دکتر محمد حسینزاده
بسترسازی:
در تاریخ ١٦ آبان ١٣٩٧ در مطلبی تحت عنوان «نیات خصمانه ایران و ضرورت آمادگی احزاب کورد» که در وب سایت کوردستان میدیا منتشر شد، به این نکته اشاره کرده بودم که رژیم اسلامی ایران دارای نیات و انگیزه های تهاجمی و خصمانه در مقابل کوردهاست و این رژیم هر لحظه و هرگاه و در هر نقطهای که امکان و فرصت را فراهم یابد، دست به عملیاتی مرگبار یا حملهای غافلگیرانه علیه احزاب سیاسی با هدف خنثیسازی توان مقابله و مقاومت آنها در مقابل اقدامات اشغالگرانه و متجاوزانه خود خواهد زد. امروزه نیز که رژیم ایران در شرایط بحرانی در زمینه داخلی و خارجی به سر میبرد و ناتوان از حل مدبرانه و عاقلانه مشکلات و بحرانهای سربرآورده است، بیش از پیش استعداد آن را دارد که دست به فرافکنی زده و به ویژه اهداف خصمانه خود را در مقابل کوردها عملیاتی سازد. لذا ضرورت دارد که احزاب کورد همه احتمالات را در نظر گرفته و صرف نظر از فرصتیابی یا محدودیت ایران برای عملیاتی نمودن آن مقاصد خصمانه، در مقابل آنها غافلگیر نشده و توانمندی پاسخگویی متناسب به عملیات آنها را داشته باشند.
همچنین گفته بودم که اظهارات و اقدامات تهاجمی رژیم ایران در طول دو/سه سال اخیر به ویژه تحت تاثیر برخی سیاست های موفق احزاب و از جمله «ڕاسان» و از سوی دیگر به دلیل فشارها، مشکلات و بحرانهایی که تار و پود این کشور را در برگرفته است، مجدداً امکان ظهور یافته اند. مسئولان ایران که از سویی نمی توانند پیامدهای مثبت راسان را نادیده گرفته و از دیگر سو ناتوان از حل مدبرانه و مبتنی بر عقلانیت بحرانها هستند، تلاش زیادی نموده اند که با مواضع و ژست تهاجمی، افکار عمومی را منحرف نموده و ناتوانی خود را لاپوشانی کنند. از این رو آنها در یکی دو سال اخیر استراتژی سال های پیشین خود را که همیشه در صورت مواجه با تهدیدات آمریکا به تهدید اسرائیل به عنوان عامل بازدارنده روی میآوردند، به شیوه ای وسیع تغییر داده اند و نوک حملات خود را به سوی کوردها نشانه رفتهاند. همچنین گفته بودم که احتمال اقدامات غافلگیرانه و پیشگیرانه رژیم ایران با هدف وارد آوردن ضربه بر پیکر احزاب کورد را چندان دور نمییابم. شایسته نیز این است که احزاب کورد به عنوان بازیگران سیاسی که بر نیات خصمانه و تهاجمی رژیم وقوف دارند، خود را برای بدترین احتمالات –صرف نظر از وقوع عملی آن- آماده نمایند. چرا که پیش بینی احتمالات به معنای وقوع حتمی آنها نیست، اما فقدان آینده نگری و فقدان آمادگی برای مواجه با احتمالات پیش بینی شده، پرداخت هزینه های هنگفت را به امری محتوم برای احزاب و ملت کورد تبدیل خواهد کرد.
بعلاوه، ضمن تاکید بر اهمیت «راسان»، به این نکته اشاره کردم که چنین ابتکاری مطلوب حکومت نیست و از این رو امکان «واکنش پیشگیرانه ایران در قالب نظامی افزایش می یابد... آنها همواره در مقابل کوردها به این آموزه اعتقاد دارند که بهترین دفاع، حمله خوب است و از این رو می توان بسترسازی و زمینه های کنونی را نیز در راستای نوعی راهبرد پیشگیرانه مبتنی بر اندیشه ضربه اول بر پیکر احزاب کورد دانست».
جالب آنکه یک ماه و نیم بعد و در اوایل دی ماه ١٣٩٧، محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه و محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه رژیم، در حاشیه برگزاری مرحله نهایی رزمایش پیامبر اعظم ١٢ در قشم، به طور همزمان از این استراتژی جدید پرده برداشتند و بدان اشاره کردند. جعفری فرمانده کل سپاه رژیم گفت که «تاکنون استراتژی های جمهوری اسلامی پدافندی بودهاند، اما به نظر میرسد باید از این به بعد آمادگی تهاجم و تعقیب دشمن را داشته باشیم». پاکپور فرمانده نیروی زمینی نیز گفت که «اصول و راهبرد اصلی ما دفاعی است اما در سطح عملیاتی و تاکتیکی، تهاجمی است... بهترین دفاع، حمله و هجوم است. وقتی دشمن علیه کشورمان نیتی داشته باشد باید به آن هجوم ببریم چرا که عامل بازدارندگی ما همین هجوم خواهد بود».
این سیاست آشکارا بیانگر استراتژی «عملیات پیشگیرانه» است و از آنجا که از «سطح عملیاتی و تاکتیکی» نیز سخن به میان آمده است، باید کوردها و به ویژه احزاب را نیز بخشی از اهداف چنان سیاستی به شمار آورد که اکنون رژیم در راستای آن گام برمیدارد. لذا لازم است که ضمن شرح مختصر عملیات پیشگیرانه به اقداماتی اشاره شود که بایسته است احزاب کورد مدنظر قرار دهند.
عملیات/ حمله پیشگیرانه
عملیات پیشدستانه و پیشگیرانه بیشتر در دوره جورج بوش و بخصوص پس از حوادث یازده سپتامبر مطرح شدند که مبتنی بر ارزیابی طراحان دفاعی- امنیتی ایالات متحده آمریکا از تهدیدات نوین بودند و با توسل به همین مفاهیم، نوعی سیاست تهاجمی- نظامی در نقاط مختلف جهان در پیش گرفته شد. در واقع ورود به افغانستان و عراق با مطرح شدن این مفاهیم انجام شد و ایالات متحده قدرت نظامی خود را به رخ دوستان و رقبا کشانده و مجدداً کارایی قدرت در معادلات جهانی را گوشزد ساخت. در راستای چنین سیاستهایی بود که بوش تاکید کرد که آمریکا «قبل از آنکه تهدیدات عملی شوند، علیه آنها اقدام میکند». حتی امکان استفاده از تسلیحات تاکتیکی هستهای در فرایند انجام جنگهای پیشگیرانه و پیشدستانه در استراتژی هستهای ایالات متحده در دوره بوش ایجاد شد.
با این حال، شایسته است به این نکته اشاره شود که برخلاف آنچه غالباً پنداشته میشود، نباید عملیات پیشدستانه و پیشگیرانه را با هم یکی پنداشت. هر دو عملیات مبتنی بر حمله به رقبا و هدف هر دو نیز نابودی تهدید و منشاء تهدید است. اما تمایز آن دو در همین عنصر «تهدید» است. در حالی که در راهبرد پیشدستانه نوع تهدید حتمی و زمان محدود است، در راهبرد پیشگیرانه نوع تهدید احتمالی و زمان تهدید دورتر در نظر گرفته میشود. با این حال، چنانکه گفته شد هدف یکی است: «نابودی تهدید احتمالی یا حتمی». در اینجا آنچه بیشتر مدنظر ما است، عملیات پیشگیرانه است، به این دلیل که راهبردپردازان رژیم ایران هنوز تهدید احزاب کورد را حتمی نمی دانند، اما در کنار شرایط و پیش بینی های منطقه ای و جهانی و ترکیب آن با سیاست کوردی «راسان»، نوعی تهدید دورتر را پیش بینی میکنند، چرا که آن را ابتکاری نوین و تا حدودی کارآمد تعبیر کردهاند. به همین دلیل در میان احزاب کورد ممکن است تهدید اصلی رژیم بیشتر متوجه منشاء راسان یعنی حزب دموکرات کوردستان ایران (حدکا) باشد.
به هر جهت عملیات پیشگیرانه بدین مقصود مدنظر قرار میگیرد که نباید چشم انتظار ماند تا رقبا به اندازهای قدرت یابند که شهامت انجام عملیات چالشزا را پیدا کنند، بلکه باید با انجام عملیات زودهنگام، نسبت به نابودی و انهدام آنان اقدام نمود. حمله پیشگیرانه پاسخ به تهدید احتمالی (نه فوری و زودهنگام) است، با این هدف که منبع تهدید با شکست و تخریب مواجه شده و توان عملیاتی/ کارکردی خود را از دست بدهد. اشارات فرماندهان ارشد سپاه رژیم ایران مبنی بر اینکه استراتژی آنها از این به بعد به جای دفاع، هجوم خواهد بود، ناظر بر این است که رقبا نباید به سطحی از توان و ظرفیت دست یابند که تهدیدی بنیادین را متوجه توانمندی رژیم سازند و لذا باید با پرداخت هزینه عملیات پیشگیرانه، از تهدیدات متوجه و نزدیکتر به خود کاسته و بر هزینههای رقبا بیفزایند. ضمن آنکه این یاس و نومیدی را بر اعضا و امیدواران به احزاب رقیب چیره سازند که هیچ گاه امید بازیابی قدرت را حتی خارج از مرزها نخواهند داشت. این را میتوان نوعی تضمین تدافعی، اما در قالبی تهاجمی نام نهاد. راهبردپردازان ایرانی به این نتیجه رسیدهاند که اگر به چنان سیاستی نیندیشند و آن را اعلام ننمایند و برای آن آماده نشوند، میزان آسیبپذیری امنیتی- استراتژیکشان بسیار بالا خواهد رفت. این تغییر استراتژی را که از آن سخن گفتهاند، باید در چنین راستایی به تفسیر نشست.
از جنبه عملیاتی اگر چنین سیاستی از گفتار به عمل در آید، میتوان آن را نوعی راهبرد «ضربه اول» (در سطح متعارف) با هدف وارد آوردن ضربه سریع، اساسی، سهمگین و غافلگیرانه و دستیابی به برتری قاطع تا سالیانی دراز دانست. چه این سیاست در رابطه با کوردها و از جمله حزب دموکرات از پیشینه نیز برخوردار است. به تعبیری دیگر میتوان آن را سیاست «بزن و در رو » دانست. باید توجه داشت این استراتژیها امروزه، در هنگامهای در جنوب ایران و علی الظاهر در قبال دشمنی دیگر ابراز و اعلام میشوند، که در مرزهای غربی روز به روز بر حجم تسلیحات مستقر در مرزها افزوده میشوند. ترکیبی از توان موشکی و حجم تسلیحات مستقر شده در مرزها میتواند تصمیمگیران ایرانی را به کارآمدی چنان سیاستی متقاعد کرده باشد و صرفاً مساله زمان و مقدار هزینه فایده برای آنها مبهم باشد. از این رو احزاب کورد و نخبگان سیاسی- نظامی آنها باید به شیوهای جدی راهبردهای تقابل با چنین امکان و احتمالی را که مشخصه آن غافلگیری است، پیریزی نمایند. آنها حداقل میتوانند در سه زمینه ذیل به عنوان راهکارهایی هم ابتدایی و هم کلی و هم علنی، تلاش نمایند که به اختصار بدانها اشاره میشود:
بایستههای تقابل با نیات/اقدامات تهاجمی:
١.بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماسی/ مذاکره:
از آنجا که فرماندهان سپاه از «هجوم در سطح تاکتیکی» سخن گفته و از سوی دیگر به احزاب کورد مانند بازیگرانی استراتژیک (از منظر مالکیت قدرت) نمینگرند، باید بخشی از استراتژی تهاجمی نوین آنها را در رابطه با کوردها در نظر گرفت. احزاب کورد باید ماهیت تهدیدات و سخنان فرماندهان نظامی را برای دولتهای منطقهای و جهانی و نهادها و سازمانهای بینالمللی، حقوق بشری و غیر دولتی و ... به طرق مختلف و صرف نظر از واکنش آنان منعکس نمایند. حداقل اینکه از کنسولگریهای واقع در حکومت اقلیم کوردستان نهایت بهره را در زمینه دیپلماسی بگیرند. باید توجه داشت که این استراتژیای اعلام شده است و نه سخن برخی از نظامیان ایران، لذا صرف نظر از زمان زودهنگام یا دیرهنگام آن، به طور بالقوه این تهدید وجود دارد. بنابراین، بهرهگیری از ظرفیتهای مذاکره و دیپلماسی میتواند به عنوان عاملی بازدارنده قبل از هرگونه بحران و یا واکنشی بعد از وقوع بحران، اثرگذار باشد.
٢. راهکارهای حقوقی:
تجربه نشان داده است که رژیم ایران غالب اقدامات تروریستی و مداخلات خود را با رجوع به ادعای واهی مقابله با تهدید و ترور انجام داده است! احزاب کورد باید در این زمینه از هم اکنون ابتکار عمل را در دست گیرند. در گذشته ضعفهایی در این زمینه وجود داشته است اما ضرورت دارد در آینده در مواقعی که مورد تهاجم قرار میگیرند، با استنادات حقوقی (البته علمی و کارشناسی) رژیم را در سطح جهانی با چالش روبرو سازند. در جهان آنارشیک، دولتمحور و عاری از اخلاق کنونی تضمینی برای شنیدن ادعاهای حقوقی کوردها از جانب دولتها وجود ندارد، اما این نباید توجیه و بهانهای برای بیعملی در این زمینه باشد. ضمن آنکه باید نگاهی به سازمانهای مردمنهاد و افکار عمومی جهانی نیز داشت.
تلاشها در این زمینه میتوانند متنوع باشند، اما برای مثال در کل احزاب باید بتوانند متونی غنی در رابطه با حق ذاتی «دفاع مشروع» که جزء اساسی و عنصر مشروعیتبخش مبارزات آنها بوده و هست، منتشر نمایند. در رابطه با بحث عملیات پیشگیرانه که مدنظر ما است، چنانچه کوردها زمانی آماج چنین حملاتی قرار گرفتند، با توجه به حضور آنها در خاک کشوری دیگر، آنها میتوانند حتی به منشور ملل متحد نیز استناد نمایند، البته در صورتی که رضایت دولت مرکزی یا دولت منطقهای در مرحله حملات وجود نداشته باشد. حتی میتوان به سخنان خود مقامات جمهوری اسلامی که سالها پیش تحت تاثیر هراس از حمله آمریکا در مخالفت با عملیاتهای پیشدستانه و پیشگیرانه ابراز داشتهاند، از جنبه حقوقی بهره گرفت. از رهبر رژیم گرفته تا محمد جواد ظریف در قالب سخنرانی و مقالات نوشتاری، مواردی در مخالفت و محکوم کردن این نوع حملات منتشر شده است که دستیابی به آنان، کاری ساده اما بهرهگیری عاقلانه از آنان و تدوین متنی عمومی برای زمان بهرهگیری، کاری هم هوشمندانه و هم مستلزم تلاش، اما به هر جهت الزامی است. خود مقامات ایران این نوع استراتژی را که اکنون سپاهیان از آن پرده برداشتهاند در سالهای پیش حتی در رابطه با گروههای غیر دولتی مکرراً آن را غیر قانونی، در تضاد با مفاد حقوقی بینالملل، غیر قابل قبول، ناامن کننده جهان و جامعه بینالملل، تخلف دولتی و خلاف اصل منع توسل به زور دانستهاند.
٣.آمادگی در/ برای انجام رویارویی نامتقارن:
پیشتر در مطالبی جداگانه تاکید کردهام که این آمادگی به ویژه برای حفظ بقا باید نزد احزاب کورد همواره وجود داشته باشد. این بدان دلیل است که متاسفانه در مواردی در گذشته مشاهده شده است که احزاب کورد به شدیدترین نحو در دام غافلگیری افتادهاند. خصیصه اصلی عملیات پیشگیرانه کنونی نیز غافلگیر نمودن رقیب در لحظهای است که آمادگی اقدام را ندارد و با این تفسیر ضروری است که صرف بیان این استراتژی از سوی فرماندهان سپاه، احزاب کورد را در اندیشه طرح برنامههایی با هدف فزونسازی قدرت واکنشی فرو برد. به ویژه، نخستین الزام احزاب کورد، به نظر من این است که آرایش نیروهای مادی و رزمی و بخصوص پیشمهرگه به گونهای باشد که حداقل میزان آسیب پذیری را داشته باشند.
لذا آنچه بیش از همه ضروری است این است که احزاب کورد، برنامه متناسبی در زمینه دفاعی/ تهاجمی داشته باشند. با فرض آنکه کوردها خود در معرض تهدید رژیم هستند، آنها باید تلاش نمایند شرایط را برای رژیم دشوار نمایند. اقدامات زیادی وجود دارند که احزاب میتوانند از آنها بهره گیرند و احتمالاً خود بهتر بر آنها وقوف دارند، اما استفاده از ابزار و اقدامات در حیطه تصمیمگیری رهبران احزاب است. باید به این نکته توجه داشت که بی تقارنی در همه سطوح میان رژیم و احزاب وجود دارد، اما یک استراتژی کارآمد و مناسب همراه با ابتکار عملیاتی، ابزارهای پیش بینی نشده و تاکتیکهای فاش نشده برای دشمن و اراده پیشمهرگه میتواند چالشی اساسی برای نیروهای آن ایجاد نماید و به برتری خود در برابر برتری کمی و حجمی طرف مقابل، امید داشته باشد و دلنگرانی و تردید را به جبهه طرف مقابل تحمیل نماید.
در این راستا، تقویت راسان هم جنبه «پیشمهرگانه» آن و هم بعد «شار» و پیوند استراتژیک آن دو، میتواند عاملی بازدارنده باشد. اصولاً راسان ابتکاری است نوین، برای وضعیت نابرابر از جنبه کمی و حجمی نیرو و ظرفیت، با هدف وارد آوردن ضربه متعارف در معادلەای غیرمتقارن. فلذا تقویت راسان به معنای ارسال پیامی مبنی بر قادرمندی بر ضربه تلافی جویانه در معنای متعارف است. به عبارت دیگر اقناع رژیم در این زمینه است که در صورت حمله، با واکنشی سخت مواجه خواهد شد. چنین اقناعی موجب میشود که رژیم به آسانی در فکر هجوم آنگونه که فرماندهان آن بیان داشتهاند، نباشد.
در نهایت باید گفت که نکات یاد شده مواردی کلی هستند که احزاب کورد باید مد نظر داشته باشند. البته باید به این نکته توجه داشت که معلوم و مشخص نیست که استراتژی اعلام شده از سوی فرماندهان ارشد رژیم تا چه اندازه محتمل الوقوع میباشد، اما احزاب کورد باید «بدترین حالت ممکن» را مدنظر قرار دهند. وخیمترین حالت ممکن برای خود آنها این است که صرفاً آن را یک لفاظی دانسته و خود را مهیای رویارویی ننمایند. چنانچه رژیم دست به حملهای بزند، اما برنامهای مدون و از پیش طراحی شده برای اقدام و عمل و واکنش متناسب با آن از سوی احزاب وجود نداشته باشد و صرفاً چشم به اعتصابات داخلی بدوزند، بدترین نتیجه ممکن رقم خواهد خورد. سیاستمدار عاقل هر لحظه چشم انتظار بدترین سناریو از سوی دشمن است آن هم دشمنی که نیات خصمانه خود را آشکارا ابراز میدارد. کلام آخر نقلی است از احیاکننده جنگهای پیشگیرانه در آغاز هزاره سوم: «تاریخ در مورد آنانکه از خطری آگاه باشند، اما در مقابل آن اقدامی انجام ندهند، قضاوت سختی خواهد داشت».
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.