سوران شمسی
بزرگترین تکانه سیاسی وبیداری برای جوانان امروزاست که به آرامش وزندگی نیازمند و وابستهترند.
جوانان که بیشترازهر گروه و قشردیگری دربرابر زندگی حساساند، حس کنجکاویشان بیشترتحریک گردیده آنان را وا می دارد که نسبت به سرنوشت خویش که در گرداب خفقان افتاده، بیاندیشند و روی دلایل و انگیزههای آن تعمق کنند و به یک خودآگاهی برسند و از خود بپرسند که عامل این ویرانگری چه کسانی هستند و چرا این وضعیت جریان دارد و راه رهایی از این دشواری ها در چه عوامل و راه حل هایی نهفته است.
این بزرگترین تکانه سیاسی وبیداری برای جوانان امروزاست که به آرامش وزندگی نیازمند و وابسته ترند.
تفاوت در میان جوانان امروز و گذشته در این است که درجه آگاهی دیروزیان منحصر به گروههای سیاسی محدودی بود که بطور زیرزمینی به فعالیتهای سیاسی میپرداختند و دانش آنها فراتراز جزوههای دست نویس منحصر به روش و مکتب خاص نبود. اما امروز در همه زمینهها بخصوص فراگیری دانش سیاسی وعلمی برای نسل جوان میسر است.
از کتب واخبار و روزنامه گرفته تا رسانههای صوتی- تصویری و اینترنیت در خدمت نسل جوان امروز قرار دارد که این خود بزرگترین عامل بیداری سیاسی بطورگسترده میتواند درمیان نسل جوان باشد. اگر در نتیجه محدودیت بسیاری جوانان از نعمت دانش کتبی بیبهره ماندند، از نظر شنوایی وسایل زیادی وجود دارد که به بیداری سیاسی آنها می تواند کمک نماید. از نظر من یکی از ویژگیهای منحصربه فرد در میان جوانان امروز اینست که جوان امروز به هر چیزی از نظریه سیاسی و دانش و مکتب فکری تا باورهای عقیدتی با دید نقد مینگرد. جوانان امروز خلاف جوانان دیروز که بیشتر بینش تک بُعدی داشتند، کمتر دچار تعصبات مکتبی بوده و بجای اندیشههای وارداتی دیکته شده، خرد و مغز خود را بکار برده، هیچ نگرشی از قبل برایش پذیرفته شده نیست.
جوانان امروز علاوه بر مسایل سیاسی، به فرهنگ و تاریخ و ارزشهای ملی و هویت و خودشناسی ملی خویش بیشتر توجه مىكند و حساس است که این نحوه نگرش درنسل پیشین کمتر مشاهده می شد. سران و سیاسیون پخته سال ما هم که امروزحرفی درزمینههای مختلف برای گفتن دارند، ناشی از تجاربی است که در نتیجه ریخت و پاشهای ناشی ازدرسهای گذشته برایشان دست داده وآنان را درطی سالیان متمادى به این مهم متوجه ساخته است. من به جوانان امروزدرسازندگی فردای خوب متنوع وکثرت اندیشی بیشتر باور دارم. با بیان مشکلات زیر میتوان به درک موضوع بیشتر رسید که چرا باید به جوانان بها بدهیم.
رژیم، مردم را طوری درون آکواریوم حبس کرده که هیچ فردی حاضر به شنیدن واقعیت نیست و انگار مردم زندگی کردن به این روش و انتخاب بین بد وبدتر را میپسندند. اگر این اتفاق در چهل سال گذشته رخ میداد، جای شکوه وشکایت باقی نمی گذاشت. اما باوجود اطلاع رسانی در فضاهای مجازی، تلویزیون، رادیو وماهواره ازعجایب است که مردم تن به این خفّت بدهند. از طرفی توّهم امنیت و القاء آن به جامعه این ترس را دربین افراد کشور انداخته که اگر حكومت برود، كشور مانند سوریه، عراق و یا افغانستان خواهد شد واز طرف دیگر با این ترفند ملت را با مطالبات اندک به پایِ صندوق و یا وادار كردن و تن دادن به این زندكى فلاكت بار میآورند که سالهاست تغییری از آن حاصل نشده است. و یک مسئله مهمتر که باید به آن اشاره شود آسیمیلاسیون یا ذوب فرهنگی که به توضیح آن خواهیم پرداخت.
در کشور هدف از آسیمیلاسیون یا "ذوب فرهنگی" استعمار و حل كردن خلقهای غیرفارس در داخل ملت فارس است. در این راه نیز زبان ما را هدف گرفتەاند. آنها میدانند اگر زبان ما را نابود كنند ادبیات و تاریخ ما را نیز می توانند انكار كنند. آموزش و پرورش و انتشار كتاب و مجله به زبان مادریمان را محدود كردند و در نتیجه زبان ما محدود به مكالمات روزمره و سطحى شد. وقتى زبان نیز پشتوانه نوشتارى نداشته باشد و دایره استفاده از آن از مكالمات روزمره تجاوز نكند، كلمەها فراموش شده و زبان فقیر میشود. این فقر نیز خبیثانه دستاویزى براى تحقیر افرادى (به مخصوص نسلهای جدیدتر) برمی گردد كه بیخبر از همه جا زبان مادریشان را از آنها مضایقه كردەاند! آنها متهم میشوند كه شما زبانتان لهجەای بیش نیست كه ملغمەای از زبان فارسى میباشد! نه شاعر دارید و نه ادبیات! دو تا شاعر دارید آنهم شعر فارسی گفتەاند! و بیچاره جوانى كه خواندن و نوشتن به زبان مادرى اش را نمیداند و نگذاشتەاند تاریخ صحیح خود را بخواند و گوش او را با زبانی دیگر كر كردەاند و تاكنون نامى از شعرا و مفاخر ادبی، تاریخی خود نشنیده است. جوكها و تحقیرهاى گستاخانه نیزاو را بیشتر دچار حس حقارت نموده و گاه كار به جایى می رسد كه خود ناخواسته همسوى سیستم شونیسمى گشته و هویت خود را انکار می کند!
هیچگاه در گسترۀ نظام های تولیتاریسم، تناقضات جوامع انسانی تا این حد عمیق، تراژیک و غیرانسانی نبوده است. فقر، سیه روزی و فلاکتی را که رژیم حاکم بر مردم تحمیل کرده است به تناسب رشد، گسترده و واگیر است. مرگ، نبود امنیت، فقر بیکران و تخریب بی رویۀ محیط زیست و تجمل، زورگویی و بسط دایرۀ اختیارات وسیعی که در اختیار دارد از نظر غارت ثروت مردم و هزینه های سرسام آور برای سپاه و نیروهای وابسته به خود و رشد تروریسم نمونه روشن است که میتوان به آن اشاره کرد.
در کشور سالهاست بحران اقتصادی و سیاسی شرایط تحمل ناپذیری را برای مردم این کشور به بار آورده است. مهندسی حکومت دیکتاتور پیشه آنگونه که مقتضی ماهیت آن است، مردم را به هویت های غیرانسانی (قومی، زبانی، مذهبی، محلی و…) تقسیم نموده است، بیکاری گسترده و ناامنی، فقر، تحمیل شرایط موجود، نه پرداختن به موقع دستمزد ناچیز کارگران و نبود ثبات شغلی جامعه را کاملا به بیافقی محض سوق داده و حداقل امکانات یک زندگی متعارف را از مردم ربوده است. این وضع کلاً انعکاسی از ماهیت نظام حاکم است که نشان از عمق پوسیدگی این ساختار دارد. تولیتاریسم و سیستم حکومتی رژیم با به وجود آوردن یک چنین وضعیت و شرایطی و هم به حاشیه کشانیدن و منحصر نگهداشتن خواستۀ اصلی مردم که در همۀ احوال امری است جاری، دست میزند. ادامه حیات چنین رژیمی کاملاً بستگی به اتحاد دارد. هیچ نیروی دیگری قادر به بر اندازی بنیادی این همه نابرابری، فقر، نا امنی، اعدام، بیکاری، اعتیاد وغیره مصایب اجتماعی نیست؛ هر آلترناتیوی به جز اتحاد و یک پارچگی احزاب وسازمانها برای بدست آوردن قدرت سیاسی در جهت تغییر اساسی و بنیادی وضعیت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و نجات واقعی مردم از دست چنین رژیمی خاکستری و سیاه است.
با درک این مهم حزب دمکرات کوردستان ایران به عنوان یک تشکل وسیع و شناخته شده در کشور که تمام فعالیتهایاش در حفظ منافع عمومی است با بها دادن به جوانان و خواستههای مردم، وقفهناپذیر برای متشکل کردن جنبش آزادیخواهی که سوسیالیزم دمکراتیک مشخصۀ غریضی آن است، حول یک برنامۀ شفاف برای رسیدن به جامعه ای آزاد و رهایی از دست چنین رژیم تلاش می نماید.
حزب دمکرات کوردستان ایران به عنوان بخش آگاه جنبش آزادیخواهی در کشور، در این مبارزه از همۀ احزاب و فعالین میخواهد که هر چه متحد تر و با همبستگی بیشتر عرصه را هرچه بیشتر بر چنین رژیم بورژوازی و تولیتاریسم ولایت فقیه و دار ودسته اش تنگتر سازند. و با بها دادن و باز کردن فضای ویژه به جوانان و با درایت رهبری حزب نشانگر آن است که جوانانی که آینده سازان این مرز و بوم هستند چه نقش تعیین کنندهای در آینده کشور خواهند داشت. اگر به تاریخچه حزب دمکرات کوردستان ایران مروری داشته باشیم بکلی گواه همین نوشتهها هست که از زمان روی کارآمدن حزب دمکرات جوانان همیشه در راس برنامههای حزب بودهاند.
در هر صورت اکنون حزب دمکرات و احزاب هم پیمان آن نه تنها مبارزه خود بر علیه چنین رژیمی را گسترش دادهاند بلکه در عین حال با تمام قدرت و دیپلماسی بینالمللی در ابعاد گستردهتر از مردم کشور و بخصوص جوانان برومندی که به حق شایسته زندگی بهتر از اینها را باید داشته باشند را حمایت میکنند. و با رسوا کردن ماهیت چنین رژیمی که جوانان زیادی که فقط بخاطر خواسته اولیه خود و حق تعیین سرنوشت خود به دست خود در زندانهای مخوف رژیم در بدترین شرایط ممکن قرار دارند و حتی بدون دسترسی به امکانات اولیه قرار دارند و در معرض حکم اعدام و یا حبس های طولانی مدت بدون دادگاهی عادلانه قرار دارند.
واضح است که حزب دمکرات برای جلوگیری از چنین شرایطی مبارزه کند و بتواند جوانان که در هر جای دنیا به عنوان آینده سازان به آنها نگاه میشود ولی در کشور ما جوانان یا در زندان هستند یا توسط حکومت به مواد شیمیایی معتاد میشوند تا به اوضاع کشور کاری نداشته باشند.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.