کریم پرویزی
شاید این تحلیل بنده اشتباه باشد، شاید تا اندازهای نیز واقعیت، اما بنظر بنده، ولایت فقیه در کوردستان به زانو درمیآید و کوردستان به سنگر سقوط این رژیم مبدل میگردد.
در اصطلاح سیاسی مفهومی به نام "ترمیدور" (Thermidor) وجود دارد که اگر اشتباه برداشت نکرده باشم به معنای چرخش دورانی انقلابها میآید. بدان معنا که رفتار و اداره نمودن حکومتها مانند چرخش در دایرهای میباشد که مرحله به مرحله از آن عبور مینمایند و دوری همسان از همه حکومتها بعد از سقوط سیستمی و به میدان آمدن سیستمی دیگر مشاهده میگردد.
آن چیزی که در دورهای بعد از واحدهای رژیم ولایت فقیه مشاهده میگردد، ابتدا خمینی را از پاریس برگردانده و بعنوان رهبر انقلاب ملیتهای ایران گمارده و انقلاب از مردم دزیده شد. در دوره نخست چرخشهای دورهای حکومت ولایت فقیه در ایران، به کوردستان حمله و سپس همه نیروهای نامتوازن از گوشه و کنار حکومت کنار زده و تکنوکراتها نیز به حاشیه رانده شدند.
در دوره دوم، جنگ را با جهانیان آغاز نموده و اقتصاد ایران را ویران ساخته و قدرت داخلی را یکدست نمودند. در زمان خمینی و موسوی رئیس مجلس رفسنجانی.
دوره سوم بعد از اتمام جنگ، مبحث اعتدالگراها را به میان آورده و در دوره چهارم و اوج قدرت، اصلاح و دیالوگ تمدنیت را به میان آورده و دوره پنجم عقب نشینی از بازگشایی فضای داخلی و دوره ششم بازگشت به مقوله اعتدال و دوره هفتم دوباره جنگ با جهانیان و نابودی اقتصادی و اینک دوباره به حاشیه راندن تمام کسانی که در به ایدیولوژی رساندن ایران فرهنگی کمک حال آنان بودند تا خون مردم را بمکند؛ علاوه بر این دورانها، دوباره اعتراضات و نارضایتی همه اقشار شروع شده است.
در این چرخش دورانی در دایره حکومت ولایت فقیه، رژیم به دوره نخست برگشت و دوره نخست به دوره آخر و مرحله عملی مبدل میگردد!
بازگشت خمینی، با سرکوب کوردستان و ملیتهای ستمدیده مانند ترکمنها آغاز شد و در این مرحله نیز در سراشیبی دوباره، اقدام به سرکوب وحشیانه کوردستان و ملیتهای ستمدیده کرده و با این تفاوت که این بار با اوج گرفتن کوردستان و افول و سقوط رژیم، دوباره به هم رسیدهاند.
این بار برای جمهوری اسلامی، هیچ معیار و ستونی نمانده و برای زنده ماندن مانند کسی که در حال غرق شدن در جوی آب است به هر چوب و خاشاکی دست میبرد، از ترس مرگ خویش مرگ را برای مردم به ارمغان میآورد.
خونهایی که در خیابانهای کوردستان و ایران ریخته است، از روی نیرو و قدرت نیست، برعکس مانند شخصی ترسو که در درهای تاریک گیر افتاده و همه را به چشم سرباز دشمن مینگرد، خامنهای اکنون نیز فریاد میزند که این مردم سربازان دشمن بودند و از ترس مرگ در حال خودکشی است.
متاسفانه مبارزه در ایران خون میخواهد و قربانی فراوانی داده، اما در آخرین مرحله مبارزاتی علیه ستمکاری، این نام کوردستان است که در جهان پیچیده است و شاید سر خامنهای به دست کورد بالای چوبه دار برود.