کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

دعوت از همراهان بیرلیک به آرامش و تفکر

12:05 - 20 اردیبهشت 1401

آسو صالح، عضو واحد اجرایی حدکا در خارج از کشور

اتحاد دمکراتیک آذربایجان – بیرلیک در تاریخ چهارده اردیبهشت بیانیه‌ای تحت عنوان "حزب دمکرات کردستان ایران و سیاست خیانت به جبهه متحد خلق‌ها" منتشر کرده و در آن به انتشار خبری در سایت رسمی حزب، کوردستان میدیا، در تاریخ سیزده اردیبهشت واکنش نشان داده است.

بر اساس این بیانیه، کوردستان میدیا با "تحریف سخیف" (به گفته آنها) خبری با تیتر "شعار مرگ بر خامنەای این بار بر روی دیوار ساختمان اطلاعات ارومیە حک شد" به صورت "مذبوحانه"  کوشیده است که به گفته آنها "اورمیه مرکز آذربایجان غربی را بخشی از خاک کردستان نشان دهد". بیرلیک همچنین در این بیانیه تاکید کرده که کوردستان میدیا قصد داشته به این صورت و با "تحریفی موزیانه به دروغ اورمیه جزو کردستان صحه بگذارد".

بیرلیک که خود را در میان احزاب اپوزیسیون رژیم معرفی می‌کند، در ادامه بیانیه خود با اشاره به "سیاست ادعاهای ارضی حزب دمکرات کردستان ایران" با تحریف تاریخ به درگیری میان "پیشمرگان کرد" با "اهالی ترک" در نقده اشاره کرده است.

در این نوشته و به عنوان عضوی از حزب دمکرات کردستان ایران هیچگاه قصد ندارم که از ادبیاتی مشابه ادبیات ناروای بکار رفته در بیانیه رسمی و سیاسی بیرلیک علیه حزب متبوعم استفاده کنم، که استفاده از چنین ادبیاتی را نه شایسته هیچ فرد سیاسی و نه هیچ حزب یا سازمان سیاسی می‌دانم. معتقدم که استفاده از این ادبیات و تحریف واقعیات تاریخی در بیانیه‌های رسمی، تنها به بغرنج‌تر کردن وضعیت موجود می‌انجامد. مسلما کسانی که این بیانیه را مطالعه کنند، ادعای مطرح شده در آن که بیرلیک در گذشته کوشیده این مساله را "دوستانه" حل نماید را در تضاد آشکار با ادبیات به کار رفته در این بیانیه دانسته و آن ادعا را زیر سوال می‌برند.

هدف پنهان پشت انتشار این بیانیه هرچه باشد، ولی چنین بیانیه‌ی تند و به دور از عرف سیاسی از سوی یکی از سازمان‌های حاضر در برخی از ائتلاف‌هایی که حزب دمکرات کردستان ایران نیز در آنها حضور دارد منتشر شده است که از این جنبه نیز بسیار به دور از عرف سیاسی می‌باشد.

این اولین بار نیست که "مساله ارومیه" حساسیت‌هایی را برانگیخته و در مواردی نیز به قطع رابطه و همکاری میان احزاب و سازمان های سیاسی کورد و ترک انجامیده است. امری که تنها به تعمیق بحران موجود انجامیده و در راستای منافع رژیم ایران و تداوم ستم ملی می‌باشد که هر دو ملت کورد و آذری از آن رنج می‌برند.

مساله به زبان ساده این است که دو ملت کورد و ترک، در رابطه با یک شهر یا منطقه "ادعای ارضی" مطرح کرده و این منطقه را جزء سرزمین کوردستان یا آذربایجان می‌نامند. هر دو ملت هم می‌توانند فاکت‌های تاریخی ارائه دهند و هر دو هم می‌توانند تا حد نابودی یکدیگر برای این سرزمین‌ها بجنگند. این نوشته در پی اثبات یک ادعا یا رد دیگری نیست، چه بسا نگارنده چنین نوشته‌هایی را نیز اصولی و درست نمی‌داند. اما در این رابطه لازم است که به چند نکته اشاره شود:

اول، در زمان کنونی، هر دو ملت کورد و ترک در ایران فاقد نهاد دولت و نهاد مجلس (پارلمان) ملی یا ایالتی هستند. به همین دلیل ارائه هر نوع راه حلی برای حل این مساله قطعا به آینده برمی‌گردد، زمانی که این دو ملت دارای دولت‌ها یا پارلمان‌های ایالتی برای خود باشند.

دوم اینکه تلاش برای ارائه راه حل از یک سو و استفاده از شعارهای رادیکال و تهدید از سوی دیگر، هر دو برخورد از جانب احزاب یا سازمان‌هایی میان این دو ملت صورت می‌گیرد که فعلا هیچ پیمانه‌ای برای سنجش میزان مشروعیت آنها میان ملت‌هایشان وجود ندارد. به عبارت دیگر، اگرچه حزب دمکرات کردستان ایران یک جنبش با ریشه در تاریخ و برخاسته از خواسته‌های ملت کورد در شرق کردستان می‌باشد، ولی این حزب هیچگاه ادعا نکرده که نمایندگی تمام مردم کوردستان را دارد و می‌تواند برای مثال در رابطه با ارومیه تصمیم گیرنده باشد. به همین صورت بیرلیک نیز. اگرچه در این رابطه شاید مناسب باشد که به انتخاب دکتر عبدالرحمن قاسملو، دبیرکل وقت حزب دمکرات کردستان ایران به عنوان نماینده مجلس خبرگان از استان آذربایجان غربی، در تنها انتخاب نسبتا آزاد در اوایل انقلاب اشاره کرد. به این ترتیب این احزاب یا سازمان‌ها فعلا حق مذاکره یا معامله در رابطه با سرزمین‌های مورد مناقشه را ندارند، بلکه تنها می‌توانند با نگاهی واقع بینانه، این مسئولیت را بپذیرند که در راستای حل این مساله در آینده گام بردارند به نوعی که منافع تمام مردم ساکن این مناطق تامین شود. این، آموزشی است که من در حزب متبوعم دیده‌ام و به‌وضوح مشاهده می‌کنم که حزبم هم در همین راستا گام برمی‌دارد.

سوم، نباید انتظار داشت که اگر احزاب یا سازمان‌هایی از سوی این ملت‌ها در رابطه با این مساله به توافقی دست یافتند، تمام احزاب یا سازمان‌های دیگر یا حتی مردم به این توافقنامه‌ها پایبند باشند. به همین دلیل و با توجه به حساس بودن این مسائل و اینکه با احساسات مردم در این ملت‌ها رابطه مستقیم دارند، این نوع توافقات می‌توانند در حال حاضر بسیار شکننده باشند.

در رابطه با حزب دمکرات کردستان ایران و اتحاد دمکراتیک آذربایجان-بیرلیک، مسلما مساله ارومیه با توجه به حساسیت آن و فاکتورهای تاریخی و جغرافیایی، یکی از موضوعاتی است که هر دو حزب و سازمان به صورت جدی دنبال می‌کنند. همان اندازه که این مساله برای یکی از ما اهمیت دارد، برای دیگری نیز مهم می‌باشد. مسلما همین امر باعث شده که خارج از ائتلاف‌هایی که هر دوی ما در آنها عضو هستیم، در گذشته نشست‌هایی نیز در سطح بالا میان ما صورت گیرد و این موضوع مهم بحث شود.

بر همین اساس همانطور که بیرلیک ادعا دارد که ارومیه خاک آذربایجان است و هیچ ملت دیگر نباید "ادعای ارضی" در این باره داشته باشد، حزب دمکرات کردستان ایران هم ادعا می‌کند که ارومیه خاک کوردستان و یکی از مراکز تاریخی جنبش ناسیوسیونالیسم کوردی می‌باشد. این ادعاها که در بیانیه‌ها و رسانه های هر دو جریان منعکس می‌شوند، مشابه تمام ادعاهای ارضی در مناطق مختلف جهان، در حال و در گذشته، چنان در تضاد با همدیگر هستند که به نظر می‌رسد راه هر نوع گفتگو را می‌بندند.

حال که هر دو طرف ادعاهای مشابه و کاملا در جهت مخالف یکدیگر را مطرح می‌کنند، راه حل چه می‌تواند باشد؟!

پاسخ به این پرسش آسان نخواهد بود، اما می‌توان تا زمانی که پاسخ مناسب برای این پرسش را یافت، مساله را مدیریت کرد. مدیریت مساله در اینجا به این مفهوم است که به گونه‌ای برخورد شود که مناطق مورد مناقشه میان دو ملت، موجب قطع رابطه یا همکاری میان نمایندگان این دو نشود.

قطعنامه‌ای که در خرداد سال ١٣٩٧ در نشست استکهلم کنگره ملیت‌های ایران فدرال صادر شد، یکی از مکانیزم‌ها برای مدیریت این مساله می‌باشد. در این قطعنامه به درست تاکید شده است که " تعیین حدود و ثغور سرزمین‌های ملی متعلق به ملیت‌های ساکن در ایران تنها در اختیار مجلس ملی/ایالتی و مشروع آن سرزمین‌هاست و حل اختلافات ارضی محتمل میان آن ملیت‌ها تنها و تنها از طریق مذاکره میان نمایندگان مجالس قانونی متعلق به این ملیت‌ها امکانپذیر است."

مدیریت این مساله باید با نگاهی معطوف به آینده باشد. امروز، هر نوع تشدید این بحران می‌تواند آن را برای نسل آینده عمیق‌تر نماید. گذشتگان ما در جمهوری‌های کوردستان و آذربایجان تلاش کردند که این مساله را به خوبی مدیریت نمایند. ما نیز موظفیم که سایه شبح جنگی که بر سر نسل‌های آینده کورد و ترک وجود دارد را برداریم، چراکه تنها این ملت‌ها و فرزندان ما در آینده هستند که از این جنگ ضررمند می‌شوند.

در پایان هر دو طرف که از ملت‌های تحت ستم در ایران می‌باشند و قربانی ستم ملی در این سرزمین هستند، باید این مهم را درک کنند که اختلاف میان ما می‌تواند در راستای منافع ملت حاکم و در خدمت رژیم جمهوری اسلامی باشد. به همین دلیل، استفاده از هر نوع افراط گرایی و ادبیات رادیکال و ویرانگر در این چارچوب، نه تنها به حل این مساله کمک نمی‌کند، بلکه راه را برای تداوم ستم ملی که سالهاست از آن رنج می‌بریم، فراهم می‌کند. استفاده از چنین ادبیاتی، ضمن اینکه می‌توانند مورد سوء استفاده دشمن واقع شود، می‌تواند نیروهای رادیکال خفته‌ی دو طرف که تنها در شرایط بحرانی می‌توانند زیست کنند را بیدار نماید.

در این راستا، دوستانمان در اتحاد دمکراتیک آذربایجان-بیرلیک را به آرامش و تفکر در این باره فرامی خوانم. هنر حل مساله در مدیریت آن است.