کیوان درودی
همزمان با بالا گرفتن تنشهای رژیم اسلامی مسلط بر جغرافیای ایران با جامعەی جهانی و در صدر همە با ایالات متحدە آمریکا، برخی از افراد و جریانات بە ظاهر اپوزیسیون با خط مشی مشخصی حداکثر توان تبلیغاتی خود را بە کار گرفتەاند تا با تاکید بر جنبەهای خاصی از منافع عمومی آمریکا در سیاستگذاری منطقەای و جهانی آن کشور؛ رفتارهای چهار دهەی زمامداری جمهوری اسلامی را توجیە کنند. این کە ایالات متحدە یک کشور با منافع ویژەی مربوط بە خود است و سیاستهای اعمالی و اعلانی مورد نظر خود را در راستای کسب و حفظ این منافع پایدار پیریزی میکند، یک واقعیت آشکار است. ماهیت این کشور با نقشی کە در سطح جهانی داشتە، بە هم گرە خوردە و ایفای این نقش ویژە، گاها جنبەهای مثبت داشتە، همزمان انتقاداتی را نیز برانگیختە است.
ما نمیتوانیم دخالت آمریکا در عراق را صرفا از نظر نابودی زیرساختهایی بازنمایی کنیم، کە در حین جنگ با صدام حسین آسیب دیدند. اگر قرار است ما اقدامات این کشور را در مقابلە با قدرت بعث نقد کنیم، اصولا باید سیاست تبعیضآمیز علیە کوردها و حتی شیعیان را پیش از دخالت آمریکا در نظر داشتە باشیم. قطعا کوردها و شیعیان و حتی بخشی از جمعیت سنی آزادیخواه در عراق؛ با دخالت آمریکا وضعیتشان دگرگون شد و طبق مستنداتی کە از آن مقطع وجود دارد، بارها از نیروهای خارجی و بطور مشخص از ایالات متحدە طلب استمداد کردەاند. این دست از افراد و جریانات فراموش کردەاند یا بهتر است بگوییم مایلاند فراموش کنند کە دخالتهای جمهوری اسلامی در عراق با توجیه کمک بە شیعیان این کشور باعث آغاز جنگ هشت سالەای شد کە در پایان نەتنها تغییری در مناسبات داخلی قدرت در عراق ایجاد نکرد، بلکە موجبات سرکوب بیشتر را فراهم آورد.
ثانیا چگونە ممکن است ما بعنوان اپوزیسیون ایران، از پرداختن بە هزینەهای مالی و انسانی جنگ ایران - عراق برای مردم ایران خودداری کنیم و این واقعیت را در لوای رقابت ژئوپولتیک منطقەای توجیە کنیم اما با تمام توان بکوشیم تا آمریکا را مسئول بروز جنگ در عراق نشان دهیم و از هر تریبونی برای اشارە بە پیامدهای ناگوار جنگ آمریکا و ژاپن بپردازیم و بە مدافع ژاپنیهایی تبدیل شویم کە امروز با صراحت تمام آمریکا را نزدیکترین دوست و مطمئنترین متحد خود در سطح جهان میدانند. گویا اینکە وظیفەی تاریخی این جریانات این است کە ایالات متحدە را بە چالش بکشند، حال اینکە خود را مخالف و اپوزیسیون جمهوری اسلامی مینامند. این رویکردهای سویەدار موجب شدە است تا نقش جمهوری اسلامی بعنوان عامل اصلی چهار دهە سرکوب داخلی و ایجاد تنشهای منطقەای در سطح رسانەهای این جریانات بە حاشیە راندە شدە و بە فراموشی سپردە شود و از موضعگیریهایشان چنین برمیآید کە گویا جمهوری اسلامی نمایندەی منافع عمومی در ایران بودە و همە اخلاقا موظفاند تا از این رژیم در تخاصمات خودساختەاش، دفاع کنند.
برای بخشهای از مردم ایران جنگ میتواند همان نقشی را داشتە باشد کە دخالت نظامی آمریکا برای نجات کوردها و شیعیان در عراق داشت. چگونە ممکن است مردم بلوچستان کە سالهاست در فقر کامل بە سر میبرند از بندر چابهار محروم شوند و رژیم اسلامی ایران این بندر را برای جلب حمایت در رقابتهای بینالمللی بە هند واگذار کند و این مردمان همان روایت را از جنگ داشتە باشند کە این جریانات مجازی ارائە میدهند؟! کشتار روزانەی سوختبران و محرومیت صد هزار کودک از تحصیل در سال تحصیلی جاری در بلوچستان، چە تفاوتی با وضعیت جنگی دارد؟! مردم مناطق سیلزدە کە هنوز در چادر زندگی میکنند در جنگ هم نهایتا در چنین وضعیتی خواهند بود. آنها حق دارند دخالت خارجی را بر ادامەی وضعیت کنونی ترجیح دهند چرا کە با در هم شکستن تمرکز قدرت تحمیلی جمهوری اسلامی، این امکان وجود دارد کە بتوانند از کمکهای بینالمللی و سازمانهای بشردوستانە امکانات حداقلی گذران زندگی را بە دست بیاورند. برای سیلزدگان و زلزلەزدگان لرستان و کرماشان و ترکمنصحرا این امید وجود دارد کە بدون جمهوری اسلامی دارو، شیرخشک و پوشک بە نوزادان خواهد رسید و دست جمهوری اسلامی برای ارسال دارو و تجهیزات پزشکی بە شاخ آفریقا و جنوب عراق قطع خواهد شد.
صد هزار کولبری کە روزانە در کوردستان بعنوان سیبل تمرینی سپاه تروریستی پاسداران استفادە میشوند و هر لحظە با تهدیداتی چون سقوط، ریزش بهمن و نقص عضو دست و پنجە نرم میکنند، چرا باید با دخالت یک نیروی خارجی مخالف باشند؟! آیا ممکن است کارگرانی کە یک سال از پرداخت آخرین دستمزدشان میگذرد و خانوادە خود را در معرض فروپاشی میبینند؛ نگران بروز جنگ باشند؟! آیا میتوان برای زندگی بانوانی کە صرفا بە خاطر پوشش؛ روزانە در ملاء عام کتککاری میشوند، صلح و ثبات متصور شد؟ دهها هزار مالباختەای کە تمام سرمایەی زندگیشان بە طور سیستماتیک با همکاری چندجانبەی بانک مرکزی، سازمان خصوصیسازی و قوەی قضاییەی و... از دست رفتە، از هر نظر در وضعیت جنگی بە سر میبردند. این کاملا طبیعی است کە کسانی کە حتی زبان مادریشان از سوی قانونگذاران تهدید تلقی شدە، جنگ را بر انکار و تحقیر هویتی ترجیح دهند.
ایران تمام چهار دهەی گذشتە را در وضعیت جنگی طی کردە و هیچ مقطعی را بدون بحران پشت سر نگذاشتە است. رژیمهای مانند جمهوری اسلامی قطعا تا آخرین لحظەی سقوط خود همچنان بە سرکوب و خشونت متوسل خواهند شد و قدرت را تنها در شرایطی از دست خواهند داد کە یک قدرت بزرگتر بر آنها چیرە شود. اگرچە بهترین و مشروعترین قدرت، همانیست کە از ارادەی عمومی منبعث شدە باشد اما موانعی همچون جریانات مذکور این قدرت بالقوە و ایدەآل را در تمامی ابعاد و در جهت منافع جمهوری اسلامی هدف قرار دادەاند. در چنین شرایطی مداخلەی یک نیروی خارجی از دید اقشار و گروههای اجتماعی آسیب دیدەی قربانی استبداد داخلی، میتواند بە منزلەی یک فرصت تاریخی برای رهایی از پیوند نامیمون عقلانیت اقتدارگرایانەی حاکمیت و اپوزیسیونهای مجازی معلومالحال تلقی شود.
برداشت ما از جنگ و خشونت بە زمینەهای بروز آن مرتبط است. امروز جمهوری اسلامی با کلیەی کشورهای عربی منطقە، اسرائیل و اغلب همسایگانش در تنش و تخاصم است. رفتار این رژیم موجب قطع کلیەی روابط جیبوتی و مراکش با ایران شدە و انفجارهای تروریستیاش در آرژانتین تبعات غیر قابل جبرانی برای مردم در داخل بە همراه داشتە است. بر این اساس مسئولیت بنبست سیاسی در داخل و جنگ احتمالی پیش رو تماما بر عهدەی ولایت فقیە بودە و هر فرصتی کە زمینەی تضعیف این رژیم را فراهم آورد بە این شرط کە زمینەی اعمال ارادەی عمومی را فراهم کند فینفسە مثبت خواهد بود.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.