کریم پرویزی
اگر در تلاش برای به بردگی گرفتن شخصی هستید و با آسمیلاسیون، از وی برای منفعت زندگی خود استفاده نمایید، با استفاده از قدرت وی را تسلیم اراده خویش نمایید. این قانون رایج قرنهای گذشته بوده و در عصر معاصر علاوه بر قدرت و نیرو، پول و سرمایه نیز به وسیلهای برای به بردگی گرفتن و آسمیلاسیون مردم مبدل گشته است.
اما اگر درصدد هستید تا شخصی را به قناعت رسانده تا به اختیار خویش بردگی را انتخاب نماید و تا پایان عمر خود با نهایت آرزو برده شما باشد، فکر وی را اشغال نمایید! این رمز بردگی همیشگی میباشد تا شخصی به خواست خویش و بدون هیچ اعتراضی تسلیم اراده شخص دیگری گردد و اکثر اوقات نیز به بردگی خویش افتخار نموده و سینه سپر کرده که چنین اربابی دارم!
بردگی نوع نخست، بردگی به ناچار و اجباری بوده که هر زمان قدرت استعمارگر تضعیف گشت، برده شورش کرده یا اگر نان و حقوق برده کم شد، اعتراض میکند. یا اگر وضعیت به گونهای باشد که فرصتی برای برده مهیا گردد، علیه زنجیرهای دست و پای خویش شورش کرده و درصدد نابودی ستمکار برخواهد آمد. اما بردگی نوع دوم، بردگی عمیقتر بوده و با فکر و اعتقاد خویش به بردگی خود ایمان آورده و هیچ بعد دیگری جز ارباب – رعیتی نمیبیند و با دست خود زنجیرهای بردگی را بر گردن خویش محکم مینماید.
بردگی نوع سوم هم وجود دارد که از دو نوع قبلی عمیقتر بوده و آن هم اشغال هویت و تغییر زبان است. زبان وسیله تفکر و مکانیزم فعالسازی مغز و بینایی چشم و شنوایی گوش و حس درک جهان است، که مغز از این طریق با جهان اطراف آشنا شده و وجود خویش را تعریف مینماید.
زبان تنها عبارتی از چند آوا و حرف و قانون اتصال کلمات و صف بستن جملات نیست، بلکه بافت مغز و فکر و اندیشه است و لذا در زبانهای مختلف جهان به شکل دیگری دیده میشود. فرهنگ جغرافیای زبان انگلیسی با فرهنگ فرانسوی اختلاف فراوانی دارد و زمانی که با زبان فارسی حرف میزنید، حس دیگری دارید و زمانی که به زبان کوردی سخن میگویید، جهان را به شکل دیگری میبینید.
اگر بردگی فکری بر شخصی مستولی شود، هرچند بردگیای ریشهدار بوده و احتمال بیداری شخص اندک است، اما ممکن است با گذشت زمان و تغییر وضعیت، فکر شخص برده به آگاهی برسد و علیه زنجیرهای ساختگی مغز خویش شورش نماید. اما اگر زبان شخصی را اشغال نمایید، وسیله آگاهی را از وی سلب نمودهاید. لذا بردگی در سطح اشغالگری زبان، بردگیای گردن کلفتتر و عمیقتر است که استعمارگری همراه با افراط گرایی درصدد نابودی زبان ملیتهای زیردست بوده تا زبان خود را وارد مغزها نماید. در حقیقت افراط گرایی مسیطر، در تلاش برای نابودی شناسەی هستی ملیتهاست تا هویتی ساختگی بر آنان قالب نماید، تا برای همیشه آنان را به بردگی بگیرد.
زبان کوردی را محفوظ میداریم و شکوفا مینماییم، زیرا زبان مادری هویت وجودیمان است و برای همین به هر شکل ممکن از این هویتمان دفاع مینماییم.