاومت، سازماندهی و فداکاری‌هایی نهفته است که نمایندگی می‌کنند؛ از دوران جمهوری کوردستان تا مبارزات امروز برای آزادی و حق تعیین سرنوشت.

 

آیا پیشمرگه نیاز به یک فلسفه نظامی جدید دارد؟ اگر دارد، ستون‌های نظامی آن چه خواهند بود؟

پیشمرگه در ذات خود، نیرویی است که از دل مبارزه علیه قدرت‌های اشغالگر و برای آزادی خلق و میهن سر برآورده است؛ هویتی بنیادین که تا به امروز استوار باقی مانده است. با این حال، واقعیت‌های سیاسی و نظامی جهان معاصر، توسعه و تبیین دقیق «فلسفه نظامی» پیشمرگه را ایجاب می‌کند؛ به‌گونه‌ای که این نیرو نه فقط بر پایه ضرورت و مقاومت، بلکه بر مدار یک استراتژی بلندمدت شکل بگیرد.

از منظر تاریخی، پیشمرگه غالبا ناچار بوده است با کمترین امکانات به نبرد بپردازد. بخش عمده تسلیحات و تجهیزات نظامی این نیرو، نه از طریق بودجه‌بندی و برنامه‌ریزی مشخص، بلکه به عنوان غنیمت جنگی به‌دست آمده است؛ موضوعی که طبیعتا بر توان بهره‌گیری از تمامی ظرفیت‌های نظامی پیشرفته تأثیر گذارده است. با این وصف، نباید فلسفه نظامی مدرن را صرفا در «دسترسی به سلاح» خلاصه کرد، هرچند ابزار و جنگ‌افزار به‌ذات نقش مهمی ایفا می‌کنند.

ضروری است فلسفه نظامی آینده پیشمرگه بر پایه‌هایی استوار باشد که برتری آن را نه در تکنولوژی، بلکه در «هوشیاری، انضباط و پایداری» جست‌وجو کند:

۱. آگاهی سیاسی و اخلاقی: درک دقیق اهداف مبارزه و مسئولیت‌پذیری در قبال ملت، برای هدایت یک جنبش آزادی‌خواهانه، حیاتی و سرنوشت‌ساز است. پیشمرگه به آموزش‌هایی سیستماتیک نیاز دارد که مهارت‌های رزمی را با بینش سیاسی و موازین اخلاقی بیامیزد. پیشمرگه‌ای که بداند «چرا» می‌جنگد (و نه فقط «چگونه»)، در برابر فشارهای داخلی و خارجی مقاوم‌تر خواهد بود.

۲. ساختارمندی و انضباط: حتی در شرایط محدودیت مادی، وجود ساختاری شفاف، انضباط نظامی و توسعه سازمانی الزامی است.

۳. انطباق‌پذیری با شیوه‌های نوین جنگ: در عصر حاضر، ابعاد تکنولوژیک و جنگ‌های روانی، «انعطاف‌پذیری» را به رکنی مرکزی در فلسفه نظامی بدل کرده است. هرچند تسلیحات پیشرفته حائز اهمیت‌اند، اما در مقطع کنونی نباید تنها رکن استراتژی پیشمرگه تلقی شوند.

بنابراین، فلسفه نظامی پیشمرگه باید بر مبنای واقعیت‌های موجود بنا شود، بدون آنکه چشم‌انداز دستیابی به توانمندی‌های آینده را از نظر دور بدارد. پیشمرگه به الگویی نیاز ندارد که تقلیدی صرف از ارتش‌های کلاسیک دولتی باشد؛ بلکه نیازمند انسجامی منحصربه‌فرد است که «اعتماد مردمی، هوشیاری سیاسی، حرفه‌ای‌گری نظامی و واقع‌گرایی استراتژیک» را در هم آمیزد.

 

پرچم کوردستان نماد و مجموعه تاریخ، رویا و آرزوی یک ملت است. از دیدگاه شما پرچم چه تعبیر و قرائتی از آن تاریخ دارد؟

پرچم کوردستان، نماد هویت ملتی است که اصالت خاک، زبان، فرهنگ و تاریخ خویش را در آن بازمی‌یابد. این پرچم را می‌توان «عصاره تجربه تاریخی» ملت کورد دانست؛ جایی که انکار، مقاومت و امید به آینده در هم تنیده شده‌اند. پرچم کوردستان نه بازتاب‌دهنده یک مقطع سیاسی گذرا یا حکمی موقت، بلکه تجلی خاطره جمعی و اراده‌ای مشترک است که در طول نسل‌ها صیقل یافته است.

این پرچم، میراث‌دار جمهوری کوردستان است و لحظه‌ای نمادین را نمایندگی می‌کند که در آن، جنبش مردم کورد از مبارزات پراکنده به سوی پروژه‌ای ملی و سازمان‌یافته گام برداشت. بدین‌سان، پرچم و تاریخ به مثابه روایتی از «بیداری ملی» تفسیر می‌شوند؛ فرایندی که در آن مبارزه برای کسب حقوق، به صورت‌بندی روشن هویت ملی انجامید.

هم‌زمان، پرچم به عنوان یک «زبان تاریخی واحد» عمل می‌کند. برای هر ملتی، پرچم راهی برای بازخوانی و شناخت تجربیات جمعی است؛ از همین رو در سپهر فکری کوردها، پرچم به بیانی فشرده از تاریخ ایستادگی، رنج و مقاومت بدل گشته است. برافراشتن این پرچم تنها به معنای اعلام جغرافیای کوردستان نیست، بلکه پیامی صریح است: «این تاریخی است که استحاله و آسیمیله شدن را برنمی‌تابد».

در نهایت، پرچم دارای «بعدی اخلاقی» است که مسئولیت‌های ما را در قبال تاریخ، خون شهیدان و نسل‌های آینده یادآوری می‌کند. پاسداری از پرچم، تنها یادآوری گذشته نیست، بلکه تداوم فعالانه مبارزه از طریق انضباط، هوشیاری و پایبندی بلندمدت است. پرچم کوردستان، تاریخ این ملت را به عنوان جنبشی پویا به تصویر می‌کشد؛ جنبشی از «انکار» به سوی «خودباوری»، از «تفرق» به سوی «هویت مشترک» و از «مبارزه تاریخی» به سوی «آرمان‌خواهی آینده». این پرچم، نشانی زنده است که گواهی می‌دهد ملت کورد نه تنها تاریخ خود را به یاد دارد، بلکه همچنان به نگارش آن ادامه می‌دهد.

 

آزادی کوردستان وابسته به یک نیروی متحد ملی پیشمرگه است که وظیفه‌اش تنها مبارزه برای آزادی کوردستان باشد، نه محبوس و بسته در چارچوب فکر و ایده‌ای متفاوت، اما متأسفانه تاکنون این اتحاد در میان احزاب کوردستان حتی در جنوب کوردستان روی نداده است، به نظر جنابعالی این موانع چیست که مانع شکل‌گیری این اتحاد هستند؟

در حزب دموکرات کوردستان ایران، باور به ضرورت بنیادین تشکیل یک نیروی پیشمرگه ملی و متحد، ریشه‌ای دیرینه دارد. ما در این مسیر نه تنها همواره پیش‌قدم بوده‌ایم، بلکه گام‌های عملی و مؤثری نیز برداشته‌ایم. تجارب تاریخی به وضوح نشان می‌دهند تا زمانی که شاخه نظامی از نظر سازمانی دچار تشتت باشد و در حصار تنگ مرزهای حزبی باقی بماند، خطر تداوم و تعمیق بحران‌های داخلی در کوردستان دوچندان خواهد بود. از این رو، اتحاد نه یک موضوع نمادین، بلکه ضرورتی استراتژیک است.

نیروی پیشمرگه متحد کوردستان را باید نهادی درک کرد که وظایف بنیادینش با اهداف کلان و ملی مردم کورد گره خورده است، نه با منافع گذرا و ایدئولوژیک یک حزب سیاسی خاص. این رویکرد به معنای نفی تکثر سیاسی نیست، بلکه تأکیدی بر این اصل است که مبارزه مسلحانه باید تابع یک رسالت مشترک ملی، یعنی آزادی کوردستان باشد.

در عین حال، باید نسبت به موانع پیش روی این اتحاد صراحت داشت. بزرگترین مانع تاریخی، چندپارگی عمیق میان احزاب سیاسی بوده که سبب شده ساختارهای نظامی به جای رشد هم‌افزا، به صورت موازی و مستقل از هم توسعه یابند. هنگامی که پیشمرگه به عنوان یک نیروی صرفا حزبی ـ و نه یک نهاد ملی ـ نگریسته شود، هم انسجام داخلی آسیب می‌بیند و هم مشروعیت بین‌المللی آن تضعیف می‌گردد. مانع کلیدی دیگر، فقدان اعتماد متقابل است که از دل درگیری‌های پیشین، رقابت‌های استراتژیک و مداخلات خارجی سر برآورده است. قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نیز غالبا با سوءاستفاده از این شکاف‌ها، تلاش‌ها برای هماهنگی ملی را با پیچیدگی مواجه کرده‌اند.

علاوه بر این، موانع ساختاری ناشی از تجربیات تاریخی متفاوت و شرایط جغرافیایی متغیر در بخش‌های مختلف کوردستان، بر نحوه سازماندهی مبارزه و تعیین اولویت‌ها تأثیرگذار بوده و ایجاد یک ساختار نظامی مشترک را دشوار کرده است. با این همه، تشکیل نیروی متحد پیشمرگه، به ویژه در این برهه حساس که احتمال ظهور معادلات سیاسی جدید می‌رود، ضرورتی انکارناپذیر است. چنین اتحادی، جایگاه کوردستان را در عرصه بین‌المللی نیز به شکلی بی‌سابقه ارتقا خواهد داد.

آزادسازی کوردستان نه به یک نیروی فاقد اصول، بلکه به پیشمرگه‌ای با ایمان راسخ و اراده ملی شفاف نیازمند است. اگرچه موانع اتحاد (اعم از تقسیمات حزبی، بی‌اعتمادی و مداخلات خارجی) واقعی هستند، اما عبور از آن‌ها غیرممکن نیست. غلبه بر این چالش‌ها، مسئولیتی مشترک بر دوش تمامی نیروهای سیاسی و پیش‌شرطی سرنوشت‌ساز برای یک مبارزه ملی معتبر و پیروزمندانه است.

 

چگونه می‌توانیم فلسفه پیشمرگه بودن را که عبارت است از: جان‌فشانی و ازخودگذشتگی، به نسل جدید که در شرایطی کاملا متفاوت زندگی می‌کنند، منتقل کنیم؟

انتقال فلسفه پیشمرگه به نسل جدید، به معنای تکرار صرف تاریخ نیست؛ بلکه بازخوانی و ترجمه ارزش‌های بنیادین برای دورانی نو است. این تجربیات، شالوده فلسفه‌ای را می‌سازند که بر ارکان «فداکاری» و «ایثار» بنا شده است. با این حال، از آنجا که جوانان امروز در شرایطی کاملا متفاوت زیست می‌کنند، این ارزش‌ها باید با زبانی تازه و رویکردی هوشمندانه‌تر منتقل شوند.

پاسداری از این میراث به معنای آن نیست که نسل آینده باید دقیقا به شیوه نسل‌های پیشین زندگی کند یا بجنگد؛ بلکه هدف، درک عمیق مفهوم «ایثار» است. فداکاری در دنیای امروز در قالب‌هایی چون «مسئولیت‌پذیری»، «پایداری» و «مشارکت در خیر جمعی» تجلی می‌یابد، حتی در عرصه‌هایی که مبارزه جنبه مسلحانه ندارد. ایثار یعنی ترجیح دادن منافع ملی بر مطامع شخصی، و در این مسیر، پیشمرگه مسئولیتی ویژه بر عهده دارد.

جوانانی که قدم در راه مبارزه می‌گذارند، فراتر از فنون نظامی، به آموزش‌های سیاسی و اخلاقی نیاز دارند تا بدانند چرا می‌جنگند و این مبارزه بر چه ارزش‌هایی استوار است. از طریق آموزش‌های آگاهانه، می‌توان تجربه نسل‌های گذشته را بدون «اسطوره‌سازی کاذب» یا «ساده‌انگاری»، به نسل جدید منتقل کرد. هم‌زمان، احترام به واقعیت‌های دنیای جوانان امروز نیز یک ضرورت است؛ نسلی که با ساختارهای اجتماعی متفاوت، تکنولوژی‌های نوین و ابزارهای ارتباطی پیشرفته شکل گرفته است.

بنابراین، انتقال این مفاهیم باید از مسیر «گفت‌وگو»، «الگوسازی» و «شناخت متقابل» صورت گیرد، نه از طریق فرامین تحکمی برای تکرار تاریخ. در نهایت، فلسفه پیشمرگه نه صرفا با تکیه بر خاطرات گذشته، بلکه با آموزش نحوه پذیرش مسئولیت ملی به هر نسل جدید، استمرار می‌یابد. تنها در این صورت است که فداکاری و ازخودگذشتگی در حد شعار باقی نمی‌مانند، بلکه به عنوان اصولی پویا، خود را با الزامات دوران جدید سازگار می‌کنند.

 

کاک کاوه سپاس از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید. خسته نباشید.

با سپاس از توجه روزنامه «کوردستان»؛ شما هم خسته نباشید.