ابراھیم ملاپور
با ورود خمینی به ایران شعارهای او در دفاع از مظلومین و فقرا و مبارزه با ظلم و فساد هم تندتر و بیشتر شد و هم وعده و قولها برای گسترش عدالت و رفاه بیشتر شد و پس از تغییر کامل رژیم خمینی پا را فراتر گذاشت و وعده حمایت از مظلومین و فقرای جهان را هم سر داد. خمینی با لحنی تند فرهنگ کاخ نشینی و اشراف گرايی حاکمان رژیم شاه را محکوم میکرد و وعده مصادره اموال آنان به نفع فقرا را میداد، با جستجويی ساده در اینترنت هر کسی میتواند سخنان خمینی در این زمینهها را بیابد و گوش دهد. سخنانی که امروزه حتی صدا و سیمای رژیم هم از انتشار بخشی از آنان خودداری میکند. اکنون پس از چهل سال نهتنها فقر در ایران ریشه کن نشده بلکه اکثریت جامعه ایران در فقر شدید بسر میبرند. هرازگاهی یکی از مسئولین رژیم وعده مبارزه با فساد را میدهد و چند نفر را دستگیر میکنند و یا بهتر بگويیم قربانی میکنند تا شاید کمی از خشم و عصبانیت مردم بکاهند اما این بازی آنقدر تکرار شده که مردم میدانند اینها نمایشی بیشتر نیست و فساد در تمام رژیم ریشه کرده است! سخنان هفته گذشته رئيس بنیاد مستضعفان در مورد تصرف اموال این بنیاد توسط اشخاص و سازمانهایی و عذرخواهی چند روز بعد او از همان اشخاص بازتاب گستردهای در میان مردم داشته و مردم را از هر زمان دیگری نسبت به پایان فساد و دزدی در ایران ناامید کرده است. چرا؟ چرا شعارها و برنامههای خمینی در عمل بر ضد فقرا شد؟ آیا راهی برای پایان فساد اداری و مالی در ایران وجود دارد؟
خمینی و طرفدارانش همزمان باحذف قدم به قدم همه احزاب و گرایشات سیاسی و محکم کردن پایههای رژیم دیکتاتوریشان جلسات مهم سیاسی و نظامی را در همان کاخها و ساختمانهای رژیم گذشته برگزار میکردند و بخشی از مسئولین رده بالای رژیم در همان کاخها ساکن شدند که مشهورترین آنان هاشمی رفسنجانی است، اما هاشمی تنها فرد کاخنشین رژیم نبود و دلیل افشای فسادها و دزدیهای کلان او و خانوادهاش ضدیت او با خامنهای بود بر سر سهم بیشتر از قدرت. رهبران و مسٔولان رژیم که وعده مبارزه با فرهنگ کاخنشینی و اشرافگری را میدادند نه تنها در کاخهای رژیم گذشته ساکن شدند بلکه دهها و صدها کاخ و ویلای بزرگ و گران قیمت دیگر را هم ساختند! بحث دزدیها و فسادهای مسٔولان این رژیم انقدر زیاد است که نه تنها در یک مقاله امکان بررسی همه آنها وجود ندارد بلکه حتی در یک کتاب هم اشاره به همه آنها غیرممکن است و این اغراق نیست چون فقط پرونده فسادها و دزدیهای اکبر طبری به عنوان یکی از مفسدین بزرگ به گفته خود مسئولان رژیم چند هزار صفحه است! در مفسد و دزد بودن اکبر طبری و امسال او شکی نیست اما مطمئنا این همه دزدی و اختلاس و فساد بدون هماهنگی با نهادهای امنیتی و شخص اول قوه قضایه امکان پذیر نبوده است، چگونه ممکن است شخص مهمی مثل طبری در قوه قضایه سالها به این صورت گسترده مشغول دزدی و فساد بوده باشد اما رئیس قوه قضائیه و نهادهای امنیتی از آن بی اطلاع بوده باشند! پس از دستگیری طبری گمان میرفت صادق لاریجانی هم به عنوان هم دست او پایش به دادگاه باز شود چون مفسد بودن او در جریان افشای سوء استفاده دهها میلیارد تومانی از حسابهای قوه قضائی بر سر زبان ها افتاده بود اما خامنهای از ترس افشاگری لاریجانی از او به عنوان انسان پاک نام برد و او را زیر چتر حمایت خود قرار داد! گستردگی فساد در ایران به حدی است که همه نهادهای کشور از جمله قوه قضائیه را فرا گرفته و چون اکثر دزدیها و اختلاسها در چهارچوب باندهایی منتصب به جناحهای رژیم صورت میگیرد، امکان پیشگیری و برخورد با آن غیرممکن است و تنها گاهی چند نفر از این مفسدین را قربانی میکنند تا آش زیاد شور نشود و مردم قیام نکنند. وقتی از سیستماتیک بودن دزدیها و فسادها در ایران صحبت میشود اغراق نیست و واقعا کل ساختار رژیم آنچنان فاسد شده که باندهای درون جناحهای رژیم در چپاول ثروت کشور با هم رقابت میکنند، افشاگریهایی که خود مقامات رژیم در جنگ قدرت انجام میدهند نشان میدهد که هر سه قوه اصلی ایران دچار فساد گسترده شدهاند. برای نمونه اکثر نمایندگان مجلس از شخص یا شرکتی برای تصویب قانونی یا جلوگیری از قانونی پول دریافت کردهاند! اکثر هیئت دولت و مدیران ارشد دولت روحانی و دولت پیشین یا مستقیم در دزدی و اختلاس و فساد دست داشتهاند یا یکی از بستگان نزدیک آنان! فساد در قوه قضائی هم که از شخص اول قوه گرفته تا قضات آن زبان زد خاص و عام است و تا اکنون هزاران مورد از فساد اداری و مالی قوه قضائی افشا شده است.
سوال مهم این است که چه کسی و چگونه با این همه فساد برخورد کند؟ برخورد با این حجم از فساد و اصلاح این سیستم فاسد به زمان زیادی نیاز دارد و برای اصلاح باید در ایران دموکراسی برقرار شود چون بدون آزادی بیان و رقابت آزاد احزاب امکان برخورد با فساد وجود ندارد، اگر آزادی کامل وجود داشته باشد رسانهها بدون ترس از برخورد نهادهای امنیتی میتوانند فسادها و دزدیها را افشا کنند و احزاب و گروها هم برای پیروزی در انتخابات و حفظ جایگاه و قدرت شان از افراد فاسد دوری خواهند کرد و نهادهای امنیتی و قوه قضائیه مجبور به برخورد با مفسدین خواهند شد، همانگونه که اشاره شده امکان اصلاح یک شبە این سیستم فاسد وجود ندارد اما در صورت برقراری دموکراسی در ایران امکان تغییر شرایط وجود دارد. متأسفانه سیستم ولایت فقیه با اختیارات فراوان و انتخابات غیردموکراتیک و نمایشی و کنترل شده توسط شورای نگهبان راه را بر اصلاحات در ایران بسته است و تنها راه اصلاح تغییر کلیت رژیم است.
خمینی و طرفدارانش با سرکوب رسانهها و حذف احزاب مخالف ضمینه رشد فساد و دزدی و اختلاس را در ایران فراهم کردند و نه تنها نتوانستند به مردم فقیر کمک کنند بلکه باعث افزایش فقر و بیکاری در ایران هم شدند، با شعار حمایت از مستضعفین و مظلومین جهان به میدان آمدند اما در عمل با کمک به گروههای شبه نظامی تروریستی باعث ویرانی و افزایش فقر در کشورهای منطقه شدند، نام خمینی در میان مردم ایران و خاورمیانه یاد آور فقر و مرگ است و اکنون قبر خمینی که در وسعت از آرامگاه امامان اهل تشیع هم بزرگتر است به علت تجملات و هزینههای بسیار زیاد به نماد اشراف گری تبدیل شده، تنها راه تغییر شرایط سرنگونی رژیم ایران و برپايی یک حکومت دموکراتیک و رعایت حقوق همه ملیتها و مذاهب و احزاب و سازمانها است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.