شبنم چراغی
یکی از مهم ترین عواملی که یک بلای طبیعی را تبدیل به فاجعهای عظیم میکند، بلای انسانی است که در ادامه، شدت و عمق حادثه را بیشتر میکند.
وقتی در جایی زلزلهای رخ می دهد، خود زلزله به تنهایی تهدید کننده جان انسآنها نیست بلکه سازههای ساخته شده توسط انسان است که آسیب را دو چندان میکند. برای مثال وقتی در شهری که تمام ساختمآنهایاش غیرمهندسی و غیراستاندارد هستند زلزله رخ میدهد این ساختمآنهای بنا شده توسط خود جامعه هستند که جانشان را میگیرد و یا اینکه عدم مدیریت در کمکرسانی ساعات اولیه، حیاتی است که جآنهای بیشتری را تسلیم مرگ میکند.
زلزله ای که در سرپل ذهاب رخ داد نمونه بارز تمام این صحبتها و این قبیل بیکفایتیها است. برای تایید این حرف باید به گذشته برگشت و آن را وارسی کرد. ساختمآنهایی که مدیران ناآگاه سالهای سال بر خاک سرپل ذهاب بنا کرده بودند، بدون آنکه ذرهای استحکام مصالح و حتی استقامت خود زمین مدنظر باشد و فقط صرفهجویی در مصالح در اولویت بود، قبرهایی بودند که برای مردم بی گناه مهیا شده بود و این خانهها ماشینهای ستاندن جان مردم بودند.
زلزله در ٢١ آبان تمام شد اما پس لرزههای مخرب آن همچنان آسیب میرساند. این پس لرزههای مخرب چیست؟؟
پس لرزه هایی که دولت در طول این مدت زلزله به مردم وارد کرده است به مراتب ریشتری بیش از زلزله واقعی داشته است. آخرین وضعیت سرپلذهاب خبر از فشارهای عمیقی میدهد که دولت بر مردم تحمیل کرده است. نبود بودجه کافی جهت ساخت و ساز، تصاحب زمینهای مسکونی مردم توسط شهرداری و دریافت عوارضهای سنگین از مردم، قطعی مکرر آب و برق و گرانی مصالح در کنار وضعیت اقتصادی نابسامان، شرایط را برای کانکس و چادر نشینی مردم تا چندین سال دیگر نیز مهیا کرده است. چنانچه با وجود گذشت نزدیک به نه ماه از زلزله، تعداد انگشت شماری خانه تکمیل شده جهت زندگی مردم آماده شده است که هر کدام از آنها برای پیشبرد اهداف سیاسی مشخصی به مرحله بهرهبرداری رسیدهاند.
از جمله اهداف ساخت سریع این منازل به شرح زیر است:
انحراف افکار عمومی معترض به روند کند بازسازیها و سوق آنها به طرف رضایت از نحوه بازسازی ها.
فریب رسانههای غیردولتی نسبت به بحران و کندی بازسازیها.
اختلاس بودجههای تصویب شده برای بازسازیها توسط استاندار و بخشدار و دیگر سردمداران دولتی حاضر در سرپلذهاب به بهانه ساخت مسکن.
و هزاران دلیل دیگر که مردم سرپلذهاب را به سوی ناآرامی و اعتراض علیه مسئولان سرپلذهابی سوق می دهد تا جایی که تا به امروز تجمعهای زیادی در مکانهای مختلف در اعتراض به مسئولین بیکفایت سرپلذهاب صورت گرفته است که مردم خواهان حقوق اولیه انسانی خود بودهاند.
به طور کلی با بحث در باره بازسازیها در سرپلذهاب به این نتیجه میرسیم که این روند در کندترین مرحله خود به سر میبرد و امید به ساخت مسکن مقاوم و امن برای زندگی در کوتاه زمان در این منطقه، رویایی بیش نیست.
یکی از مهم ترین مشکلاتی که سالهای سال گریبانگیر این مردم رنجدیده بوده است گرمای بیش از ٤٥ درجه منطقه است که در شرایط زیستن در کانکس به تهدیدی جدی تبدیل شده و تقریبا غیرقابل تحمل است. با وجود چنین گرمای وحشتناکی که در منطقه بیماریهای مختلفی را به وجود اورده و زندگی را برای این مردم غیرقابل تحمل کرده است، دولت به جای حل مشکل گرما به افزودن مشکلات پرداخته و قطعی مکرر برق و آب را به سایر مشکلات عدیده مردم افزوده است.
در ابتدا با توجه به پول هنگفتی که کمکهای مردمی بود و به حساب هلال احمر جهت کمک به زلزلهزدگان واریز شد، قرار بر این بود که این مبلغ عظیم که نزدیک به ٦٣ میلیارد تومان بود جهت خرید وسایل سرمایشی هزینه شود. اما متاسفانه با توجه به دزدیهای آشکار هلال احمر از کمکهای مردمی در روزهای ابتدایی زلزله، از سرگذشت این مبلغ وجه نقد نیز خبری نشد و در هاله ای از ابهامدر لابهلای اخبار دیگر گم شد.
در این میان چند تن از چهرههای مطرح و سلبریتیها در ایران اقدام به جمعآوری مبلغهایی جهت کمک به مناطق زلزلهزده کردند و راهکارهایی را برای هزینه کردن این مبالغ ارائه دادند که با توجه به گذر زمان و عدم توزیع این مبالغ، به سرنوشت پولهای جمعآوری شده توسط هلال احمر دچار شدند و از سرنوشت این پولها خبری نیست.
بحران بهداشت یکی از اصلیترین معضلات سرپلذهاب است که هنوز هم به طور کلی برای رفع آن چارهاندیشی نشده و همچنان در مرحله حاد به سر میبرد. فاضلابهای رو باز، سرویسهای غیر بهداشتی، تجمع زباله و نخالههای مختلف در اطراف کمپهای اسکان موقت زلزلهزدگان، آبهای آلوده و... زمینه را برای هجوم انواع بیماریهای عفونی و خطرناک، ممکن کرده و افراد زیادی نیز به بیماریهای انگلی مانند بیماری سالک مبتلا شدهاند که یک بیماری پوستی و خطرناک است.
به گفته پزشکان سرپل ذهابی آمار مبتلایان به بیماری سالک نسبت به قبل از زلزله به صورت چشمگیری افزایش یافته است و هر روز هم به تعداد مبتلایان افزوده میشود زیرا ناقل این بیماری که در شرایط غیربهداشتی، مرطوب و کثیف رشد میکند با توجه به وضعیت پیش آمده در سرپلذهاب بهترین حالت ممکن جهت نمو و رشد این ناقل (پشه خاکی یا لیشمانیوز) به وجود آمده که منجر به تهدیدی جدی برای مردم شده است.
با در نظر گرفتن تمام شرایط و نابسامانیهای موجود در سرپلذهاب که نه تنها از حجم این دردها کاسته نشده بلکه افزوده نیز شده است. درصد زیادی از مردم سرپلذهاب به دلیل هرج و مرج و بلاتکلیفی و وضعف اقتصادی به حاشیه شهرهای بزرگتر مهاجرت کردهاند که این موضوع به تنهایی تبعات بسیار عمیق انسانی را به همراه خواهد داشت چرا که جمعیت زیادی از این مهاجران را مستاجرین تشکیل میدهند که با توجه به وضعیت اقتصادی آنها بیشک در شهرهای بزرگتر به عنوان زاغهنشین مسکن میگزینند و شغلهایی به دور از فرهنگ انسانی به اجبار انتخاب میکنند. از طرفی هم خشونتهای خانگی نسبت به کودکان و زنان افزایش یافته و آمار اقدام به خودکشی هر روز و هر روز بیشتر میشود.
نکته قابل توجه دیگر برای شرح وضعیت سرپل ذهاب خفقان موجود هست. همان طور که در جریان هستیم بعد از زلزله آبانماه جمعیت زیادی ازفعالین مدنی و اجتمایی جهت کمک و همکاری به منطقه وارد شدند و مدتها به کمک و همکاری مشغول بودند که تاثیر به سزایی را جهت بهبود شرایط داشتند و با وجود گذشت نزدیک به نه ماه از زلزله هنوز هم تعدا کثیری از این فعالین در منطقه حضور مستمر دارند. همین موضوع همبستگی و فعالیتهای خیرخواهنه توسط فعالین مدنی تبدیل به حساسیتی برای دولتمردان شده تا جایی که موجی از دستگیری این فعالین توسط نیروهای دولتی به راه افتاده است. تا جایی که چند روز پیش در پی دستگیری یکی از این فعالین نزدیک به سه روز از وضعیت و مکان او خبری نبود تا اینکه بعد از آزادی این فعال مدنی مشخص شد اتهامات وارده به او همه در جهت فعالیتهای مستمرش در منطقه بوده و حتی تهدید شده است که دیگر حق حضور و فعالیت در منطقه را به هیچ عنوان ندارد و باید هر چه سریعتر سرپل را ترک گوید.
این خفقان و سرکوبها در سرپلذهاب خشم مردم را برانگیخته و نارضایتی را در وجود مردم پررنگتر کرده است تا جایی که دیگر کاسه صبر این مردم حسرت دیده لبریز شده و دیگر تاب و تحمل ندارند.
با توجه به ویرانی عظیم سرپلذهاب و بیمدیریتی و بیکفایتی دولت، امید به ساخت و ساز و احیای دوباره شهر سرپلذهاب تبدیل به رویایی دست نیافتنی شده است و انتظار میرود که سالهای زیادی این مردم در چنین شرایط بغرنجی به سرببرند و به هیچ عنوان شاهد بهبود اوضاع خود نباشند. بی شک با اندکی تامل و تدبیر با در نظر گرفتن شرایط سرپل ذهاب به این نتیجه میتوان رسید که فاجعهای عظیم که دولت از بانیان آن است در آیندهای نه چندان دور، سرپلذهاب را در بر میگیرد و ما شاهد بدبختیهای فراوانی خواهیم بود.
به امید آنکه خود مردم سرپل ذهاب جهت تغییر، تحول و بهبود شرایط با تکیه بر خود و بدون چشم امیدی به کمکهای دولت، به سوی آیندهای روشن گام بردارند و تلاش کنند.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.