کریم پرویزی
رژیم جمهوری اسلامی، با آغاز قیام مردم سوریه از ترس سقوط هم پیمان خود، بشار اسد و به این بهانه که سوریه و لبنان و عراق، عمق استراتژیک رژیماند هزاران نیروی نظامی و صدها میلیارد دلار از درآمد ایران را هزینه کرد تا از رژیم جنایتکار اسد حفاظت کند و حتی ادعا میکرد که سوریه از خوزستان نیز مهمتر است! بنابراین باید در سوریه بجنگند تا اینکه جنگ به مرزهای ایران سرایت نکند.
در عصر باستان، هخامنشیها که مجموعهای از اقوام و طوایف کوچنده و غارتگر بودند و طی هجومی داعشوار به تمدن ماد، این سرزمین را به خاک و خون کشیدند، پادشاهی به نام کمبوجیه داشتند که با سپاهش عازم سواحل مدیترانه شد تا با گذشتن از آن، یونان را نیز تسخیر کند و به اروپا برسد، اما امواج دریا سپاه او را در هم شکست و او نیز، که خود را خدا میدانست فرمان داد که دریا را شلاق بزنند! سپس در سوریه زخمی شد و در نهایت درماندگی، در عراق جان داد!. تاریخ این منطقه چقدر عجیب و شگفتانگیز تکرار میشود.
جمهوری اسلامی نیز همچون بیشتر حاکمان بیابان فلات ایران، که دچار وهم قدرت و سلطه شدهاند و با این وهم تمدن منطقه را به نابودی کشاندهاند، طمع رسیدن به مدیترانه و گذشتن از آن و رفتن به اروپا را در سر میپروراندند. اما رسیدن به ساحل مدیترانه نقطهی پایان سفرشان بود و با موجی به پایتخت خود گسیل شدهاند و حاکمیتشان پایان یافته است.
جمهوری اسلامی ادعا میکرد که باید در سوریه بجنگد تا جنگ وارد مرزهایاش نشود. در روزهای گذشته در لازقیه و ساحل مدیترانه، هواپیمای اسرائیلی و فرانسوی به انبار سلاح و موشکهای سپاه پاسدران حمله کردند و ضربهی سهمگینی را به رژیم وارد کردند. سپس کشورهای فرانسه، آلمان و نیز دبیرکل ناتو اعلام کردند که نیروهای سپاه پاسدارن و رژیم ایران باید از سوریه بیرون رانده شوند.
جنگی که جمهوری اسلامی میگفت در سوریه به آن مشغول و از خوزستان نیز مهمتر است، در اهواز گریبانش را گرفت و خامنهای دستور داد که به سمت دریا موشک شلیک کنند! سپس از ترس، در تهران تلاش کردند صدها هزار بسیجی و مزدور را جمع کنند که نه تنها به ارعاب مردم بپردازند بلکه ترس خود از سقوط رژیم را نیز مخفی نمایند.
اکنون سران رژیم به وضوح اعتراف میکنند که، جنگ وارد خانهی ویران شدهی رژیم شده، حال این جنگ، جنگ اقتصادی یا رسانهای یا روانی یا هرچه که نام مینهند باشد، خود اعترافی است درون مرزهای ایران خزیده و اگر پیشتر مردم را از سوریهای شدن ایران میترساندند حال اعتراف میکنند که ایران را به سرنوشت یمن دچار شده است.
این روند تاریخی و اصول اساسی سیاست و تقابل قدرتها، در منطقهای حساس همچون خاورمیانه با مردمانی از فرهنگهای مختلف و کثیرالملل، به نیروی خودکامه و آشوبگری همچون جمهوری اسلامی اجازه نمیدهد که زیادهخواهیهای خود ادامه دهد و هیچ حاکمیت جنایتکاری که فاقد پشتیبانی مردمی باشد و دچار فروپاشی شده باشد، نمیتواند برای مدتی طولانی، با نمایش نظامی و دخالت در منطقه، بر عمر خود بیافزاید و مسلما اشتباهات متعدد موجبات سقوطش را مهیا میکند.
شلاق زدن به دریا، رژیم ستمکار را از موج خواستههای مردم در امان نمیگذارد و تنها با سیلی خروشان، کاخ در هم شکستهی حاکمیت تهران، فرو خواهد ریخت و به تاریخ سپرده میشود.