کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

آزادی نشانه پیشرفت یک ملت است

17:06 - 13 آبان 1397

سوران شمسی

نابودی ملتی كه آماده باشد هزینه آزادی را بپردازد، هنوز در تاریخ ثبت نشده است.

" دكتر عبدالرحمان قاسملو "

آزادی به معنای گسترش حوزه نفوذ انسان  است؛ هم چنان که می توانیم بگوییم عدالت اثر آزادی است.

 یعنی آزادی اگر باشد عدالت تحقق پیدا می‌کند. آزادی بیان، معیاری اساسی برای تحقق هر‌نوع جامعه چند‌صدایی و دموکراتیک است. نقض این حق، همواره به نابودی سایر ارزش‌های ‌حقوق بشری منجر شده و زمینه‌ساز سلطه تک‌صدایی، استبداد و دیکتاتوری و حکومت‌های توتالیتر که در این نوع حکومت‌ها دولت تقریباً بر تمام شئون زندگی عمومی و رفتارهای خصوصی شهروندان نظارت و کنترل دارد خواهد شد. بنابراین، برای نهادینه‌شدن دموکراسی و ایجاد جامعۀ چند‌صدایی، باید از حق آزادی بیان حمایت شود.

نظام هاى بریده از مردم خود با زندان و سلول انفرادى پیوند گسست ناپذیر دارند. جوامع بشرى هر یك با چالش هاى ویژه خود مواجه اند. یكى از این چالش‌ها در جوامع در حال گذار به سوى دموکراسی  نقض حقوق بشر در نبود آزادی است.

ویژگی‌هایی چون مشارکت آزادنه، آزادی اندیشه، چرخش آزادانۀ اطلاعات، رعایت حقوق بشر، قانون‌مداری، عدالت‌محوری و…، سبب شده است آزادی در دنیای امروز نبض اداره جوامع را به عهده بگیرد و نقش عمده ای را در تعدیل قدرت و بازدارندگی آن از حرکت به سمت‌وسوی خودکامگی‌ها ایفا نماید.

نکته مهم اینکه آزادی فرایندی است که باید از داخل و به صورت ارادی و آگاهانه شکل بگیرد و نباید به عنوان یک پدیده فکری اجتماعی وارداتی باشد. شکل‌گیری آهسته و تدریجی از دیگر شاخصه‌های پایدار ماندن آن است. فراهم شدن پیش‌نیازهایی مانند: انجمن‌ها، مکاتب و نهادهای آموزشی، احزاب سیاسی، مطبوعات و رسانه‌های آزاد، مشارکت همگانی، مساعد بودن فضای رقابت برای تشکل‌های مختلف، تکثرپذیری و تنوع آرای اجتماعی و سیاسی، ایجاد فضای چندصدایی در جامعه و… از الزامات وجود آزادی دانسته می‌شود و بدون تحقق  آزادی هر کدام از این موارد، هرگز در جامعه  به صورت کامل شکل نخواهد گرفت.

نقش آزادی بیان در جهت‌دهی قدرت باعث شده است که در کشورهای مردم‌سالار از این پدیده حمایت صورت گیرد. اما در کشورهایی استبدادی و توتالیتر که مردم‌سالاری در آن هیچ اهمیتی ندارد، با این پدیده به دیده خوب نگریسته نمی‌شود. آزادی بیان این بستر را فراهم می‌کند تا در آن گفته شود که قدرت‌مندان آنچه را انجام می‌دهند، باید بر اساس مصلحت مردم باشد. کارکرد قدرت و دولت در صورتی مشروع و قابل پذیرش است که مصالح مردم در آن در نظر گرفته شود. اگر کارکرد قدرت در مخالفت با مصلحت عمومی باشد، از سوی اهرم‌های قابل استفاده در جامعه‌ای که آزادی بیان وجود دارد نقد می‌شود. به همین جهت است که دیده می‌شود یکی از چالش‌های عمده‌ای که آزادی بیان با آن مواجه است، تعامل دولت‌های مستبد  با این پدیده می‌باشد.

 آزادی، مردم را به صحنۀ سیاست می‏کشاند. یا به تعبیر دقیق‏تر، وجود آزادی، سیاست را اجتماعی و مردمی می‏سازد. اجتماعی شدن سیاست، موجب حضور سیاسی مردم در صحنه می‏شود و مردم را در تکوین حکومت و رهبری سیاست در جامعه، نقش اساسی می‏دهد. این سخن به معنای آن است که سیاست نقش و جهت دلخواه مردم را می‏پذیرد و حکومت نیز ممثل ارادۀ مردم است. بنابراین، اولاً حکومت مطابق ارادۀ مردم و با حضور سیاسی مردم در صحنۀ سیاست شکل می‏گیرد و سپس به رهبری سیاست در جامعه، مطابق خواست مردم می‏پردازد.  با این استدلال، اجتماعی شدن سیاست به معنای آن است که آزادی، سیاست و امور سیاسی را به مسألۀ حرمت و اعتبار جامعه تبدیل می‏کند که همان دموکراسی است.

در نظام‏های استبدادی، چون مردم در سیاست نقشی ندارند، در قبال آن و نوع قضاوتی که نسبت به آن صورت می‏گیرد نیز کمتر حساسیت نشان می‏دهند. پارادایم استبدادی سیاست بین سیاست و مردم فاصله می‏افکند و آن را از دسترس مردم بیرون می‏کند. عدم حضور مردم در فضای  سیاسی باعث می‏شود که سیاست به یک امر مقدر برای آن‏ها تبدیل شود. یعنی، در توتالیتاریسم و استبداد، ماهیت و نوع رفتار سیاسی، یک سرنوشت مقدر برای مردم پنداشته می‏شود و مردم صرفاً در موقف تابعیت از آن قرار می‏گیرند. در نتیجه، نظام‏های توتالیتر، اکثراً از حساسیت اجتماعی مردم بی‏بهره‌اند. قدرت نظام‏های استبدادی، قدرت سرکوب‌کننده است به همین خاطر است، که در حکومت‏های استبدادی مهم‏ترین نهاد، نهاد ارتش و سپاه  است. نمونه بارز سرکوب مردم توسط سپاه و همه کاره کشور  و سپاه در تمام امور کشور دخالت می‌کند یعنی در حالت کلی تمام امورات کشور به دست سپاه است.

داشتن آزادی یکی از حقوق اصلی مردم می‌باشد، که ناشناخته نیست، آزادی گران‌بهاترین حقوق و نعمتی است که حق طبیعی هر انسانی به شمار می‌رود و از بحث برانگیزترین موضوع جامعه بشری می باشد. وجود آزادی موجب می‌شود که افکار، علم، دانش و فرهنگ عمومی جامعه از جوانب مختلف مورد رشد قرار می‌گیرد و جلوگیری از آن موجب عقب‌ماندگی جامعه از جهات مختلف می شود. لذا جلوگیری از "آزادی بیان"، از هر نظر خیانت محسوب می‌شود. متاسفانه شاهد چنین خیانتی در کشور هستیم که توسط رژیم حاکم به مردم تحمیل شده است. در کنار آزادی مسئله دیگرا حق انتخاب است که حق انتخاب یک سازوکار دموکراتیک برای سیاسی ساختن مردم و اجتماعی ساختن قدرت و سیاست است.مسأله اصلی در دموکراسی نیز اجتماعی ساختن سیاست و قدرت است؛ یعنی دموکراسی به سیاست به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی می‌نگرد که در اثر رابطه ها و توافقات اجتماعی به وجود می‌آید. بستر اصلی تکوین سیاست، مردم است و میدان بازی آن نیز روابط اجتماعی می‌باشد و نیز، دموکراسی در پی آن است که قدرت سیاسی را تابع اراده و خواست مردم بسازد و در جهت منافع مردم رهبری و اِعمال کند. اراده و رضایت مردم در نظام‌های دموکراتیک امروزی، از طریق حق انتخاب تعیین مى شود.

تجربه  نشان داده که توسعه یافتگی سیاسی تابع و محصول مناظره است یعنی هر چه مناظره بیشتر داشته باشیم، جامعه به سمت مدنیت بیشتر حرکت می‌کند و این مدنیت بیشتر باعث می‌شود در حوزه مسائل سیاسی بتوانیم کارکرد‌ها را اصلاح کنیم. مبنای توسعه یافتگی سیاسی برنامه حزبی است. مبنای برنامه حزبی کار تشکیلاتی و جمعی است. ما کار جمعی و تشکیلاتی را هنوز در جامعه نیاموخته‌ایم. ما کار محفلی را آموخته‌ایم ولی کار تشکیلاتی را نیاموخته‌ایم. ما برای اینکه بتوانیم به نظام برنامه حزبی برسیم راه بسیار طولانی در پیش داریم. ما هنوز درك این کار را نداریم که حزبی فکر کنیم ولی محفلی فکر می‌کنیم.

برای آزادی و رهایى که خواهان آن هستیم، ابتدا باید هدف مشترکی را به روشنی تصور کنیم. دست یابی به این شفافیت تنها از طریق تأمل، بیان حقیقت، اشتراک تجربیات، گفتگوی واقعی، و یا به عبارت دیگر تقویت صداهایمان، ممکن خواهد بود.

محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وب‌سایت کوردستان‌میدیا نمی‌باشد.